RE: یرم خارج برای تحصیل یانه؟
سلام عزیزم
هر کاری تو زندگی هم جبه مثبت داره و هم منفی، وقتی میخواهی تصمیمی تو زندگیت بگیری باید بررسی کنی که در قبال بدست آوردنه هدفت، چه چیزهایی از دست میدی یا بدست میاری، خلاصه سبک سنگین کنی،
مطمئنا تحصیل در کنار خانوادت و در شرایط سنی شما راحت تر هست، الان دانشگاههای زیادی وجود داره که مدرک بینالمللی میده وحتی رنک دانشگاهاش از آزاد و خیلی دولتی ها بیشتره چون همون جوری که گفتم با همکاری یه دانشگاه معتبر خارجی با دانشگاه مثلا شریف یا تهران هست، قبلا ین دانشگاهها فقط به صورت پردیس در کیش و شیراز بود، الان در تهران هم من شنیدم که ثبت نام میکنن، هزینه زیادی در یافت میکنن اما مدرکه 2 دانشگاه ر میگیری، در ضمن با زبان انگلیسی درس میخونی، برای ادامه هم در اولویت قرارت میدت تا در دانشگاه مرجع ادامه بدی،
فردی را میشناختم که هوا فضا میخوند امیرکبیر البته با مشارکت روسیه، لیسانس که گرفت برای ارشدش رفت روسیه،
میخوام بگم اگر بخواهی ینجا بمونی و مشکل مالی هم نداشته باشی، میتونی این دانشگاهها رو هم بررسی کنی،
عزیزم یه کم دوری سخته مخصوصا تو شرایط و سن شما، به شما فشار زیادی وارد میکنه، ایجا درس خوندن کنار خانوادت بهت فرصت میده تا بیشتر زمان آزاد داشته باشی و شادتر خواهی بود، البته یه زمانی تنها راه هست که خوب همونطور که اشاره کردم شرایط سخت را خودت میپذیری و با قبول شرایط میری.
این را هم بگم تحصیل خارج از کور برای خانمهی محجبه یا اهل چارچوب بسیار سخت تر هست چون باید پذیرای تنهایی در طول تحصیل باشن، زیرا اونجا کسی به فکر ازدواج نیست و همه بدنباله یه پارتنر هستند برای شرکت در مهمانیها یا کمپینگ و کمپینها، برای رهایی از تنهایی، معنای دوستی فرق میکنه، و خوب دختری در شرایط شما قطعا پذیرای این معنا نیست، خوب به مراتب دوستان دختر هم برای خودشون پارتنری دارن که فقط گاهی میتونی باهاشون باشی و زمانه کمتری برای شما خواهند گذاشت، آخر سر هم ز تنهایی ی فشار روحی بهتون میاد که سخت آزارتون میده مخصوصا 2 سال اول ی مجبور میشی فرهنگ و هنجار باقی را بپذیری و همرنگ جماعت شی.
البته من به شخصه چیزی را تایید یا تکذیب نمیکنم اما یه واقعیت کلی را بنا به تجربم گفتم تا خودت تصمیم بگیری.
موفق باشی
RE: یرم خارج برای تحصیل یانه؟
ممنون از همه های دوستانی که جواب دادن خیلی خوشحال شدم که منوراهنمایی کردین.آقاب حامد65نه من هیچ وقت همچین فکری نمیکم.:72:
elahe.aمن ازنظرپوشش یه پوشش عادی دارم حدوسط هستم.از نظر رابطه باپسرها اصلا وقتش رونداشتم ونه حوصله اش رو.چون همش سرم تودرسم بوده .ولی روابط اجتماعی عالی رو دارم باهمه اطرافیانم رابطه خوبی دارن چه پسرچه دختر!
اونجااگه برم برای یه نقربایدغذاآماده کنم نه یه خانواده . من اون کشورانتخاب کردم همه حوراطلاعاتی درباره اون دارم.ولی ازنظرزندگی کردن تواون جاتردید دارم. من مسلط به 3زبان هستم.کالج هم میرم اونجا.
RE: یرم خارج برای تحصیل یانه؟
نقل قول:
سلام ازتون میخواستم کمک بگیرم .یه مدت توی این فکرم برم خارج یه رشته ای خوب درس بخونم .یه کشورتروپایی نمیدونم چکارکنم. امروز نتایج کنکور رو دیدم واقعاگند زدم. پدرم میگه درست نیست یه دختربره یه کشوردیگه ممکنه هزارحوربلاسرش بیاد...ولی میتونم راضی ایش کنم.من یه دخترمقیدی ام ازنظرحجاب وایمان.حتی اگه بگم شایدباورنکنین ولی باهیچ پسری رابطه دوستاته که بیشتردوستام هام داشتن ندارم.ازتون کمک کیخوتم مخصوصا اونایی که خارج کشورن. میدونم آزادقبول مشم ولی نمیخوام ازپشت کنکورموندن متنقرم
سلام
نمی دونم هنوز تصمیمتون رو گرفتید یا نه اما به نظرم یک حرفایی رو بتون بزنم .
من وقتی برای کنکور درس می خوندم تنها هدفم این بود که بورسیه بشم .اون موقع فکر می کردم دوری از خانوادم رو راحت می تونم تحمل کنم . اون موقغ واقعا فکر می کردم بدون نیاز خانوداه می تونم زندگی ام رو بکنم و اصلا اون طوری خیلی بیشتر بم خوش می گذره .
البته رتبم توی کنکور طوری نبود که بورسیه بگیرم . توی شهر خودم پذیرفته شدم . اما با این وجود با دوستان دانشگاهیم خونه گرفتم و به خانوادم گفتم از این به بعد دیگه نمی خوام با شما زندگی کنم . اتاقم رو هم خالی کردم و همه ی وسایلم رو به خونه ای که با دوستام گرفته بودم برم با اینکه فاصله ی خونه ی خودمون تا دانشگاهم توی ترافیک هم بیشتر از یک ساعت نبود .
ترم یک خیلی از این جهت که با خانوادم زندگی نمی کردم خوشحال بودم مخصوصا اینکه چند شب هفته رو با بچه ها پارک و سینما و رستوران و ... می رفتیم . اما ترم دو حداقل هفته ای یک بار بشون سر می زدم و این روند ادامه پیدا کرد تا جایی که ترم های آخر فقط 2 شب توی هفته رو خوابگاه می خوابیدم و بقیه اش رو خونمون بودم و همه ی وسایلم رو هم خونمون آورده بودم .
این رو گفتم که بدونید تحمل دوری از خانوداه خیلی هم راحت نیست . حالا شاید چند ماه اول اصلا بتون خوش هم بگذره اما تحملش هر چی بیشتر بگذره سخت تر می شه مخصوصا برای فردی به سن و سال شما .
ضمنا کی گفته که شما اگه بخواهید برای کنکور درس بخونید وظیفه ی غذا درست کردن هم دوش شما می یفته .
یک راهکاری بتون یاد می دم دعاش رو برای مادرم بکنید . آخه اون همش توی خونمون از این راهکار استفاده می کنه .
مادرم الان داره برای ارشد می خونه . منم بش می گم آخه ارشد مامان چرا می خونی خودت رو اذیت می کنی اما راستش می ترسه چون سطح علمی اش از بابام کمتره بابام طلاقش بده ! برای درس خوندنشم کاری که می کنه این هست که 8 صبح می ره کتابخونه و چهار بعداظهر برمی گرده . ناهار رو که همون جا می خوره برای شما هم می گه من خستم و من و داداشم کمکش می کنیم . باور کیند اون موقعی که کار می کرد خیلی بیشتر به کارهای خونه می رسید تا الان . شما هم به نظرم همین کار رو بکنید این طوری برای روحیه تون هم بهتره . توی کتابخونه با افراد با انگیزه ای که دارند مثله خودتون برای کنکور می خونند دوست بشید و این طور انگیزتون هم بیشتر می شه .
در مورد کنکور هم که گفتید اگه یک سال دیگه برای کنکور بخونید شاید سال دیگه هم نتیجه نگیرید این حرفتون رو قبول ندارم . بیشتر کسایی که در دانشگاه های دولتی پذیرفته می شوند سال دومی هست که دارند شرکت می کنند . من هم مثله شما در دوران دبیرستان رشته ام ریاضی بود .
باور کنید اون طور نیست که قبولی در کنکور شانسی باشه . شاید کمی هم بخت اقبال موثر باشه . اما خیلی کمه . مثلا اگه شما طوری ریاضی رو بخونید که 70 درصد بزنید حالا ممکنه که بد شانسی بیارید و در صد شما 60 بشه یا خوش شانسی بیارید و 75 درصد بزنید اما دیگه اون طور نیست که 20 درصد بزنید .
هر چقدر هم که توی آزمون های آزمایشی بیشتر شرکت کنید و تجربتون در آزمونی شبیه کنکور بشتر بشه این مقدار کمی هم که ممکنه درصدتون کاهش پیدا کنه رو جلوش رو می گیرد. اگر خواستید برای کنکور بخونید بتون کلاس های کنکور و آزمون های کانون رو پیشنهاد می کنم . اما کتاب هاش به درد نمی خوره . کتاب هم فقنط کتاب های اندیشه سازان مرحوم که الان توسط مبتکران داره عرضه می شه . مخصوصا ریاضیات و فیزیکش که اگه گیر بیارید عالی هستند . ضمنا من خودم یک ماه مونده به آزمون هفته ای چهار تا از کنکور های سالهای پیش رو توی خونه مثله شرایط آزمون از خودم امتحان می گرفتم این کار هم می تون بتون کمک کنه .
اینم می خوام بتون بگم هر کدوم از ما آدم ها انرژی محدوی داریم و باید درست ازش بهره ببریم . نمی گم تحصیل توی اروپا بده تازه برعکس به نظرم خوبه . اما باید متوجه باشید که ازتون انرژی می گیره . به نظر من شما که می خواهید اروپا درس بخونید حداقل بذارید مدرک مهندسی تون رو یا پزشکی عمومی رو در ایران بگیرید و برای تحصیلات تکمیلی مهاجرت کنید . تازه شما هنوز در سنی نیستید که کامل شخصیتتون شکل گرفته باشه .
نمی گم فرهنگ غربی بده اما خب اونجا هم هزار جور عقیده و رفتار مختلف وجود داره . با این شرایطی که دارید میرید می ترسم اونجا تصمیم های اشتباهی بگیرید و بعدا از کارهایی که کردید پشیمون بشید .
با وجود تمام حرف هایی که من و سایر دوستانم در همدردی زدند باز هم خودتون هستید که تصمیم می گیرد و باید تبعات تصمیمی رو که می گیرد بپذیرید و امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیرید .
RE: یرم خارج برای تحصیل یانه؟
سمانه جان یه شکست کوچیک ارزش اینو نداره که بخوای ول کنی بری
شاید با رفتن بتونی شکست تو کنکورو جبران کنی اما خواهر گلم به اینم فک کن که ممکنه مشکلاتی برات پیش بیاد که جبرانش برات سخت باشه
موفق باشی
RE: یرم خارج برای تحصیل یانه؟
نظر من ! تو این سن و مقطع ! نه
به هیچ عنوان فکرشو نکن
RE: برم خارج برای تحصیل یانه؟
سلام درسته نبایدجاخالی کنم اماوقتی میبینم همه دوستام وفامیلام رتبه یک رقمی و دو رقمی آوردن امامن چی؟باورتون نمیشه ازوقتی نتایج کنکور رودادن کارم فقط گریه است وهمش توفکرم.مادرم هم ناراحته امابه روی خودش نمیاره.همه فامیل وآشنایان زنک میزنن ومیخوان رتبه ام را بدونن.اماهربارم که یکی زنگ بزنه دوباره گریه کردن ودادبیدادم شروع میشه!دست خودم نیست .روزه ام اما نه سحر میخورم نه افطار.نمیدونم چکارکنم .اماهرکی متوجه شده خشکش زده.میخوام برم چون اصلا همچیبن چیزی حقم نبود....تازه بعضی وقت ها اصلا کارهام دست خودم نیست.تازه گوشه کیرهم شدم نه جواب تلفتهارومیدم نه باکسی حرف بزنم میترسم ازم چیزی بپرسن.راستش دلم برای خانواده ام میسوزه چرابایددخترشون همچین نتیجه ای بگیره...فقط برای همین به فکررفتنم.
RE: برم خارج برای تحصیل یانه؟
سلام سمانه خانومی:72:
نقل قول:
راستش دلم برای خانواده ام میسوزه چرابایددخترشون همچین نتیجه ای بگیره...فقط برای همین به فکررفتنم.
یعنی فقط برای همین چیزایی که گفتی میخوای بری؟
اولا که تا یه حدی این ناراحتی و گوشه گیریت و پرخاشگریت طبیعیه. البته تا یه حدی ها
چون به هر حال شوکه شدی و با چیزی مواجه شدی که اصلا توقعش رو نه خودت و نه اطرافیانت داشتین. پس یه سوگواری چند روزه و گریه کردن و... همونطوری که گفتم طبیعیه!!
ولی بعد از چند روز البته با در نظر گرفتن تلاش خودت برای بیرون اومدن از این رخت عزا روحیاتت تغییر میکنه و بهتر می تونی تصمیم بگیری.
مثلا می تونی به این فکر کنی که الان که خانوادت از نتیجه دختر گلشون اینقدر ناراحتن و غصه میخورن که چرا با وجود این همه تلاش به اون چیزی که حقش بوده نرسیده ، اگه بری یه کشور دیگه و تنها بخوای زندگی کنی .هر شب مامانت موقع خواب نگران که دخترش چه حال داره. اگه مریض بشی چقدر دل مامانت شور میزنه و غصه میخوره که کسی نیست به دخترش برسه و خیلی چیزای دیگه ...
به نظر من تحصیل تو یه دانشگاه معتبر جهانی خیلی خیلی عالیه. ولی باید ببینی با چه انگیزه ای می خوای بری؟ فقط فرار از شرایط فعلی؟ اصلا آمادگیشو داری؟ فقط امادگی علمی مهم نیست.
من نمیدونم کشوری رو که انتخاب کردی بری کجاست ، ولی پروسه پذیرش گرفتن از یه دانشگاه خوب یه کم زمانبر هست . تا اون موقع تو وقت داری بشینی فکر کنی که واسه سال آینده بخونی یا شرایط اونجا رو بررسی کنی و ببینی میتونی از پس زندگی اونجا بر بیایی یا نه؟
راستی گفته بودی چون مامانت شاغله اگه تو خونه باشی مجبوری آشپزی کنی و ...،آره؟
می تونی با مامانت صحبت کنی و این موضوع رو حل کنی یا حتی میتونی بری سالن مطالعه که اصلا تو خونه نباشی.
نگران آشنا و فامیل هم نباش، خیلی از داوطلبای کنکور بودن که سال دوم نتیجه گرفتن. اونا هم دوست و آشنا و فامیل داشتن و از پس همه این مسائل بر اومدن. پس تو اولین نفر نیستی آخرین نفر هم نخواهی بود.
حالا بیا بهمون بگو کی می خوای لباس عزای کنکور رو در بیاری؟:46:
RE: برم خارج برای تحصیل یانه؟
سلام سمانه عزیز
میخوام تجریه کنکور خودم را بگم
من 12 سال پیش کنکور دادم، یادمه برای اینکه به کلاسهای کنکورم برسم، دوره پیش دانشگاهی رو خودم خوندم و رفتم امتحان دادم، البته از صبح تا شب کلاس داشتم، واقعا زحمت کشیده بودم، فکر کن دو تا فشار روم بود، هم کنکور و هم گذروندنه دوره پیش دانشگاهی چون بارش روی دوشه خودم بود، نتیجه بد نبود اما 7 تا بیشتر انتخاب رشته نکردم، چون میخواستم حتما رشته مورد علاقم تو یه دانشگاه خوب باشه، آزادم قبول شدم اما نرفتم، خلاصه یک سال پشته کنکور موندم، ساله بعد ش هم بریم اما به زورم که شده خودمو کشوندم، تازه شرایط اون موقع با الان فرق میکرد، درس خوندن و قبول شدن خیلی سخت بود و غوله کنکور سایه خیلی زشتی داشت، دوره لیسانسم اونی نشد که میخواستم اما برای مقاطع بالاتر وارد رشته دلخواه و دانشگاه دلخواهم شدم، الان که به عقب بر میگردم و خاطراتم را مرور میکنم میبینم، راضیم و اصلا یاد اون سختیها نمی افتم و اون یه سال پشته کنکور موندن هم اصلا چیزی از عمرم کم نکرده و تبدیل به یه تجربه شده برام، از طرفی عزیزم شما به عنوانه یه فرد روشنفکر و دانش طلب، اصلا نباید به این حرفهای خاله زنکی توجه داشته باشی، همه میدونن شرایط کنکور و اون زمانه کنکور هم خیلی تونتیجه تاثیر داره و نتیجه نا مطلوبه شما میتونه به سطح معلومات و آمادگی شما ربطی نداشته باشه، و....
مثل ورزشکاری که کلی زحمت میکشه، 1 سال-2 سال-10 سال، میره المپیک، یه هو عضلش میگیره، اتفاقه پیش اومده، ناراحت کننده هست اما غیر قابل جبران نیست، چیزی از ارزشهای شما کم نمیکنه، فقط تصمیم بگیر با اراده قوی تر درس بخون، روی روحیت هم کار کن سر کنکور استرس نگیری، آزمون آزمایشی بیشتر بده، حتما نتیجه میگیری، اگر ساله دیگه نتیجه مطلوب نگرفتی، گزینه های دیگر رو امتحان کن، این فرصت رو از خودت نگیر، یک سال اتفاقه خاصی قرار نیست تو زندگیه شما بیافته اما با این تجربه شما یاد میگیری برای خاسته های زندگیت تلاش کنی. باور کن شیرینیه این پیروزی خوردن داره
موفق باشی
RE: برم خارج برای تحصیل یانه؟
سمانه جان من وقتی اومدم با خودم گفتم ای کاش از لیسانس اومده بودم ....خیلی ها را دیدم که افسوس میخورند که چرا چند سال زود تر نیومدند خارج...ولی کسی را نمیشناسم که در سن شما اومده باشد البته در ایرانی ها....همه دوستای من حداقل 22 ساله بودند.
چون شما پول دارین و مشکل زبان ندارین به نظرم خیلی فکر خوبیه.[size=x-large]..چند سال از زندگی جلو میافتی...
ولی یک دانشگاه انتخاب کن که توش ایرانی زیاد باشه ....به هر حال بودن ایرانی های زیاد بهتر از نبودن اونهاست. تا شش ماه اول هم سعی کن کسی ( چه دختر چه پسر ) خیلی وارد زندگی خصوصیت نشه تا اول محیط و فرهنگ جدید را خوب بشناسی و به اصطلاح جا بیافتی!! با توجه به کم تجربگیت باید بیشتر مراقب ادم هایی که میخوان بت نزدیک بشن باشی و دوستات را با دقت انتخاب کنی... به نظر من تو داری تو خودت میبینی که تنها زندگی کنی پس مطمئن باش که میتونی:43:[/size]
RE: برم خارج برای تحصیل یانه؟
سلام .اینروزهاخیلی فکرکردم ولی به نتیجه ای نرسیده ام.توبدجورمخمصه ای گیر افتاده ام.شایدباورتون نشه ولی الان به اندازه 10سال یابیشتربزرگترشده ام.....:302:بدجورافسرده ام شده ام.
واقعا سردوراهی ام هیچکس نیست دور وبرم درکم کنه یاباهاش مشورت کنم.تنهاجایی که دارم اینجاست...اوفامیل نمیتونم بفهم کی حسود یاکی صلاحم رومیخواد......خواهشا شمادوستای خوبم کمکم کنید:72:
نمیدونم یه سال توخونه بمونم یابرم خارح کشور ....هرکدوم مشکلات خاص خودش رو داره.... اگه برم اونحاممکنه خدایی نکرده هزار جورمشکل برام خانواده ام پیش بیاد.ونتونم اونحاازنظرمالی تامین بشم و مجبوربشک برگردم..ویااینجاتوخونه بشینم و درس بخونم اونم اینحانه کلاس کنکورهست نه امکاناتی.(من ساکن شهردیگری هستم ولی به خاطرم کاروالدینم اینجاموندیم)مامانم میگه اگه تو خونه موندی همه کارمیکنی جزدرس خوندن....(به همه ای تلفن هاگوش میدی و همه رفت وآمدها روچک میکنی*)!! آخه ازبدشانسی دوست دارم ازهمه چیزسردربیارم ولی اگه بخوام میتونم این عادت روکناربذارم.....ولی مامانم میگه نه........دانشگاه آزادهم شرکت کردم اما دیگه اسمش روشه.....همه جورآدم وارد این دانشگاه میشن تنبل و زرنگ ...مثلا من وهم کلاسی ام که من درسم ازاون خیییلی بهتره ولی من اون یه رشته رو انتخاب کردیم ....همیشه باید یه فرقی بین زرنگ وتنبل باشه...آخه این کنکورچیه.......چرابایداینجور باشه ه ه ..کارم همش گریه است دوست دارم همش تنهاباشم:302::302:
همه بهم میگن یک سال بشینی یخونی بعدشایدبعددوباره همین نتیجه روبگیری...ولی من دوست ندارم این شکست رودویاره تجربه کنم