RE: من توی مراسم عروسیم هیچ حق انتخابی ندارم
شوهرم به من میگه باشه دوباره میخری اما به اونا نمیگه که اشتباه کردن یا دیگه این کارو نکنن.و این باعث میشه اونا بازم اینکارو تکرار کنن.ش.هرم فکر میکنه من با مامانش سر لج دارم.در صورتی که بارها از رفتارشون رنجیدم و حتی یک کلمه حرف نزدم.
الان که دارم خصوصیات افراد منفعل رو میخونم میبینم من همشو دارم.نگران شدم.....
RE: من توی مراسم عروسیم هیچ حق انتخابی ندارم
اینطور که من متوجه شدم شما و همسرتون قراره تو شهر شما و دور از خانواده اون زندگی کنید. اگه درست فهمیدم بهتره این آخرین دخالت مادرشوهر رو هم تحمل کنی و فقط به شوهرت بعد از عروسی بگی که از این خریدها زیاد خوشت نیومده و مطابق سلیقه ات نیستند و دوباره هر چیزی که نیاز داشتی رو بخر. (البته کاملا محترمانه در مورد خانوادش صحبت کن و بگو مثلا این اختلاف سن من و مامان جون(مادر شوهرتون) خرج دوباره رو دست آدم میندازه).
RE: من توی مراسم عروسیم هیچ حق انتخابی ندارم
یک مسئله بزرگ من همینه که میترسم واسه ادامه کارش بخاد بریم شهر اونا.قبل از عقد قول داد اینجا زندگی کنیم اما الان گاهی وقتا میگه بعد از اتمام درسم میریم شهر خودم چون من نمیتونم اینجا زندگی کنم دور از خانوادم
RE: من توی مراسم عروسیم هیچ حق انتخابی ندارم
فكر ميكنم شما ديگه بيش از اندازه منفعل و مظلوم هستي.
يعني چي كه قبل عقد گفتن همين جا ميمونيم الان ميگن نمي تونم دور از خانوادم باشم؟
ببينيد واسه دوام يه زندگي درسته كه بايد منعطف بود و بعضي جاها گذشت كرد. ولي ابراز عقيده،خشم، ناراحتي هم در كنار گذشت و مهربوني و ... بايد باشه تا تعادل زندگي حفظ بشه.
ميشه كمي از روابط بين خودتون بگيد كه در چه سطحيه؟ شما در چه موارد ديگه اي اينطور منفعل هستيد؟
RE: من توی مراسم عروسیم هیچ حق انتخابی ندارم
سلام شارلوت جان
نظر من در مورد مطلبی که عنوان کردی اینه:
اگر من جای شما بودم خوشحال میشدم که پدر شوهرم خرج خریدهای عروسی رو میده و میشه پولهای شوهرم پس انداز آینده بشه.به خودم القا میکردم که همه چیزهای خریده شده هدایایی از طرف خانواده داماد برای من هست.سرویس طلای شما زشت هم اگر باشه به هر حال تو این دوره زمونه کلی قیمت داره...
البته در بعضی موارد کلیدی نمیشه به هیچ شکل کوتاه آمد مثل آرایشگاه و لباس عروس که برای این موارد هم از الان راه حلهایی جهت عدم مداخله دیگران در نظر میگرفتم.
خودت رو جای کسی بگذار که با درآمد ناچیز همسرش با کلی بدهی باید خرج عروسی و خریدها رو بدن و تازه فامیل همسر توقع دارن براشون سرخریدی هم خریده بشه
من هم مثل بقیه دوستان رفتار جراتمندانه رو قبول دارم ولی در این مورد خاص که هزینه ها رو اونها لطف کردن و به عهده گرفتن بهتره همه چیز رو به عنوان یک هدیه در نظر گرفت. به جای اون به این فکر کن که با پولی که همسرت در این زمینه خرج نکرده میشه برای خرید ماشین یا برای شروع پس انداز برای خرید خانه اقدام کرد که خیلی شیرین تر از نظر دادن برای خرید عروسی هست.
یک مورد دیگه هم که همه اینه که در خلال این مراسم ها سعی کنی بهشون بی احترامی نشه که تا مدتها روابط شکرآب میشه.
به خانواده خودت هم میتونی بگی بعضی خریدها رو به اونها سپردی چون وقتش رو نداشتی لازم نیست جوری عنوان بشه که به خانوادت بربخوره.
RE: من توی مراسم عروسیم هیچ حق انتخابی ندارم
به نظر من باید این مسئله رو با خانواده تون درمیون بذاری... اگر اینجوری پیش بری در آینده نه تنها در شهر خانواده ی شوهرت زندگی خواهی کرد ، بلکه خانواده ی شوهرت توی خیلی از مسائلتون دخالت خواهند کرد و خلاصه از همین الان این چیزها شروع شده...
قضیه رو به خانواده ت بگو تا بزرگترها خودشون با هم صحبت کنند... خودتو بد نکن و بذار مادر و پدرت با مادرشوهر و پدرشوهرت صحبت کنند و بگن که رسمشون چطوریه... به خانواده ت بگو که از خانواده ی شوهرت بخوان برای صحبت در مورد رسم و رسومات و خرید عروسی و سایر چیزها به خونه تون بیان...
RE: من توی مراسم عروسیم هیچ حق انتخابی ندارم
سلام دوست عزیزم.
خیلی خیلی مبارک باشه خانومی. انشاله به سلامتی برید سر خونه و زندگیتون. :323:
راستش من حس میکنم مادرت شوهرتون داری دخالت بی مورد میکنه ولی از طرفی شاید واسه خودش دلیل هایی داره و بقول بچه ها چون شوهرش خرج میکنه انتخاب وسایل را حق مسلم خودش میدونه ولی از طرف دیگه قویا بهت توصیه میکنم اصلا روی اینجور مسایل حساس نشو. بلاخره یه جور خودتو به کارای مربوط به خرید جهیزیه مشغول کن و به قول معروف سعی کن به خودت خوش بگذره. بخدا یه روزی متوجه میشی این مسایل چقدر بی اهمیت بوده و تو قشنگترین روزای زندگیت رو بخاطرش خراب کردی.
ضمنا درسته رفتار مادر شوهرت اصلا مناسب نیست ولی آخرش که چی؟
قراره خریدای آیندتون رو هم ایشون انجام بدن؟ بنظر من بهتره بیشتر واسه آینده و نشون دادن توانایی هات به شوهرت برنامه ریزی کنی ... :72: