RE: می ترسم از اینکه چشم کس دیگه دنباله زنم باشه...
اسان عزيز
ادمارو همونطور كه هستند بپذير و اصلا نخواه كه چيزي تغيير كنه
ايشون همينه با همين شرايط ميتوني بپذيري برو جلو و اگه نه به اميد تغيير و عوض شدن و بگم بهش و ... نباش
شايد ظاهري قبول كنه اما تو دلش نه
من هم موافقم بهتره ديدت رو به ازدواج و شخصيت زن بهتر كني و دنيارو ازدريچه چشم خودت نبيني
اون خانم ازاد افريده شده هر چي كه باشه راهشو خودش انتخاب ميكنه
با اين همه منفي نگري من هم توصيه ميكنم اين خانم رو كنار بزاريد چون بعدها ازارش ميدي
يافكرتو عوض كن يا انتخابتو
RE: می ترسم از اینکه چشم کس دیگه دنباله زنم باشه...
فکر کردن برای محدود کردن یه نفر؟
اگر زیبایی ایشون اینقدر واستون مهمه، باید از یک سری چیزها بگذرین تا به دستش بیارین. نه اینکه هم به دستش بیارین و هم اینطوری که میخواین تغییرش بدین و محدودش کنید، شما دارین در مورد زندگی یه انسان صحبت می کنید.
ایشون به چشم یه همراه قراره به شما نگاه کنه، نه یه نگهبان. اگر نگهبان و مراقب میخواست،تا الان حتما با یه محافظ این ور واون ور می رفت. نکنید با زندگی کسی این کار رو، چون اولین زندگی که خراب بشه زندگی خود شماست. برید با کسی که از نظر پوشش و ... قبولش دارین. اینا یعنی آزادی فردی، شما حق دخالت توی این آزادی رو نداری. حتی بیان کردنش هم زشته از نظر اخلاقی.
اگر تو جامعه ما در کنار این همه صحبت هایی که از آزادی فردی واجتماعی میشه، حداقل خودمون یه قدم برای اصلاح برمیداشتیم و عمل می کردیم و می فهمیدیم که هیچ انسانی در جایگاهی نیست که واسه کسی دیگه از این تصمیم ها بگیره و حتی بهش فکر کنه، چقدر زندگی ها راحتتر و زیباتر می شد.
فکرتون رو تغییر بدین تا راحتتر زندگی کنید و اگه نمی تونید از این خانم چشم پوشی کنید لطفا.
RE: می ترسم از اینکه چشم کس دیگه دنباله زنم باشه...
نقل قول:
من سر کلاس می بینم استاد زوم کرده رو اون خونم به جوش می اد
سر امتحان همش حواسم به اونه تا می بینم مراقب مرد می ره سمتش بهم میریزم تمرکزم بهم می ریزه
چون می بینم با دخترای دیگه کاری ندارن و فقط دور و بر دختر خوشگلا می پلکن که بگن خانم آب نمیخوای
امتحان آسونه..مشکل نداری ....پست فطرتن کلهم
استاد سرکلاس به همه نگاه می کنه ولی چون تو روی اون دختر زوم کردی نگاه هایی که استاد به اون می کنه رو فقط
می بینی.
سر امتحان باید حواست به برگه ی خودت باشه،مراقب وقتی قدم می زنه از کنار همه رد می شه،چون حواست فقط
به این دختره اطرافتو نمی بینی و چون نمی بینی فکر می کنی مراقب فقط به ایشون توجه داره.البته هر چیزی یا کسی
زیباتر باشه مثل آهنربا که براده بیشتری جذب می کنه،نگاه های بیشتری بهش جلب می شه.تو نمایشگاه غرفه ای که
محصول متفاوت داشته باشه،آدم های بیشتری جلوش جمع می شن،آدمی م که زیبا باشه نگاه بیشتری جذب می کنه
ولی کسی تصاحبشو نداره.
به این طرز فکر تو،توهم توطئه می گن.
RE: می ترسم از اینکه چشم کس دیگه دنباله زنم باشه...
]
نازنین شاید شوهرت بدبینه ؟بددله؟پارانویید نداره؟
من بد دل نیستم نمی دونم ولی نگرانم
ناراحت شدم که این جوری اذیت شدی
چی بش بگم الان؟بگم می خوام محدودت کنم قبول می کنی یا نه؟خوب می گه نه.
منم می خوام همه جا باهم بریم
نه شوهرم پارانویید نداره وگفتم من الان عادت کرده ام و به اندازه اول زندگیمون اذیت نمیشم
شما هم ییهو نرو بگو اگه با من ازدواج کنی باید محدود زندگی کنی
اگه رفتاری ازش توقع داری که بیرون داشته باشه الان بهش بگو مثلا بگو دوست ندارم با اقایان حرف بزنی یا اینکه میخوام چادر داشته باشی یا ...
به هر حال اگه طرف پاک باشه کسی نمی تونه درش نفوذ کنه
و ولی اشکال مربوط به جایی هست که طرف خرده شیشه داشته باشه دیگه چه زشت باشه یا خوشکل از شوهرش بترسه یا نه فرقی نداره و کاری که نباید بشه میشه
RE: می ترسم از اینکه چشم کس دیگه دنباله زنم باشه...
راستی ما یه "فرنگیس" تو محلمون داریم که عزرائیل اینو ببینه پس میفته
میخوای برات بگیریمش؟اینطوری مردم که هیچ.خودتم رغبت نمیکنی بهش نگاه بندازی.و خیالت همه جوره جمعه
به نظرم شما یکم بیش از حد بدبین هستید.
ضمنا فکر اینکه بعد از ازدواج این خانم رو محدود کنی نکن.چون تو روابط شما و زندگی ایندتون تاثیر بدی میزاره
نمونش تو همین تالار میتونید ببینید که چندتا خانم به خاطر محدود شدن از طرف همسرشون به مشکل برخوردند.
اینم که الان چشم خیلی ها دنبالشه دلیلی برای محدود کردن ایشون نیست.ایشون مجرده و طبیعتا غیر از شما کسان دیگری هم ممکنه قصد ازدواج باهاش رو داشته باشند.و اونها هم درست مثل شما حق دارند این خانم رو نگاه کنند
چه چیزی به شما حق نگاه کردن به این خانم رو میده و به دیگران نه؟
اما یک فرد نرمال در جامعه ما به هیچ وجه چشش دنبال زن شوهر دار نیست.هرچقدر هم که میخواد زیبا باشه
بنابر این فکر نمیکنم زیبایی ایشون بعد از ازدواج مشکلی براتون پیش بیاره.مگر اینکه شما به اون خانم اعتماد نداشته باشی که اون یه مشکل دیگست
RE: می ترسم از اینکه چشم کس دیگه دنباله زنم باشه...
راه دور نرین..بنده یک مثال زنده و بارز هستم..
از خود تعریف کردن کار اصلا درستی نیست ولی قرار دادن تجربه شخصی در دسترس دیگران خیلی خوبه
بنده دختر خیلی زیبایی بودمو و الان هم زن بسیار زیبایی هستم (اینو گفتم که ادامه جریان و بگم)
همیشه کلی پسر میخواستن به هر شکلی خودشونو به من برسونن و خواستگار هم فراوون داشتم ولی یه چیزایی برام معیار بود واسه خودم مثلا دوست داشتم حتما مهندس باشم..خونه داشته باشم..مستقل باشم و چیزای دیگه و بعد ازدواج کنم
به همه خواسته هامم رسیدم و هرگز رابطه ای خارج از ازدواج رو قبول نداشتم تا اینکه ازدواج کردم..چشمتون روز بد نبینه..تا دم در خونه هم حق نداشتم برم..البته به گفته شوهرم دست خودشم نبودااااا ولی خوب ضمیر ناخودآگاهش اینجوری میکرد
یک زندانی تمام عیار شدم..جلوی نگاه دیگران رو که نمیشه گرفت..من باید کتک نگاه دیگران به خودم رو میخوردم
الان میگید حساسیتم کمه ولی بعد ازدواج این حساسیت خانمان برانداز ممکنه بشه
حتی با اینکه از وفاداری من به خودش 100% اطمینان داشت بازم بیچارم کرد..حتی با اینکه بچه دار هم شدم بازم از نگاه دیگران به من وحشت داشت
تورو خدا دختر طفل معصوم رو اذیت نکنید..با 1000 تا امیدو آرزو میاد خونه شوهر
RE: می ترسم از اینکه چشم کس دیگه دنباله زنم باشه...
سلام دووست عزیز
من با حرفهای خانم نادیا کاملا موافقم.
اگه از الان یه همچین حسی نسبت بهش دارین و انقدر روی کمترین و کوچکترین ارتباطاتش حساسید و نمیتونید اونو همونجوری که هست بپذیرید ببخشید رک میگم ولی این خودخواهیه که بخواین به امید تغییر او بنده خدا باهاش ازدواج کنین.
یه خانم متاهل حتی اگه همسرش اونو با تمام خصوصیات قبل ازدواجش بپذیره بازم ذات زندگی متاهلی طوریه که خانمها بیشتر از آقایون محدود میشن حالا اگه یه همچین مسئله ای هم باشه که دیگه از حد توان و تحمل یه خانم خارجه.
به نظرم حتی اگه خودش هم قبل ازدواج شرایط شما رو قبول کرد بازم مشکل وجود خواهد داشت.چون مسئله حجاب اون نیست مسئله دیدگاه شما نسبت به زیبایی زن هست.
واینم بگم که برای یه زن زیبا خوشایندترین و راضی کننده ترین چیز تحسین زیباییش توسط همسرشه ولی اگه همین زیبایی ابزار محدودیت و تحقیرش بشه روحش پژمرده میشه و احساسش به طرف مقابل فروکش میکنه.
یه سری مسایل از این دست اگرچه در ابتدای امر کوچک و قابل حل به نظر میان اما بعدها توی زندگی مشترک تبدیل به زخمهایی میشن که هر لحظه روح و روان زن و مرد رو بازیچه قرار میدن.
منصف باشیم خود شما هم از آسیبهای این مشکلات در امان نخواهید بود و زندگی به کام خود شما هم تلخ خواهد شد.
تصورشو بکنید که پیش و هنگام هر حضور شما و همسرتون یا بدتر همسرتون به تنهایی در جمع،محیطهای کاری یا درسی،مهمانی و عروسی ،بازار یا خلاصه هر محیطی که انتظار حضور آقایون بره شما استرس و گمان اینو در خودتون داشته باشین که نکنه زیبایی همسرم باعث جذب نگاههای مردان دیگه به اون بشه.خودتون یه چند بار این فضاها رو تجسم کنید ببینید اصلا براتون قابل هضم هست.
براتون آرزوی موفقیت و کامیابی دارم
RE: می ترسم از اینکه چشم کس دیگه دنباله زنم باشه...
ممنون از نظراتتون
فرهنگ عزیز ممکنه حرفت درست باشه من تموم حواسم به اونه و کوچکترین توجه ای به اون بشه از دید من
پنهون نمی مونه.
مهرداد سرکارو که قطعا نمیخوام بره همین الانم بش گفتم کار نباید کنه گفتم همون حقوقی که می خوای از بیرون بگیری خودم بهت می دم ولی خونه باش.فعلا گفته من می خوام کار کنم نه واسه حقوق واسه اینکه تو اجتماع باشم منم دقیقا به همین دلیل نمی خوام کار کنه چون نمی خوام تو اجتماع باشه ولی دیگه بحثو کش ندادم.
دوستان می گید یا دیدت رو عوض کن یا این خانوم رو فراموش کن
یعنی چی دیدت رو عوض کن ،کلی نگید جز به جز بگید ببینم چی می گید.
دیدم رو به چی عوض کنم دیدم رو عوض کنم بگم هر موجودی آزاده تو آزادی برو هر جور می خوای بپوش هر جا می خوای برو ،منم کلامو می زارم بالاتر به جهنم اگر نگاه هرزه ای هم دنبالت هست که هست تو آزادی.
نادیا شما خودت داردی می گی من زیبا بودم و جلب توجه می کردم پس چرا با اینکه می دونستی درد از کجاست حساسش کردی.نگم چیزی بهتره.
من این حرف رو قبول ندارم که همه آزادن حرف من بر ضد آزادی نیست من می گم جایی برو که امنه نگاهی
روت نیست جایی که من هستم می بینن مرد باهاته...
نظرات رو می خونم فکر می کنم مشکل از منه ولی منطقم می گه تمام فکرام درسته و نگرانیم بجا.
سیتروس فضاهایی که شما گفتی برام قابل حضم نیست
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gilber
راستی ما یه "فرنگیس" تو محلمون داریم که عزرائیل اینو ببینه پس میفته
میخوای برات بگیریمش؟اینطوری مردم که هیچ.خودتم رغبت نمیکنی بهش نگاه بندازی.و خیالت همه جوره جمعه
به نظرم شما یکم بیش از حد بدبین هستید.
ضمنا فکر اینکه بعد از ازدواج این خانم رو محدود کنی نکن.چون تو روابط شما و زندگی ایندتون تاثیر بدی میزاره
نمونش تو همین تالار میتونید ببینید که چندتا خانم به خاطر محدود شدن از طرف همسرشون به مشکل برخوردند.
اینم که الان چشم خیلی ها دنبالشه دلیلی برای محدود کردن ایشون نیست.ایشون مجرده و طبیعتا غیر از شما کسان دیگری هم ممکنه قصد ازدواج باهاش رو داشته باشند.و اونها هم درست مثل شما حق دارند این خانم رو نگاه کنند
ببینید ایشون الان حکم ناموس منو داره من ایشون رو انتخاب کردم و نمی تونم نسبت بش بی تقاوت باشم.قبلا بله من و بقیه مساوی بودیم ولی الان نیستیم .
از کجا بفهمم بد بینم یا طرز فکرم درسته ؟تست بد بینی اگر هست برام بفرسید
RE: می ترسم از اینکه چشم کس دیگه دنباله زنم باشه...
به نظرم نزاربره سر. کار،اولش بگو مشکلی ندارم تاعقدکردیدبگو دلم نمیخوادبری،اصلا از همون اول بهش بگو حق نداری بری حرفی زد کلی واسش قسم وآیه بخور همه این کارا بخاطرخودشه،جامعه خرابه،نشد بگو مگه منو دوست نداری،جواب نداد بگو خودمو میکشم اونم نشد نفرینش کن اوووووو کلی راه هست واسه فرار از خودت
میدونی بازم میگم چون تو وذهنت مشکل داره تا ابد آزارت میده پس بهتره این خانوم رو رها کنی و زنی بگیری که چهره شو هیچکس نگاه نکنه تا اروم باشه زندگیت
کدوم زنیه بتونه این همه مشکل فکریو فشارو تحمل کنه
چقدرآشناست برام اون جمله کلاهمو بزارم بالاتر!
نه آقا کلاه اندازه سرت بردار
RE: می ترسم از اینکه چشم کس دیگه دنباله زنم باشه...
[b]آقای آسان منظورتونو از این جمله متوجه نمیشم:
نادیا شما خودت داری می گی من زیبا بودم و جلب توجه می کردم پس چرا با اینکه می دونستی درد از کجاست حساسش کردی.نگم چیزی بهتره.
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بنده چجوری ایشون رو حساس کردم؟؟؟ چون زیبا بودمو همه بهم نگاه میکردن من حساس کردم اونو؟؟؟؟
آقای آسان عزیز من صلاح شما رو میخوام..اگر طرز فکر خودتونو عوض نکنید در آینده اگر با این خانوم یا هر خانوم زیبای دیگه ای هم که ازدواج کنید تو زندگیتون فقط بگو مگو و درگیری و اختلاف نظر دارید با خانوم زیباتون.
قبل ازدواج همه چیز اوکی هست ولی با این طرز فکر مطمئن باشید همش اختلاف نظر پیدا میکنید با همسرتون و همش میشه دعوا و جنگ اعصاب.
بیرون نرو..چادر سرت کن و پوشیه بزن تا کسی نبینتت..خونه هیچکس حتی بابات هم حق نداری بری..سر کار حق نداری بری..از درد هم بمیری اگه من خونه نباشم حق نداری بری دکتر..کلا با دوستات قطع رابطه کن..دوستات که شوهر دارن رو نباید ببینی چون ممکنه شوهراشون تورو ببینن...آخرش هم باید تو خونه زندانی باشی و بمیر
الان ممکنه بگید من عمرا همچین رفتارایی نمیکنم ولی بعدا میگید دست خودم نیست به خدا خوب عاشقتم دوست دارم نمیخوام زنمو کسی ببینه...
رو خودت کار کن برادر من