RE: ::::: ((( بابا بودن يعني ........ ))) ::: باباهاي عزيز بخونن ...
پدر كه باشي !!!
با تمام سختي ها و مشقت هاي روزگار،
با ديدن غم فرزندت مي گويي : "نگران نباش ، درست ميشود. خيالت تخت ، مــــــــــن پشتت هستم "
پدر كه باشي ؛
سردت مي شود و كت بر شانه ي پسر مي اندازي.
چهره ات خشن مي شود و دلت دريايي....آرام نمي گيري تا تكه ناني نياوري
پدر كه باشي ؛
عصا مي خواهي ولي نمي گويي.
هرروز، خم تر از ديروز، جلوي آينه تمرين محكم ايستادن مي كني
پدر كه باشي ؛
در كتابي جايي نداري و هيچ چيز زير پايت نيست.
بي منت از اين غريبگي هايت مي گذري
تا پدر باشي. پشت خنده هايت فقط سكوت مي كني.
پدر كه باشي ؛
به جرم پدر بودنت، حكم هميشه دويدن برايت ميبُرند.
بي اعتراض به حكم فقط مي دوي.
بي رسيدن ها مي دوي و در تنهايي ات نفسي تازه مي كني.
پدر كه باشي ؛
در بهشتي كه زير پاي تو نيست باز هم دلهـــــــــره هايت را مرور مي كني
خدا غریق رحمتت کنه ، آغا جون
RE: ::::: ((( بابا بودن يعني ........ ))) ::: باباهاي عزيز بخونن ...
پدرم...
نمی توانم را در چشمانت "زیاد" دیده ام
اما
"هرگـــز" از زبانت نشنیده ام.
RE: ::::: ((( بابا بودن يعني ........ ))) ::: باباهاي عزيز بخونن ...
.
.
.
یادته بابا اون موقع هایی که دستت رو تو دستای کوچیکم قفل می کردم... پاهامو میذاشتم رو انگشتای پات و تا شونه هات بالا می اومدم؟ یادته شونه های تو بلندترین جای دنیا بود!!!
خواستـــم بگم هنوزم هست... قد من بلند شده و شونه ی تو افتاده تر اما معناش فرقی نکرده شاید پررنگ تر هم شده!