RE: اختلاف نظرهای من و همسرم در مسائل اجتماعی
رایحه جان شرمنده ولی می خوام باهات رک صحبت کنم.
مثل اینکه موضوع کم آوردی باز گیر دادی به شوهرت . آخه چرا ؟؟؟
دلت میاد واقعا ...حالا یه نفر هم که اهل ریا و تظاهر نیست باید باهاش اینجور رفتار شه.
باور کن من جات بودم حمایتش هم میکردم.....
خودت بهش فکر کن پول خیرات به چهار تا فقیر بیچاره که ماشالا تو این روزا خیلی زیاد شده برسه بهتره یا به فک و فامیل و همسایه که از زور سیری میندازنش سطل زباله؟؟؟
انقد هم رو این بنده خدا ایراد نذاز و انقد هم باهاش بحث نکن و امر و نهی نکن
کمی همراهیش کن قبول کن شوهرت این اخلاقشه و تو باید بهش افتخار کنی و بپذیریش
از ما گفتن بود......................
RE: اختلاف نظرهای من و همسرم در مسائل اجتماعی
سلام رایحه جان
نگران حرف مردم نباش همه بزودی عادت می کنند و مثل شما پی به ذات خوب و پاک همسرتون می برند
همسر خواهر من هم مثل همسر شماست اول برای ما اصلا ملموس نیود ولی کم کم همه به اخلاقاش پی بردیم و حتی الان همه خیلی خیلی به خاطر رفتارهای بی ریاش دوستش داریم و همسر من که میشه باجناق ایشون همیشه میگه اگه فلانی چنین رفتارهایی رو نداشت قطعا اینقدر به دل ماها نمی نشست و ایشون رو مثل بردارش دوست داره
RE: اختلاف نظرهای من و همسرم در مسائل اجتماعی
چند تا سوء تفاهم رو رفع کنم
بهار 66 مطمئنی من به نماز همسرم گیر دادم؟ ما یه مدت نماز صبحامون قضا می شد من نگران اون بودم وگرنه من گیر ندادم بهش:302:
گلنوش جان راجع به خیرات دچار سوءتفاهم شدی من با این فکرش مخالف نبودم اتفاقا موافق هم بودم ولی مادرش توانائی نداشت به تنهائی خیرات بده همسرم راضی شد من تو پست قبلی هم گفتم فقط خواستم بفهمید چه فکری داره و دنبال ظاهر فریبی نیست.
من فقط دوست دارم وقتی لباس می پوشه نظر منم بپرسه.یه آدم ساده پوش مگه چند تا انتخاب داره به خاطر همونم باید جبهه بگیره؟(باشه حالا که این طور می گید دیگه راجع به این موضوع بهش گیر نمی دم)
به خدا اگه بدونید گاهی چقدر روی من فشار می یاره حرف مادرش و مادرم.خودتون هم می دونید مرد هر رفتاری کنه از چشم زن می بینن.البته فقط کمبودها به اسم منه
منو محکوم نکنید.ما تو این جامعه با همه انتظارات زندگی می کنیم.وقتی مادرم می گه رایحه دختر خالت می گه چقدر شوهر رایحه مثل خودشه کم حرف و ساکت من تا حالا صداشو نشنیدم.من مادرمو خوب می شناسم منظورش تعریف نیست بلکه می گه به شوهرت بگو کمی بیشتر تو جمع صحبت کنه.اما مگه کسی می فهمه همسرم چقدر خوبه حتی مادرمم نمی فهمه گاهی غیر مستقیم داماد دائیمو به رخ می کشه که چقدر خوش مشربه ولی چرا نمی بینه همون آدم وقتی یکی نره خونش اونم می گه چون اونا نمی یان ما هم نمی ریم ولی همسر من عمرا ازین فکرا بیاد سرش.من از خوبی بیش از حد همسرم به اینجا پناه اوردم.چون عقل مردم به چشمشونه.
یا حتی مادر خودش از برادرش چه طور تعریف می کنه که برادرم دست و دل بازه ولی پسرم نه پس چرا نمی گه همین پسرش چقدر احترام نگه می داره و برادرش چه طور با داد و بیداد حرفشو به کرسی می شونه.
به قول همسر عزیزم همه ما آدما داریم بابی انصافی قضاوت میکنیم حتی تو این جملش هم خودشو تافته جدا بافته نمی دونه.
بازم از خوبیش بگم که محکوم نشم به نمک نشناسی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟.
RE: اختلاف نظرهای من و همسرم در مسائل اجتماعی
سلام رایحه ی عزیز.
به نظر من، خیلی درگیر قضاوت دیگران شدی.
مشکلی توی زندگیتون نیست.
همه ی حرفا رو بریز دور.
زندگی به این خوبی رو تلخ نکن.
:72:
RE: اختلاف نظرهای من و همسرم در مسائل اجتماعی
رایحه جون اول سلام :46:
عزیزم حرفای دوستان همه درسته و منم با همشون موافقم ولی مشکل چیز دیگه است..
مشکل تو و طرز فکرت نیست که بگیم رایحه قدر همسرت رو بدون
مشکل همسرت و طرز فکرش نیست که راهی بگیم برای اصلاح طرز فکرش....
مشکل اینکه با وجود اینکه تو همسرت رو دوست داری و اخلاق و طرز فکرش رو قبول داری،در مقابل گلایه و حرفای اطرافیانت کم می اری ....
به نظرم توبایدرو خودت کار کنی تا حرف مردم انقدر برات با اهمیت نباشه...
رایحه جون البته من کاملا درکت میکنم چون پدر خودمم تقریبا چنین خصوصیاتی داره و چنین گلایه هایی هم ازش میشه که باعث میشه مادرم اعصابش خورد شه وبهش گیر بده ...
ولی بایدسعی کنی نسبت به صحبت های اطرافیانت بی تفاوت باشی،لازم نیست مادرت رو قانع کنی که رفتار همسرت درسته یا توضیح بدی ،البته می تونی توضیح بدی ولی احتمالا اونها توقعاتی از همسرت دارن و خوب قانع نمیشن ،شاید هم در برخی از موارد حق با اونها باشه.
مثلا چه اهمیتی داره که مادرت بگه فلان داماد خوش صحبته ولی شوهر تو نیست!یا مادر خودش بگه پسرم دست و دلباز نیست..این ها اصلا مهم نیست،مهم اینکه خودت از نیت همسرت آگاهی..و بدون در دراز مدت همه به سادگی و بی آلایشی همسرت پی می برن...
به اطرافیان بگو که این اخلاق همسرت هست و نمی تونی ونمی خوای شخصیتش رو تغییر بدی چون اخلاقش رو می پسندی.. خودت هم این گلایه ها رو به همسرت انتقال نده،چون چیزی عوض نمیشه جز اینکه بین شما بحث پیش بیاد...
در مورد لباس پوشیدنش به نظرم میتونی این درخواستت رو یکبار تو شرایطی که روابطتون خوب بود بهش بگی،بگی علت اینکه دوست دارم کت وشلوار بپوشی تو مراسم رسمی مثل عروسی،این نیست که دیگران چه فکری می خوان بکنن،بگو نظر و حرف دیگران برام اهمیت نداره،ولی چون با کت شلوار خیلی شیکتر و جذاب تر میشی و از این که تو شیک به نظر می ای لذت می برم.
در ضمن رایحه درمورد اینکه همسرت اجتماعی نیست به نظرم مسافرت رفتن های دسته جمعی میتونه به اجتماعی تر شدنش کمک کنه.
RE: اختلاف نظرهای من و همسرم در مسائل اجتماعی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دختر مهربون
سلام رایحه ی عزیز.
به نظر من، خیلی درگیر قضاوت دیگران شدی.
مشکلی توی زندگیتون نیست.
همه ی حرفا رو بریز دور.
زندگی به این خوبی رو تلخ نکن.
:72:
:104: :104: :104: :104:
رایحه عزیزم
با دختر مهربون و خارپشت و نازنین موافقم! به گیرنده هات دست نزن! تصویر سالمه! ایراد از چشمهای مردمه!
وقتی کسی اینطور گفت در نهایت ادب و احترام بگو همسر من آدم آرومیه و من اینطور دوستش دارم!
بگو سلیقه من اینه! عاشق همین حجب و حیاشم!
وقتی ازش دفاع کنی کم کم دیگران ماست هاشون رو کیسه می کنن!
چرا سکوت می کنی؟ چرا میگذاری نقدت کنن! اصلا به قضاوت دیگران بها نده!
تو همسر خیلی خوبی داری! لا اقل من اینو خوب میدونم و میدونمم که دووستش داری!
اما خیلی درگیر قضاوت های مردمی عزیزم...
تو نمک نشناس نیستی! فقط رفتار جرات مندانه رو در مقابل حرفها و قضاوت های نادرست دیگران باید
انجام بدی...
تو ماهی عزیز دلم
:46::72::43:
RE: اختلاف نظرهای من و همسرم در مسائل اجتماعی
سلام عزيزم
به نظر من همسر شما حرف نداره تك و يكي يه دونه كه قدرش نميدوني
كسي كه براي مردم زندگي نميكنه و اعتقادات خودش داره
تقصيري نداري عزيزم چون يك عمر براي مردم زندگي كرديم و همش نگاه هاي مردم برامون مهم بوده و ينجوري بزرگ شدي و يكي مث همسرت كه بر خلاف جريان آب ميره برات عجيب هست.
من و شوهرم هر دو عين همسرت فكر ميكنيم و فقط و فقط براي خودمون زندگي ميكنيم اصلا كوچكترين اهميتي به حرف مردم نميديم و خوشبخت هم هستيم
من نميدونم چرا ما اصرار داريم كه همسرمان هموني باشه كه ما ميخواييم بابا به خدا اين دو تا انگشت شبيه هم نيستن چه برسه دو تا آدم
تو رو خدا ديدتون رو بازتر كنيد بهتر ببينيم
موفق باشي
RE: اختلاف نظرهای من و همسرم در مسائل اجتماعی
رایجه جونم سلام
شوهر منم مثل شوهر شماست با این تفاوت که من آدم فوق العاده اجتماعی هستم .. فکر کن چقدر سخت بوده واسم
اتفاقا یک تاپیک هم تو همین مایه ها زدم و آقای SCI چقدر خوشگل منو راهنمایی کرد
بابا چی میگی تو؟؟؟ شوهر من اگه یکی از فامیل دور از جون فوت بشه نمیاددددددد وای اوایل اینقدر برچسب به این طفلک زدن که اجتماعی نیست و ... اینقدر من گریه میکردم ولی قبولش کردم با هاش همراه شدم به بقیه هم حالی کردم شوهرم اینه و من اینجوری میخوامش
قبولش کن بهش بها بده ازش تغریف کن و ارزش هاشو بالا ببر
من حتی ازش خیلی چیزها یاد گرفتم مثلا اینکه حرف مردم واسم مهم نباشه
یاد گرفتم واسه خودم زندگی کنم
الانم هم اون بهتر شده هم من اعصابم راحتتر
RE: اختلاف نظرهای من و همسرم در مسائل اجتماعی
من هیچ کدوم از حرفا رو به همسرم منتقل نمی کنم ولی خوب این گیر دادنه هست که سعی می کنم دیگه بهش گیر ندم.در ضمن وقتی ببینم حرفها بوی گلایه و انتظار از همسرم هست سریع جبهه می گیرم و متاسفانه نمی تونم جلوی خودمو بگیرم البته در برابر مادر خودم.ای کاش من خودم سر زبون دار بودم می تونستم هر از گاهی از همسرم و خوبی هاش بگم.
خوب این حرفا و راهنمائی هاتون مربوط می شه به نوع پوشش همسرم و کم حرفیاش
اما همین تبریک و تسلیتها هم جز انتظارات بیش از اندازه مردمه؟؟؟؟؟؟من فقط دوست دارم همسرم خودش یادش باشه من خودم از اینکه به همسرم گیر بد متنفرم یه جورائی خودم هم آزرده می شم از این وضعیت.آیا راهی هست یه بار دیگه می گم اگه من بهش بگم اون هم گوش می کنه نه اینکه مخالف باشه ولی خودش یادش نمی شه.مثلا فکر کنید فقط به خاطر عیادت مریض رفتیم یادش نمی شه یه خدا شفا بده بگه می دونم از کمروئی نیست.نمی دونم می تونم منظورمو برسونم یا نه حواسشو به این چیزا جمع نمی کنه
RE: اختلاف نظرهای من و همسرم در مسائل اجتماعی
سلام رایحه جان
عزیزم اجازه بده شوهرت خودش باشه و اصلا هم سر این مسائل خودت رو اذیت نکن و حساس نشو .
شوهرت از قبل ازدواج هم همینطور بوده و همان رویه رو داره ادامه می ده پس دیگه نباید با خانواده شوهرت مشکل داشته باشی و اگه بهت حرفی زدند می تونی بهشون بگی که پسر شما همینجوری بوده و من هم باهاش مشکلی ندارم .
اما در مورد خانواده خودت که می تونی بهشون بگی اخلاقش همینجوریه و دلایل محکمی داره برای خودش و من هم همینجوری قبولش کردم .
رایحه باور کن که اگه زیاد خودت رو زیاد به این مسائل درگیر نکنی کم کم توی زندگیت و توی ذهنت انها کمرنگ می شن و می بینی که واقعا اصلا مهم نبوده که بهشون فکر کنی .
پس خود رو اذیت نکن عیسی به دین خودش و موسی هم به دین خودش !
تو خودت باش و بزار اون هم خودش باشه !
نه خودت رو اذیت کن نه شوهرت رو .....