RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
دختر خوب نگو این حرف رو.
بگذار بهت بگم که اعتماد به نفس چیه و چه تأثیری داره. اصلا هم گول زدن نیست.
ببین من خودم وقتی دبیرستان بودم حس می کردم زشتم. هیچ کس هم اینو به من نگفته بودا. اما من خودم فکر می کردم زشتم و واقعا اعتماد به نفسم پایین بود. تو اینه که مگاه می کردم فقط سعی می کردم واسه صورت و اندام خودم عیب پیدا کنم. چند بار حتی شده بود دوستام تو مدرسه می گفتن خوشگل خانوم فکر می کردم دارن مسخره ام می کنن. و این حرفشون رو به جای این که تعریف در نظر بگیرم، تمسخر می دونستم. الان که به اون روزها فکر می کنم خنده ام می گیره. می دونی چرا؟ چون الان انقدر اعتماد به نفسم زیاده که حس می کنم یکی از زیباترین چهره ها رو دارم. که حتی بدون ذره ای آرایش با خیلی از دخترایی که کلی آرایش می کنن رقابت می کنم.
می دونی چجوری اعتماد به نفسم کم کم شکل گرفت؟ وقتی بیشتر از دور و بری هام شنیدم که بهم می گن خوشگل.
وقتی تو حیاط خونمون از کنار پسر همسایمون و دوستش رد می شدم و دوستش بهش گفت این کی بود؟ چه خوبه :163: اون روز کلی تعجب کردم. رفتم تو خونه هی جلو آینه خودمو برانداز کردم و دنبال زیبایی گشتم. تا ببینم اون پسره چه چیز من به نظرش زیبا اومده بود.:311:
وقتی دوستام باهام حرف می زدن و می گفتن مثلا تو که چهره ات هم خوبه و شرایطت هم خوبه دیگه از چی می نگرانی (اون موقع هنوز اعتماد به نفسم کم بود و این حرفارو که می شنیدم کلی تعجب می کردم)
یا مثلا با یک پسری دوست بودم (البته نه از نوع دوست دختر- دوست پسر ها. از نوع دوستی معمولی) و همیشه از چهره ام و زیبایی لبخندم تعریف می کرد
باورت نمیشه اما اون موقع ها شاید چند وقت به این فکر می کردم که یعنی اینا دارن راست می گن؟ واقعا من زیبام؟ واسه همین کم کم سعی کردم تو آینه به جای عیب و ایراد دنبال زیبایی های خودم بگردم و واقعا موفق شدم. و جالب اینجاست که از وقتی خودم به این باور رسیدم که زیبا هستم، میزان تعریف و تمجید هایی که از دوستام می گیرم چند صد برابر شده. که حس می کنم علتش اینه که وقتی آدم خودشو دوست داشته باشه، خود به خود این حس به اطرافیانش هم القا میشه و اونا هم دوستش خواهند داشت.
البته فکر نکن که دیگه الان من ملکه زیبایی ام ها!:163: نه منم قطعا عیوبی تو ظاهرم دارم و خودم هم به بعضی هاش آگاهم. اما سعی می کنم به جای این که عیوبم رو پر رنگ کنم زیبایی هام رو پر رنگ کنم.
مثلا سعی می کنم آراسته تر (نه جلف) لباس بپوشم. تو آینه اگه می بینم لبخند بهم میاد سعی می کنم همیشه لبخند به لب داشته باشم. (هر آدمی با چهره خندان بیشتر به دل میشینه تا وقتی که چهره اخمو و عبوس یا سرد و بی حالت داره). مدل موهای مختلف رو امتحان کن تا ببینی کدوم بیشتر بهت میاد. چون واقعا تو چهره آدم تأثیر می گذاره. نمی دونم سنت چقدره و ایا صورتت اصلاح شده و ابروهات تمیز هست یا نه. اما این عوامل هم باعث میشه زیبایی چهره بیشتر به نظر بیاد. در مورد اندامت هم اگه بعضی عضوها زیبایی نداره سعی کن طوری لباس بپوشی که اونا کمتر به چشم بیاد و در عوض عضوهای زیبات بیشتر خودشونو نشون بدن(البته منظورم تو خیابون نیست ها!)
اگر از جهت تناسب اندام فکر می کنی مشکلی هست، یه کم اراده و روزی نیم ساعت تا یک ساعت ورزش حساب شده می تونه تو رو به اندام ایده آلت برسونه. من خودم چون اینو امتحان کردم دارم می گم. دو سال پیش سه ماه تابستون روزی 1 ساعت ورزش کردم توی خونه اما اصولی و حساب شده. یعنی مطالعه کردم که چه ورزشی بیشترین تأثیر رو رو عضوهای مد نظرم می گذاره. بعد سه ماه شده بودم مثل باربی. باورت نمیشه. (البته الان تنبل شدم یه کم از اون حالت خارج شدم. ولی ایشاا... بعد ماه رمضون دوباره شروع می کنم.)
اگر صورتت جوش داره که واقعا هم در زیبایی تدثیر داره با مراجعه به دکتر خوب و پیگیری روش درمان قطعا میتونی خوبش کنی. یکی از دوستای من صورتش پر جوش بود. پر جوشای شدیدا قرمز. رفت دکتر خوب. داروهاش با این که تو دوره درمان عوارض داشت و خیلی اذیتش می کرد رو ادامه داد. الان پوستش عین هلو شفاف شده. از پوست منم بهتر. چند سال هست که دیگه پوستش صافه.
راستی یه نکته دیگه. علاوه بر این که مواردی که گفتم رو انجام میدی، پیش دوستات هم از ظاهرشون تعریف کن. مثلا اگه یه روز یه شال خوشگل سر کردن بگو وای چه خوشگل شدی. چقدر این رنگ بهت میاد. یا این مانتوت خیلی بهت میاد. این باعث میشه دوستات هم وقتی نکته مثبتی تو ظاهرت میبینن بهش اشاره کنن و خیلی موثره در بهبود اعتماد به نفست. بالاخره ما خانوم هستیم و تشنه تعریف و تمجید دیگه
مطمئن باش این کارارو انجام بدی تو هم چند سال دیگه مثل من خنده ات می گیره که چرا فکر می کردی زشتی
موفق باشی
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
بهار.زندگی عزیز، اتفاقا من هم به این غسل فکر کردم!!
من به یه متخصص احتیاج ندارم، به چند تا متخصص احتیاج دارم. خیلی اهل آرایش نیستم و مثل تو اگه احساس کنم با چیزی زشت تر می شم، لزومی به استفاده ازش نمی بینم. این طور فکر می کنم که با آرایش بیشتر به چشم میام و دیگران بیشتر متوجه ایراداتم می شن.
نازنین جان، مثلا بابام، وقتی می خواد بگه یه نفر زشت بود، صفاتی که براش میاره همون صفاتیه که من دارم.
روم نمی شه ایرادامو بگم.
نمی دونم چرا قیافه م واسم عادی نشده. همه ش انتظار دارم خودمو بهتر ببینم تو آینه. بعضی وقتا که خودم رو تو عکس یا فیلمی می بینم کلی دقیق می شم رو خودم انگار تا حالا خودمو ندیدم. حتی شده که خودمو تو عکسی نشناسم!
دل سوخته جان، چقد مطلبت خوب بود. خیلی خوشحالم که الان دیگه خودتو دوست داری.
متاسفانه مشکل من اساسی تر از مدل مو و ابرو و جوشه.
چیزی که در مورد تعریف از دوستام گفتی واقعا قبول دارم.
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
دوست من چیزی که الان دارم میگم را حاضرم به خاطرش قسم بخورم
70 درصد زیبایی آدم به رفتارشه...هرچی رفتار پر اعتماد به نفستر باشه ناخوداگاه دیگرا جذبت میشن
درسته یه استانداردهایی برای زیبایی وجود داره اما جذاب بودن خیلی خیــــــلی مهمتری از زیباییه و اصلا رابطه مستقیمی هم باهاش نداره
جذاب بودن وقتی به دست می یاد که از همه رفتار و حرکاتت فقط و فقط بوی اعتماد به نفس و قاطعیت و دوست داشتن خودتو بده
این بزرگترین نتیجه ایه که من تو کل زندگیم بهش رسیدم
دوستی داشتم که یادمه در لحظه اول که دیدمش با خودم گفتم آخی چقدر طفلی قیافش بده!!! اما حالا هرچی با خودم فکر میکنم که واااا!!! من واسه چی به دختر به این خوشگلی گفتم زشت یادم نمی یاد!! می خوام بگم رفتارش این قدر روی برداشت من ازش تاثیر گذاشته... و جالبه بدونی الان یک ساله ازدواج کرده و یه شوهر خیلی خوش تیپم داره! چرا ؟چون خودشو قبول داره...پذیرفته...به این نمی گن اعتماد به نفس کاذب به این میگن قدرت ذهن... این که ذهنیت و انرژی ای که از خودت ساطع میکنی در مورد خودت چقدر می توونه روی قضاوت دیگران در مورد تو تاثیر بذار و این یه روند کاملا تدریجیه
فکر کنم شنیدی توی قانون جذب میگن هرچی فکر کنی همونم جذبت میشه...این در مورد فکری که در مورد خودمونم میکنیم کاملا صادقه...دیگران همون فکریو در مورد تو میکنن که تو در مورد خودت میکنی
اعتماد به نفس<------> جذابیت
اعتماد به نفستو نبر بالا تا با ظاهرت کنار بیای...ببر بالا چون دقیقا در راستاش جذابیتت هم میره بالا
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
ببین عزیزم امکان نداره پدر تو اون عیب هایی که از یه شخصی که زشت می نامدش، در تو هم ببینه. می دونی یعنی چی؟ یعنی این که تو خودت فکر می کنی اون مشخصات رو داری در حالی که این طور نیست.
در ضمن زیبایی یک مسئله کاملا ضمنیه. مثلا ممکنه خیلیا بگن پوست روشن قشنگه و مثلا اگه یکی پوستش تیره باشه بگن سیاه سوخته اس. ولی اگه همین شخص که پوستش تیره اس به خودش برسه و پوستش شفاف باشه، خیلی جذابیتش از یه پوست روشن بیشتره. الان که خانوما کلی میرن پول میدن و هزینه میکنن خودشونو برنز کنن.
ببین عزیزم اینی که بهار زندگی گفت فکر می کرده یه مشکل داشته و دکتر بهش خندیده واسه منم پیش اومده. یعنی یه چیزی که سال ها از همه حتی مادرم مخفی کرده بودم (از 12 سالگی تا 25 سالگی) و به خاطرش فکر می کردم هیچ وقت دلم نمی خواد ازدواج کنم. منم یه بار مثل بهار.زندگی دلمو زدم به دریا و رفتم دکتر. دکتر هی می گفت نه مشکلی نیست. و هیچ چیز غیر عادی وجود نداره. حتی باز اطمینان نکردم و یه دکتر دیگه هم رفتم. اونم همینو بهم گفت. مطمئن باش مشکلاتی که تو هم فکر می کنی داری خیلی هاش همین جوریه و فقط تو ذهن خودت ازشون مشکل ساختی و ممکنه یه مسئله رایج تو خیلی از دخترا باشه.
بالاخره ما همه آدمیم و مانکن یا بازیگرای خفن هالیوودی نیستیم که!!!
اگه روت بشه اینجا بگی شاید خیلی کمکت کنه که ببینی اونجور که ازشون واسه خودت غول ساختی نیست. اینجا که کسی تو رو نمی شناسه. پس خجالت نداره. اگر هم در هر صورت روت نمیشه اینجا بگی به دکتر مربوطه مراجعه کن. مطمئن باش تو هم بعدش میای میگی بچه ها اصلا چیز غیر عادی نبود. در بدترین حالت ممکن هم چیزیه که به راحتی به کمک دکتر میشه برطرفش کنی. اینو مطمئن باش
با حرفای اندیشه 22 هم به شدت موافقم. منم دقیقا منظورم همین بود و واقعا بهش رسیدم
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
با حرفا و توجه تک تکتون بینهایت خوشحال می شم.
از همه تون ممنونم.
از اولش می دونستم بابت مسئله ای که مطرح کردم، همین چیزا رو می شنوم. چون راه دیگه ای هم نداره. نمی دونم هدفم از باز کردن این موضوع چی بود. شاید احتیاج داشتم بشنوم.
بازم ممنون.
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
راستی عزیزم بگذار یه خاطره ای از خودم واست تعریف کنم. چند سال پیش یعنی زمانی که من واقعا اعتماد به نفسم احیا شده بود و خیلی هم از خود راضی شده بودم، یه روز داشتم با خانواده می رفتم پیست دوچرخه سواری. رو صندلی عقب ماشین نشسته بودم و آینه ماشین دقیقا نیمه پایینی صورت من رو نشون می داد. تو مسیر همون جور که چشمم به آینه بود یاد تعریف هایی که دوستام از دندونا و نوع لبخندم می کردن افتادم. تمام راه واسه خودم لبخند می زدم و یه جورایی مغرورانه لبخندمو برانداز می کردم. :163:
می دونی چی شد. چند دقیقه دیگه به پیست رسیدیم و سوار دوچرخه شدم. دوچرخه رو کرایه کردم و مال خودم نبود. هنوز شاید صد متر تو پیست حرکت نکرده بودم که به خاطر مشکلی که دوچرخه داشت تو سراشیبی دوچرخه کله کرد و من که داشتم با سرعت زیاد تو سراشیبی پیست می رفتم با صورت کوبیده شدم به زمین. تمام فکم پر خون شده بود. اینقدر شدید خورده بودم زمین که آدمایی که دور و برم بودن می گفتن فکر نمی کردیم زنده بمونی. اما می دونی کدوم قسمت از صورتم اسیب دید؟ نیمه پایینی صورتم.دقیقا همون قسمتی که بهش مغرور شده بودم. لبم به شدت پاره شد. داغون شده بود. یکی از دندونام هم شکست.
اون لحظه همش یاد فکرهایی که تو ماشین با خودم می کردم افتادم و گریه می کردم. تا دو سه ماه هم از لبخند خبری نبود. چون دیگه نمی تونستم لبمو حرکت بدم.
آدم باید مواظب قحر خدا باشه. من اگه لبخندم زیباس خدا اون رو به من داده. پس باید شاکر خدا باشم.نه این که مغرورانه فکر کنم داشته خودمه. من فکر می کنم خدا اون تلنگر رو به من زد تا بفهمونه باید همیشه شاکر نعمت هایی که بهم داده باشم. چون میتونه هر لحظه که اراده کنه از من بگیردشون.
خدا رو شکر الان لبم کاملا ترمیم شده و هیچ اثری از پارگی اون روز روش نمونده. دندونم هم واسم دردسر درست کرد و مجبور شدم ترمیمش کنم و هر سال باید برم چک آپ شم که یه وقت ریشه اش اسیب ندیده باشه و سیاه بشه. این باعث میشه هر سال دوباره تلنگر بهم زده بشه که شاکر نعمت هایی که دارم باشم.
تو هم عزیزم شاکر خدا باش. قدر نعمت هایی که بهت داده رو بدون که یه وقت خدای نکرده از دستشون ندی.
منم شاید دوست دارم قدم بلند تر باشه یا یه وقتایی ناشکری می کنم که خدایا چی میشد مثلا اون عضو بدنم این شکلی نبود و ... ولی بعدش سریع پشیمون میشم. چون خدا اگه اون چیزا رو بهم نداده عوضش چیزای دیگه ای داده که باید قدرشونو بدونم وگرنه ممکنه از دست بدمشون
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
دل سوخته جان، من هم خیلی دوست دارم که واقعا شکرگزار نعمت هایی که بهم داده باشم. سعی می کنم این طور باشه. ولی بعضی وقتا احساس می کنم یه کم مصنوعی هستم تو این موضوع.
راستی یه چیزی... گفتم شاید بد نباشه بگم؛ دیگران نمی دونن که من از ظاهرم بدم میاد.
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط baharKH
دل سوخته جان، من هم خیلی دوست دارم که واقعا شکرگزار نعمت هایی که بهم داده باشم. سعی می کنم این طور باشه. ولی بعضی وقتا احساس می کنم یه کم مصنوعی هستم تو این موضوع.
راستی یه چیزی... گفتم شاید بد نباشه بگم؛ دیگران نمی دونن که من از ظاهرم بدم میاد.
باید تلاش کنی خانوم.اون کارهایی که گفتم رو انجام بده. مطمئن باش نتیجه می گیری. من خودم این راه رو رفتم و نتیجه دیدم. البته من خودم نمی دونستم که دارم این راه رو می رم و به صورت ناخودآگاه اعتماد به نفسم زنده شد. حالا تو که خودت میدونی قطعا می تونی بهتر و سریعتر به نتیجه برسی خانوم. اگر هم فکر می کنی مصنوعیه بهش اهمیت نده و حتی اعتماد به نفس مصنوعیتو حفظ کن. وقتی کم کم همین اعتماد به نفس مصنوعی (از نظر خودت) تأثیرشو رو اطرافیانت بگذاره اونوقت دیگه واسه خودت هم مصنوعی نخواهد بود
بعدش هم تو که نباید مستقیم بری تو خیابون داد بزنی من از ظاهر خودم بدم میاد. همین که تو دل خودت بدت میاد انرژی منفی تو واسه دور و بری هات هم ساطع می کنی. و همین نظر رو در اونها هم القا می کنی
در ضمن اگه دوستایی داری که به جای تعریف کردن همش از همدیگه ایراد می گیرن و چیز کوچیکی (مثلا یه خال کوچولو یا جوش یا هر چیز دیگه) رو با تمسخر نشونه زشتی می دونن و به روی طرف میارن، سعی کن ازشون دوری کنی که این آدما واقعا دشمن اعتماد به نفسن
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
میگی اینایی که گفتینو می دونستم خداییش می دونستی اینکه اگه در درون فکر کنی زشتی ناخودآگاه به دیگران هم همین حسو القا میکنی؟ پس چرا دست بر نمی داری از این فکرات
باشه شما زیبا نیستی(من که شمارو ندیدم!! حالا که اصرار میکنی مجبورم باور کنم...) اما بیا و حداقل نذار دیگران این حس بهشون دست بده
جان من بیا یه مدت تمرین کن...فقط یه هفته... فقط باورکن خیلی جذابی و حتی یک ثانیه هم برخلافش فکر نکن...سرتو بگیر بالا و با افتخار راه برو ...محکم حرف بزن...حتی از خودت تعریف کن(اصلا برات مهم نباشه دیگران چی میگن) ببین چه نتیجه ای میگیری ازش...مطمئنم این فکر اگه از عمق وجودت باشه حتی تو ظاهرتم تاثیر میگذاره!
حالا هی بخند باور نکن!!!من امتحان کردم نتیجه اشم دیدم که میگم... الکی حرف نمی زنم که دختر خوب:72:
اگه آخر هفته یکی نیومد بهت بگه چقدر قیافه شما به دل من نشسته....
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
سلام دوست عزیز
من میخواستم یه تجربه شخصی رو برات بگم امیدوارم کمکت کنه.
من پسر عمویی داشتم که از همه جهات انصافا کامل و موجه بود.سرآمد کل فامیل بود.اخلاق ورفتار خوب و مودبانه ،ظاهر بسیار عالی و خوشتیپ،تحصیلات و شغل عالی،روابط اجتماعی بالا و البته سالم،صداقت گفتار و رفتارو....
خلاصه اینکه همه فامیل چشمشون به این بود که ایشون چه کسی رو با این ویژگیهاش برای ازدواج انتخاب میکنه.
اتفاقا یکی از آشنایان که از فامیلهای دور ما هم بودند رو برای ازدواج به ایشون معرفی کردند.
این دختر انقدر زیبا بود که به نظرم میتونست یه ملکه زیبایی باشه.نمیتونستین نقصی در ظاهر ایشون پیدا کنید خلاصه همه چی تموم بود اما به خاطر همین زیبایی منحصر به فردش کمی مغرور و نچسب بود.
پسر عموی من با اشراف به این قضیه ازدواج با ایشون رو نپذیرفت.
اما چند ماه بعد خودشون در محل کارشون در تهران دختری رو برای ازدواج انتخاب کردن و با خانوادشون به خواستگاری ایشون رفتند و همونجا هم عقدشون کردند.
این خانم وقتی برای اولین بار توی جمع خانواده ما حاضر شدند همه از تعجب چشاشون گرد شده بود.آخه از هیچ جنبه ای در برخورد اول زیبایی نداشتن.نه اعضای صورت نه اندام.
اما باورتون نمیشه که رفتار و کردار این دختر انقدر جذابیت داشت و انقدر درون زیبایی داشت این خانم که بعد چند تا برخورد همه شیفته این خانم شدند.
الان انگار نه تنها مسئله ظاهر ایشون به کل فراموش همه شده بلکه با اینهمه زیبایی درونی که این زن داره به نظر یکی از بهترینها و زیباترینه به حساب میاد.
این خانم به حدی انرژی مثبت داره که حضورش تونسته حتی بسیاری از مشکلات خانواده همسرش رو هم کنترل کنه.
حالا همه فامیل پسر عموم رو به خاطر این انتخابش تحسین میکنند.
لازمه بگم این زوج بعد از 9 سال زندگی مشترک و با وجود دوتا بچه هنوز هم مثل لیلی و مجنون واسه هم میمونند.