RE: بشنويد داستان من-كمكم كنيييييييد
بيد مجنون عزيزم
از اينكه مشكلت حل شده خيل خوشحاليم ولي از اين ناراحتم كه به كساني كه به شما راهنايي كردند بي احترامي كرديد گردآفريد هميشه خيلي رك صحبت مي كنه شايد شما كه عاشق باشيد خيلي چيزهايي كه بقيه افراد متوجه مي شوند نبينيد ايشون يك راهنمايي كردند شما بر اساس منطق و درك خودتان يا مي توانيد اين سخن را بپذيريد يا نه ....
به هر حال بحث ازدواج است و يك عمر زندگي درسته كه طرف شما شخص خوبيه ولي بعضي كارهايي كه انجام داده به ضرر هر دويتان بود به جاي صحبت منطقي با خانواده تان به بحث و جدل با خانواده پرداخته و در نهايت خانه را ترك كرده عزيزم به اين فكر كن كه در آينده براي هر موضوع به خاطر اينكه حرفش را به كرسي بنشان به جدل و ستيز بپردازد درصورتي كه مي توان با منطق ديگران را مجاب كند به هر حال ما از اينكه توانستيد به هم برسيد و عشقي پايدار داشته باشيد خوشحاليم انشاء الله كه خوشبخت و پيروز باشي گلم
RE: بشنويد داستان من-كمكم كنيييييييد
سلام عزیزم منم خیلی خوشحال شدم که مشکلت حل شد.منم مثل توام البته ماباهم همسنیم.ماهم همدیگرو دوست داریم خدا کنه که منم بتونم به اونی که میخوام برسم.ان شاالله خدا کمکم کنه.منم دارم واسه کنکورمیخونم.موفق باشی.بای
RE: بشنويد داستان من-كمكم كنيييييييد
عزيزانم مي خوام اين پست رو همين جا خاتمه بدم. اگه قفل شه كه چه بهتر چون ديگه نمي تونم پاكش كنم.
طاقت نياوردم بذارين بگم.....روابط حسنه بين اون و خانوادش برقرار شده و اونارو قانع كرده و منو به اونا باورونده.قرار شده تا اتمام سربازيش به پاي عشقم صبر كنم.حالا تا اون موقع ببينيم چي مي شه اگه خانوادش دوباره گير ندن.فعلا كه راضي شدن.چون عشقم تو شهر غريب دانشجوه مريض شده بود و اصلا ديگه درس نمي خوند ولي من كه طاقت پژمرده شدنشو نداشتم پيشش موندم.تا بتونه درسشو ادامه بده.خوانوادشم كه الحمدلله خوب شدن.يعني بودنا....با ما خوب شدن.
والسلام......:72::72::72::72::72:
RE: بشنويد داستان من-كمكم كنيييييييد
دخترم،بید مجنون؛بنده آنچه شرط بلاغ است به تو گفتم،تو خواه پند گیر،خواه ملال؛امیدوارم از این رابطه احساسی فقط زیان نبری،همین.
یک اندرز دیگر به تو دختر جوان نیز دارم و اینکه:ادب خود را بیشتر کن و بویژه در سخن گفت؛.من به حکم بزرگی توهین را نادیده می گیریم،اما بکار بردن واژگانی مانند:سرویس کردن و بی خیال کسی شدن و . . . از سوی تو که به قول خودت می خواهی ازدواج کنی،بسیار ناپسند است.
RE: بشنويد داستان من-كمكم كنيييييييد
:72:دوست عزیزم بید مجنون سلام. از این که مشکلت حل شده واقعا خوشحالم .لطفا راه حلشو بگو تا بقیه استفاده کنند.:73:
از شما دوست عزیز گرد آفرید واقعا بعیده که این حرف ها رو میزنید. از یک طرف معشوق عاشق را به توپ و تانک می بندید که آیا صلاحیت ازدواج داره؟ خود شما می گویید 21 سال یعنی به مرتبه ای از سنش رسیده که تصمیم بگیره و حتما دو طرف قشنگ وضعیت فرهنگی مادی و.. همدیگر را سنجیدن که به این نتیجه رسیدن هر دو طرف تحصیل کرده هستند . فرد بی سواد عامی نیستند:303: و از روزگار و زیر و بمش خبر دارند از طرفی شما میگویید با همدیگر اگر توانستند دوست بشوند مگر این دو جوان بازیچه یا عروسک همدیگر هستند؟؟؟:160:
درسته که اینها عاشق هستند و شاید به نظر بعضی ها این عشق کاذب است ولی بهتره بدونید که لازمه زندگی عشق به هم و درک همدیگر است و اگر از خانواده دو طرف : این جوانها حمایت بشوند به نظر بنده که اطلاعات و تحصیلاتی کم و بیش در این زمینه دارم:303: بهترین زندگی را خواهند داشت. از قرار معلوم شما هم روانشناس هستید پس چطور نتوانستید نظر مادر گرامیتان را نسبت به دختر مورد علاقتان عوض کنید::302:
و اگر و شاید این دو نفر به همدیگر برسند که این تور که بید مجنون گفت این دو نفر واقعا عاشق هستند وخانواده ها هم راضی شدن زیان نمی بینند که هیچ بلکه زندگی بسیار خوب همراه عشق و علاقه خواهند داشت
برادر شما : سنگ صبور :72:
RE: بشنويد داستان من-كمكم كنيييييييد
با سلام و درود
خيلي خوشال شدم كه مشكل عزيزمين بيد مجنون حل شد ولي ناراحتم ازين كه بعضي ها جنگ رواني بپا مي كنند.بايد پذيرفت افرادي كه از درد حود به اين انجمن ها پناه مي آورند زخمي تلقي مي شوند كه بايد به زيان خود اتيلام داد نه اليتام جسمي بلكه التيامي روحي و زباني....
جناب گردآفريد متاسفم ازين اينكه اين حرفها را از شما شنيدم.جملاتي چون((مظلوم نمايي كردن و اهانت به عشق طرفين)) و (( براي تفريح دوست بودن)) واقعا در شخصيت آنهايي كه مي خواهند نقش اليلم بخش بازي كنند نيست.گرئآفريد جان قبول كنيد كه اين راه و روش براي افرادي كه احساس شكست مي كنند درست نيست.
ولي ميخواستم در مورد اين مشكلات بگويم كه نقش خانواده در زندگي خيلي مهم است.چرا كه عشق واقعي عزت و كمال مي طلبد نه حقارت و ....
اگر خانواده اي فرزند خود را طرد كند آنها نيز كم كم دچار مشكلات روحي خواهند شد.و كم كم از هم نيز شايد دور شوند.آنهايي كه طالب هم هستند و به بلوغ فكري رسيده اند نبايد از عشق خود به راحتي بگذرند اگه واقعا وي را مي خواهند مي توانند خانواده را راضي كنند البته اگه پاي لجبازي در ميان نباشد.
چه عيبي دارن پر و بال فرزندانمان را بگيريم و به عشقشان احترام بگذاريم و با منطق آنها را بهم برسانيم.چرا لجبازي و بزرگ سالاري ها بايد هزاران نفر را فداي خود كند......
ولي خيلي خوشحالم از اينكه خانواده اين جوان نظرشان را تغيير دادند چرا كه اين دو لايق هم هستند.اميدوارم عشق و زندگي با عزت و افتخار و پايدار داشته باشند و براي همه عزيزاني كه مشكل دارند دعاي استجابت مي خوانم كه خداوند بهترين حلال مشكلات است.ما آدما خيلي چيزا هست كه نمي تونيم درك كنيم.عشق چيز كوچيكي نيست.......
پيروز باشيد:72:
RE: بشنويد داستان من-كمكم كنيييييييد
آرش جان درود بر شما؛از رای شما درباره راهنمایی خودم کمال امتنان را دارم و در تعامل و نه در پاسه به شما و با حسن ظن،این موضوع را بگویم که دستکم بنده در ارائه راه حل به جوانان کم تجربه یا در حال تجربه،به هیچوجه قصد تسکین موقتی یا هم رایی با آنها را ندارم و بر حسب وظیفه انسانی خود،نظرم را در چهارچوب راه حلهایی که عین واقعیت هستند به شکلی سرراست بیان می نمایم.
درباره بید مجنون نیز آنچه را که به سود ایشان بود،بعنوان یک بزرگتر و کسی که چهار تا پیراهن بیشتر پاره کرده است،گفتم و کاملاً از این کار و اندرزهایم خشنود بوده و آنها را درست می دانم.این جانب هیچگاه با افرادی که بی دلیل می گریند،گریه نمی کنم و یک مخاطب را برای ادامه روشی دکه سبب زیان و ضررش خواهد شد،تنها برای خوشایند او همراهی نکرده و نمی کنم.
از دیدن اعتراضات نابجا نیز اصلاً ناراحت نخواهم شد به شرطی که طرف مشکل دار و سپس معترض،مشکلش حل گردد.
RE: بشنويد داستان من-كمكم كنيييييييد
برای روشنگری بیشتر شما و بید مجنون عاشق این نکته را نیز بیفزایم که اینجا از دیدگاه بنده جایگاهی برای همدردی الکی و بی دلیل با افراد نبوده نیست،وانگهی فرد همدردی کننده و راهنما باید از بیرون و زاویه دید دیگری با مخاطب خود برخورد نماید.
RE: بشنويد داستان من-كمكم كنيييييييد
بدروود:72:
دوستان محترم ازبنده خواسته بودند كه اولا چگونگي حل شدن مشكل را عرض كنم.ثانيا شيريني اش را هم بدهم.به روي جفت چشام.......
***حل شدن مشكل از آنجا شروع شد كه با اصرار هاي بيش از حد آقايx خانواده ي ايشان بالاخره قبول كردند كه تحقيقاتي از دختر خانم به عمل آورند .از انجايي كه آقايx با سرسختي به روي حرفش ايستاده بود خانواده ايشان گويي فرداي همان روز به اين عمل پرداختند.نميدانم اول از من چه ديدگاهي داشتند كه به اصرار مخالفت مي كردند ولي به گفته آقايx برگشتني مصمم بودند و با ذكر شروطي قبول كردند .كه هم من وهم طرفم آن شروط را قبول كرديم. ما داشتيم فداي يكدندگي خانواده ها مي شديم كه به خير گذشت و همه چيز آشكار شد و سو ظن ها برطرف. فكر كنم فهميدند كه به راحتي هم نمي شه ازم گذشت (شرايط مالي هم ميشه جور كرد) از خودم تعريف نمي كنم هاااااا. خلاصه من تنها عامل رفع مشكلمو خدا مي دونم كه از دل هر دوتامون با خبر بود و خودش خواست كه حل بشه.[size=large]فقط خدا.
عرض ديگم اينه كه عزيزان عشق لازمه زندگي هست نه پول.(درسته كه پول خوشبختي نمي آره ولي نبودش عامل بدبختيه)بهتر عشقمونو پاك و صادقانه دودستي بچسبيم و منطقمونم از دست نديم تا آدم موفقي تو زندگي باشيم.
***حالا وقت شيرنيه كه من به عنوان شيرني يه مطلبي رو واستون مي نويسم.اميدوارم استفاده بكنيد:
چگونه ميم مشكلات را برداريم؟
اگه نااميدي ،اگه از همه چيز و همه كس خسته شدي .اگه با خودت ميگي چرا همه ي بدبختي هاي دنيا مال منه،يه تصوير از طبيعت _مثل مهتاب كه رنگ آبي داشته باشه)بك گراند كامپيوترت بذار و فضاي اتاقت رو خنك يا سرد كن .موسيقي مورد علاقه ات كه هميشه باهاش آرووم ميشي رو پخش كن.حالا يه گوشه آرووم بشين و به تصوير نگاه كن.يه كم برگرد عقب به روزايي كه با عزيز يا عزيزانت شاد بودي و احساس مي كردي كه خوشبخت ترين آدم دنيا هستي .
نا اميدي رو كنار بذار،زندگي با بدي ها در كنار خوبي ها معنا پيدا مي كنه. اگه زندگي رو سخت بگيري ،سختي هاي بيشتري رو برات بوجود مي آره.پس اميدوار باش و زندگي رو آسون بگير .
به ياد خدا باش تا در سختي ها خدا به يادت باشه.
اعتماد به نفس داشته باش چون در غير اين صورت به آسوني موج منفي رو از انسان هاي منفي دريافت ميكني .
چرا اينقدر نا اميدي،چرا فكر مي كني گرفتار ترين آدم دنيايي.تو عاشقي،خدا بزرگترين هديه اش رو به تو داده((عشق)).
خودت رو باور كن به عشقت ايمانت داشته باش در اين صورت مي توني با قدرت عشق كوه رو جابجا كني.
به خدا من الكي خوش نيستم.منم مشكل دارم اما چون مي دونم خدا چقدر بنده هاشو دوست داره با كمكش ((ميم)) مشكلات رو برمي دارم تا بشه شكلات.شما هم ((ميم)) مشكلاتو برداريد تا بشه شكلات. (شماره 142 مجله موفقيت)
شيرين كام باشيد......:72: