RE: همه غرورمو دادم ، دیگه هیچی واسم نمونده ... شایدم واسه همین رفت
سلام
یکی از دوستان در همین تالار به من گفت نقطه مقابل دوست داشتن، بی تفاوتیه.
به نظر من بی تفاوتی یعنی اگه بهش فکر کردی غصه نخوری و نگی ای کاش الان پیشم بود.دیگه واست مهم نباشه کجاست و چکار میکنه،آیا ازدواج کرده یا نکرده و....
پس اینکه میگی از روی کنجکاوی می خوای بدونی بازم میاد سراغت یا نه،یعنی هنوز دوسش داری و بهش فکر میکنی.
به نظر من بسپار به دست زمان و فکرت رو آزاد کن.به این فکر نکن که آیا باز میاد سراغت یا نه.تو اگه رهاش کردی و دیگه تصمیم داری باهاش ارتباطی برقرار نکنی،پس گذشت زمان جواب سوالت رو واست مشخص میکنه.
موفق باشی
RE: همه غرورمو دادم ، دیگه هیچی واسم نمونده ... شایدم واسه همین رفت
سلام
نظر همه دوستان خوب و به جا بود و من یه نکته ای اضافه کنم شاید ایشان با کسی دیگه آشنا شده و ارتباط دارن
کسی که اون اوایل عشق زیادی نثار میکرد و حالا خیلی راحت جواب نمیده و حرف از جدایی میزنه به احتمال قوی برای خودش یک پشتیبان عاطفی محیا کرده
اگه کسی واقعا عاشق باشه و طرفش رو دوست داشته باشه روزی صد دفعه دعوا کنه بازم دلتنگ میشه و دوستش داره درست مثل خود شما
شما اصلا نباید عذاب وجدان داشته باشی که نکنه بخاطر رفتار شما بوده که رفته! چون وقتی قهر و کدورتی پیش می اومد این وظیفه هر دو هست برای رفعش اقدام کنن تازه شما خودت به تنهایی اینکارو میکردی اصلا اگه مشکلی نبود که شما مجبور به همین رفتار درخواست و التماس نداشتی!
الان سخته ولی به نفع خودت هست که برای آرامش روح و روانت و به دنبال اون یک آینده خوب شما هم این دوستی رو کات کنی
به نظرم اگه آدم بفهمه چیزی به صلاحش نیست در هر مرحله ای که قرار داشته باشه باید خودش رو خلاص کنه
میدونم شما اگه امروز اینکارو نکنی و بر فرض هم ایشان برگشته باشن در آینده باز این خود شما هستی که بعد از تحمل کلی زجر و ناراحتی به این نتیجه میرسی باید این رابطه رو تموم کنی
این روش رو امتحان کن:
یکباره دیگه از اول آشنایی تون تا به الان همه چیز رو مرور کن ببین واقعا" چه احساسی از این ماجرا داری
همه خاطرات و نکات منفی و مثبت و رفتارهای خوب و بدش رو بنویس و بخون اون موقع خودت میشی نفر سوم که داری یک داستان رو میخونی
ببین خودت چه نظری داری
RE: همه غرورمو دادم ، دیگه هیچی واسم نمونده ... شایدم واسه همین رفت
نهال خیلیا تواین سایت مثله بنده تجربه شمارو داشتن.دیگر بهش فکرم نکن سخته ولی خودت خودتو از همه بیشتر میشناسی بگرد دنبال چیزی که سرت گرم باشه و بهش فکر نکنی.من دقیقا حال شما داشتم و گذشته واسم حالا.سخته ولی تموم میشه یه تجربست ، تاپیکی که زده بودم چند ماه بعدش خوندم بخودم میگفتم ببخشید ببخشید چقد جاهل بودم چقدر قصه خوردم.زمان درمانش میکنه ، به احتمال زیاد اطرافیانت این تجربه داشتن بحرفشون گوش کن ، اگر تصمیمی میگیری مشورت کن و عجله نکن.
حرفاتو بنویس تا مرور زمانو حس کنی و ببینی هروز داری عوض میشی و به مرور فراموشش میکنی، بنویس خاطرات حرفای دلتو بنویس خالی بشی سبک و راحت.
موفق و سربلند باشی
RE: همه غرورمو دادم ، دیگه هیچی واسم نمونده ... شایدم واسه همین رفت
خواهر گلم. نکن با خودت اینکارو! هزار بار دیگران این راه رو رفتند و نشد. تو دیگه هزار و یکمین نباش.
.
.
غرور دختر خیلی اهمیت داره. اونو فدای یک مردی بی ارزش نکن. کسی که درک درستی از میران رنج و اندوهی که بهت وارد می کنه نداره. چی می خواد بشه تهش؟ وقتی که حرمتت رو در بهترین حالت دوستی نگه نمی داره!
هیچ راهی نداره گلم. باید بگذری از نامردان روزگار! چون اونها چوبشون رو جای دیگه ای می خورن. جایی که تو در اونجا حضور نداری. اگه بیاد توی زندگیت باز هم بازنده تویی. چون مدت کوتاهی نمی گذره که برمیگردی سرجای اولت و میشی ذلیل ماجرا! چرا؟ چرا تو باید چنین سرنوشتی داشته باشی که یکی بیاد اینجوری نابودت کنه؟
ذره ذره بذار از لابلای افکار و موقعیت روزانه زندگیت رد شه گم شه بره پی کارش. آدمی که لیاقت محبت رو نداره باید بره . خودش چوبشو می خوره. تو لااقل به فکر خودت باش.
RE: همه غرورمو دادم ، دیگه هیچی واسم نمونده ... شایدم واسه همین رفت
نهال جان من چند بار اولي كه با نامزدم دعوام ميشد مدام بهش پيام ميدادم و خلاصه بگم برات مدام منت كشي ميكردم تا برگرده اما اين بار اخر وقتي قهر كرد منم ديگه بريدم به توصيه دوستان اينجا ازش گذشتم ولي همش فكر ميكردم چرا تنهام گذاشته ؟ ايا بهم فكر ميكنه؟خيلي غصه خوردم كه چرا...
حالا برگشته بعد از يك ماه... كاري ندارم كه الان در چه وضعي هستيم همه اينارو گفتم كه اينو بهت بگم :
ميدوني حالا در جواب اينكه چرا يك ماه پيش منو يهو ول كرد و رفت بهم چي ميگه؟ ميگه در اون برهه زماني احساس كردم ديگه به درد هم نمي خوريم نميتونم باهات زندگي كنم رفتم اما توي اين يك ماه همش فكر كردم ديدم نميتونم بدون تو باشم ..
مي بيني اين جواب تنهايي هاي من، غصه هاي من و سختي هاي يك ماهه بود. حالا كه من بهش بي احساس شدم حالا اون داره منت كشي مي كنه كه برگرده ..
از اين فرصتي كه برات پيش اومده استفاده كن ببين ايا واقعا براي زندگي مشترك كيس مناسبيه؟ به معيارات فكر كن به اينكه اگر عشقو بذاري كنار ايا بازم چيزي داره كه تو بهش دل ببندي؟؟
" و امورم را به خدا واگذار ميكنم ، همانا خدا به بندگانش اگاه است"