RE: رفتنش واسم معماست.... چرا عشقم رفت؟؟؟؟؟
آره اميد.... موافقم..... حماقت كردم..... اما راه جبرانش چيه؟؟؟!!!
يعني قابل بخشش نيست؟؟؟؟
بعضي اوقات احساس ميكنم توجه بيش از حدم به اون كارو خراب كرد..... شايد خيلي مغرور شده.....
اين اواخر خيلي جوياي حالش ميشدم..... اس ام اس هام بيشتر شدت گرفته بود..... البته ميگفت خوشحاله كه هميشه به يادشم، اما شايد همين توجه هاي بيش از حد من اون رو ازم گرفت
اوايل اعتراف ميكرد كه من از هر نظر از اون بالاترم، اما اواخر اعتماد به نفسش خيلي بيشتر اوج گرفته بود:310:
آيا ميشه اين دليلش بوده باشه؟؟؟؟؟
RE: رفتنش واسم معماست.... چرا عشقم رفت؟؟؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط omid65
حالا شما نامزدی ، این حرفا رو می زنی ، خب معلومه که بهش بر میخوره :302:.
آقا امید عزیز ، برادر خوبم
راهنمایی هایی که میدین خیلی خوبن اما دقت کنین این آقا پسر نامزد رامای عزیز نیستن و باهاش
دوست بودن. حرف های شما وقتی مصداق داره که طرف نامزد یا شوهر طرف باشه نه دوستش!
راما جان
اتفاقا شما منهای اشتباهاتت که بهت میگم کجاست ، کار درستی کردی که گفتی تکلیف منو روشن کن و
من خواستگار دارم!
اما میدونی چرا خدای خوب ما دوستی دختر و پسر رو ممنوع کرده؟
واسه احساسات پاک ما. چون دل ما حریم خداست. نباید آلوده بشه به هوس!
اون دیده شما مصر به ازدواجی وگرنه کات بنابراین وقتی دیده هیچ رقمه راه نمیدی 1 دفعه رفته بلکه کوتاه
بیای! بعد هم ازدواج یک چبز نقده ، نسیه نیست گلم. شرایطش رو نداشته ، رفته. خیلی ها مادرشونو
میارن واسه دیدن دختر و مادر پسره خوب هم برخورد می مکنه اما مخالفت می کنه به واقع و پسر به
دروغ میگه ازت خیلی خوششون اومده!!!!
واسه همین دنبال علت نباش! دنبال قطع وابستگی باش! وابستگی و پایین بودن اعتماد به نفس در
ازدواج بسیار واسه زندگی مشترک مخربه!
اشتباهات شما این بوده :
- بهش وابسته شدی قبل از اینکه مطمئن بشی همسرته که وابستگی کلا خوب نیست!
- اجازه دادی بهت دست بزنه و ببوستت و دیگه برای بدست آوردنت سختی نکشه و واسش عادی شی
- خیالش رو خیلی راحت کردی که فقط ماله اونی و خودت رو کم ارزش کردی!
- اعتماد به نفس پایینی ارائه دادی ار خودت جلوش!
- بهش زیادی ابراز احساس کردی و نذاشتی اون هم قدمی برداره به سمتت!
حالا برای جبران دیر نیست.
دوست داری کمکت کنیم تا خودت رو احیا کنی؟
:72:
RE: رفتنش واسم معماست.... چرا عشقم رفت؟؟؟؟؟
ممنونم بهار شادي عزيزم :72:
مسلما خيلي مايلم كه به خودم بيام ... چون خيلي دارم عذاب ميكشم
من نقطه ضعف زياد دارم، با اين كه خودم ازشون اطلاع دارم اما اين كارا رو تكرار ميكنم
مثلا :
وقتي با طرفم جر و بحث ميكنم و حق كاملا با منه، اما اگه طرفم (كه خيلي واسم مهمه، نه هر كسي) مثلا گوشي رو قطع كنه يا مثلا بلند بشه از كنارم بره يا اس ام اسم رو جواب نده، يه دفعه به هم ميرسم و با اينكه حق كاملا با من بوده شروع ميكنم به عذر خواهي و سعي ميكنم از دلش در بيارم، طوري كه داستان كلا بر عكس ميشه و انگار من مقصر بودم
با اين كه ميدونم اين كارم اشتباهه اما هميشه اون رو تكرار ميكنم.... واسه همين ناراحتي هام واسه ديگران از ابهت افتاده :302:
خدا رو شكر تو زندگيم چيزي كم ندارم اما خيلي خودمو جسمم رو و روحم رو فداي كساني كه دوستشون دارم ميكنم....
من متاسفانه عادت كردم خودم تمام خواستگارامو رد كنم.... فكر ميكنم فقط اين حقه منه (كه كاملا اشتباهه) و الان طاقت اين رو ندارم كه يه مرد من رو رها كرده...... شايد واسه اينه كه هنوز قبول ندارم كه رفته و فكر ميكنم بر ميگرده..... هنوزم فكر ميكنم دوستم داره...... چون به اين احساس مردها نسبت به خودم عادت كردم
تمام اين كارام اشتباهه، خودممم ميدونم اما تو ضمير نا خود اگاه من شكل گرفتن
RE: رفتنش واسم معماست.... چرا عشقم رفت؟؟؟؟؟
سلام دوست من
موضوع من شبیه شما،شرایطم شبیه شما ،رفتارمم شبیه شما بود
خیلی باهات همدردم.نوشته هاتو که میخوندم انگار خودم بودم که نوشتم.
یادش که میفتم،اشکم در میاد.هیچ وقت نفهمیدم چرا رفت.
هنوز فراموشش نکردم
الان 5ماه میگذره که هیچ خبری ازش ندارم.
ماباهم خوب بودیم،به من میگفت توخانممی.کاملا منطقی و عقلانی همه چیودر نظرگرفته بودیم و اصلا اسیراحساسات نبودیم.دستمونم به هم نخورده بود.
اخرین تماسش 7ماه پیش بود.اخرین sms روز ولنتاین(تبریک ولنتاین)
بعد ازون دیگه هیچی.خودمم نمیدونم چرارفت،چرا برنگشت،نامرد هیچ توضیحی بهم نداد.
فقط یه بارگفته بود من تلاشمو میکنم که بیام ؛و اگرنشد حتما خدا نخواسته مابه هم برسیم(چه حرف مسخره ای من که ندیدم تلاشی بکنه !!!!)
دائم حرفاشو تو ذهنم تکرارمیکنم،چرا به من میگفت خانمم،چرا اینکارو با من کرد.چرا هیچ توضیحی نداد،مگه من چم بود آخه :302:
نمیدونم این چه مرضی هست،چرا به بهونه ازدواج پسرا اینکارو میکنن،اخه چرا بازی میدید مارو؛مگه ما چه گناهی کردیم جزاینکه حرفاتونو باور میکنیم.چرا باید بعد از 5ماه من هرشب با گریه بخوابم
چرا اومد دنیامو ساخت،با وجود خودش،حرفاش،قول هاش،شخصیتش،افکارش ،اعتقاداتش،وبعد یهو بره
آخه مگه وجدان نداشت که اینکارو کرد
چرا به من میگفت ازم مطمعن باش،با جرأت کامل میگفت خواستگاراتو رد کن،من پای حرفام هستم.
ازمن وفاداری میخواست؛ولی خودش به فجیح ترین شکل بی وفایی کرد
اخه دریغ ازیه توضیح
نمیدونم واسه چی اینارو گفتم،ولی شاید به درد همدری بخوره،بدونی تنها نیستی.
یه چیزی هم ارومم میکنه ؛بت میگم شاید موثر باشه
میگن در مورد انتخاب همسر؛وقتی همه چیز خوبه و ok ؛ اگه شرایطی پیش اومد که یهو همه چی بهم خرد ،دلیلش اینه که مناسب هم نبودید(قسمت نبوده)
RE: رفتنش واسم معماست.... چرا عشقم رفت؟؟؟؟؟
rama و falg عزیز من هم مثل شما.شرایط شما رو تجربه کردم.فقط با این تفاوت که چند هفته بیشتر از رفتنش نمیگذره وتا آخرین لحظه ها میگفت دوسم داره ولی میگفت باید جدا بشیم.هر روز حالم داره بدتر میشه.از اینکه میبینم شما بعد از 5 ماه هنوز فراموش نکردین خیلی میترسم...
نکنه نتونم فراموشش کنم؟ :302:
RE: رفتنش واسم معماست.... چرا عشقم رفت؟؟؟؟؟
flag و bahar-n عزيزم :72: .... ممنونم به خاطر همدرديتون و متاسفم از اينكه شما هم به درد من مبتلايين.... اميدوارم هر 3 تامون زودتر همه چيزو فراموش كنيم و فقط واسمون بشه يه خاطره :323:
اگه ادم بدي بود.... اگه با هم جر و بحث كرده بوديم.... اگه حداقل دقيقا ميدونستم واسه چي تنهام گذاشت و رفت، خيلي بهتر با نبودنش كنار ميومدم....
امروز دوباره بيرون ديدمش، لبخند مليحي زد و سلام كرد (گفت: سلام عزيزم) ... منم جوابشو دادم اما خشك و سرد (بر خلاف ميل باطنيم)... ميدونه خيلي دوستش دارم ، ميدونه عاشق لبخنداشم، واسه همين ميخواد با اين كارش بيشتر كم طاقتم كنه..... ميدونم لذت ميبره از اين كه دوستش دارم..... هيچ وقت تلاش نكرد منو از خودش بيزار و خسته كنه..... فكر كنم لذت ميبره كه من دنبالش باشم هنوزم و اون فرار كنه
RE: رفتنش واسم معماست.... چرا عشقم رفت؟؟؟؟؟
کسی که شما رو واقعا دوست داشته باشه این همه مدت تنهاتون نمیذاره
زودتر برید دنباله زندگیتون و از فکر ایشون رها شید تا قبل از این که این سالهای جوونیتون بگذره با فکر ایشون. واقعا بعضی وقتا زود دیر میشه
شما جایگاه جدی برای ایشون نداشتید و هیچ وقت به ازدواج با شما به طور جدی فکر نکرده. ایشون الان مشغول پول دراوردنه و جای خالیتون رو با کار و پول پر کرده. یعنی ارزش شما در این حده که با کار و پول عوض بشه؟
بدونید ادم های نامرد و بی احساس توی این دنیا زیادن که چند نفرشون به پست هر کس می خورن. ایشون هم یکیش. از دنیای مجازی قشنگی که برای خودتون ساخته بودین در بیاین. و زندگی واقعی رو بشناسید. زندگی واقعی توش پر از این ناملایماته. درس بگیرید و بگذرید و زرنگ باشید
RE: رفتنش واسم معماست.... چرا عشقم رفت؟؟؟؟؟
وای راما رامای عزیز.بعد خصوصیاتی که از خودت گفتی دقیقن خصوصیاتی منه. این همه مایه گذاشتن واسه بقیه. باورت میشه من دقیقن همین وض رو دارم؟ اصلان واسه همین امدم تو این سایت که حرف بزنم و دیدم که همهی گفتنی ها رو گفتی و من فقط نظر باقی رو خوندم و بهش فکر کردم من خودم تازه سه هفته هست که جدا شدیم. اون به من گفت که خیلی مشغلش زیاده و میخاد تنها باشه من از مشغلش خبر دارم و میدونم راست میگه ولی اینکه میخام یه مدت با خودم تنها باشم یعنی چی؟ یعنی من چیکار کنم؟ من هر لحظه منتظرشم و این انتظار آدمو میکشه اگه کامل به هم میزد و یا ی دلیل بود یا دعوایی میشد غصه نمیخوردم لااقل این انتظار لعنتی نبود برام ولی خوب چیکار کنم؟ همش از خودم میپرسم یعنی برمیگرده چون واقعن دوست دارم برگرده ولی فکر میکنم سه هفته زیاده نه؟ از طرفی میدونم کاری که براش پیش عمده تا آخره مرداد ادامه داره و میگم اون موقع میشه دو ماه و دیگه واقعن خیلی زیاده و منو فراموش میکنه. گاهی وسوسه میشم زنگ بزنم یا sms بدم ببینم در چه هاله و باهاش حرف بزنم ولی فکر میکنم کارو خرابتر میکنه ....
RE: رفتنش واسم معماست.... چرا عشقم رفت؟؟؟؟؟
raahaa عزيزم.... واقعا از اينكه ميبينم اين مشكل واسه خيلي از خانوما اتفاق مييوفته بيشتر غصه ام ميگيره....
ناراحت ميشم از اين همه بهائي كه ما بهشون ميديم و در عوض اين طور جوابمون رو ميدن.....
عزيزم از من ميشنوي نه بهش اس ام اس بده نه زنگ بزن.... اشتباهه منو تكرار نكن.... من اين راه رو رفتم و بدتر خودمو كوچيك كردم..... اون تا خودش نخواد برنميگرده.... همون طوري كه خودش تصميم گرفته بره و حتي نظر ما رو هم نخواست.....
اينكه بهش اس ام اس دادم و دليل رفتنش رو دوباره پرسيدم و غرورم پيشش له شده بيشتر ازارم ميده.... اينكه با خونسردي جوابمو ميداد و حق به جانب ميگرفت بيشتر اذيتم ميكنه....
حالا فقط من موندمو خاطرش..... لااقل تو سربلند بيرون بيا از اين راه..... تا حداقل من خيالم راحت باشه كه يه نفر اشتباهه منو نكرد
ترو خدا مثل من نباش
RE: رفتنش واسم معماست.... چرا عشقم رفت؟؟؟؟؟
سلام از من بدتري
مطمئن باش نه
بعد 4 سال كسي كه برام مي مرد رفت داستانش زياد ولي اگه بخواهي برات تعريف مي كنم
جالب هم درديم
من كاملا دركت مي كنم
چون 1 ماه رابطمون بهم خورده
تو جاي من بودي چي ميگفتي اي كاش مي شد همه چي بگم
يه كتاب براي خودش
اون موقع راحت تر كنار مي اومدي
ما كييم و چكار مي كنيم تو اين جامعه
هيچ چيزي سر جاش نيست
بابا يكي به اين آقا زاده بگه
آخه يه دختر داره مي گه دوست داره عاشقته
ديكه چي مي خواي
اي كاش ميفهميد
من مطمئنم مي تونم كمك كنم
به عنوان يك دوست اگه بخواهيد چون هم درديم و جنس مخالف
و همينطور من از شما مي خوام كمكم كنيد
ارزش خودتو بدون
الان احساس ضعف ميكني با خودت ميگي امروز SMS مي ده و همينطور منتظرشي
اين اشتباهه
بعضي وقت ها كه چيزي كه محال اتفاق مي افته
بازم مي گم از اين بدتر كه دختر ي كه 4 سال با من بود و تا 1 ماه نيم پيش جولوي درب منزلمون خود كشي كرد و رگش زد تنهام گذاشت