رابطه ای که از اول بادید جنسی شکل گرفته میشه به ازدواج موفقی منتج شه؟

اول از صاحب تاپیک عذر میخوام که مجبورم تو تاپیک جوابو بنویسم.میتونین درخواست کنید تا بعد از خوندن می گل جان حذف بشه.

سلام می گل جان.

نقل قول:

---

ولی کار مشاوره یعنی راهنمایی کردن و دلگرمی دادن برای حل مشکل نه رای صادر کردن و یک تنه به قاضی رفتن

---

والله دقیقا متوجه نشدم من کجای حرفم قضاوت کردم و یه تنه به قاضی رفتم..اگه برام معلوم کنی ممنون میشم.

نقل قول:

---

اتفاقا الان تنها چیزی که لازم هست منصف بودن ایشون هست و اینکه کلاه خودشون رو قاضی کنن تا بتونن تصمیم بگیرن
و این اتفاق شاید پس لرزه اش این قدر برای این خانوم زیاد بشه که حتی باعث بشه از مردها متنفر بشه
چون قطعا اگر ایشون دختر خانم پاکی باشن که فقط دل به مهراز عزیز دادن و به عنوان همسر آینده بهشون نگاه کردن ودر نتیجه مقاومت در برابر تحریک جنسی ایشون نداشتن (که البته من تایید نمی کنم ولی بنا به دلایلی از جمله کمبود عاطفی می تونه اتفاق افتاده باشه) چون ایشون رو برای خودشون می دونستن پس قضاوت اینچنینی می تونه تاثیر خیلی بدی در روحیه خانم بگذاره .

---

اتفاقا اون چیزی که الان احتیاج دارن واقع بینی و با خودشون روراست بودن هست.
باید قبول کنیم بینشون تعهدی وجود نداشته که بخوان خودشونو ملزم به این ازدواج کنن..اتفاقی هم که افتاده کاملا دو طرفه بوده و هیچ کدوم با زور و اجبار وارد فاز جسمی نشدن..هر کدوم از این رابطه لذتهایی برده..یکی جسمانی..یکی عاطفی..
خوب وقتی با اختیار خودشون یه راهی رو انتخاب کردن عواقبش رو هم باید بپذیرن.و این مسئولیت داشتن در مقابل انتخابهامون هست.

ممکنه الان صاحب این تاپیک بیاد بگه من دودوتا چهارتا کردم و به این نتیجه رسیدم که میخوام باش ازدواج کنم.این اصلا اشکالی نداره..
اما اگه با فکر خودش باشه نه تحت تاثیر احساسات.

اون دختر هم بیشتر به مردی احتیاج داره که تو زندگی مشترک بهش اعتماد کامل داشته باشه و اگه این اقا نمیتونه بهش اعتماد کنه بهتره عقب بکشه..

اون دختر هم متنفر نمیشه..یعنی نباید همه تقصیرو گردن پسر بندازه..بلکه این اتفاق یکی از هزاران تجربه زندگیش میشه تا با چشم و گوشی بازتر رفتار کنه.

موفق باشی

سلام mehras عزیز

من فقط پست شما رو خوندم و فرصت نشد تا پست های دوستان رو هم بخونم
وقتی داستانت رو خوندم یاد حرف یکی از دوستان افتادم ،فکر کنم حدود 8سال پیش بود.در یک جمع دوستانه، اون هم تقریبا" چیزی شبیه به تو براش پیش اومده بود؛
گفت که هیچ وقت دختری رو. که دوست دارید ،نه از دید جنسی مسائل رو علی کنید تا حرمت ها شکسته بشه؛ و نه از بعد جنسی اون دختر رو امتحان کنید.چرا که اون دختر هم شما رو دوست داره و همه ما میدونیم عقل در مبارزه با احساس خیلی وقت ها کم میاره، اون دختر نمیخواد باعث بهم زدن رابطه و دلخور شدن طرف مقابلش بشه،به ناچار تسلیم میشه، پسر هم که فقط میخواسته یه ناخونک بزنه، ولی عدم کنترل طرفین باعث زیاده روی میشه
در نهایت، بدبین شدن نتیجه این داستان میشود.

این فقط یک تجربه بود از یک دوست.
در ضمن اینجا نسبت به روابط دختر و پسر مشاوره داده نمیشود، چون هدفت به سمت ازدواج هست ،قضیه فرق میکنه

نکته:
تکلیفت رو با خودت روشن کن، هدفت از بودن با این دختر چیه؟

و دیگر اینکه، تمایلات جسمی در همان گام اول باعث میشود طرف مقابل به دل بنشیند.این عیب نیست، اما افراط در آن عیب است

سلام آقا mehras
:72::72::72:

دوست گرامي به عنوان يه دختر اين حرف رو ميزنم كه اين خانم در برابر خواسته شما سكوت كردن چون بهتون علاقه داشتن... ديد خانم ها به مسائل جنسي با شما آقاييون فرق داره

اكثر آقاييون براي داشتن رابطه جنسي با يه فرد نيازمند دلايل زيادي نيستن... و صرفا داشتن جذابيت جنسي خانم و رفع نياز خودشون ميتونه دليل توجيه كننده اي باشه براشون تا به رابطه جنسي فكر كنن... واي خداي من!!! :163:

اما خانم ها (( به غير از درصد محدودي)) بدون علاقه نميتونن وارد اين مدل رابطه ها بشن ... و گاهي به اشتباه تن به اين عمل ميدن چون فكر ميكنن آقاييون هم مثل خودشونن... و براي اثبات علاقشون بر خلاف ميل باطنيشون وارد اين بازي ميشن!... چون به غلط فكر ميكنن راه مناسبيه واسه ابراز عشقشون

اين خانم در برابر خواسته زشت شما سكوت كرد چون بهتون علاقه داشته... و بعدش ناراحت ميشده و عذاب وجدان داشته چون دختر نا پاكي نبوده...
من تو رفتارهاي اين خانم نشانه اي از هرزگي نديدم!! ... اما فهميدم كه ساده و بي ريا هستن

اصلا نميخوام عمل اين خانم رو توجيه كنم... ميدونم ايشون هم خطا كردن ... اما خطاي شما خيليييييييي بزرگ تر از خطاي ايشون بوده

و متاسفم كه اين حرف رو ميزنم
اما اگه الان به جاي شما، اون خانم اومده بود اينجا و از ما راهنمايي ميخواست، من به شخصه بهش ميگفتم: سريعا خودت رو از اين رابطه بكش بيرون كه داره ازت سوء استفاده ميكنه ....((خودتونم قبول دارين... درسته؟))
و به نظرم اگه حق كسي هم اين وسط داره ضايع ميشه، اون حق خانمه نه حق شما

خب من هم ابتدا عذر خواهی می کنم که روند تاپیک آقا مهراز به حاشیه کشیده میشه ولی همین بحث ها هم می تونه برای تصمیم گیری کمکشون کنه.

بهار عزیزم اینکه به ایشون گفتید رهاش کنن یه تنه به قاضی رفتن بود چون باید طرف دیگه رو هم در نظر داشته باشیم
واقع بین بودن و با خودشون رو راست بودن یعنی به نوعی منصف بودن و انصاف رو رعایت کردن بنابراین هدف ما یکی هست و اینکه ایشون از خودشون شروع کنند بعد به طرف مقابل برسن.
تعهد داشتن لزوما این نیست که باید روی کاغذ بیاد تا تعهد حساب بشه , تعهد رو میشه از طرز نگاه , گفتار یا حرکات شخص برداشت کرد. وقتی باهم در مورد آینده و ازدواج صحبت کردند این یعنی دادن تعهد به همدیگه .

اگر آقا مهراز به خاطر رابطه ای که این خانم باخودشون داشته نتونه بهش اعتماد کنه پس مسلما مرد دیگه ای هم اگر بدونه که این خانم یک سال با کسی در رابطه بوده بهش اعتماد نخواهد کرد.
و این میشه یه تجربه تلخ و عشقی که ممکنه تبدیل به تنفر از جنس مذکر و بی اعتمادی به اونها بشه.
البته اینها وقتی مصداق پیدا می کنه که این خانم اولین رابطه شون باشه و از روی عشق و علاقه اتفاق افتاده باشه نه هرزگی.
البته نحوه برخورد با مشکلات در افراد مختلف متفاوته و نمیشه تا با طرف مقابل صحبت نشه و آستانه تحمل ایشون بررسی نشه گفت که دچار چه میزان خسران یا اندوه خواهند شد.
به هر حال تنها راه این هست که به درجه عشق خودشون و میزان پاکی رابطه شون ایمان داشته باشن وگرنه نمی تونن یک عمر با بد بینی و افکار منفی زندگی کنن.
و آقا مهراز هم باید این موضوع رو در نظر بگیرند که اگر طالب خانمی بودند که کاملا پاک و عاری از هر نوع رابطه باشه پس باید خودشون هم پاک باقی می موندن .:72:

من که اصلا حرف شما رو نمیفهمم..بهتره اون پست رو یه بار دیگه بخونید..من گفتم دو تا راه دارین یا افکارتونو تغییر بدین یا رهاش کنید..

حالا اینکه گیرتون سر کجاست من نمیدونم...

فکر کنم خیلی واضح گفتم..وقتی افکارشونو تغییر ندادن نمیتونن یه زندگی مشترک خوب بسازن...

بنابراین ترجیحا همچین وصلتی سر نگیره بهتره.(زمانی که با همین دیدگاه برن جلو)..

می گل جان پست رو با دقت بخون.

ببین می گل جان قرار نیست من و تو با اون دختر ازدواج کنیم..قراره این اقا با این تفکرات با اون دختر ازدواج کنه.
پس یا باید تفکراتشو تغییر بده یا اگه نمیتونه رهاش کنه..از بین بد و بدتر بد رو انتخاب کنه.

اینکه پیامد رفتارشونو تو زندگیشون خواهند دید یه امر مسلمه اما ازدواج انقد مهمه که باید تموم مصلحتها رو در نظر گرفت.

دیگه تصمیم گیری با خودشونه.

موفق باشی

از همیاری ونظراتتون ممنونم
راستش چندروز بود قصد داشتم مشاوره بگیرم ولی انگیزه نداشتم
صبح که تصمیم گرفتم مشکلم رو مطرح کنم خیلی بی انگیزه و ناامید بودم اعتقادی به مشاوره نداشتم و فکر می کردم حرف حسابی تحویلم داده نشه و چیزایی که خودم می دونم تکرار شه
ولی الان با خوندن حرفاتون چراغ های زیادی تو ذهنم روشن شد.الان فکر میکنم یک قسمت از مغزم که تاحالا خواب بود بیدار شده.انگار بایک چشم سوم دارم به این اتفاق نگاه میکنم.
ازتون واقعا ممنونم.
من قبول دارم گستاخی کردم
دونم چیه ریشه تو فرهنگ ما داره ریشه تو تفاوت جنسیت ما داره.یا احساس غیرت...
من به خودم خرد ه نمی گیرم ولی انتظار نجابت وپاکدامنی از دختر دارم.نمیدونم رو چه حسابی رو چه منطقی این حق رو به خودم میدم این مجوز رو به خودم میدم که تودوران تجرد دوست شم رابطه عاطفی برقرار کنم،فشارهای جنسیم رو کم کنم ولی به همسر آیندم چنین حقی نمی دم. حتی اگر مطمئن باشم قبل از دوستی با من بکر بوده و من این بکری رو ازش گرفتم.منظورم از بکر صرفا از نظر جسمی نیست.
من با شناختی که ازش پیدا کردم میدونم دختر خوبیه ولی دل چرکینم .می دونم نمی تونم ازش بگذرم .میخوام این دل چرکینی رو از بین ببرم.بعید میدونم از عهده اینم بر بیام.

اون کلمه دستمالی رو بد گفتم عذر می خوام من درسته گستاخی کردم ولی اون با برخورداش این اجازه رو به من داد.من پسر پرویی نبودم مذهبی نیستم ولی خانواده بازی ندارم خواهر ندارم تو فامیل دختری نیست که باهاش راحت باشم
همه ارتباط من با دخترا از دانشگاه شروع شد.اینارو گفتم که بدونید تو مخ زنی من حرفه ای نبودم.و خیلی آماتور برخورد کردم.ولی اون به من پا داد.نمیدونم شاید حرف زدنم صحیح نباشه نمی دونم چه اصطلاحی به کارببرم.
بعضی وقتها فکر میکنم اگر من یکم بی قید و بند بودم اگر به جای من پسردیگه ای بودالان اون دختر،دختر نبود.البته فقط گاهی اوقات

اینکه به من عنوان مرد زندگیش نگاه می کرده رو قبول دارم می فهمیدم دوستم داره ونگاه بلند مدت به رابطه داره.از اولم من رو به مادرش گفت.و مادرش در جریان دوستی ما بود.من برخورد بدی ازش ندیدم.تو این یک سال هیچ چیز منفی ندیدم ازش.
رفتارش با بقیه هم کلاسی ها سنگین و باوقار بود.با منم همیشه حجب و حیا داشت ولی مغلوب بود یعنی کوتاه می اومد.من رابطه رو به هر طریقی که دوست داشتم پیش می بردم.

بهارزندگی عزیز ا ز راهنمایی شما ممنونم.حرفتون رو عملی می کنم دیگه نمی خوام به این دوستی با این نگاه ادامه بدم یا تمومش میکنم که احتمالش خیلی کمه یا افکار منفیم رو برای همیشه چال می کنم وبا دید مثبت میرم جلو .این جوری نمی خوام بیشتر از این به اون و خودم ضربه بزنم.

می گل میدونم مخرب هستن ولی دست خودم نیست وقتی به ازدواج به صورت جدی فکر می کنم نسبت بهش بدبینم
ولی وقتی از این جدیت کم میشه باز احساس عشق وعلاقه و رغبتم زیاد میشه.
نمی دونم چه کار باید کنم.
نمیتونم بهش بگم با این احساسات متناقض درگیرم.
اونم هر روز از خواستگاری وتصمیم من می پرسه منم هر روز یک بهانه جدید تحویلش میدم .


راستش جناب مدیر همدردی صحبت های بالارو قبل از خوندن پست شما نوشتم.موافقم اره باهم تناسب داریم اون لینک رو مطالعه کردم .اری زنان و مردان پلید برای هم دیگه هستند
البته من پلید نبوده و نیستم وایشون هم همین طور ولی هردو به یک میزان از مسیر راست منحرف شدیم
من این طوری فکر نمی کردم (به دلیلی همون مسائلی که بالا بهش اشاره کردم )الان دارم سعی میکنم بفهمم بین من و اون فرقی نیست و من خواستم که اون وارد این بازی شه.

کیوان عزیز تمام مشکل من تو صحبت شما در تجربه دوست شما خلاصه میشه
حرفتون خیلی درسته دقیقا خودم رو انداختم تو این مخمصه.الان احساس میکنم با خوندن حرفا وبخصوص حرف شما حساسیتم کم شد.دیدم باز شد.نمیدونم این فکری که الان دارم گذراست یا واقعا به این نتیجه رسیدم مقصر من بودم و اونم از رو احساسش به من پاسخ داد و منفی بافی رو باید کنار گذاشت.

تکلیفم الان یعنی در ساعت 15 امروز سه شنبه 31 مرداد 91 روشن هست (البته بازم میگم با خوندن حرفاتون این حس در من تقویت شده)می خوام باهاش ازدواج کنم می خوام ذهنیت های منفی رو از خودم دور کنم.ولی نمیدونم این فکری که الان دارم دوروز بعد هم دارم یا نه.اگر الان بگن پاشو برو خواستگاریش .تو جلسه خواستگاری بازم منفی بافی سراغ من میاد یا نه.فکر می کنم باید بیشتر به خودم زمان بدم.

راما به نوعی حرفت رو قبول دارم ولی فرض کن که من به شما می گم می خوام بیام خونتون دزدی
شماهم در رو برای من باز میکنی .من دزد محسوب نمی شم با این اوصاف.

خیلی ازتون ممنونم از راهنمایی های خوبتون.خوب درکم کردید


:72:

نه ساده اي نه خط خطي نه دشمني نه هم نفس

نه با تو جاي موندنه نه مونده جاي پيش و پس

نه ميتونه تو خلوتش دلم صدا كنه تو رو

نه ميتونم بگم بمون نه ميتونم بگم برو

كجا برم كه عطر تو نپيچه توي لحظه هام

قصه ام و از كجا بگم كه پا نگيري تو صدام

نه ميشه باورت كنم نه ميشه از تو رد بشم

نه ميشه خوب من بشي نه ميشه با تو بد بشم
حال و روزه منه

mehras گرامی

واقعا از اینکه پسر دانایی هستین که مشورت گرفتن رو برای امرتون برگزیدین تشکر می کنم.

میدونین چرا چند وقته من در چنین تاپیک هایی که مشکلاتی نظیر نوع تفکر شما رو دارن شرکت می کنم؟

به این دلیل که متاسفانه چند وقتیه که می بینم در جامعه ما این یک امر عادی شده که پسران ما ارتباط قبل از ازدواج

رو حق مسلم خود می دونن و متاسفانه جامعه این باور غلط رو طی سالیان سال به اونها داده! اما از همسرشون

توقع پاکی مطلق دارن! در حالیکه مرد و زن در پیشگاه خدا یکسان هستن! هر دو به یک اندازه میل جنسی دارن و

هر دو اگر خطا کنن به یک اندازه در محضر خدا مجازات میشن. پس فکر نکنین چون پسر هستین مجاز به خطا هستین

ولی قابل اعتمادین چون بعد ازدواج دیگه سمت این چیزا نمیرین ولی دخترها مجاز نیستن و ممکنه برن!

این دید خیلی خطرناکه. قویا بهتون توصیه میکنم که اگر این دید رو تغییر ندین مطمئن باشین تاوان سنگینی

خواهید داشت در آینده. چون حقیقتا وعده الهی تخلف ناپذیره. حتی نگاهتون رو به این مقوله بهتره تغییر بدین. نه

تنها در این مورد خاص ، بلکه بصورت کلی.

اما مطمئنا نه شما خبیث هستین و نه اون دختر. هر دو اشتباهی از سر هیجانات جوانی کردین اما خداوند راه توبه

رو باز گذاشته و از طرفی اگر هر دو نفر شما توبه کنین و با حرکت جدی در مسیر ازدواج برای شناخت هم گام بردارین

مطمئن باشین از پاکان خواهید بود.

مسئله تنها اینه که رابطه رو حق مسلم خود ندونین. تغییر این باور سخته اما شدنیه.

در تاپیکی مشابه تاپیک شما آقا پسری که با خانومای مختلف رابطه داشته و حتی ارتباط جنسی ، در مورد دختری

که تنها یک دوست پسر در 15 سالگی داشته ولی ارتباطی باهاش نداشته دچار تردید شده بود. بعد این آقا حق

مسلمش میدونست رابطه جنسی رو اما از خطایی که اون خانوم سالها پیش در نوجوانی کرده بود نمیتونست

بگذره. این چی رو نشون میده؟ همون باور غلط در جامعه ما! اینکه ما باید خودمون رو جای طرف مقابل بگذاریم و

بعد به قضاوت بنشینیم. در آزمون سختی قرار گرفتین. سعی کنین درست عمل کنین تا رو سفید باشین نزد خدا.

چون پسر عاقلی هستین اینقدر صریح باهاتون صحبت کردم.

یادتون باشه این بی اعتمادی تاوان خطای خودتونه و برای همین خداوند ما رو از این دوستیها منع کرده اما میتونین

با افزایش ایمانتون و شناخت بیشتر دختر از راه درست این بی اعتمادی رو درمان کنین.

راستی یادم رفت بگم که این دل چرکینی امروز شما دلیلش این نیست که دختر خانوم مشکل دارن ،

دلیلش تاوان خطاییه که کردین و باید تلخی این دل چرکین رو بچشین تا گناه در نظرتون کریه بشه و ازین

پس تمام دختران رو به چشم ناموس خود ببینید و ازشون حراست کنید.

به شما توصیه می کنم به شناخت دختر از طریق خواستگاری رسمی اقدام کنین و همه جوره بررسیش

کنین تا به شناخت کامل برسین. دل چرکینتون رو هم با استعانت از پروردگارمون و توبه واقعی از این خطا

و تفکر و افزایش ایمانتون و کنترل نگاهتون درمان کنین.

همیشه این رو هم در نظر بگیرین که انسان حتم الخطاست و از آدمها بت نسازین که مجبور باشین

بشکنینش. یعنی همه ما ممکنه خطا کنیم. پس بهتره قدرت بخششتون رو هم بالا ببرین و به ندای

پروردگار گوش بدین نه شیطان. چون گاهی تشخیص این دو بسیار دشواره.

موفق باشین.

:72:

سلام.
زیاد وسواس بخرج ندید .
ازدواج موفق چیزی نیست جز یه دوستی خوب که رو کاغذ ثبتش کردیم.
کاش همه مثل شما شانس اینو داشته باشن کسی رو پیدا که همه ملاکاشونو باهم داشته باشه :323:
چیزی که الان احتیاج دارید یکم کنترل افکارتونه نگذارید بیخود بره به سمت نکات منفی این اصلا خوب نیست:160:
من دیدم تو اطرافم که همین وسواسا وایرادای بنی اسرائیلی باعث شده طرف هم خودشو عذاب بده هم دیگرانو.

قرار نیست چیزی با یه امضا تغییر کنه .میشه یه دوستی همیشگی با ارتباط جنسی حلال.
ایا مایلید برای همیشه با یه دوست زندگی کنید تا اخر عمر وبرای همیشه.
اگه حاضرید بسم الله .مبارکه
:227::227::227::227:
البته این نظر منه شاید درست نباشه .

دوست گرامي، همون طور كه قبلا هم گفتم كار دختر خانم رو توجيه نكردم.... 100 درصد اشتباه كرده... اما اول شما پيشنهاد گناه دادين و به فكر اين كار خطا افتادين... و متاسفانه ايشونم اسباب اين گناه رو تا حدودي براتون مهيا كردن...
تحريك كننده به گناه، كارش از عمل كننده به گناه زشت تره... مخصوصا وقتي عمل كننده فكر كنه داره با اين كار ثوابم ميكنه

چرا فكر ميكنين بايد يه خانم هم جلوي گناه خودش رو بگيره و هم جلوي گناه مرد رو!!!!
چرا فقط بايد خانم ها نجابتشون رو حفظ كنن تا آقاييون به گناه نيفتن!!!!



mehras شما گفتين: """راما به نوعی حرفت رو قبول دارم ولی فرض کن که من به شما می گم می خوام بیام خونتون دزدی
شماهم در رو برای من باز میکنی .من دزد محسوب نمی شم با این اوصاف."""

در جواب بايد بگم اگه من در رو براي شما باز كنم كه بياين دزدي، باز هم شما دزد محسوب ميشين ، ((همون طور كه خودتونم اسمش رو گذاشتين دزدي))
و اما من
- يا خيلي خاطرتون رو ميخواستم كه چشمم رو به اين دزدي بستم (( شايد چون شما رو دزد نديدم بلكه يه مرد عاشق ديدم))
- يا عقلم معيوب بوده كه چنين اجازه اي رو به شما دادم
- يا خودمم دزد بودم و اين كار شما رو زشت نديدم ((كه به اين خانم نميخوره خودشم دزد باشه))...

با اطمينان بالايي ميتونم بگم كه اگه شما شروع نكرده بودين، شايد خانم تو جدال عقل و احساسش شكست نميخورد و وارد اين بازي نميشد، تا الان بخواد نجابتش رو به شما اثبات كنه

و اميدوارم بتونين اين روحيه اي كه الان دارين رو تا روز خواستگاري ادامه بدين.... موفق باشين و خوشبخت

شاید حرفای من ربطی به مشاوره نداشته باشه ولی این صحبتها رو که خوندم واقعا به ارزشمند بودن قدرت ایمان پی بردم. شاید اگه اون خانم از این نیروی موثر استفاده میکرد و همون اول مقاومت میکرد الان این فکرها در موردش نمیشد.یا اینکه این آقا از این اخلاقش خوشش میومد و بهش ثابت میشد دختر پاکیه بدون این شکها ویا اینکه میفهمید اشتباه گرفته ومیرفت دنبال یکی دیگه

واقعا تکان دهنده بود خود من هیچوقت فکر نمیکردم پسری که خودش شروع کرده در مورد کسی که دوستش داره انقدر بی رحمانه قضاوت کنه.

کاش این تایپیک یه جایی بذارین که دخترهای ساده وپاک یه سری از واقعیات رو کاملا حس کنن.