rama با خوندن این تاپیک،متوجه شدم چقدر با شما مشابهت دارم.وقتی می خوندمش حس میکردم یک نفر داره حرف های دل من رو میزنه.حرف هایی که شاید همیشه از گفتنش تفره رفتم.
پاسخ های دوستان هم خیلی مفید بودن...
نمایش نسخه قابل چاپ
rama با خوندن این تاپیک،متوجه شدم چقدر با شما مشابهت دارم.وقتی می خوندمش حس میکردم یک نفر داره حرف های دل من رو میزنه.حرف هایی که شاید همیشه از گفتنش تفره رفتم.
پاسخ های دوستان هم خیلی مفید بودن...
البته دارید از موضوع تاپیک منحرف میشید.منظور شما از تیپ ها متفاوت دقیقا چیه؟توضیح بدید.افراد دیگه ای هم بودند در انجمن مشکل شما رو داشتند.دقیقا بگید چه نوع مرد هایی تا اگر شبیه اون ها هستید ،آدرس تاپیک هاشون رو بدم بخونید.
sayrex گرامي، از موضوع منحرف نشدم، در واقع به مساله ازدواج به عنوان يكي از راه هاي برخورد با مشكلم نگاه كردم، و حالا ميخوام بدونم چي كار كنم كه هم با فرد مورد نظرم ازدواج كنم تا نيازم رو به شكل معقول بر طرف كنم
متاسفانه يا خوشبختانه ، من به يه سري خصوصيات رفتاري و معاشرتي آقاييون خيلي حساسيت دارم (در واقع حساسيت بيش از حد).... به حركت دست ها.... به طرز راه رفتن.... سلام كردن.... خنده ها.... حركت چشم ها... طرز نشستن.... حتي رانندگي ((مثلا اگه طرف حق تقدم رعايت نكنه يا مثلا با راننده بغلي با لحن بدي صحبت كنه يا صداي ضبط رو زياد كنه احساس ميكنم نشانه بي شخصيت بودنشه)) .... وخيليييييييي ريز ميشم تو حركات طرف...
دوست دارم حتماااااااا تحصيلات عاليه داشته باشه
به مسائل ديني پايبند باشه.... احساس ميكنم اين طوري زندگيم تضمين شده تره.... آدم خشكه مذهبي نه، اما نماز و روزه هاش رو به جا بياره
اهل سيگار و مشروب و حتي غيلون هم نباشه
ميخوام از يه خانواده با اصل و نصب باشه.... حتي عمو و عمه و خاله و ... هم واسم مهمن كه داراي مقام اجتماعي خوب باشن
دوست دارم استخدام باشه يا لااقل يه شغل آزاد خوب داشته باشه (منظورم از شغل آزاد مغازه دار نيست اصلا)
دوست دارم رسمي پوش باشه و اصلا جذب مرداي اسپرت پوش نميشم.... اگه حتي يه تار مو از ابروهاش كم شده باشه يا گردنبند انداخته باشه حتي رغبت نميكنم جواب سلامش رو بدم (متاسفانه).... در اين زمينه وسواس دارم
پول دار بودن يا خونه و ماشين اصلا جزء ملاك هاي اصليم نيست اما اگه داشته باشه كه ديگه نور الي نوره :227:
رفتارش با والدينش خيليييييييييي واسم مهمه.... دوست دارم رابطه خوبي باهاشون داشته باشه... و البته بتونه تفاوت جايگاه همسر و والدين رو كاملا از هم تشخيص بده.... البته بچه ننه هم اصلا دوست ندارم
دوست دارم مستقل باشه.... ضمن احترامي كه به اطرافيانش و والدينش ميزاره واسه من يه جايگاه خاص قائل باشه
و قيافه و هيكلي جذاب (البته به چشم خودم) داشته باشه.... نمي خوام خيلي خوشگل باشه و مثلا دماغش فندقي باشه و فلان و فلان.... اما دوست دارم وقتي نگاش ميكنم قند تو دلم آب بشه و قيافش به چشم خودم جذاب و مطابق معيارام باشه....... من جذب يه مدل خاصي از چهره ها ميشم كه نميتونم تو قالب كلمات توصيفش كنم
و متاسفانه نداشتن هر كدوم از اين معيارا باعث ميشه طرفم به چشمم نياد... و تمام اين معيارا موازي با هم واسم مهمن و نميتونم اولويت بنديشون كنم ، كه مثلا از خيره بعضي هاش بگذرم
(مثلا يه خواستگار با شرايط خيلي خوب داشتم كه به خاطر طرز لباس پوشيدنش ردش كردم، چون واسم تعريف نشده بود )
راستي sayrex گرامي، تيپ متفاوتي مد نظرم نيست.... اما تعدادشون محدوده و من كم باهاشون برخورد ميكنم متاسفانه
تک تک معیارهات معقولن ولی مجبوری اولویت بندی کنی.تمام این معیارها در یک نفر نمی تونه جمع بشه مگر تو شخصیت
داستان ها.آدم ها مجموعه ای از نقاط مثبت و منفی ان.
rama جان ,اسب سفید بالدار رو یادت رفت بگی!!:)
اگر خیلی آرمان گرا بشی ,گرفتار وسواس عجیبی توی انتخاب خواهی شد
نمیگم به ملاک هات توجهی نکن,ولی میتونی بعضی هاش رو تا حدی تعدیل کنی,
اگه کسی 60-70 % ملاکهات رو داشت به عنوان یه گزینه بهش فکر کن...
سلام راما خانم.
بر عکس نظر دیگر اعضا،به نظر من خصوصیاتی بر شمردی ،میتونه در یک نفر جمع بشه...اما یکم نایاب تر (نه خیلی نایاب)
بعضی از موارد که گفتی رو به بسته به شخصیت خواستگار امکانش هست بتونی در فرد تغییر به وجود بیاری(البیته روی موارد کم اولویت تر باید این حساب رو باز کنی...چون تغییر دادن انسان نسبتا مشکل هست و نباید زیاد ریسک کرد).مثلا نحوه پوشش،تغییر هیکل،ننداختن زنجیر،بر نداشتن ابرو...
فقط به جز این مورد :
" تمام وابستگان طرف عمه،دایی،... مقام اجتماعی خوب باشند."جمله عجیبیه.چون کسی میاد خواستگاری شما وظیفه داشته خودش رو به موقعیت خوب برسونه...که رسونده.حالا عمو طرف زندگی معمولی رو پیشه کرده ،این فرد باید پاسخگو باشه؟به نظرم بهتر بگی " موقعیت اجتماعی اکثر اعضا خانواده خوب باشه" و شما این مورد یکم باید تحلیل بدی.البته به نظر شخصی من
بعضی موارد مثل راه رفتن هم برام عجیب بود.میشه بیشتر توضیح بدید؟
در کل فکر می کنم بعضی از ویژگی ها مهمتر رو تو لیستتون رو هم فراموش کردید:
مثل میزان حقوق ماهیانه،بر خورد اجتماعی،برنامه ریزی شخص برای آیندش،....
ممنونم از همتون به خاطر وقتي كه واسه رفع مشكلم ميزارين
راستشو بخواين شوهر خواهر من يه مرد ايده آله.... با اومدن اون تو خانواده ما توقع همه از داماد دوم خيلي خيلي بالا رفته و روي منم تاثير داشته.... يه سري از معيارا هست كه براي پدرم خيلي مهمه و طرف اونو نداشته باشه به هيچ عنوان پدرم راضي به ازدواجم نميشه( مثل تحصيلات و شغل).... يه سري هم واسه مامانم (مثل خانواده اش و ايمانش)...
منظورم از اينكه تمام اعضاي فاميلشون (درجه اولا) موقعيت اجتماعي خوب داشته باشن، اين نيست كه همه دكتر باشن يا پولدار، منظورم اينه كه فاميلاش دزد و قاچاقچي و معتاد نباشن لااقل... و داراي منزلت اجتماعي باشن
منظورم از طرز راه رفتن اينه كه مثلا شل و ول راه نره، يا مثلا (ببخشيد) مثل لات و لوتها راه نره.... آرام متين و با وقار قدم برداره
به نظرم پسري كه به حقوق افراد جامعه بي توجه هست، يا به والدينش احترام نميزاره، و از همه مهمتر در برابر خدا متواضع نيست حتي به درد فكر كردن هم نميخوره
اين خصوصياتي كه گفتم، اكثر غريب به اتفاقشون در همون آقايي كه قبلا داستانشو واستون گفتم بود:302:
و اما در مورد مشكل اصليم (همون نياز شديد جنسي) هم بايد بگم، من يه مدت به خاطر فوران بيش از حد اين نيازم احساس كردم شايد هرمون مردانه بدنم زياده .... كه در طي آزمايشهايي كه دادم همه چيز نرمال بود...(البته حدس خودم بود فقط)
راستش روم نميشه اين حرف رو بزنم، اما من وقتي با يه مرد تنها تو يه اتاق باشم بيشتر از اينكه به اون آقا شك داشته باشم، از خودم ميترسم... ميترسم يه وقت يه حركت ناخواسته ازم رخ بده.... يه جاذبه شديد جنسي گاهي دارم كه احساس ميكنم به خاطر بي پاسخ موندن نيازم اين طوري شدم....
سلام راما جاننقل قول:
نوشته اصلی توسط rama25
به نظر منم تاپیکت داره منحرف میشه
مشکلی که از عنوان مشخصه اینکه به دلیل غرایض جنسی می خوای ازدواج کنی و از طرفی هم کسی که بتونی قبولش کنی و خوشت بیاد ازش نیست
واسه همین می خوای ی نفری که حالا باب میلت نیست رو به خاطر مسائل جنسی قبول کنی.باید بگم این اشتباه محضه برای اینکه برای داشتن رابطه جنسی خوب که به قول خودت نیازت بر طرف شه لازمه اون ادم رو دوست داشته باشیش و فکرت و قلبت متعلق به اون باشه
منظورم این نیست که عاشقش باشی ولی باید دوستش داشته باشی و فقط اون تو ذهنت باشه اون رو به عنوان مرد زندگیت انتخاب کرده باشی کسی که تکیه گاهت هست نه کسی که می تونه وسیله ای باشه برای رفع نیازهات.
و گرنه با این دید ازدواج کنی مطمئنا رابطه ای که خوب باشه برات اتفاق نمی افته و بعد از ازدواج هم میشی دست از پا درازتر یعنی هم متاهلی هم نیازت بر طرف نمی شه و بدت می اد از رابطه و بازم می خوای بری سراغ خود ارضایی..............
یعنی این کار از چاله تو چاه افتادنه...
ببخشید خیلی رک صحبت کردم:(
در مورد خود ارضایی هم همین طور. اصلا به سراغ این کار نرو چون من با چیزایی که خوندم فهمیدم تو خانم ها بخصوص اینجوریه که کسی که خود ارضایی کرده از رابطه واقعی لذت نمی بره و به همون روش عادت می کنه پس هر چه سریع تر این کار رو کنار بزار .فکر نکن این گناه کوچکتر می تونه روش خوبی باشه ،این رو تمام زندگیت تاثیر می زاره و تو رو از لذت های طبیعی که می تونی بعد از ازدواج ببری محروم می کنه
به خودت تلقین نکن که خیلی تحت فشاری ......
مثلا ی آدم تشنه وقتی هی می گه من تشنمه بیشتر تشنش می شه ولی وقتی ذهنش رو از تشنگی منحرف می کنه و به آب فکر نمی کنه و به آب نگاه نمی کنه کم تر حس تشنگی به سراغش می اد.
سعی کن نماز هات رو مرتب بخونی و سر خودت رو گرم کنی.
ا ا با هر مردی یعنی هرکی؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط rama25
به نظرم ی مدتی رو این حس جنسی خیلی تمرکز کردی و بهش بها دادی و دنبال این رفتی که به طریقی که خودت می تونی برطرفش کنی حالا خود ارضایی یا دیدن چیزای بد و یا تو ذهن خودت ...برای همین این حس در تو بزرگ شده و قوت گرفته
آخه نیاز جنسی مثل تشنگی و گرسنگی نیست که بگیم اگر آب بخوری سیراب می شی یا اگر غذا بخوری گرسنگیت بر طرف میشه .. هر چی بیشتر بری سمتش بیشتر بهش نیاز پیدا می کنی ..(البته منظورم بیشتر از این طریق های غیر طبیعی)
راما جان به نظر من بهتره این مشکل رو با مشاور خانم مطرح کنی....
نباید بزاری چنین چیزی تو ذهنت بیاد .
نازنين جان ازت ممنونم.... آره ، شايد يه كم منحرف شديم از بحث اصلي
با هر مردي كه نه... مثلا ((روم به ديوار)) يه بار اين احساس وقتي با يكي از همكارام ((كه بهش خيلي ارادت دارم)) تنها توي اتاق بودم اومد سراغم، كه سريع از اتاق اومدم بيرون (( البته فقط يه لحظه بهش فكر كردم، نه اينكه كاري كرده باشم)).... اين اسرار من رو هيچكي نميدونه.... نميدونم چه طوري روم شد اينجا بگم:162:
يه بار با دكتر زنان در اين مورد صحبت كردم، گفت: خيلييييي گرم مزاجي، و بايد از خدا شاكر باشي، خيلي خانوما به علت سرد مزاجي دچار مشكلن با همسراشون... گفت: خود ارضايي با فواصل زياد مشكلي واست ايجاد نميكنه ((اگه نميتوني گاهي خودت رو كنترل كني))، اما نبايد اعتياد وار اون رو تكرار كني.... و گفت از لحاظ جنسي كاملا سالمي و فقط گرمي
اگه به نظرتون معيارام واسه ازدواج خيلي نا معقوله ، يه كم روشون تجديد نظر كنم
rama25 سلام صبحت بخیر
پست دوستان رو خوندم متوجه شدم چقدر راهکارهای خوبی برات گذاشتن
اما پست آخر شما با پست اولت هیچ تفاوتی نداره
دوست عزیزم فکر نمیکنی مدتی راهکار دوستان را دنبال کنی تا نتیجه بگیری؟
به غیر این راهنمایی ها توقع داری چی دیگه بهت بگن؟
راما 25 عزیز وقت استفاده از راهنمایی دوستانه
موفق باشی