RE: مشکل دختر ارشد خانواده با خانواده
نقل قول:
آیا دوستی صمیمی داره؟ اگر میتونین با دوست صمیمیش وارد مذاکره بشین. این در صورتیه که اون دوست
صمیمیش نره و همه چیز رو بهش بگه.
در 99/99 درصد موارد اون دوست صمیمی دیر یا زود جریان صحبتها رو به دخترتون میگه و اونوقت اوضاع بدتر میشه..برای منم همچین اتفاقی افتاد و وقتی دوستم بهم گفت خیلی کفری شدم..کلا پیشنهاد می کنم دور این مورد خط بکشید.
الناز خانوم واقعا نمیشه بهتون گفت چیکار کنید؟چون ما رفتارای شما رو ندیدیم اما از جانب یه دختر بهتون میگم هیچ دختری دلش نمی خواد محیط امن خونه رو بده و به جاش به یه محیط ناامن پناه ببره.
حتما از قبل مسائل و مشکلاتی بینتون بوده که الان سر باز کرده اما شما فقط به فکر این هستید که دخترتون از اون پسر جدا بشه.
فرض کنید از اون پسر جدا شد..دیگه به نظرتون همه چی با خیر و خوشی تموم شده؟
نه..اینطور نیست..دختر شما یه روز از یه جای دیگه رفتارشو بروز میده..چون اصل موضوع هنوز پابرجاست.
البته من نمیدونم اصل موضوع چیه چون نگفتین.چون گمونم کلا دوست دارین اصل موضوع رو ندید بگیرید.
فعلا در نظر شما مسئله اینه که دخترتون میخواد خونه رو ترک کنه و با یه پسرم دوسته.
اما از نظر من اصل موضوع اینه که چرا دخترتون می خواد خونه رو ترک کنه؟و چرا با یه پسر دوسته؟اونم پسری که انقد نامناسبه؟
مادر گرامی و عزیز میدونم نگران دخترتی و حق داری..اما بهتره عمق نگرانیتو زیاد کنی نه وسعتشو..بهتره به این فکر کنی چرا دخترتو نمیشناسی و نمیدونی حرف دلش چیه؟
باور کن هر مدل دختری که فکر کنی با هر نوع تیپ و قیافه و ظاهر برای محیط مناسب خونه دلش پر پر میزنه..اما وقتی محیط مناسب نیست یکی تحمل میکنه،یکی کنار میاد یکی هم به راه های دیگه کشیده میشه.
نقل قول:
ما با فرزندان دیگرم اصلا این مشکلات را نداریم آنها نیز ندارند
هر 5 انگشت یک دست که مثل هم نیستن..یکی از بچه هاتون ممکنه درونگرا باشه یکی برونگرا..یکی احساساتی یکی منطقی..اینکه بقیه همچین مشکلاتی ندارن معنیش این نیست شما وظیفتونو کامل انجام دادید بلکه معنیش اینه که نتونستید شما و دخترتون با هم ارتباط برقرار کنید و همو بشناسید.
نقل قول:
من که هرکاری شما ها گفتین کردم بازم میگه میخوام بیام وسایلم رو جمع کنم برم؟نپرسینم من با کی ام کجام ؟ مگه می شه؟
فقط دو سه روز از حرفامون گذشته..چطور هر کار گفتیم کردین و منتظر نتیجه هم هستین!!!
البته من التهاب شما رو درک میکنم و بهتون کاملا حق میدم اما مهم اینه الان بتونید خونسرد و مسلط به اوضاع باشید.
من میدونم الان خونتون چه خبره اما طول میکشه تا این ارتباط خراب شده بین شما و دخترتون درست بشه..
مثلا اگه امروز دستشو گرفتید و گفتید دخترم بیا حرف بزنیم بگو مشکلت چیه؟
انتظار نداشته باش حرف بزنه..ممکنه پرخاشگری کنه..ممکنه ول کنه بره..ممکنه اهمیت نده..
اصل اول برای ترمیم رابطتون اینه که خودتون باور قلبی داشته باشین که شما هم اشتباه کردین.حتی اگه به زبون هم نیارید اما باور داشته باشید رفتار و گفتار و سکناتتون به دخترتون این پیام رو میده که مادرم هم میدونه اشتباه کرده..پس شاید بشه حرف همو بفهمیم.
بهش نگید مشکلت چیه؟این یعنی اون مشکل داره و شما هیچی..
اداب زیادی داره که اگه خواستین بهتون میگم.
اما فعلا کنترل دورادور میتونه کمک کننده باشه اما ارامش...ارامش خونتونو حفظ کنید تا برای فرار از استرس و بحث از خونه نزنه بیرون.
موفق باشی
RE: مشکل دختر ارشد خانواده با خانواده
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهار.زندگی
[font=Tahoma][color=#0000CD]
نقل قول:
آیا دوستی صمیمی داره؟ اگر میتونین با دوست صمیمیش وارد مذاکره بشین. این در صورتیه که اون دوست
صمیمیش نره و همه چیز رو بهش بگه.
در 99/99 درصد موارد اون دوست صمیمی دیر یا زود جریان صحبتها رو به دخترتون میگه و اونوقت اوضاع بدتر میشه..برای منم همچین اتفاقی افتاد و وقتی دوستم بهم گفت خیلی کفری شدم..
کلا پیشنهاد می کنم دور این مورد خط بکشید.
الناز عزیز
با راهنمایی بهار.زندگی بسیار موافقم اما در توضیحات نوشتم که این گزینه "صحبت با دوست صمیمی " در
صورتی موثره که دوستش نره بهش همه چیز رو یگه و تاکید هم کردم روی این قضیه! چون اگر بره و بگه
اوضاع بسیار بد میشه.
من راهنماییم برای مدیریت بحران بود و راهنمایی های بهار.زندگی عزیز هم برای طولانی مدت بسیار
خوب و عالی هستن.
راهنمایی های بهار رو از امروز شروع و عملیاتی کنین و در کنارش از یک مشاور برای خطاهای گذشتتون
و درک رابطه درست با دخترتون کمک بگیرین!
موفق باشین.
RE: مشکل دختر ارشد خانواده با خانواده
با سلام و احترام
واقعیت اینست که بچه های ما روز به روز که بزرگ می شوند، نقش خودشان در زندگی پررنگ تر و نقش ما کمرنگ تر می شود.
روز به روز مسئولیت اعمال آنها بیشتر بر گردن خودشان قرار می گیرد.
اینکه او فرزند شماست به این معنا نیست که کاملا شما مسئول کارهای او هستید.
ساده تر بگویم.
وقتی فرزند شما بزرگ شد و به سن بلوغ می رسد، خداوند نیز تکلیف را بر گردن خود او می گذارد یعنی بابت اشتباهاتش خدا برایش مجازات و برای کارهای نیکویش ثواب و پاداش در نظر می گیرد.
پس این فکر را از سر بیرون کنید که به هر ترتیبی شما مسئول کارهای او هستید و می توانید به هر قیمت خوشبختش کنید.
داستان پسر نوح و فرمایشی که حضرت حق به او می کند موید همین نکته هست. که هر کسی در این دنیا امتحان و ابتلا خودش را دارد.
از همه اینها نتیجه می گیریم:
شما مسئول نتیجه کارهای او نیستید که در نهایت چه انتخابی می کند و خوشبخت یا بدبختی می شود. اما مسئول هستید روش صحیح را در برخورد با او پیش بگیرید.
مثل صبحتهایی که دوستان اشاره داشتند.
- با زبانی بدون طعنه و تحقیر باهاش صحبت کنید.
- مشفقانه خیر و صلاحش را بگویید.
- دلایل منطقی را با او در میان بگذارید.
- از کتک کاری و برخوردهای احساسی با او اجتناب کنید.
- حمایت های اشتباهایی که منجر بی پروایی او شده را از او بردارید مخصوصا مسائل مالی و ... را به صفر برسانید.
- اگر واقعا فردی فرزند شما را اغفال کرده است ، معتاد است یا ... از طریق یک وکیل مجرب پیگیر شکایت باشید.
- مزایای ماندن در خانه و معایب رفتن از خانه را دقیقا برایش روشن کنید.
- به هر حال آنقدر پذیرا باشید که اگر از خانه رفت و بعد از چند روز متوجه اشتباهش شد، رو داشته باشد که اعتراف به اشتباهش کند و مطمئن باشد شما پذیرایش هستید.