نمایش نسخه قابل چاپ
خواهش می کنم کمکم کنید ؟ شرایط خیلی ناراحت کننده است و از طرفی خواهرای من قراره این هفته همدیگه رو دعوت کنن و از طرفی از مشکلات من خبر ندارند ، اگه این مهمونی ها رو باهام نیاد خیلی بد می شه ، خانوادم خیلی ناراحت می شن ، تو رو خدا راهنمایی کنید بگین بهم چکار کنم ؟ مغزم کاملا قفل کرده
راضیه جان
زندگی رو جدی بگیر..امروز بری..فردا بیای....اینجوری که نمیشه که.
خوب الان قهرید باهمدیگه.شما هم اونو دور روز رها کردی و رفتی.توقع نداشته باش الان ببینتت قربون صدقه ات بره.
شما روی خودت کار کن.
برگرد سر خونه و زندگیت و خیلی عادی زندگی کن.فرض کن مثلا همسرت رفته مسافرت.کاراتو بکن...غذاتو درست کن...
راضیه جان چرا انقدر ضعیفی؟گریه؟به خدا اگر گریه کمکت میکنه منم حاضرم بیام و بشینم باهات گریه کنم.
راضیه جان یه جمله بهت میگم.به خدا تجربه اش رو دارم و دیدم در زندگی اینو اون
هردوتون اشتباه کردید و کار به اینجا رسیده.بازم میگم گذشته رو بریز دور.....
الان ناراحتی از دستش اما یکمی دیگه که بگذره اون اتفقات هم یادت میره..به شرط اینکه مدام تو ذهنت زیر و روش نکنی....باشه؟
در مورد مهمونی هم یه بهونه بیار فعلا...کارا رو قاطی نکن باهمدیگه.چون ممکنه همسرت ببینه بهش نیاز داری سر لج و لجبازی بیفته.
در مورد اون مهمونی به هیچ وجه حساسیت نشون نده.خیلی بی تفاوت برخورد کن.
مریم جون و بقیه دوستان عزیز
الن سوالم اینه به نظرتون یک بار دیگه با شوهرم قرار بذارم باهاش حرف بزنم و درخواست هام رو بهش بگم ، ممکنه فایده داشته باشه ، با وجودی که از دیدنش واقعا ناراحت می شم.
راضیه جان
میخوای زندگی کنی یا نه؟
اگر میخوای پس بیا یک روش سوم رو شروع کن!
یعنی پذیرش شرایط ، محبت کردن و آموزش عملی رفتار درست به همسرت بادرست کردن رفتارهای مثبت خودت.
ببین خانومی
ایشون الان همسر شماست
میتونی چند تا از ویژگی های مثبت همسرت رو برامون بنویسی
صادقانه برامون 20 تا ویژگی مثبتش رو برامون بنویس
منتظرم
:72:
درود بر آبجی گلمنقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar.shadi
(خیلی خیلی خیلی همسر خوبی هستین اینو جدی میگم یه همسر خوب و اهل زندگی به شوهرتون تبریک میگم واسه داشتن همچین جواهری فقط بهش فرصت بدین تا همدیگرو بهتر و بیشتر بشناسین
اولا من با نظر ایشون کاملا موافقم حتما مد نظر قرار بده .
دومندش یه جمله زیبا و تاثیرگذار توی زندگیم: گذشته رو چال کن توی باغچه حیاط خونت خودمو همسرم همینیم هرروز میبینمش بهشم میگم شاید این آخرین روز زندگیم باشه پس واقعا سعی میکنم بهش عشق بورزم مهم نیست دیروز چی شده یا فردا چی میخواد بشه مهم الانه.
سومندش: با حرف آبجی مرم موافقم مردا خوششون میاد قدرتشون رو نشون بدن حتی کار کوچیک باشه چشم بگی کیف میکنن خیلی منم همینجوریم :311: شاید میخوان قدرتشون رو نشون بدن یا جایگاهشون رو به همسرشون تاکید کنن.
چهارمندش: مرد = پسر بزرگ سعی کن توی لج نندازیشون پسرا لجبازن بزرگ هم بشن بازم لجبازن تاکید نکن که حتما بیاد
ایشالله همه چی درست بشه منم واستون دعا میکنم :72::323:
شاد و سربلند و پیروز باشی :72:
سلام بهار عزیز و khaleghezy ممنون که راهنمایی کردین و معذرت به خاطر دیر جواب دادن . من فقط توی اداره به اینترنت دسترسی دارم . بیست خصوصیت مثبت شوهرم رو براتون می نویسم :
1- نماز میخونه 2- چشم پاکه 3- درآمد ثابت داره 4- اگه مطابق میلش رفتار کنی و بهش گیر ندی مهربونه و به آدم توجه می کنه 5- غر غرو نیست 6- بدون چک و چونه برای خونه خرید میکنه 7-هر روز زنگ میزنه اداره حالم رو می پرسه 8-آدم حلالیه و به پاک بودن درآمدش اهمیت می ده 9- وقتی مهمون می آد به مهمون ها احترام میذاره 10- مدرک دانشگاهی داره 11- اگه ازش خواهش کنم توی کارهای خونه کمک میکنه 12-دوست داره با هم خیابون بریم 13- آدم مرتب و تمییزیه 14- بدونه از یک چیزی خوشم میاد و پول داشته باشه برام می خره 15- حقوقم با مدیریت خودم توی خونه خرج می شه و اگه بخوام قسمتی از اون رو برای خودم هزینه کنم ، ناراحت نمی شه 16- توی جمع آدم مودب و عاقلی است 17- براش مهمه که من توی جمع لباس و آرایش خوب داشته باشم و اگه پول داشته باشه حاضره برای این کار هزینه کنه 18- خیلی پاکه اصلا اهل هیچ کار خلاف و غیرقانونی نیست. 19-گاهی کفش های منو واکس می زنه 20- کمک میکنه که خونمون خیلی قشنگ و مرتب باشه
وای بهار جون بیست خصوصیت مثبت رو به زور پیدا کردم واقعا یک ساعت فکر کردم تا همین ها هم به ذهنم رسید . باور کن کاملا صادقانه نوشتم . حالا ازت خواهش می کنم بهم کمک کن . از راهنمایی قبلیتون واقعا استفاده کردم .
بهار جان بی صبرانه منتظر جوابت هستم .
سلام عزيزم
ميشه از مشكلات اوليه مثل خواستگاري و عروسي بگي چرا مشكل داشتيد
در ثاني شوهر شما كه خيلي خوبه كه اين همه خصوصيات خوب داره چرا مشكل داري عزيزم؟
البته يكي از دلايلي كه شما مشكل داريد فاصله سني شما و شوهرت هست شما در سني هستي كه حرفهاي شوهرت رو نميفهمي توقعاتش رو درك نميكني 10 سال با هم اختلاف دارين عزيزم
شوهرت مرد پخته و باتجربه اي است سعي كن راضيش كني اين جور مردا اگه حرفهاشون رو گوش كني بندت ميشن باور نداري امتحانش كن
[b]سلام راضیه جان
من از اول تایپکتو خوندم
خواهر خوبم می خوام یه چیز بگم و اون اینه که اگه اومدی اینجا باید به حرفاشون گوش بدی
من خودم گوش نمیدادم و از چاله به چاه میوفتادم
اخرین بار که واسه مهریم اقدام کردم همه تو تالار به من گفتن اشتباه کردی و انصراف بده
باور کن گوش کردم و انصراف دادم و سر خونه زندگیم برگشتم
مریم123 خیلی خوب راهنمایی می کنه و از نظر من به حرفش گوش کنی موفق میشی
منم می گم از شوهرت فاصله نداشته باش
چون با فاصله کاری درست نمیشه
گریه نکن
سر خونه زندگیت برگرد و وقتی موقعیت مناسب بود باهاش صحبت کن
اگه دیدی عصبانیه فعلا سکوت کن
مهمونی خواهرات زیاد مهم نیست
یه بهونه بیار و بگو شوهرم نیومد
یا اگه میشه خودتم نرو چون زندگیت از همه چیز مهمتره
از بابت اینکه شوهرت خونتون نمیاد و یا کم میاد و بیشتر تو میری خونه پدر ایشون اصلا حساسیت نشون نده
بهتر مگه چی میشه
خودت بیا سر بزن اینا مشکلی نیست که تو اومدی خونه پدرت
حالا تو صحبتت با شوهرت به هیچ عنوان مطرح نکن که چرا تو کم میایی من زیاد میرم
اینطوری بدتر شوهرتو حساستر می کنی
این همه بالا از شوهرت تعریف کردی من که در شوهر تو ایرادی نمی بینم
به خدا ایرادی نداره فقط خودت عصبانیترش کردی اونم با رفتن به خونه پدرت
شوهرتو به قهر کردنات عادت نده خیلی بده
شوهرت خوبه و برگرد سر خونه زندگیت و اگه عصبانی هم باشه بهش حق بده
تو اومدی خونه بابات انتظار داری اون قربون صدقه ات بره حالا اون یه ناهار از خونه مامانش اورده ناراحت میشی
اگه میشه یه لحظه جای خودت و شوهرتو عوض کن
اگه اون میرفت خونه باباش و تو رو تنها میذاشت مطمئن باش داغون می شدی
برگرد و مواظبه زندگیت باشه
من حرفه مریم123 رو قبول دارم که به شوهرت چشم بگی
باور کن اگه بگی چشم اون فکر می کنه مطیع هستی ولی باور کن با چشم گفتنای تو تو فرمانروا میشی
اینو حتما امتحان کن
ببین چجوری میمیره برات:46:
موفق باشی:43::46:
عزیزم اینهمه خصوصیت خوب...اگه شوهر من فقط یکی از اینارو داشت حتی 1 ثانیه هم فکر جدایی نمیکردم..قضیه من فرق داشت علاوه بر تمام بلاهاییکه سرم میورد یه دونه از این خصوصیاتو نداشت..
یه راه خوب که اکثرا جواب میده اینه که نقطه ضعف شوهرتو پیدا کن..مثلا میدونی نقطه ضعفش چیه؟؟ اینه که وقتی میدونه حق با توا و در حقت ظلم کرده بری از پشت بغلش کنیو بوسش کنیو بگی: باشه عزیزم خونه خواهرم نمیریم (البته با کج خلقی نگیااا با لبخند بگو...باور کن کم میاره و دیگه تسلیم میشه
هراز چندگاهی به اسم صداش کنو بگو که عاشقشی..میدونم اینکار خیلی سخته مخصوصا وقتی اذیتت میکنه ولی به خودت فشار بیار و با روی خوش اینکارو بکن...
سلام راضیه جاننقل قول:
نوشته اصلی توسط راضیه 63
اول تشویقت کنم بابت انتخاب همسری به این خوبی :104: :104: :104:
خوب خانومی این همه خصلت خوب در همسرت هست که میشه روش کار کرد. باورت میشه وقتی
محاسنش رو خوندم اصلا یادم رفت چرا شما از همسرت متنفری؟
عزیزم در یک جمله میتونم بگم شما فقط مهارت های ارتباطی رو خوب بلد نیستی! :)
اتفاقا من در این ویژگی های حس کردم همسرت شما رو خیلی دوست داره! احتمالا کمی بی تدبیری و
نا پختگی کردی در مذاکرات و همین شما رو به چالش کشیده و احتمالا اونقدر عصبانی شده که دست
روی شما بلند کرده که 100 البته کار بسیار بدی کرده اما یک نکته!
ازش دلخوری یا متنفری؟ مسلما ازش ناراحت و دلخوری. احتمالا اون هم ناراحت و دلخوره از کاری که کرده
نکته بعد اینکه از دعواتون بگو. سر چه چیز بحثتون شد؟
میدونی مردا دوست دارم کلمه چشم رو از خانومها بشنون؟ مثال میزنم برات
پدر من به من میگه بهار فلان کار رو انجام بده حتما! من اوایل بحث می کردم اما می دیدم مادرم میگه
چشم اما کار خودش رو می کنه :) بعد کار که انجام می شد پدر من که نحوه اجرا رو نمی دونست میومد
از مادرم تشکر می کرد و مادر هم کار رو طوری که دوست داشت انجام می داد.
جدیدا منم یاد گرفتم این چشم گفتن رو (البته نه همیشه و همه جا) انجام بدم و تاثیرش در بهبود روابط
من و پدر عالی بوده. من یک چشم می گم ، بعد پدرم هر کار میخوام برام انجام میده!
مردا با این شیوه میخوام اقتدارشون حفظ بشه پس شما این حس رو بهش بده.
این حسن جویی کردن که از شوهرت انجام دادی خیلی خوبه.
حالا لطفا عواملی که ناراحتت کرده رو در 20 تا شماره لیست کن.
در این 20 تا عامل ناراحتی (نه تنفر) منصفانه سهم خودت رو بنویس چند درصد مقصر بودی!
چه عاملی باعث شد دست روت بلند بشه؟ آیا باز تکرار شده؟
پاسخ این سوالات هم برای ادامه حرف هام راهگشاست.
اتفاقا من فکر می کنم به زندگی شما خیلی امید هست.
راستی همسرت که دوستت داره...شما چی؟ می دونم دلگیری اما منهای دلگیری ها دوسش داری؟
:72: