RE: همه ي اشتباهات رو به گردن شوهرم انداختم.
سلام خانمی:72:
اینقدر نگران نباش. به خدا توکل کن.
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.
انشالله که همسرتون یه شغل مناسب پیدا می کنند و هم از این بحران مالی درمیاین و هم اینکه از زیر بار منت خانوادشون رها میشین.
خانمی واسه خودت امکان داره بری سرکار؟ همسرت با اینکه بری سرکار موافقت میکنه؟
اینجوری اگه حقوق همسرت هم کم باشه شما هم با درآمد کمتون میتونید این وضعیت رو قابل تحمل تر کنید.
راستی همسرتون میتونند کلاس خصوصی هم بگذارن.میتونید تو روزنامه و جاهای مختلف آگهی بدین.
مهسا جان الان همه امید شوهرتون به شماست .سعی کن فقط بهش امید بدی و ذره ای از نگرانی هات رو بهش منتقل نکنی.
امیدوارم خیلی زود بیایی و بگی که همسرت یه کار خوب پیدا کرده.
RE: همه ي اشتباهات رو به گردن شوهرم انداختم.
خيلي ممنون عزيزم .خيلي داريم راجع به پيدا كردن كار و كارهايي كه ميتونيم انجام بديم فكر ميكنيم.شوهرم با كار كردن من مخالف نيست ولي راضي نيست كه هر كاري هم انجام بدم.يه سري شغلهاي خاص.به هر حال كه استرس زيادي رو داريم تحمل ميكنيم.مهمترين دغدغه ي ما پول اجاره خونه هست.اگر نتونيم همين مقدار اجاره خونه رو هم بديم ديگه خيلي بد ميشه.لطفا دوستان خيلي براي ما دعا كنيد.
هر وقت كه شوهرم كار مناسب پيدا كرد حتما ميام و ميگم،
خيلي دلم ميخواد كه بتونم ناراحتيم و پنهون كنم ولي وقتي ناراحتي شوهرم رو ميبينم خودم هم خيلي ناراحت ميشم و هر چه قدر كه بخوام خودم رو شاد نشون بدم نميشه.
:302:
ما در يك شهر كوچك زندگي ميكنيم و موقعيت شغلي مثل تهران و شهرهاي بزرگ نيست از اين رو استرس من هم بيشتره.
RE: همه ي اشتباهات رو به گردن شوهرم انداختم.
با سلام....
دوست عزيز،ميتونم بپرسم تقصير چه چيزهايي رو به گردن همسرتون انداختيد؟يعني علت اصلي اين قهر ودلخوري چي بوده؟
RE: همه ي اشتباهات رو به گردن شوهرم انداختم.
اشتباه من و اينكه شوهرم رو مقصر جلوه دادم الان مشكل ما نيست.مشكل ما اينه كه ديگه خسته شديم از اين همه منت .من يه حرفي رو در رابطه با خانواده ي همسرم رو به يه نفر گفتم و اون طرف رفته بود و حرف منو منتقل كرده بود و خانواده ي شوهرم گفتند ما بهمون برخورده و من گفتم كه اين حرف شوهرمه و من نظري در اين رابطه ندارم.كلا خانواده ي شوهرم فكر ميكردن كه ما بايد نوكر حلقه به گوش اونها باشيم و همه ي كارهاي ما بايد زير نظر اونها باشه.و حق هيچگونه اعتراضي نداشته باشيم.به هر حال اونا دنبال بهونه بودند .
من از يه طرف هم خوشحالم كه اگر الان شوهرم بيكاره ولي وقتي تونست يه كار خوب پيدا كنه ديگه لازم نيست كه تابع نظر اونها باشيم،ولي
فعلا داريم ايام سختي رو ميگذرونيم
اون حرفي رو هم كه من زده بودم خلاف واقعيت نبود و كاملا حقيقت داشت ولي مثل اين كه شنيدن حقيقت براشون خيلي تلخ بوده.
RE: همه ي اشتباهات رو به گردن شوهرم انداختم.
mahsa pirooz عزيز...
با توجه به توضيحاتتون بحث انتخاب وهزينه اون مطرحه.علي رغم نظر اغلب دوستان كه اينطوري بهتر شد وغيره،به نظر من راههاي بهتري هم براي رفع اين وابستگي وخوشحالي شما وهمسرتون وجود داشت.
نميدونم حرفهايي كه زديد واين حس منت گذاشتن به دور از فضاي احساسي كه ما اغلب خانمها درگيرش هستيم چقدر حرف دل همسرتون هم هست پيشنهاد ميكنم به دور از اعمال نظر شخصي خودتون صادقانه نظر همسرتون رو هم در اين مورد بپرسيد.
دوم اين كه اگر حقيقتا انتخابتون اين هست كه همسرتون مستقل كار كنه(به دور از رويا پردازي و با در نظر گرفتن واقعيتهاي امروزي جامعه) لزومي نداره كه همراه با قهر ودلخوري همسرتون وخانواده اش همراه باشه،چون اون طور كه من از نوشته هاتون برداشت كردم علي رغم حرفها وحديثهاي پيش آمده خانواده ي ايشون در جهت حمايت از ايشون عمل ميكرده(هر چند كه به شخصه مخالف اين نوع حمايتها هستم) حتي براي هزينه ي دانشگاه ايشون هم كمك ميكرده؛به نوعي خير خواهانه رفتار ميكرده، و اين نوع قهر ودلخوري به نوعي مصداق نمك خوردن ونمكدان شكستنه!و صد البته از نظر اخلاقي هم چندان صحيح نيست.پس حتي اگر همسرتون ديگه قصد نداره پيش پدرش كار كنه بهتره تلاش كنيد تا اين قهر ودلخوري ازبين بره وايشون با يك خاطره خوش كارشو عوض كنه.
سوم اين كه باز هم تاكيد ميكنم به دور از فضاي احساسي يا همسرتون مشورت كنيد،به نحوي كه منافع بلند مدت خانواده ي دو نفره تونو در نظر بگيريد،و اون وقت بسنجيد كه اين تغيير يك باره شغل چقدر ميتونه در اهداف بلند مدت وسعادت نهايي خانواده تون موثر باشه.شايد حتي دلجويي از خانواده ي ايشون وبرگشت دوباره اش به همكاري با پدرش،و در كنارش ادامه تحصيل و به صورت موازي به دنبال يك كار بهتر گشتن بيشتر به نفعتون باشه.
نهايتا اين كه:در همه حال سعي كنيد منطقي تصميم بگيريد،بحث منت گذاشتن وغيره هم راه حلهايي داشته كه فعلا از خوصله اين بحث خارجه.اما حالا كه اين موضوع پيش اومده كاملا سنجيده و براساس واقعيات تصميم بگيريد ،تصميمي كه خداي نكرده بعدها موجب پشيماني هر دوي شما نشه.
اميدوارم مثل اسمتون پيروز باشيد
RE: همه ي اشتباهات رو به گردن شوهرم انداختم.
باخبر شدم كه مادر شوهرم پشت سرم به من فحش ركيك داده.چه كار كنم خيلي ازشون متنفر شدم.شنيدن حقيقت خيلي براشون سخت بوده .موقتا شوهرم در جايي كه قبلا كار ميكرد قراره كه بره كار كنه ولي حقوقش خيلي كمه و فقط خدا رو شكر در حدي هست كه ميشه پول اجاره خونه رو فقط داد .حقوق خيلي كمي ولي بهتر از خوابيدن در كنار خيابونه.:311:
توي يك مؤسسه ي زبان.
احتمالا واسه ترم ديگه بايد مرخصي بگيره.
RE: همه ي اشتباهات رو به گردن شوهرم انداختم.
دوست عزیز سلام
درکتون میکنم .شرایطی که توش قرار گرفتین بسیار سخته واقعا.اما انشاالله از پسش بر می یاین و مستقل میشین و دیگه منت کسی سرتون نیست.به نظر من شما هم حتما برو سر کار.حتی شده کار سطح پایین.مثلا فروشندگی یا منشی گری یا کار در ارایشگاه زنانه هرچقدرم که کم حقوق بگیرین باز هم کمکی خواهد بود در این شرایط.خودتون دنبالش بیفتید و پیگیر باشید حتما همسرتون هم با اینکارتون بهتون کلی افتخار میکنه و قتی میبینه که شما هم در این برهه سخت از زمان به فکر زندگی هستید.خب اونچه مسلمه این زندگی هر دونفرتونه.انشالله که خبرای خوب از شما هرچه زودتر بشنویم ما رو بی خبر نذارید.موفق باشید