RE: خصوصیات اخلاقی که برای من معیار شدن،ممکنه خصوصیات مثبتی برای شریک زندگی آدم نباشن؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط meinoush
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نازنین 1
غرور یعنی سرافرازی؟ احتمالا اعتماد به نفس منظورته که در رفتار هم مشخص باشه
سلام مینوش جان،غرور یعنی عزت نفس یعنی خودش رو برای بدست اوردن ادم کوچیک نکنه.ابهت مردونش رو حفظ کنه.
روابط اجتماعی خیلی بالا داشتن همسر لازمه اش اینه که خود ادم هم همینطوری باشه. وگرنه می شه مشکل.
من اتفاقا اصلا روابط اجتماعیم قوی نیست کلا همین جور دارم بهتر میشم ولی می تونم بگم هنوزم ضعیفه.خوب نامزدم روابط اجتماعیش قوی بود فرقی نمی کرد طرف رو چقدر می شناسه سریع تو هر جمعی که وارد میشد می تونست ارتباط برقرار کنه و این موضوع باعث میشد من در کنارش احساس اعتماد به نفس کنم و خیالم راحت باشه وقتی تو جمع های جدید وارد می شم [b]
به تیپش برسه ،بوی عطرش بیاد.....
آدم مدرنی باشه.یعنی بسیار امروزی
دقیق تر بگو البته اگه می تونی.
[b]
همش که واضحه!امروزی بودن رو واضح بگم...خوب می خوام که نگه زن حق نداره کار کنه رانندگی کنه یا ی چنین چیزایی...به این اعتقاد داشته باشه که ادم ها بعد از ازدواج هم بازم ی حریم شخصی برای خودشون دارند.هر رفتاری رو بد ندونه و دیگران رو براساس رفتارشون تفسیر نکنه که مثلا اگر خانمی خوش برخورد و خنده رو هست دختر خوبی نیست یا....مثلا من اگر از طرف کارم بخوام برم ماموریت خارج از ایران اجازه بده.خوب خیلی از همسرای همکارام اجازه نمی دن،پدر خودم اجازه نمی ده من برم ماموریت حتی ماموریت تا قم و .....
بین اینایی که نوشتی تا جایی که شنیدم معماری یه چیزی بین فن و هنره. نمی شه یکی اینو بلد باشه و حرفه اش نباشه.
میشه مینوش یکی از معروف ترین معمار های تهران که صد در صد خودتم می شناسی ...خوب شغلش به هنرش چه ربطی داره برای دل خودش کار می کنه و این هنر معماریش ربطی به شغلش نداره.
در موارد دیگه.... نقاشی و موسیقی و اینا اونم در حدی که حرفه نباشه به چه دردی می خوره؟ به نظرم فقط به درد پز دادن!
مینوش برام مهم نبود در ابتدا که شغلش همون هنرش نباشه ولی الان فکر می کنم بیشتر افرادی که با هنرشون کار می کنند وارد روابط ازاد می شن .و کلا زندگی خاصی دارن و نمی شه باهاشون سر کرد.
متوجه منظورت نشدم چه منافاتی بین هنرمند بودن و کار دیگه ای داشتن هست ؟من مادرم خانم خانه داره ولی خوش نویسه...خوب مشکل چیه اون حتما باید از طریق خطاطی پول در بیاره؟یا مثلا پسر عمم به صورت حرفه ای سنتور می زنه ولی برای دل خودش ...
می خوام برای دل خودش کار کنه نمی خوام استاد نقاشی باشه هر روز با دخترای مختلف سر و کله داشته باشه و بعدش بیاد به من بگه تو چرا به دستت لاک نمی زنی شاگردای من همشون لاک می زنن...
به درد اینکه با یه مرد جوون خوش تیپ و خوش لباس و خوش صحبت و مورد توجه همه ادم راه بره. ببخشید ولی این شبیه همون اقایونیه که ازدواج می کنن می خوان خانمشون خوشگل باشه خوش اندام باشه خوش لباس باشه توی مهمونیا با همه بگه بخنده بتونه با همه صحبت کنه برقصه و ... یکی که باهاش پز بدن!
مینوش من نمی خوام پز بدم خوب با دکتر و مهندس که بهتر میشه پز داد
با پول که بیشتر میشه پز دادمن نه دنبال پول و ثروت و ماشین و خونه انچنانی هستم نه دنبال مقام شغلی مثل مدیر و ریس و دکتر و .....
نمی خوام باهاش پز بدم می خوام اون قوی باشه تو روابطش تا من کمتر خجالت بکشم.اخه من یکمی کم رو هستم.
اگه یکی فقط به خاطر وجهه و ظاهر بره اینارو یاد بگیره فقط و فقط عمر و وقتشو تلف کرده.
می دونم که می دونی کسی که برای وجهه و ظاهر دنبال هنر می ره هیچی تو اون هنر نمی شه یعنی نمی تونه که بشه.
در مواردی که من دیدم سطح است. عمق نیست. سنت احتمالا کمه و قاعدتا مشکل به اون شکل نداشتی. واسه همینم اسوده ای و می تونی به این چیزا فکر کنی.
آره موافقم سطحو !ولی سنم کم نیست.مشکل ...نمی دونم شاید نداشتم ....ممنونم :72:
RE: خصوصیات اخلاقی که برای من معیار شدن،ممکنه خصوصیات مثبتی برای شریک زندگی آدم نباشن؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نازنین 1
مینوش من نمی خوام پز بدم خوب با دکتر و مهندس که بهتر میشه پز داد
با پول که بیشتر میشه پز دادمن نه دنبال پول و ثروت و ماشین و خونه انچنانی هستم نه دنبال مقام شغلی مثل مدیر و ریس و دکتر و .....
نمی خوام باهاش پز بدم می خوام اون قوی باشه تو روابطش تا من کمتر خجالت بکشم.اخه من یکمی کم رو هستم
یه حسی بهم میگه مشکل همینجاست!
و به قول دوستمون قضیه همون نیمه گمشده هست!
انگار دنبال کسی هستی که وقتی کنارشی همه اونقدر محو اونطرف شده باشن که دیگه کسی شما رو نبینه و سراغی ازت نگیره
وقتی مشکل ایجاد میشه که همین اقای مغرور و روشنفکر هم دیگه شما و خواسته های شمارو نبینه
درست متوجه شدم؟
RE: خصوصیات اخلاقی که برای من معیار شدن،ممکنه خصوصیات مثبتی برای شریک زندگی آدم نباشن؟
ببین گلم. من فکر می کنم اگه یه نفر یکی رو دوست داشته باشه و اگه به اندازه ی کافی خودش رو هم دوست داشته باشه و به اینکه می تونه اون شخصو خوشبخت کنه اطمینان داشته باشه همه ی سعیشو می کنه که اون شخصو به دست بیاره.
می فهمم چی میگی. خوب بد نیست که همسر مکمل ادم باشه. ولی ممکنه از ادم توقع داشته باشه که مثل خودش بتونه با همه راحت گرم بگیره.
خوب در مورد اینکه به حقوق خانما احترام بذاره که خوبه و درسته. و مهمه.
نه نمی شناسم. اسمش چیه این کسی که هم معروفه هم کار اصلیش رشته اش نیست؟؟ چطور می شه ادم معروف بشه به یه رشته و حرفه ای که تازه حرفه ی اصلی اش هم نیست؟
خوب اون "امروزی" بودن باید دو طرفه باشه. هم تو هم همسرت خوبه که به هم تا یه حدی ازادی رو بدین. اگه شخص خودش ثبات کافی داشته باشه نمی یاد توی کار هنریش روابطی داشته باشه که به زندگی اش لطمه بزنه.
منافات... خوب نوشتی مادرت واسه دل خودش این کارو می کنه. پس بازم سودی داشته.
به نظرم کار راحت تری هم هست که بتونی بکنی! اگه انقدر این صفاتو دوست داری خوب چرا شروع نمی کنی بعضیاشو روی خودت پیاده کنی؟ یه هنر رو شروع کن به یاد گیری. سعی کنی از اینم که هستی روابط اجتماعیتو بهتر کنی. و خلاصه یه سریاشو روی خودت پیاده کن.
چند سالته؟
RE: خصوصیات اخلاقی که برای من معیار شدن،ممکنه خصوصیات مثبتی برای شریک زندگی آدم نباشن؟
نازنین جان سلام
قصه قطعه گمشده رو خوندی؟
عزیز دلم پیرو صحبت هایی که باهات کردم باید بگم با نظر جناب خارپشت بسیار موافقم.
چرا همون نقاط ضعفت رو نقطه قوتت نمی کنی که ببینی آیا باز هم معیارهات همون قبلی ها هستن؟
تو عنوان تاپیکت پرسیدی : "خصوصیات اخلاقی که برای من معیار شدن،ممکنه خصوصیات مثبتی برای شریک زندگی
آدم نباشن؟" اینا میتونن خوب باشن اما کافی نیستن اصلا!
من اینجا فقط ملاک های ظاهری رو دیدم نه خصوصیات اخلاقی رو! اخلاق از درون آدمها نشات میگیره نه برون آدمها.
بیرون آدمها اغلب ظاهره! برای مثال یک پسر مغرور و خوشتیپ و با اعتماد به نفس رو چطور تشخیص میدی که
خودشه؟ چون آدمهای مغرور اغلب بذله گو نیستن و با هم در تضادن!
کسی که خوش مشربه آدم متواضع و خوش روییه اغلب ولی دلیل نمیشه با عزت نفس نباشه!
کسی که به نظر مغرور میاد و قوی شاید فقط ویترین خوبی داشته باشه اما تو جاهایی که باید در زندگی همراهی
کنه نکنه.
دنبال این هستی که برای مردم زندگی کنی یا خودت؟ ممکنه مردم بگن خوش به حال نازنین چه شوهری کرده!
خوش تیپ! با کلاس! شغل خوب و غیره و غیره! اما اگر نازنین سر سوزنی از اون زندگی رضایت نداشته باشه اون
زندگی چه ارزشی داره؟ اون زندگی میشه حکایت "توش خودمون رو کشته بیرونش مردم رو"
برای خودت زندگی کن نه مردم.
هر چیزی که دوست داری در همسرت باشه در خودت تقویت کن.
یادمه در کلاس تکنولوژی فکر روی اعتماد به نفست داشتی کار می کردی. چی شد؟
سعی کن خودت هنرمند باشی ، اعتماد به نفس داشته باشی و روابط عمومیت رو قوی کنی و بذله گو باشی.
بعد از رفع ضعف هات برای خودت معیار مشخص کن! برات مثال می زنم!
برای مثال من دنبال کسیم که پسر بسیار خانواده دار و اصیل و نجیبی باشه! پسر با ایمانی باشه و این ایمان از
تفکر ناشی شده باشه نه از سر عادت! روحیه جستجو گر و تلاشگری داشته باشه! دنیای آرامش و مهربانی باشه.
خدا رو بیشتر از من دوست داشته باشه و من عشق دومش باشم و خدا عشق اولش باشه! فهیم و با درک و شعور
باشه. مثل خودم ماجراجو و اهل ریسک باشه و 100 البته کمی عاقل تر و دور اندیش تر از من.یک همراه و دوست
خیلی خوب باشه برای منو ساده و بی آلایش باشه. ممکنه ضعف هایی هم داشته باشه که حتما داره اما مهم اینه
که با هم یاد بگیریم و کامل بشیم چون گل بی عیب فقط خداست. مثل یک دوست فوق العاده که من رو ارتقا بدم
مثل بهترین دوستان خودم که من رو ارتقا میدن. بهم آرامش میدن! حمایت و تشویقم می کنن! گاهی بهم تذکر
میدن یا حتی دعوام می کنن و همیشه از بودن باهاشون لذت می برم چون جام نیاز من رو پر می کنن و روح من
باهاشون اوج می گیره.
خوب نازنین جان
آیا توی این چارچوب من اثری از شکل و شمایل ظاهری دیدی؟ ممکنه این فرد هر جوری باشه ظاهرش. البته باید به
دل آدم بشینه اما ممکنه اصلا زیبا نباشه از نگاه دیگران. پس اتفاقا نقاط قوتت رو در انتخاب همسرت دخیل کن نه
نقاط ضعفت رو.
برای مثال من دوست دارم همسرم اهل شعر و مطالعه و کوهنوردی و عکاسی باشه اما هیچ وقت نمیرم ویژگی های
اصلیم رو در این افراد جستجو کنم. چون معیارهای اصلیم برام خیلی مهمترن. ممکنه اهل کوه نباشه ، اهل شعر
نباشه ، اهل عکاسی نباشه اما انقدر ویژگی های مثبت داشته باشه و خط فکریش انقدر به من نزدیک باشه که
این چیزا دیگه مهم نباشه. مهم خط فکریه آدمهاست.
متوجهی چی میگم؟
امیدوارم منظورم رو خوب رسونده باشم. پس چارچوبت رو برای انتخاب همسرت مطابق
جهان بینیت تنظیم کن دوست خوب من نه بر اساس ملاک های ظاهری تا دچار خطای شناختی نشی.
تجربه من میگه اغلب بچه های رشته های هنری به دلیل طبع حساسشون ثبات ندارن و خیلی قابل تکیه نیستن
مگر اینکه تو هم شبیهشون باشی. دوستانی دارم که هنر خوندن و بسیار حساسن. انقدر بی ثباتن که هر آینه به
یک شکل هستن و واقعا راضی نگه داشتنشون مشکله چون دنیا رو یک شکل دیگه می بینن.
اما اغلب بچه های هم رشته ای من و فنی ها یک ثبات خوبی دارن و جالبه اغلب طبع شاعری دارن
و بسیار هنرمندن اما شاید دیگران از بیرون فکر کنن چقدر سختن. مثلا همکارام باورشون نمیشه من که آدم جدی
و منظبطی هستم اهل آشپزی ، شعر ، عکاسی ، ورزش و شوخی باشم اما وقتی می بینن اینطورم متعجب
میشن. پس شاید ظاهر چیز دیگه ای نشون بده اما باطن واقعی مطلوب نظر ما باشه
بازم حرف های دیگه دارم که بعدا برات میزنم به مرور.
ادامه دارد...
:72:
RE: خصوصیات اخلاقی که برای من معیار شدن،ممکنه خصوصیات مثبتی برای شریک زندگی آدم نباشن؟
سلام من فکر می کنم از نوشته هام این جوری برداشت کردید که من دوست دارم به دیگران پز بدم و همسرم فرد قابل توجه ای از نظر دیگران باشه برای همین این خصوصیات رو دوست دارم.
در حالیکه اصلا چنین چیزی نیست،به خدا(می دونم نباید بی دلیل قسم بخورم )ولی اینجوری می گم که باور کنید ،به خدا ی درصد هم برای دیگران با کسی ازدواج نمی کنم.می گن چنین فردی من رو راضی می کنه .برام مهم نیست اون دیگران چی قراره بگن .خوب معلومه همه دوست دارن که همسرشون تو اجتماع مقبول و مورد پسند قرار بگیره ،منم مثل بقیه در حد نرمال به این موضوع اهمیت می دم.
RE: خصوصیات اخلاقی که برای من معیار شدن،ممکنه خصوصیات مثبتی برای شریک زندگی آدم نباشن؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نازنین 1
سلام من فکر می کنم از نوشته هام این جوری برداشت کردید که من دوست دارم به دیگران پز بدم و همسرم فرد قابل توجه ای از نظر دیگران باشه برای همین این خصوصیات رو دوست دارم.
در حالیکه اصلا چنین چیزی نیست،به خدا(می دونم نباید بی دلیل قسم بخورم )ولی اینجوری می گم که باور کنید ،به خدا ی درصد هم برای دیگران با کسی ازدواج نمی کنم.می گن چنین فردی من رو راضی می کنه .برام مهم نیست اون دیگران چی قراره بگن .خوب معلومه همه دوست دارن که همسرشون تو اجتماع مقبول و مورد پسند قرار بگیره ،منم مثل بقیه در حد نرمال به این موضوع اهمیت می دم.
من این فکرو کرده بودم که بعدش نوشتی اینطور نیست و می خوای مکملت باشه و دیگه فکر نمی کنم که بخوای پز بدی. یعنی تصحیحم کردی.
واسه همینم نوشتم که بعضی چیزایی که دوست داری خوب توی وجود خودت ایجاد کن.
چرا؟ چون سخته که همه ی اینا رو بتونی توی یه نفر پیدا کنی که هم دوسش داشته باشی هم دوست داشته باشه!
یه چیز دیگه که به نظرم میاد اینه که اون ویژگیا به جز "امروزی" بودن بقیه اش بیشتر وقتی معنی پیدا می کنه که در کنار ادمای دیگه باشین. شاید واسه همین من به اشتباه فکر کردم که برات نظر مردم مهمه.
موفق باشی.
RE: خصوصیات اخلاقی که برای من معیار شدن،ممکنه خصوصیات مثبتی برای شریک زندگی آدم نباشن؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط meinoush
به نظرم کار راحت تری هم هست که بتونی بکنی! اگه انقدر این صفاتو دوست داری خوب چرا شروع نمی کنی بعضیاشو روی خودت پیاده کنی؟ یه هنر رو شروع کن به یاد گیری. سعی کنی از اینم که هستی روابط اجتماعیتو بهتر کنی. و خلاصه یه سریاشو روی خودت پیاده کن.
چند سالته؟
مینوش جان من از بچگی یعنی از سوم دبستان نقاشی می کردم، و واقعا هم تو این زمینه استعداد داشتم.
ی بار وقتی اول راهنمایی بودم معلم نقاشی مون بهمون گفت از زندگی مورچه ها نقاشی بکشیم .
ی کلاس 20 نفره بودیم که همه بچه ها عکس مورچه های زیر خاک رو که ساختمون سازی می کنند وراه سازی میکنند رو کشیده بودند،یعنی تصویر لونه مورچه
ولی من ی پا کشیده بودم که دمپایی پاش بود و زیر اون دمپایی ی مورچه داشت له می شد.
وقتی معلمم نقاشی من رو دید با اینکه خیلی ساده بود نسبت به نقاشی بقیه بچه ها.خیلی ذوق کرد و خیلی تشویقم کرد .گقت تو دید هنری داری و خلاقی و برو دنبال هنر،گفت رو هنر سرمایه
گذاری کن و برو هنرستان.ولی پدر و مادرم اجازه ندادن هنر بخونم والبته الان از این موضوع ناراحت نیستم. از اون موقع هم دنبالش بودم و با اینکه رشته دانشگاهیم فنییه ولی بیشتر به دنبال هنر بودم و دوره های نقاشی رو تو دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران با نمره خیلی خوب گذروندم.و برای نقاشی مدت ها وقت گذاشتم و کتاب های اورجینال تو این زمینه که قیمت های بسیار بالایی داشتن تهیه کردم ولی دلم نمی اد مثلا برم ی دوره کنترل پروژه ببینم ...یعنی علاقه ذاتیم به هنره
و دنبال نداشته های خودم در فرد دیگری نیستم.
RE: خصوصیات اخلاقی که برای من معیار شدن،ممکنه خصوصیات مثبتی برای شریک زندگی آدم نباشن؟
نقل قول:
من احساس می کنم وقتی کسی هنرمنده یعنی یک مرد هنرمنده خیلی روحیه لطیف تری نسبت به سایر مردا داره.درک بالاتری داره.مثلا من دوست دارم اخر شبها صدای جیر جیر قلم رو کاغذ بشنوم .....بهم آرامش می ده.خوب وقتی فکر می کنم تو خونمون همسرم بشینه مشق بنویسه منم براش چایی بیارم
نازنین تو هم ذهنت مثه من بشدت تصویرسازی میکنه..جلوی این کارو بگیر..تو همون تاپیکم من بارها اشاره کردم ذهنم تصویر سازقوی هست.ما تو ذهنمون یه مرد دلخواه درست میکنیم که کارای دلخواهمونم انجام میده و همه چی باب میلمون میشه..خوب این تصویر سازی جذاب کلی حس خوب و مثبت بهمون میده،اونوقت وقتی کسی رو پیدا کنیم که ظاهرش یا کارش و ..شبیه تصویر خیالی مونه کلی حس مثبت سراغمون میاد و فکر میکنیم با این ادم تموم اون اتفاقات خوب خیالی اتفاق میفته.
اما ایراد همینه که لزومی داره کسی که اون مشخصات ظاهری رو داره همون خصلت مثبت رو داشته باشه.مثلا من میگفتم دلم میخواد همسرم قفسه سینه محکمی داشته باشه چون حس میکنم تکیه گاه محکمی میشه برام.
تو میگی کسی که هنرمنده درک بالاتری داره
این اشتباهه..باید این رابطه رو تو ذهنت بشکنی..سخته..انرژی هم میبره.
واسه همین گفتم برو ببین ازهنرمند و مغرور و ..بودن چی میخوای؟
الان مثلا من باید دنبال شخصی باشم که روحیه حمایتگری داره نه حتما ظاهر خاصی داره..تو هم دنبال ادمی باشی که درکت کنه نه لزوما هنرمند باشه
ضمنا با مسائل دیگه ای هم غیر ازصدای قلم رو کاغذ میشه به ارامش رسید.مطمئن باش.اما تو الان فقط به این مسائل فکر کردی
نقل قول:
می خوام اون قوی باشه تو روابطش تا من کمتر خجالت بکشم.اخه من یکمی کم رو هستم
تو پست قبلیم هم بهت گفتم وقتی ما درونمون خلائی داریم برای جبرانش ناخوداگاه سمت کسی که به نظر میاد اون خلا رو جبران میکنه میریم.
نمیتونی انتظار داشته باشی اعتماد به نفس همسرت کمبود اعتماد به نفس تو رو جبران کنه..تو باید خودت تلاش کنی تا اعتماد به نفستو بالا ببری..تو یه شخص جدا،اون یه شخص جدا ولی همسفر.
تاپیکت عین تاپیک منه
موفق باشی
RE: خصوصیات اخلاقی که برای من معیار شدن،ممکنه خصوصیات مثبتی برای شریک زندگی آدم نباشن؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهار66
الان مثلا من باید دنبال شخصی باشم که روحیه حمایتگری داره نه حتما ظاهر خاصی داره..تو هم دنبال ادمی باشی کهدرکت کنه نه لزوما هنرمند باشه
ضمنا با مسائل دیگه ای هم غیر ازصدای قلم رو کاغذ میشه به ارامش رسید.مطمئن باش.اما تو الان فقط به این مسائل فکر کردی
وقتی ما درونمون خلائی داریم برای جبرانش ناخوداگاه سمت کسی که به نظر میاد اون خلا رو جبران میکنه میریم.
نمیتونی انتظار داشته باشی اعتماد به نفس همسرت کمبود اعتماد به نفس تو رو جبران کنه..تو باید خودت تلاش کنی تا اعتماد به نفستو بالا ببری..تو یه شخص جدا،اون یه شخص جدا ولی همسفر
:104: :104: :104: :104: با حرف های بهار66 عزیز بسیار بسیار موافقم.
نازنین عزیزم
در ادامه صحبت هام چرا فکر می کنی 2 نفر که شبیه هم هستن و هر 2 هنرمند در ظاهر میتونن با هم
خوشبخت بشن؟ چرا قالب سازی می کنی؟ چرا تصورات فانتزی می کنی؟ با فانتزی سازی فقط از اصل
ماجرا دور میشی!
برات یک مثال ساده میزنم. چرا توی تالار همدردی نازنین1 یکی از بهترین دوستان منه؟ چرا انقدر باهاش
رابطه خوبی برقرار کردم و دوسش دارم؟ رشته من که IT هستش و نازنین عاشق نقاشیه و هنر و من
عاشق عکاسی و ورزش. پس چی منو و نازی رو مثل 2 تا دوست خوب بهم نزدیک می کنه؟ به ظاهر منو
نازی وجه اشتراک نداریم اما در واقع روحیات هم رو خوب درک می کنیم.
مثلا من سادگی و بی آلایشی رو خیلی دوست دارم و نازنین اینطوره. من روحیه شوخ و آروم و محجوب
نازنین رو خیلی دوست دارم . من نقاشی های نازنین رو خیلی دوست دارم.من با نازنین راحتم و کسیه
که راحت تر از بقیه باهاش درد و دل می کنم. اما به ظاهر نقطه اشتراک کمه.
می بینی نازنین جان
پس قالب های ذهنیت رو بشکن. چون باعث میشه نتونی به درستی شناخت به دست بیاری.
مهم اینه که تو با یک نفر به آرامش برسی ولی هیچ تضمینی نیست تو با فانتزی های ذهنیت و انتخابت
که محدود کردی به افراد هنرمند به آرامش برسی.
شاید یک نفر با کارهای دیگش به تو آرامش بده. پس علاوه بر ملاک های ظاهری که باید تو اولویتهای
بعدیت بگذاریش روی باطن ماجرا تمرکز کن و بدون تصویر سازی به انتخاب دست بزن.
خودت دیگه خوب میدونی که دنیای واقعیات با فانتزی های ما چقدر متفاوته گلم.
برای شروع از دستیابی به چیزهایی که توش ضعیفی شروع کن. مثلا خودت خطاطی کن و از صداش
آرامش بگیر. آرمش رو از بیرون و با فانتزی های ذهنیت جستجو نکن! آرامش رو در درون خودت بوجود بیار و به دیگران هم با روحیه مهربان و بخشندت منتقل کن.
یکم با خودت نامهربونی می کنی نازنین. چراش رو در پست های بعدیت بهت می گم.
بازم باهات حرف دارم.
ادامه دارد...
:72:
RE: خصوصیات اخلاقی که برای من معیار شدن،ممکنه خصوصیات مثبتی برای شریک زندگی آدم نباشن؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خارپشت
یه حسی بهم میگه مشکل همینجاست!
و به قول دوستمون قضیه همون نیمه گمشده هست!
انگار دنبال کسی هستی که وقتی کنارشی همه اونقدر محو اونطرف شده باشن که دیگه کسی شما رو نبینه و سراغی ازت نگیره
وقتی مشکل ایجاد میشه که همین اقای مغرور و روشنفکر هم دیگه شما و خواسته های شمارو نبینه
درست متوجه شدم؟
خارپشت کاملا درست میگی.
:163: خوب آره دقیقا نیمه گمشده....البته اصلا نمی خوام و ابسته باشم و پشت یکی پنهان شم ولی می خوام ازش قوت قلب بگیرم....
البته خودم هم آدمی نیستم که سعی کنم دیده نشم .یعنی با وجود اینکه یکم خجالتیم ولی تو هر محیطی که هستم از دانشگاه گرفته تاکار و خانواده ...،موفقم و کارم رو درست پیش می برم و محبوبم شاید به خاطر اینکه به کسی کاری ندارم و ارومم ولی همیشه بقیه می خوان با من دوست شن و همه دوستم دارن. یعنی کم پیش می اد جایی با کسی به مشکل بخورم. منظورم اینکه درسته خیلی با اعتماد به نفس و اجتماعی نیستم ولی محبوبیت زیادی دارم تو محیطی که هستم .
بهار شادی و بهار 66 عزیز خیلی از راهنمایی های خوبتون ممنونم.
آره بهار منم مثل تو خیلی تصور می کنم و تصورم خیلی قویه.
البته خوب من الان این مشکلی که مطرح کردم دلیلش این بود که ی مدت کوتاهی هست که دارم به کسی فکر می کنم که دقیقا من رو یاد استادم می ندازه همه چیزش و نا خود آگاه بدون اینکه برنامه ریزی کنم واسه رفتار و کارهام سعی می کنم جلب توجهش رو کنم.
مثلا وقتی می فهمم داره می اد سریع می رم جلو آیینه مقنعه امو مرتب می کنم رو میزم رو مرتب می کنم ...
بعدش اومدم تو خودم جستجو کردم که چرا ازش خوشم اومده و دلایل خوش اومدنم رو نوشتم که همون هایی بود که گفتم.
نیروی جدیده،2 ماهه که اومده.پارت تایم می اد و فکر می کنم خیلی از من خوشش می اد،آخه فهمید من پایان نامه دارم هی می خواد کمکم کنه.تو طول روز میره خوراکی می گیره برام مثل پیراشکی ..شیر کاکائو...اسمارتیز.بعد اگر ازش قبول نکنم میگه به هر حال این ماله شماست نمی خوای بریز دور.روز اول که
اومد گفت من شما رو جایی ندیدم.چهرتون خیلی آشناست ..دانشجو فلان جا نبودید...همین جوری حرف شد و من فهمیدم که چی خونده ،کجا خونده ،
بعدا فهمیدم نقاشی می کنه سیاه قلم .چندتا از نقاشی هاشو عکس گرفته بود باور ادم نمی شد اینا نقاشیه.عین عکس بود.زیاد ادم رو تحویل نمی گیره.مغروره .
یعنی واضحا محبتی نمی کنه ،از جریان نامزدی من خبر دار نیست.اصلا هیچی از من نمی دونه ولی تو جی میل من سر کار هستم آنلاین هستم و فقط ایمیل هامون کاری هست.ولی روز مبعث برام ایمیل تبریک زد و روز اول شعبان.
نمی خوام بهش فکر کنم ،جلوی افکارم رو کاملا گرفتم
فکر کنم مشکلم حل شده ..
قالب ذهنم رو تغییر می دم.
راستی بهار شادی من خودم بانمک هستما :311: یعنی خودم بامزه هستم :311:
ای وای :311: چقدر تعریف کردم از خودم .اتفاقا همه وقتی یکمی بهم نزدیک میشن می گن ما فکر نمی کردیم تو شیطون باشی و ذبل باشی ...
بهارشادی عزیزم منم با تو خیلی خیلی راحتم دوست عزیزم .:46:
-----------------------------------------
مینوش جان یادم رفت بگم من متولد اسفند 65 هستم و اون معمار معروف همون چهره سیاسی معروف جریان سال 88 هست.که البته کارای هنری و معماری هم می کنه به عنوان کار.ولی 90 درصد زندگیش سیاست بوده و هنرش بیشتر واسه دل خودشه.حالا دیگه می شناسیش.