چرا با وجود موقعیت خوب من بهم جواب نه داد؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نادیا-7777

برادر عزیزم ما هیچکدوم تو ذهن اون خانوم نیستیم که بدونیم چرا نه گفت، فقط میتونیم حدسیاتمونو بگیم.
اگر واقعا میخوای بدونی چرا نه گفت باید از خودش بپرسی..

میدونم که فکر میکنی اگه از خودش بپرسم حالا فکر میکنه خیلی برام مهمه و ....از غرورم کم میشه..ولی حداقلش اینه که مغزت از فکر کردن به این مساله خلاص میشه ضمن اینکه جوابی که اون خانوم میده و دلیلی که میاره میتونه نشونه بده که طرز فکرش چجوریه و شاید شما بعد از شنیدن دلایلشون متوجه بشید که با خانوم با کمالاتی مواجه هستید و تلاش کنید توجهش رو جلب کنید.

به هر حال باید از خودش بپرسید : چرا نه گفتی؟؟

---

گر چه خیلی محترمانه گفت اما من به اندازه کافی غرورم شکست. فکر کنم اون موقع کلا داغون شدم. مخصوصا اینکه اول به نظر میومد پذیرفته اما بعد نظرش عوض شد. نمیخوام از خودم تعریف کنم اما حرفای دیگرون را نقل میکنم. دوستم میگفت بین این دختر ها کسی که لایق تو باشه نیست. اما من بهش گفتم تو زیادی توهم زدی. این حرفهای دیگرون هم نه شنیدن را واسه آدم سنگین تر میکنه. به هر حال اگر همون اول میگفت نه راحت تر بودم. حالا اینطوری فکر میکنم به قول اون دوستمون چیز منفی شنیده یا فکر کرده راجع به من که بعد چند روز نظرش عوض شده. به هر حال دیگه به هیچ وجه راجع به این مساله با اون حرف نخواهم زد.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط marzieh411

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط delgir89

:325:
و رابطه ای مثل رییس و کارمند داشتیم پیشنهاد ازدواج دهم. دختری خوب و متشخص اما از یک خانواده کارمندی معمولی. حداکثر 10 سال از من کوچکتر بود.

---

شاید حس کردن که از لحاظ اقتصادی با هم تفاوت زیادی دارید.

---

نه اینجوریا هم نبوده

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sanjab

من فکر می کنم 10 سال اختلاف سنی برای شما هم باید علامت سوال باشد در دنیای امروز؟!

چرا به دنبال دختری همسن و یا با اختلاف سنی کمتری از خودتان نمی روید؟!؟!

جرا سراغ دختری رفتید که رابطه شما با او رابطه رئیس با کارمند است؟!؟!

نیاز نیست جواب این سوالها را به ما بدهی به خودتان پاسخ بده؟!

به نظر من یک احتمال این است که دختر مورد نظر شما همانند شما سنتی فکر نمی کرده و

دنبال گزینه برابر بوده حتی اگر یک پسر کارمند و همسنش با در آمد کم باشد؟!؟!

من جمله آخرتون را تازه خواندم به نظر من شما خیلی سنتی فکر می کنید و احتمالا این خانم نه؟!

دختران درس نمی خوانند تا به "گفته شما: به موقعیت بالا در جامعه و نیز ازدواج برسند؟ با ازدواج با من اینها را بدست میاورد." آنها درس می خوانند چون

خیلی از آنها ذاتا علاقه مندند، خیلی از آنها درس می خوانند که از لحاظ فکری مستقل شوند، خیلی از آنها درس می خوانند که ار لحاظ مالی مستقل شوندو صدها دلیل دیگر

فکر نمی کنم همه آنها درس بخوانند تا به موقعیتی مانند شما و یا مشابه با شما برسند جز درصد کمی از آنها که آن دسته جای فکر دارند.

شاید جواب نه ایشان احتمالات دیگر دارد.................؟؟

موفق باشید.:72:

---

سلام. خیلی ممنون
نه راستش اینایی که گفتی ریس و کارمند و سنتی و ... نیست. راستش من بخشی از داستان را نگفتم که یه زمانی خودش نیاد اینجا و بخونه و بفهمه!!! (خیلی نادونم نه؟ ) اما این بخش داستان که سانسور شده در اصل مساله تفاوتی ایجاد نمیکنه.
شاید اینطوری که شما میگی باشه و واقعا علاقه مند به درس خواندن و اینکه فکر کرده با ازدواج دیگه نمیتونه به درس ادامه بده (گر چه خیلیا هم درس خوندن و ازدواج هم کردن). به هر حال من شاید شناخت زیادی از خانمها ندارم و این که شما میگید شاید درست باشه. اما من نظرم همینه که غالب دخترها موقعیت خوب ازدواج را بخاطر درس خوندن از دست نمیدن.

دوستان به اندازه کافی دعوات کردند و گفتند مغروری و از خود راضی و کی گفته تو موقعیتت خوبه و ...

خلاصه خانمها ندیده و نشناخته تا تونستند از همنوعشون دفاع کردند که همچین خیال نکنید که دخترها نشستند که یکی زنگ در خونه را بزنه و سریع بگن بله !

اما من یه مدل دیگه دلداریت می دم. گاهی اوقات خانمها می گن نه، چون طرف را خیلی بالاتر از خودشون می بینن و نمی خوان یک زندگی پراز دردسر و تحقیر داشته باشند که دایم سرکوفت تو ال بودی و بل بودی را بخورند.

شاید شما را خیلی از خودش سرتر دیده و خانواده اش راهنماییش کردند که تفاوت به این شکل زیاد خوب نیست.

حالا زیاد غصه نخور. شاید قسمتت جای دیگه و با کس دیگه ای است.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

خب وقتی ایشون بهانه ادامه تحصیل آوردند، می تونستید بگید که براتون مشکلی نداره و موافقید و کمکش هم می کنید.
چیزی نگفتید؟
می دونید اگه یه واسطه بینتون بود، شاید بهتر می شد این حرفها را زد. شاید بهتر بود یک واسطه خانم خواستگاری را مطرح می کرد تا جواب واضح تری هم بگیرید.
از این نظر می گم که شاید مشکل ایشون قابل رفع بوده و خودش فکر کرده که شما قبول نمی کنید و نگفته که مشکل چیه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پیدا

دوستان به اندازه کافی دعوات کردند و گفتند مغروری و از خود راضی و کی گفته تو موقعیتت خوبه و ...

خلاصه خانمها ندیده و نشناخته تا تونستند از همنوعشون دفاع کردند که همچین خیال نکنید که دخترها نشستند که یکی زنگ در خونه را بزنه و سریع بگن بله !

اما من یه مدل دیگه دلداریت می دم. گاهی اوقات خانمها می گن نه، چون طرف را خیلی بالاتر از خودشون می بینن و نمی خوان یک زندگی پراز دردسر و تحقیر داشته باشند که دایم سرکوفت تو ال بودی و بل بودی را بخورند.

شاید شما را خیلی از خودش سرتر دیده و خانواده اش راهنماییش کردند که تفاوت به این شکل زیاد خوب نیست.

حالا زیاد غصه نخور. شاید قسمتت جای دیگه و با کس دیگه ای است.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

خب وقتی ایشون بهانه ادامه تحصیل آوردند، می تونستید بگید که براتون مشکلی نداره و موافقید و کمکش هم می کنید.
چیزی نگفتید؟
می دونید اگه یه واسطه بینتون بود، شاید بهتر می شد این حرفها را زد. شاید بهتر بود یک واسطه خانم خواستگاری را مطرح می کرد تا جواب واضح تری هم بگیرید.
از این نظر می گم که شاید مشکل ایشون قابل رفع بوده و خودش فکر کرده که شما قبول نمی کنید و نگفته که مشکل چیه.

---

هه هه خیلی ممنون که دلداریم میدی. اشکال نداره خوبیش همینه که اینجا تا حدود بیشتری با طرز فکر خانمها آشنا میشم. دارم نت برداری میکنم واسه امتحان بعدی :)
نه اختلاف اینطوری نبوده که اینطور فکر کنه که زندگیش پر از تحقیر خواهد بود. بر عکس فکر میکنم خیلی هم دختر مغروری هست. یعنی اعتماد به نفس بالایی داره و به قول روانشناسا عزت نفس بالایی داره!
نه با شناختی که ازش داشتم و حرفی که زد فکر نمیکنم میخواسته طاقچه بالا بزاره. جدی و صریح بود. به همین خاطر منم دیگه چیزی نگفتم و نمیخواستم و دیگه هم نمیخوام بیش از این غرورم بشکنه. به قول معروف یک کلام ختم کلام.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پیدا

حالا زیاد غصه نخور. شاید قسمتت جای دیگه و با کس دیگه ای است.

---

بله حتما. قبلش دعا کردم و گفتم خدایا اگه این ازدواج به خیر و صلاح و مصلحت من هست سر بگیره و اگر نه هم سرنگیره. اینطور هم نبود که 100% قطعی برام بوده باشه. ولی فکر میکنم طرز برخوردش کمی مغرورانه بود و من را اذیت کرد. یعنی اول موافقت کرد که صحبت کنیم و بعد گفت نه. این یکم حال منو گرفت :(

به هر حال اینم یه تجربه بود..اینجوری بهش نگاه کن
بعضی وقتها شنیدن نه و نمیشه نه تنها آدمو نمیشکنه بلکه آدمو قویتر هم میکنه.
همینکه خودتونو آماده برای ازدواج و تشکیل خانواده میبینید خوبه.
انشاا... خانوم مورد نظرتون رو هرچه زودتر پیدا کنید تا این حس ازدواجتون خدا نکرده به بیراهه نره.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نادیا-7777

به هر حال اینم یه تجربه بود..اینجوری بهش نگاه کن
بعضی وقتها شنیدن نه و نمیشه نه تنها آدمو نمیشکنه بلکه آدمو قویتر هم میکنه.
همینکه خودتونو آماده برای ازدواج و تشکیل خانواده میبینید خوبه.
انشاا... خانوم مورد نظرتون رو هرچه زودتر پیدا کنید تا این حس ازدواجتون خدا نکرده به بیراهه نره.

---

خیلی ممنون. راستش این اولین موردی بود که خودم مستقیما باهاش صحبت کرده بودم. 2-3 ماه هم روش برنامه ریزی کرده بودم. یعنی قبلا از این تجربه های مستقیم نداشتم. البته نه هم شنیده بودم از ارسال پیغام غیر مستقیم اما اون مورد ها خیلی بالا بودن و از نه شنیدن اذیت نشدم. فوقش سختیش 1-2 شب بود. اما حالا که فکر میکنم دوباره از اول باید بگردم خیلی در عذاب میشم. این که توقع خودم را پایین آوردم اما باز نشد خیلی درد داره. آخه به راحتی کیسهای پزشک و متخصص برام بود. اما نخواستم. چون میخواستم یکی باشه که از قبل شناخت روش داشته باشم نه اینکه دیگران بهم معرفی کنند. خلاصه به قول آقوی همساده داغونم ها... له له هستم :311:

به نظر من دلیلش خیلی ساده و مبرهنه. اینقدر بررسی و معادله چینی نداره.
دوست عزیز باید علاقه و کشش جسمس و روحی در دوطرف وجود داشته باشه یا از ی حداقلی بالاتر باشه. ایشون چنین حسی بهتون ندارن و ترجیح میدن اگه تا اخر عمر هم مجرد بمونن با کسی که عمیقا دوستش ندارن ازدواج نکنن ( که خوب حرف پر بی راهی هم نیست!):310:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط kamrava

به نظر من دلیلش خیلی ساده و مبرهنه. اینقدر بررسی و معادله چینی نداره.
دوست عزیز باید علاقه و کشش جسمس و روحی در دوطرف وجود داشته باشه یا از ی حداقلی بالاتر باشه. ایشون چنین حسی بهتون ندارن و ترجیح میدن اگه تا اخر عمر هم مجرد بمونن با کسی که عمیقا دوستش ندارن ازدواج نکنن ( که خوب حرف پر بی راهی هم نیست!):310:

---

بله خوب شاید این که شما میگی هم باشه. اگه اینطور بوده برای من قابل احترامه. ولی برخورد اولیه اون این را نشون نمیداد یعنی اون حداقل کشش را به من داشت. به نظرم اومد بعد صحبت با خانوادش نظرش عوض شد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط delgir89

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط آزرمیدخت

[align=justify]سلام delgir89،

اگه ایشون همچنان برای شما ارزشمند هستند، بهتره یکبار دیگه موقعیتی رو فراهم کنید، و خیلی ساده بپرسید دلیل واقعی رد کردنشون همون بوده که گفتن یا نه؟

شاید هم بهتر باشه از طریق ایمیل بپرسید، که فارغ از شرم و حیای معمول، بتونن راحت تر پاسخ بدن.

موفق باشید.[/align]

---

راستش فکر میکنم دلیل رد کردنش درس خوندن نبوده. گر چه درسخوان و علاقه مند به تحصیل بوده اما مگر خانمها درس نمیخوانند تا به موقعیت بالا در جامعه و نیز ازدواج برسند؟ با ازدواج با من اینها را بدست میاورد. پس مسائل دیگه هم بوده. اما دیگه به هیچ وجه نمیخوام راجع به این مساله با اون صحبت کنم.

---

مشکل همینجاست شما یکم زیاد مغرورید .

و همش وضع مالی ویا شغلیتون رو به رخ میکشید.

منم هم فکر میکنم اون دختر خانم خیلی عاقلانه تصمیم گرفته .

چون قراره یک عمر کنارهم زندگی کنید.

پول ومقام .شما.

دختری که زیزه دست شما کار میکند کارگرشما هست .

براش خیلی سخته که بیاد همسر شما شود.

چون براش زندگی انگاری یه ترحم هست نه عشق .

شاید اون خانم فکر کرده شما از سر دلسوزی این پیشنهاد رو دادید.

منطقی که فکر کرده جواب منفی داده.

دلیل نمیشه شما وضع خوب و موقعیت شغلی مناسب داشته باشی هرکسی رو که بخوای

بدن . نه برادر اینطور نیست .

در خیلی از خانوادها اصیل پول مقام معنایی نداره.

بیشتر پاک بودن صداقت ومرد بودن .واحل زندگی خیلی مهمتره.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پدربزرگ

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط delgir89

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط آزرمیدخت

[align=justify]سلام delgir89،

اگه ایشون همچنان برای شما ارزشمند هستند، بهتره یکبار دیگه موقعیتی رو فراهم کنید، و خیلی ساده بپرسید دلیل واقعی رد کردنشون همون بوده که گفتن یا نه؟

شاید هم بهتر باشه از طریق ایمیل بپرسید، که فارغ از شرم و حیای معمول، بتونن راحت تر پاسخ بدن.

موفق باشید.[/align]

---

راستش فکر میکنم دلیل رد کردنش درس خوندن نبوده. گر چه درسخوان و علاقه مند به تحصیل بوده اما مگر خانمها درس نمیخوانند تا به موقعیت بالا در جامعه و نیز ازدواج برسند؟ با ازدواج با من اینها را بدست میاورد. پس مسائل دیگه هم بوده. اما دیگه به هیچ وجه نمیخوام راجع به این مساله با اون صحبت کنم.

---

مشکل همینجاست شما یکم زیاد مغرورید .

و همش وضع مالی ویا شغلیتون رو به رخ میکشید.

منم هم فکر میکنم اون دختر خانم خیلی عاقلانه تصمیم گرفته .

چون قراره یک عمر کنارهم زندگی کنید.

پول ومقام .شما.

دختری که زیزه دست شما کار میکند کارگرشما هست .

براش خیلی سخته که بیاد همسر شما شود.

چون براش زندگی انگاری یه ترحم هست نه عشق .

شاید اون خانم فکر کرده شما از سر دلسوزی این پیشنهاد رو دادید.

منطقی که فکر کرده جواب منفی داده.

دلیل نمیشه شما وضع خوب و موقعیت شغلی مناسب داشته باشی هرکسی رو که بخوای

بدن . نه برادر اینطور نیست .

در خیلی از خانوادها اصیل پول مقام معنایی نداره.

بیشتر پاک بودن صداقت ومرد بودن .واحل زندگی خیلی مهمتره.

---

آقا اصلا غلط کردم. فکر کنم یه کم دیگه پیش بریم حکم اعدام منم صادر میشه. لااقل پستهای قبلی رو بخونید پدر بزرگ عزیزم. کارگر چیه؟!!! گفتم مثلا کارمند و رییس. شما فکر کن رییس بانک و کارمند بانک مثلا.
در خانواده اصیل پول و مقام مهم نیست و پاک بودن مهمه؟؟؟ یعنی الان من پولدار و ناپاک بودم که منو نخواست؟!!!
پدر بزرگ عزیزم هر کس یه اخلاقی داره. آره من مغرورم. پسر عموی من یه دختری که پیشش میومد کلاس خصوصی را میخواست. بهش گفتن نه. 10 بار رفتن صحبت کردن تا بالاخره خانواده دخترو راضی کردن. اما من اینجوری نیستم. اگه فرشته مهربون هم باشه یا پری دریایی و بهم بگه نه دیگه تمومه. دوباره نمیرم و چرا هم نمیگم. خلاص:305:

عزیز جان تاپیکتو نخوندم پست اولو خوندم. البته منم باشم دوست دارم بدونم که مشکلی هست یا نه. اینو می تونین از خانم بپرسین. مثلا بگین دوست دارین اگه مشکلی یا کاستی ای در شما می بینن بهتون بگن برای دفعات دیگه ای که می خواین به خواستگاری برین و بخواین با شخص مورد علاقه اتون ازدواج کنین. اما لزوما هم اگه اینو بپرسین جواب درستی ممکنه بهتون ندن!
لزوما هر کی که نخواست با یکی ازدواج کنه دلیل مشخصی یا مشکلی در شخص نمی شه. یه وقتی خانم شرایط ازدواجو نداره. مثلا می خواد روی درس تمرکز کنه یا امادگی فکری یا جسمی برای ازدواج نمی بینه یا مشکلاتی در خونواده داره که فکر می کنه اول باید اونا حل شن بعدش ازدواج کنه یا هرچی.
یه وقت هم هست که ادم از طرف خوشش میاد ولی نه مدلی که بتونه باهاش ازدواج کنه. از اینکه دوستش همکارش باشه خیلی خوشحاله اما نمی تونه به عنوان همسر قبولش کنه. مدل دوست داشتنش این طوریه.
فعلا همینا.
اگه خیلی یکی رو دوست دارین بازم می تونین بهش پیشنهاد ازدواج بدین. یعنی به خاطر خودتون اینکارو می کنین اگه حس کنین خیلی خیلی دوست دارین یکی رو و زندگی براتون سخت می شه بی اون. وگرنه که هر چی خودتون می خواین بکنین.
خیلی هم سخت نگیرین. فکرتونو مشغول نکنین.
موفق باشین.