RE: مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
سلامی دوباره گل بانو
آرزو جان نوشتی :
نقل قول:
نامزدم آدم خودساخته ای هست و از نظر موقعیت اجتماعی وضعیت خوبی داره، تحصیلکرده هم هست و به من علاقه داره خانواده ی من هم به همین دلایل با وجود این مشکلات از من میخوان که صبور باشم و زود تصمیم نگیرم.و کم کردن رفت و آمد با مادر ایشون رو راه حل این مشکلات میدونن.
لطفا تاپیک من رو بخون خواهشا خط به خط و با دقت تمام صفحاتش رو.
چجوری طاقت بیارم فقدان همچین...
میخوام بدونی اون بتی که در ذهنتون از آقا ساختین با دنیای واقعیات خیلی متفاوته!
چقدر نامزدت شبیه به خواستگار سابق منه.
فکر نکن خواستگار من هم پسر بدی بود. اون هم فوق لیسانس داشت و دانشجوی دکترا داشت میشد.
فوق العاده موجه و متین و اصیل و مودب و با وقار بود.
وجهه اجتماعی بسیار خوبی داشت و همه همکارانش شیفتش بودن.
موقعیت شغلی بسیار خوبی داشت و در یک جای معروف یک پست مهم داشت.
مهربان و بخشنده و منطقی و با احساس بود.
همه چیز خوب بود تا وقتی که نا ملایمات شروع نشده بود و من از دور همه چیز رو میدیدم.
یعنی کیسی بود که به هر کس معرفی می شد رو هوا بله میگفتن بهش.
اما اینا رو گفتم تا برسم به اینجا که بگم...
همین خواستگار محترمی که در گذشته داشتم و شیفته ویژگی های مثبتش بودم :
خیلی خیلیییی ضعیف و سست و بی اراده بود.
قدرت تصمیم گیری و ثبات رای نداشت و به شدت مادرش روش تسلط و تاثیر داشت.
از نظر اعتقادی و فرهنگی با من اختلاف داشت.
و بسیار وابسته به خانوادش بود چون سالها در اون محیط رشد کرده بود و خوی اونها رو گرفته بود .
و در نهایت مرد میدان های سخت زندگی نبود و تا جایی همراه بود که زندگی و همه چیز و مادرش
مساعد بودن.
به قول دکتر مشاورم برای روزهای سخت آموزش ندیده بود که بخواد یاد بگیره ایستادن رو.
می خوام بدونی که محیطی که آدم حتی خود شما توش رشد کردی بسیار مهمه.
فکر نکن با حذف مادرش مسئله ندارین چون فکر نکنم هیچ کسی بخواد ریشه های خانوادگیش رو قطع
کنه و اگر هم کرد بهش شک کنین چون چاقو دسته خودش رو که نمیبره.
اون نمیتونه خانواده اش رو رها کنه چون سالها اونجا بزرگ شده بعد شما اومدین تو زندگیش.
از طرفی هم اگر ازدواج کنین هر روز باید جنگ و دعوا داشته باشین و از همه مهمتر شعله عشق که
فروکش کنه تازه حقایق رو میبینین و ناسازگاری های همسرتون رو روی تاثیر پذیریش از مادرش.
مادرش هم که همین پسر رو داره و امکان نداه رهاش کنه.
پس با اما و اگر و شاید نرو توی تاریکی لطفا.
خواهشا چراغ عقل رو روشن کن تا تاریکی های راه رو ببینی.
من به اون مشاور کاری ندارم ولی بعید نیست برای محک اون پسر این پیشنهاد رو داده باشه تا ببینه
چقدر پای شما وایمیسته و یا شاید نامزدت حقیقت رو وارونه جلوه داده.
مهم نیست مشاور چه نظری داشته. مهم اینه که به نظر منطقی میرسه که تا مسائلش رو حل نکرده
باهاش قطع ارتباط کامل کنین و در این مدت خوب به عاقبت این ازدواج و مسائلش فکر کنین چون ازدواج
پابان راه نیست. شروع یک راه بی پایانه که حتی وی آخرتوم هم اثر میگذاره.
حتما دختر عاقلی هستی و بهترین تصمیم رو میگیری.
امیدوارم آنچه که به صلاحته برات از سوی خداوند مهربان رقم بخوره و خوشبخت و سعادتمند بشی.
:72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط z_vahed
بیشترین چیزی که ذهن منو درگیر کرده اینه که واقعا راه حل چیه؟
چطوری میشه جلوی کسی ایستاد که "هیچکس" کنترلی روش نداره!من شاهد بودم که نه حرف های نامزد من و نه حرفای بستگان ایشون هیچ تاثیری روشون نداره و این خانوم باز به کاراشون ادامه میدن!
من خیلی دلم میخواد این فرصت رو دوباره در اختیار نامزدم بگذارم که دنبال یه راه حل اساسی برای این مشکلات باشه.ضمن اینکه در این یک سال فاصله بین خواستگاری تا حالا هیچ اقدامی نتونسته کنترلی برای رفتارهای زشت و آزارهای ایشون باشه.
آرزو جان دوست گلم
تیپ شخصیتی مادر شوهر شما مستبد جنجالی هست که بسیار خطرناک هستن از لحاظ روان درمانی.
این تیپ شخصیتی که مادر خواستگار اسبق من و مادر نامزد شما دارن به ندرت درمان میشه به خصوص
که سنشون هم بالاست و تغییر تقریبا غیر ممکنه.
خودتون دارین جواب خودتون رو میدین. نوشتین "هیچکس" کنترلی روش نداره!
خوب این چی رو میرسونه به نظرت؟
3 تا راه پیش روته :
1- قطع ارتباط کامل و جدا شدن از اون آقا هر چند بسیار سخت باشه به خاطر آینده خودتون و نسل های بعدتون.
2- صبر و دوباره صبر که بعید نیست نتیجه نده و بعد چند سال وابستگی که عمیق تر هم میشه و
وقعیت های دیگه ازدواج از دست میره یکی از شما 2 نفر خسته نشین و رها نکنین همه چیز رو.
3- پشت پا زدن آقا به همه چیز و ازدواجتون با هم که تضمینی برای پایداری این ازدواج در آینده با توجه به
توضیحات خودتون نیست.
حالا تصمیم با شماست.
چون من این راه رو رفتم و میدونم درمان روی این تیپ شخصیت ها (این نظر چند روانشناس قویه نه من)
جواب نمیده و شما مجبورین یکی از این 3 راه رو برین.
من بعد از همه تلاشهام راه اول رو رفتم و الان اصلا پشیمان که نیستم هیچ بسیار هم خدا رو شاکرم که
راه درست رو نشونم داد و سایت همدردی رو سر رهم گذاشت.
باقیش با شماست عزیزم :46:
:72:
RE: مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
سلام عزیزم
شما که راه مبارزه رو امتحان کردید و نتیجه نداد.ایشون هم بعید یه نظر میاد تبدیل به ادم دیگه ای بشن.اگه اینقدر اصرار به این ازذواج دارین چرا یکم تلاش نمیکنید به جای اینکه جلوی ایشون بایستید بهشون بیشتر نزدیک شید؟
شاید احساس میکنه پسرش رو ازش گرفتن و تنها شده و بهایی براش قایل نیستید.البته تایید نمی کنم اسشون رو. ولی فکر میکنم یکم رویه تون رو عوض کنید شاید واقعا از محبت خارها گل شد:72:
RE: مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
دریا جان اصلا اینطوری نیست
تا همین حالا هم هیچ برخورد یا حرف بدی بین من با ایشون نبوده و فقط احترام رعایت شده
نهایتا بعد از اینهمه ایجاد مشکل توسط ایشون با نظر مشاور پدرم با ایشون صحبت کرد.به همین خاطر هست که من میگم بی دلیل و شناخت ایشون اینهمه مشکل ساختن!
بهار شادی عزیز سلام
من و ایشون هر دو از یه خانواده فرهنگی هستیم و از نظر اعتقادی هم مثل هم هستیم
مادر ایشون فرهنگی بازنشسته و پدر من عضو هیئت علمی هست
وابستگی مادی به خانوادش نداره ولی در عین اینکه کارهای مادرش رو اشتباه می دونه ذهنش تاثیر میگیره و از من و خانوادم توقع درک و صبرو کمک داره.
RE: مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
اخه عزیزم حتما لازم نیست از الفاظ بد استفاده بشه تا یکی احساس کنه بی حرمتی شده بهش.گاهی یه نادیده گرفتن جزیی هم همین معنی رو میده.گفتید یکی از اعتراضاتشون اینه که چرا برای حلقه و لباس ایشون رو در نظر نگرفتید!! از طرفی هم فرمودین با روی خوش اومده بودن خواستگاری!!! خوب عزیزم منظورم اینه که شاید نقطه حساس ایشون نادیده گرفته شدنشونه یا حداقل اینطور برداشت کرده.که به نظر من برخورد نامزدتون هم بی تاثیر نبوده و ایشون رو حساس تر کرده.به نظرم با نامزدتون هم صحبت کنید جلوی ایشون دایم مدافع شما نباشند.گاهی لازمه ادم بگه: حق با شماست و شما بزرگتری ببخش...
شما هم تا جایی که دخالت نباشه و استقلال خودتو از دست ندی چه اشکالی داره نظر ایشون رو هم بپرسی؟
من معتقدم مشاور نمیتونه بدون ایتکه یه ادمی رو ببینه و مصاحبه کنه باهاش صرف حرفایی که شما بهش گفتید که شامل دیدگاهها و برداشتهای خودتونه قضاوت کنه که یه ادم نیاز به دارو داره!!!! البته رفتارهای اون خانوم اصلا درست نیست و فقر فرهنگیه.
ولی گاهی بد نیست خودمون رو جای طرف روبرومون بذاریم شاید دلیل بعضی رفتار هاشو درک کنیم اینطوری بهتر میتونیم تصمیم بگیریم چه عکس العملی نشون بدیم :)
امیدوارم ناراحتت نکرده باشم :72::72:
RE: مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط z_vahed
من و ایشون هر دو از یه خانواده فرهنگی هستیم و از نظر اعتقادی هم مثل هم هستیم
مادر ایشون فرهنگی بازنشسته و پدر من عضو هیئت علمی هست
وابستگی مادی به خانوادش نداره ولی در عین اینکه کارهای مادرش رو اشتباه می دونه ذهنش تاثیر میگیره و از من و خانوادم توقع درک و صبرو کمک داره.
عزیز دلم
پس خواهشا چشمانت رو باز کن.
میدونم بهش دلبستی اما ممکنه همین وابستگی احساسی نگذاره حقایق رو اون طور که هست ببینی.
کم 1 سال طول کشید تا تونستم خواستگار سابقم رو فراموش کنم و خیلی زجر کشیدم و درکت می کنم.
من میدونم نامزد شما پر از حسنه اما عیبی داره که تمام حسن هاش رو تحت الشعاع قرار میده.
ظاهرا مشکلی با هم ندارین اما مشکل در نوع تربیت متفاوت شما با این آقا (تربیت وابسته و تاثیر پذیر)
هست و مشکل اصلی در ذهن مادر ایشونه که شما رو نمیتونه بپذیره گلم.
توقع بیجایی داره به نظر من. شما یک سال صبر کردین اما نشده.
جند سوال ازتون دارم :
1- شما 26 سال دارین. اگر راضی نشن چند وقت دیگه میتونین صبر کنین شما یا خانواده تون؟ آیا
حاضرین 2 الی 3 سال دیگه صبر کنین مثلا تا 30 سالگی؟
2- مطمئنین مخاطب شما کم نمیاره توی این مدت؟
3- خانوادتون حاضرن چند سال دیگه صبر کنن؟
4- اگر بعد از چند سال نشه پشیمان نمیشین از صبرتون؟
5- نامزدتون به اندازه کافی مطمئن و قابل اتکا هست برای حوادث زندگی و احتمالا مشکلاتی که مادرش
درست می کنه اگر ازدواج کنین؟
شما نمیتونین رابطه مادری و فرزندی رو قطع کنین. مادر هم که بیخیال فرزندش نمیشه. راضی هم
نمیشه. پس شما فقط میتونین بهش یک بازه زمانی مشخص وقت بدین برای رضایت مادرش و بعد از اون
در این مدت باهاش قطع ارتباط کنین تا رضایت مادرش و توی این مدت خوب به آینده و زندگی با ایشون و
عواقبش فکر کن گلم.
اینکه میگی از مادرش تاثیر میگیره خیلی بده. الان که هنوز عشقتون داغه تاثیر میگیره. وای به روزی که
آتش عشق خاموش بشه و حوادث زندگی شروع بشن. با این تاثیر پذیریش چه می کنی عزیزم؟
اون خودش باید مسئلش رو با مادرش حل کنه. شما همینکه تا الان صبر کردین و خانوادت هم باهات راه
اومدن کلی بهش کمک کردین اما باقی راه رو باید خودش بره و این وظیفه ایشونه که اگر واقعا شما رو
میخواد مادرش رو حتی سوری راضی کنه و بعد پا پیش بذاره و حمایتتون کنه تا آخر عمر.
تنها لطف شما و کمکتون قطع ارتباط و دادن یک فرصت محدود برای کسب رضایت مادرشونه.
اتفاقا محک خوبیه واسه اینکه ببینی چقدر خواستار شماست.
:72:
RE: مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
دریای خروشان
من فقط شمه ای از مشکلاتی که ایشون ایجاد کرده رو این جا گفتم.متاسفانه ما هر دو راه رو امتحان کردیم:درک کردن روحیه و وضعیت ایشون و توجه بهشون>جواب نداد!
قاطع بودن و بیان خواسته ها و پافشاری>بازم جواب نداد
شکی در بیمارگونه بودن برخورد ایشون نمی کردید اگر در جریان کل ماجرا بودید.
شاید اگر از اول نامزدم قاطع بودن رو انتخاب می کرد مشکلات به این اندازه نمی رسید، ولی برای رعایت حال مادرشون و رسوندن قضیه به جایی(بقول نامزدم)من صبر پیشه کردم و سعی کردم پای نگرانی ایشون و اهمیت به پسرش بنویسم و نامزدم مدارا کرد و سعی در گرفتن میانه داشت در صورتیکه خیلی از مواقع حق با ایشون نبود.
در هر صورت کار به برخورد قاطعانه رسید و نامزدم حرفهاشو زد که این روش هم جواب بدتری داد و مشکلات و مزاحمت های این خانم بیشتر شد.
تکرار می کنم در تمام این مدت ما دوبار منزل نامزدم رفتیم و مادر ایشون هم شناختی از من جز این چندبار رفت و آمد نداشت.
__________________________________________________ ________________________________
بهار شادی
به حرفات فکر می کنم.راستش اگر من از قابل اتکا بودن نامزدم "مطمئن" بودم در مقابل مشکلاتی که مادرش بوجود میاره نمی ترسیدم.
حالا این تصمیمی هست که با مشاوره و کمک شما میگیرم:(لطفا اگر درست هست یا غلط یا هرچیزی که به ذهنتون میرسه در میون بگذارید)
رابطه رو قطع می کنم و میگم که ما دیگه تعهدی نسبت به هم نداریم.بهش این فرصت رو هم میدم که به روشی که خودش فکر می کنه جواب خواهد داد نسبت به کنترل مشکلاتی که مادرش ایجاد می کنه اقدام کنه و اگر روزی خواست سراغی از من بگیره با جواب بیاد و اینکه همیشه حمایتم کنه.
راستی از این حمایت چجوری میشه مطمئن شد؟
>نه بیخیال تو می توان بود و نه بی خیالت می توان زیست، گیر کرده ام میان این دو شعر که نه می میرند و نه چشم باز می کنند<
RE: مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
هیچ کس چنین اطمینانی رو جز خودت نمیتونه به خودت بده.
و مجموع صحبتات و برآیند توضیحاتت تضمینی نشون نمیده.
کار درستی می کنی که قطع رابطه میکنی ولی بهش زمان مشخصی بده.
واکنشش به تصمیم شما و بعد تلاش در جهت جلب رضایت مادرش خیلی در اینکه بشه گفت فرد مناسبی هست با
نیست تعیین کنندست. در واقع باید در این آزمون نشون بده چقدر خواهان شمات و چند مرده حلاجه به قول معروف.
اگر بره و بعد یک مدت سرد بشه خوب معلومه مرد این بار گران نبوده دل مسکینش.
اما اگر بتونه مادرش رو راضی کنه باز همه چیز به شما بستگی داره و ریسکش بالاست.
بهر ترتیب تصمیم خوبی گرفتی.
امیدوارم موفق باشی.
راستی اگر دلتنگ شدی بعد قطع رابطه بیا تا بهت بگیم چطور پیامدهای قطع رابطه رو درست مدیریت کنی و از
بحران عبور کنی.
اما همیشه پیش خودت خوشحالی که تو گفتی برو و با رضایت مادرت برگرد و کنار گذاشته نشدی.
خیلی ها از اینکه به شدت عزت نفسشون میشکنه با کنار گذاشته شدن بعد قطع رابطه عذاب می کشن.
خوبیش اینه که شما با عزت نفس داری شرایط رو مدیریت می کنی که نشان از منطقی بودنت داره.
:72: