RE: وحشت از زلزله...چطور می تونم به اطرافیانم کمک کنم؟
دوست عزیز فاجعه عمیقتر و تحملش سنگین تر از اونه که با همدردی بشه بار غمش رو کم کرد و به بازماندگان و آسیب دیدگان تسلی داد.
با اینحال مراتب همدردی و تاسف ما را پذیرا باشید.
به قول فکور گرامی، اصل موضوع تموم شده و فعلا فقط پس لرزه هایی هست که شدتش کمتر از زلزله ی اصلی خواهد بود.
همیشه یک یا چند نقطه از امنترین قسمت های خونه رو که فکر میکنید محکم هستند و در برابر تکان ها مقاومتر ، مشخص کنید تا در هر زمان زلزله ایی احساس کردید همه ی افراد خانواده به آن جا پناه ببرند.
در هنگام خواب و استراحت، جای خواب زیر لوستر نباشد، همچنین به دور از پنجره قرار داشته باشد.
به محض وقوع زلزله در کنار مبل یا کاناپه یا تخت یا میز، به حالت جنینی، قرار بگیرید.
دقت داشته بشید گفتم در کنارشون نه اینکه زیر تخت یا میز برید.
زلزله یک پدیده ی طبیعی هستش که میشه با مهارت ها و تکنیک های مختلف خسارت ناشی از وقوع اون رو به حداقل کاهش داد.
RE: وحشت از زلزله...چطور می تونم به اطرافیانم کمک کنم؟
داملای عزیزم سلام
خیلی متاسف شدم از حادثه پیش اومده. بدون همه ما به فکرتیم و خوشحالم از اینکه بهت آسیبی نرسیده و متاسف
واسه هم شهری هات.
عزیز دلم
ترس تو کاملا طبیعیه اما یک نکته و همیشه به خاطر بسپار. اینکه این جلوه ای از قدرت خداونده و بدون همون خدایی
که مقدر کرد زمین بلرزه به روال طبیعتش ، داملا و بقیه رو از خطر مرگ نجات داد و از حکومت خدا جز به خودش نمیشه
پناه برد. پس خودت رو بسپار بهش و ازش بخواه مراقبتون باشه و البته نکات ایمنی رو رعایت کن!
اگر خونه ها محکم ساخته می شدن و افراد آموزش دیده بودن شاید فقط چند نفر زخمی می شدن. پس برای یک
حرکت مفید سعی کن به مناطق آسیب دیده اگر روحیش رو داری بری و آموزش های مقابله با زلزله رو بدی و حتی
در مقاوم سازی خونه ها مردم رو آگاه کنی. اگر بیکار نباشی ذهنت هم کمتر درگیر میشه.
زیاد عبادت کن و ذکر بگو! خواهرت رو هم پیش یک روانشناس خوب ببر. تنهاش نذار و بهش جملات امید بخش بگو
و حتی ببرش در مراسم های دعا تا آروم بگیره.
همدردی با دیگران و آسیب دیده ها از غمتون کم می کنه. پس از خداوند صبر و روحیه سازندگی و تلاش دوباره بخواه
تا بتونی بهشون کمک کنی.
خیلی دوست داشتم بیام و به مردم کمک کنم اما متاسفانه واسه نمایشگاهی به شرق کشور رفتم. اما از همینجا
مراتب همدردیم رو بهت اعلام می کنم و امیدوارم که خداوند که درد رو داده درمان رو هم بده.
برای آرامشت امشب دعا می کنیم عزیز دلم.
:72:
RE: وحشت از زلزله...چطور می تونم به اطرافیانم کمک کنم؟
سلام داملای عزیز.
ممنون از اینکه این تاپیک رو برای همدلی ایجاد کردی.من هم ساکن تبریزم البته نمیدونم شما ساکن کدوم شهر استان قشنگمون هستی.
برای رفتگان مغفرت و برای بازمانده هاشو از خدای مهربون صبر طلب میکنم.
جدا این زلزله دل خیلیارو لرزوند.خسارت جانی عزیزانمون تو اهر و ورزقان همه مونو داغدار کرده.
اوناییکه از نزدیک رفتن و وضع مردم اونجارو دیدن یه چیزایی تعریف میکنن که دل ادمو کباب میکنه.
راستش من و همسرم هم از اونایی بودیم که دو شب بیرون تو پارک خوابیدیم!البته به اصرار همسرم.من خودم به این عقیده هستم که عمر هر کسی از قبل تعیین شده اگه قرار باشه بمیریم هرجا باشیم اجل میاد سراغمون.مثلا تو یکی از شهرستانهای اطراف(اسکو)یکی از شدت ترسش دویده بیرون و یه ماشین زده بهش و همونجا تموم کرده.
خون ما از اوناییکه رفتن که رنگینترین نیست.
اینروزا وقتی میبینم کسی از دوستا و اشناها ترسیده اینارو میگم بهش.
بهتره همه مون سعی کنیم ایمانمونو قویتر کنیم.
ولی خوب احتیاط هم شرط عقله.احتیاط,نه ترس.
RE: وحشت از زلزله...چطور می تونم به اطرافیانم کمک کنم؟
همونطور که گفتم من هم نزدیک به کانون زلزله هستم البته اهل اینجا نیستم ولی مدتی هست به دلیل شرایط کاری اینجا هستیم و به شدت برای آدمهای اینجا احترام قائلم چون خیلی پاک، بی آلایش و غریب نواز هستند.از صمیم قلب از وقوع این حادثه ناراحتم.
راستی یک سوالی از افراد نزدیک به کانون زلزله دارم.من از بعد از ظهر بیشتر اوقات در زمین لرزش حس میکنم خواستم ببینم اثر روانی این تاپیک هست یا واقعا بقیه هم چنین حسی دارن
RE: وحشت از زلزله...چطور می تونم به اطرافیانم کمک کنم؟
دوست عزیز در اینجا می تونید آمار 60 زمین لرزه اخیر در سطح کشور رو مشاهده کنید.
RE: وحشت از زلزله...چطور می تونم به اطرافیانم کمک کنم؟
دوست عزیز
همه ما که این زلزله رو تجربه کردیم دقیقا همین احساس رو داریم
مثلا خود من همیشه چشمم به لوستره ببینم تکون میخوره یا نه و یا بعضا احساس سرگیجه میکنم و فکر میکنم دوباره زلزله شده.
این ها بیشترش واکنش های روانی ما به این جادثه هست . تو روانشناسی یه حالتی هست به نام PTSD یعنی فرد بعد از یک سانحه ای که براش وحشت ایجاد میکنه دچار استرس میشه. البته گاها واقعا پس لرزه ها هم اتفاق میافتن و چون همه ما حساسیتمون بالا رفته و منتظر زلزله هستیم اونا رو احساس میکنیم در صورتی که در شرایط عادی شاید اصلا اونا رو حس نمی کردیم.
RE: وحشت از زلزله...چطور می تونم به اطرافیانم کمک کنم؟
متاسفانه با این روندی که ادامه داره سخت بتونیم آروم بشیم
من خودم رفته رفته داره حالم بدتر میشه
الان با اینکه برگشتم خونه ولی همش احساس میکنم همجا داره میلرزه
یادم رفت واسه بچه هایی که اینجا نیستن بگم که
یکم پیش 2تا زلزله 5.1 و 3.3 در فاصله 45 کیلومتری تبریز شد و باز همه مردم ریختن بیرون
RE: وحشت از زلزله...چطور می تونم به اطرافیانم کمک کنم؟
یک ساعت پیش زلزله دیگه ای اومد...واقعا خدا کمک کنه
RE: وحشت از زلزله...چطور می تونم به اطرافیانم کمک کنم؟
سلام به همه ی دوستان
داملا جان کاملا درک میکنم که چی میکشید چون خودم هم تبریز هستم و حال و روز مردم رو از نزدیک می بینم ولی عزیزم چاره ای نیست باید تحمل کنیم و از خدا بخوایم خودش کمکمون کنه:323: باید سعی کنیم به همدیگه دلداری بدیم
دوستان وضع این منطقه خیلی خرابه همه ی مردم انگار مثل مرده متحرک هستن خود من نه می تونم شبها بخوابم نه اینکه به کارای دیگم برسم:302:
دوستان از همتون میخوام واسمون دعاکنید که بتونیم ازاین امتحان الهی سربلند بیرون بیاییم:323:
RE: وحشت از زلزله...چطور می تونم به اطرافیانم کمک کنم؟
داملای عزیز من امیدوارم و دعا میکنم که مشکلات شما حل شه. اینقدر ناراحت نباشید.
راستش شاید نباید اینجا چنین حرفی بزنم .
وقتی بم زلزله شد . وقتی چیزی حدود 50 هزار نفر آدم کشته شدن، وقتی تو بهشت زهرای بم راه میرم و میبینم که چقدر زیادن خانواده هایی که همشون اونجا خوابیدن.
وقتی اون نخلای بلند خرما ، افتادن.
وقتی هنوزم کسایی هستن که توی کانکس زندگی میکنن و من میبینم.
وقتی هنوز خیلی از مغازه ها کانکس هستن .
وقتی هزاران نفر بازمانده هستن که باورش براشون سخته که از یه خانواده 200 نفری فقط اون ها موندن و همه رفتن.
.
.
.
اما بم هنوز زنده است.
هنوزم میلرزه اما زنده است و مردمش نفس میکشن و زندگی جریان داره.
بم باشه.
زرند باشه
یا آذربایجان
همه شون زنده اندو برمیگردند.
چون آدما بهم کمک میکنن. چون هنوز انسانیت وجود داره.
داملای گلم. نترس . به این فکر کن که خیلی بدتر از اون تو بم اتفاق افتاد. اما امروز همه چی آرومه.
به امید ینکه اونجام آروم باشه.
زنده باد بم.
زنده باد زرند.
زنده باد آذربایجان.