در حقم نامردی کردن(خدایا به حق همین روز عزیز خودت جوابشون رو بده)

پدربزرگ عزیز اگه منظورتون پست منه یه توضیحاتی اضافه کنم
خال برجسته رو بهتره برداشت. یه جراحی خیلی سطحیه. من خودم همین کارو کردم. البته خال من یه دفعه ای اینطوری شده بود و همسطح بقیه پوست نبود کوچیک هم بود. حالا هرطور که خودشون دوست دارن. یه پیشنهاد کلی بود نه واسه اینکه دوستاش و این اقا اینو گفتن.
در مورد اینکه راجع به اون اقا اینطوری قضاوت کردین شاید اشتباه کنین شایدم درست بگین. خواستگاری رفتن البته باید با حضور خانواده ها باشه اما در شکلی که دختر و پسر همدیگه رو می شناسن اول خودشون دو تایی با هم هماهنگ می کنن که واقعا می خوان با هم ازدواج کنن بعدا با خانواده ها به حضور هم می رسن. یه جورایی به وسیله ی خواستگاری به خونواده ها اطلاع می دن که می خوان با هم ازدواج کنن و خانواده ها همدیگه رو می بینن.
به هر حال می تونن زودتر شکل رسمی بدن به این خواستگاری و بقیه مراحلو تحت نظر خانواده پیش ببرن.

سلام
هنوز اتفاقی نیفتاده که شما از حالا نگرانی!!!من فکر می کنم بیشتر اون آقا باید توضیح بده که چرا همچین سوالی کرده.شما حجب و حیا داری. این ویژگی رو دیر یا زود تو جلسات خواستگاری می فهمید و اون خودش می دونست که با این شرایط چه میخواد کنه.
پس...
جای اون فکر نکن که چکار میخواد کنه یا چه فکری میکنه!
خودت رو دست کم نگیر و همون چیزی که هستی به خودت افتخار کن...تو کم نداری از بقیه

یک سوال الان مشکل شما دقیقا چیه? نگرانی جسمیتون? فکر و برداشت خواستگارتون? عملکرد و عدم رازداری دوستانتون? ...

حقیقت...حقیقت...حقیقت
من ماجرای شمارو از هر طرف نگاه میکنم به این میرسم که باید رک و روراست بری با این اقای محترم صحبت کنی و همه واقعیت را بگی
اتفاقا اون کسی که این کارو کرده باعث شده که حالا شما سر این مساله(که شاید واسه خیلی از آقایون دارای اهمیته) راحت بتوونی با ایشون صحبت کنی
راستشو بگو...به همین راحتــــــــــــــی...."طلا که پاکه چه منتش به خاکه"
از این اداها هم بخوای در بیاری و گوشیتو جواب ندی و از این حرفا تازه داری مهر تاییدی میزنی روی همه بدگمانی ها...گفته باشم!:72:

ببین یکی دیگه از دوستان تو این سایت مشکلی مشابه مطرح کرده
مشکل عجیب من برای ازدواج
که به خواستگارش نگفته کوچیک بودن سینش رو

اینا اگه فردا نامزد یا عقد کنن بعد از عقد پسره بفهمه خیلی راحت می تونه به هم بزنه سر این قضیه همه چیز رو

پس خودت رو خیلی ناراحت نکن تازه از اون دوستت که این نامردی رو به قول خودت در حقت کرده متشکر باش، چون اگه اون به خواستگارت نمی گفت تو هم مثل فاطیما می خواستی هیچی نگی و قطعا فردا به مشکل بر می خوردی

به نظر منم حقیقت رو به خواستگارت بگو و بقیه چیزها رو واگذار کن به خدا

ان شالله که هر چی خیر است پیش میاد

اصلا نگران نباش مسائل مهم تری هم در زندگی بجز سایز سینه وجودارد
در زندگی جاذیه زن به اخلاق و مهربانیش است
بسیاری از دوستان خودم هم سایز سینه شان کوچک بود ولی ازدواج کرده وبسیار هم خوش بخت هستند
در مورد ایمیل هم بگو یکی از هم خونه ای هام بوده منو موقع عوض کردن لباس دیده

سلام.
چرا اینقدر منفی فکر میکنید؟.به خودتون شک دارید؟
بگید بله من این مشخصات رو دارم خوب شددست هم خونه هام درد نکنه نمیدونستم چه جوری سر بحث رو باز کنم .
راستی ایا این جور مسائل میتونه واستون ملاک باشه ؟اگر این طوره در موردش فکر کنید.
واین رو هم بگو که از نظر خودت یه مسئله پیش وپا افتادس وقابل حله بهمین خاطر تا حالا مطرحش نکردم.

دقیقا همینطور جانب دارانه رفتار کن نه اینکه خودتو قایم کنی وخجالت بکشی مگه کار بدی کردی.
هر کسی بالاخره یه نواقصی داره خدا کنه همه مشکلات اینقدر راحت قابل حل باشن دیگه فوقش پروتزه دیگه نه....؟
اعتماد به نفست رو بالا ببر دختر جون....

سلام از کسانی که سعی کردن باهام همدردی کنن مشکلمو حل کنن ممنونم
چند نفر پرسیدن الان مشکل چیه؟

1. احساس نفرت از دوست نماها اطرافم دارم.احساس حماقت میکنم .این همه سال 4سال مث خر حرفامو گفتم و اونارو دوستای خودم دونستم
من چقدر ساده ام من چرا این جوریم چه جوری می تونم کارشون رو جبران کنم !!چه جوری خودمو آروم کنم؟با دستای خودم تو آستینم مار پرورش دادم:302:

2. آبروم رفته چون من کل مکالماتم رو با نوید ننوشتم . ابتدا به ساکن نگفت این ایمیل به دستش رسیده.از من پرسید تو خونه با دوستام با کدوم بیشتر صمیمی بودم.بعد پرسید پیش دوستات با لباس باز،یقه باز و لختی می چرخیدی.گفتم نه من همیشه مراعات میکنم.

گفت با دوستات حموم رفتی؟گفتم نه وا مگه خلم.گفت اگه رفته باشی یعنی خل بودی؟گفتم من که نرفتم ولی چه دلیلی داره ادم با دوستش بره حموم .کسی هم اینکارو کنه مورد داره حتما.گفت چه موردی مثلا؟منم گفتم مورد انحراف جنسی:302: .ازش پرسیدم درست نمی گم؟گفت چرا درست می گی.
بعد گفتش مطمئنی نرفتی حموم!!فکر کردم داره کرم میریزه از این جور حرفا بزنه .عصبانی شدم گفتم یعنی چه که این سوالات رو از من می پرسید؟اینجا بود که جریان ایمیل رو گفت.:302: منم گفتم اون ایمیل رو برای منم فوروارد کنش.
تو ایمیلی که فوروارد کرده بود نوشته بود این سوالات رو نتونستم تو تل ازت بپرسم.لطفا بگو انگیزت از اینکه با دوستات حمام رفتی چی بوده؟شیطنت.بازیگوشی یا علاقه داشتی به همجنس یا دروغه؟
لطفا بگو قضیه تعطیلیه بالاتنت چیه؟تعطیل رسمیه یا نیمه تعطیل یا دروغه؟
لطفا بگو رو سینت لکی شبیه هلال ماه داری یا نه؟
:302:

3.من می خواستم بهش بگم مشکلم رو ولی نه به این زودی.من با محبتم با اخلاقم می تونستم اون رو داشته باشم جوریکه دیگه به این چیزام اهمیت نده و از شناختی هم که دارم می دونم که اگر یکم بم نزدیک می شد دیگه به این مسائل اهمیتی نمی داد.ولی الان با این دید که به قول خودش من تعطیلم ! یک انرژی منفی بزرگ سد راهم هست .

این سه تا مورد مشکلات منم هر سه تاشون هم به یک اندازه مشکل هستن و الویتی ندارن :302:

یکی از دوستان گفته بود اگر خال داری بردار.مرسی از راهنماییت .ولی برداشتنی نیست لک هست یک لک قهوه ای خیلی کمرنگ .شاید با لیزر کمرنگ تر شه ولی فکر کنم نمی ره.این لک زشت نیست مشکل من فقط همون سینه است.

یکی از دوستان گفته بودن اگر مثل بچه 10 ساله هستی.نه مثل بچه 10 ساله نیستم ولی از 12 سالگی که بالغ شدم طی یک ماه کمی رشد داشتن و تا الان که 23 سالمه اندازه اش تغییری نکرده یعنی من اولین سوتینی که خریدم تو اون سن.هنوزم همون سایز اندازم میشه.:302: فکر کنم خیلی بدجوره و باید عمل شه.

یکی از دوستان گفته بودن چرا رسمی خواستگاری نیومدن...
من گفتم نوید رسما اومده خواستگاری من.دوبار اومده با خانوادش و خانواده منم تاییدش کردن و حرف مهریه ام زدیم.

آقای امیران :72:
خیلی استرس دارم.
از راهنماییتون خیلی متشکر.
تصمیم گرفتم فردا باهاش حرف بزنم و حقیقت رو بگم.بگم اونها از حسادت اینکارو کردن ولی ازشون ممنونم چون کار من رو راحت کردن.و من این مشکل رو می خواستم بت بگم
بگم که حمام هم نرفتم و یکبار یکی از دوستام وقتی داشتم لباس عوض می کردم بی هوا اومد تو...
می خوای باور کن بسم ال... می خوای نکن به سلامت


اقای فرهنگ عنوان چی بزارم نمیشه تغییر داد.می خواستم بنویسم دوستای نامردم رازم رو به خواستگارم گفتن.

من بودم حقیقتو می گفتم. اما شاید بخوای مشاوره هم بری و بپرسی.
حالا سن و سال شما دوتا رو نمی دونم حتما هر دوتون کم سنین. ولی واقعا مورد خاصی نیست. خوب حالا با دوستات دردل کردی اونام یه همچین کاری کردن. مشکلی از جانب تو نبوده.
باور کن سایز سینه اونقدری هم که فکر می کنی مهم نیست. مجموعه ی ادم مهمه اخلاق رفتار مهر و محبت انسانیت و کل ظاهر. خیلی از اقایون گیر نیستن به این چیزا. همه چی رو که نمی شه با هم داشت. اگه یکی ظاهرش کامل باشه از نظر اندام می بینی صورتش خوب نیست یا اخلاقش خوب نیست.
اون پسر هم دیده سایز سینه رو دیگه از لباس هم معلومه دیگه. چیزی نیست که ازش پنهان کرده باشی گلم.
ریلکس باش.
به نظر من اینکه الان اون مثلا دوستا رو شناختی خیلی هم خوبه. فکرشو بکن بعد از ازدواجت سعی میکردن موش بدونن تو زندگیت و تو هم اونارو نمی شناختی باهاشون دردل می کردی چی می شد؟ خوشحالم باش.
تازه خیلی چیزا رو نباید به بقیه گفت. (بقیه ای مثل خانواده ها و دوستا) بعدا هم اگه مشکلی سوالی واست پیش اومد یا یه جایی مثه اینجا بپرس یا برو مشاوره و از یکی که متخصصه بپرس. به ادمای اطرافت مجبور نیستی همه چی رو بگی. مگه اینکه کلی و سربسته.
اون قسمت می خوای باور کن می خوای نکن به سلامتو هم نگو بهش. اگه یکی به من بگه ناراحت می شم و خودم می ذارم می رم!
موفق باشی.

... بنظرم نگرانیتون بی مورده. مرد نباید زنی رو که برای زندگی انتخاب میکنه فقط بخاطر هیکلش بخواد که.
یه سوال ازتون دارم. شما توی هیکلتون چه نکات مثبتی دارید؟
باید هیکلتون رو در کل بسنجید. شاید نکات مثبتش در کل بیشتر از یک نکته منفی باشه البته بنظر من که همینم مثبته.


این پست توسط hamed65 ویرایش شد.
از دوستان تقاضا داریم در پست هایشون به قوانین تالار دقت کنند.