RE: اجبار برای ازدواج مجدد و نارضایتی من
عزیزم شرایطتت رو درک میکنم.
به هیچ وجه الان زیر بار ازدواج نرو گلم.به خانوادتم اطمینان بده که رفته رفته خواستگار با شرایط بهتر حتی میاد.
هنوز سنی نداری عزیزم و وقتت زیاده.
باید تو این مدت به خودت برسی و تواناییاتم ببری بالا.کلاسهای ورزشی و آموزشی بری.سفر بری.با دوستات باشی و....
اگه میتونی سر کار برو که خیلی عالیه..البته سرکار مطمئن!!! وگرنه اصلا نری بهتره گلم
باور کن خواستگارای خیلی خیلی بهترم برات میاد
درمورد همسر قبلیت خوب من هیچی نمیدونم و نمیدونم چجور آدمی بوده و دلایل جداییتون چی بوده..بخاطر همین نمیتونم نظر بدم که بهش برگردین یا نه.
با خانواده منطقی و آرام صحبت کنید بدور از جبهه گیری و پرخاش..من اونارم شدیدا درک میکنم.خانواده خوبی دارید :72:
RE: اجبار برای ازدواج مجدد و نارضایتی من
اره نادیا خانواده ی خیلی خوبی دارم و چون میدونم این رفتارشون از سر دلسوزیه فقط دلم نخواسته ناراحتشون کنم.
سر کار فعلا نمیتونم برم، ولی کلاسا رو دارم میرم و تمام تلاشم رو داریم برای ادامه تحصیل میکنم
من حتی از اینکه خواستگاری نداشته باشمم ترسی ندارم؛ نگرانی من اینه که خودم بشم همون دختر سابقی که بودم و بتونم دوباره مامان و بابام رو خوشحال کنم.
همسر سابقم رو اصلا دیگه دوست ندارم، آرامشی رو که الان بعد جداییی دارم هیچ وقت تو لحظه هایی که باهم بودیم حس نکردم. دلم نمیخواد برگردم؛ فکر کنم اونم قاطعیت بیشتری میخواد تا بفهمه باید منو به طور کلی فراموش کنه!
شاید روزای اول پرخاشگری داشتم اما الان دیگه به اعصابم مسلط شدم و میتونم آروم حرف بزنم؛ الان دیگه میدونم بقیه مقصر جدایی من نیستن!
گلنوش جان درسته این حرف حقه و من باید آمادگی داشته باشم ولی اونا هم از نظر خودشون دارن کاری رو انجام میدن که به صلاحمه برا همین از مخالفتم ممکنه ناراحت شن.
امروز میخوام با بابام صحبت کنم! بابام به نسبت مامانم منطقی تره هم به هر حال دخترا بابایین دیگه:72:
RE: اجبار برای ازدواج مجدد و نارضایتی من
کار خوبی میکنی با بابات صحبت میکنی..باباها یجوری دختراشونو دوست دارند.
من 33 سالمه و خودم یه پسر 5 ساله دارم یعنی بزرگ شدم دیگه!!! ولی میدونی بابام هنوز مثل دختر بچه های 6 ساله باهام رفتار میکنه و جلوی همه بهم میگه: عروسک بابایی!!!
یکم طول میکشه تا دوباره همون دختر قبل بشی چون به هر حال یه تجربه جدید رو داشتی .پس بذار این دوران نقاهت به خوبی سپری بشه..مطمئن باش از قبلتم شادتر و سرزنده تر میشی
خانوادتم مشکلی نیست..یکم که بگذره و زیربار ازدواج نری خودشون بیخیال میشن.
منم این دورانو گذروندم..میدونم چی میگی.
RE: اجبار برای ازدواج مجدد و نارضایتی من
با بابام صحبت کردم، گفتم من حداقل یک سال فرصت میخوام تا به ظور کامل از نامزدی قبلیم جدا بشم؛
اولش یکمی اکراه داشت که قبول کنه ولی بعدش که کامل براش توضیح دادم قبول کرد و قرار شد که با مامانمم صحبت کنه و ازش بخواد تو این فرجا در مورد ازدواج باهام صحبت کنه.
امشب رو برا منم دعا کنید:72: