با ازدواج با او به مشکل برمیخورم؟(رابطه تلفنی با پسری که 3 سال کوچکتر است)

من هنوز نظرم همونه که توی پست 5 نوشتم. مشخص نیست مشکل شما و سوال شما چیه. واسه اینکه بتونین خودتون پیدا کنین سوالتونو سعی کردم از روی نوشته هاتون سوال دربیارم که طی پرسیدن از خودتون به چیزی که واقعا اذیتتون می کنه بتونین پی ببرین. سوال اصلیتونو خودتون ظاهرا نمی دونین. من هم نتونستم از روی نوشته هاتون بفهمم. وقتی هم که مشخص نیست مشکلتون چیه کسی حتی نمی تونه سعی کنه واسه کمک کردن بهتون یا نظر دادن بهتون. یعنی من نتونستم این تلاشو بکنم. با وجود اینکه توی این تالار همه دلشون می خواد به هم کمک کنن. به هرحال شما نیازی نیست خودتون و اون اقا رو بلاتکلیف بذارین. اگه موافقن بهتره خواستگاری رو شروع کنید و بقیه ی شناخت رو زیر نظر خانواده ها ادامه بدین. اگه هم که به نظرتون ایشون مناسب اینده ی شما نیستن و نمی خواین باهاشون ازدواج کنین و رابطه رو فکر می کنین بهتره تموم کنین خوب تمومش کنین. تصمیمو باید براساس شرایط و معیارهاتون بگیرین. شمایین که باید تصمیم بگیرین. پست 6 نقاشی رو لطفا دوباره بخونین. می تونه بهتون کمک کنه. موفق باشید.

آبجی گلم
دو سال پیش این رابطه شروع شده
اون آقا 19 سال داشته، شما 22

خیلی خب!
ایرادای اساسی رابطه رو خودت میدونی خب
سن پسره کم بوده
لازم نیست بگم که پسرا تو 19 سالگی هنوز خام هستن
هنوز بچه ن! ظاهرشونو که نگا کنی، یه آدم بالغ به نظر میان
ولی در باطن...
نحوه آشناییتون پر از عیبه
و خب معلومه کسی که به این سبک دوست میشه، مسلما عقده هایی داره
مسلما به جنس مخالفی برای دوست شدن دسترسی نداره
مدام تهدیدت میکنه
عزیز من معلومه که وابسته ت شده
تو هم همینطور

یه بار برای همیشه قاطع باش
این رابطه تو مسیر درستی پیش نمیره آبجی گل
و شما، انقدری بالغ هستی که بدونی این رابطه آخر عاقبت خوشی نداره

دوستان همه حرفارو زدن
واقعا حرفی نمونده

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

راستی اگه تهدید کرد که به پدرت زنگ میزنم و ال میکنم و بل میکنم
گول حرفاشو نخور

ولی اگه میترسی که زنگ بزنه، گوشیتو خاموش کن و
از یه تلفن عمومی بهش زنگ بزن
بهش بگو که:
پدرم همه چیو میدونه
بگو مامانم بهش گفته
و بابام هم گوشیمو ازم گرفته
بگو به مامانم گفته که بهش بگه که اگه پسره،یه بار دیگه زنگ بزنه، میدم به جرم مزاحمت دستگیرش کنن

و رابطه رو تموم کن
بدون هیچ امیدی

یه پسر وقتی بفهمه که یه دختر، رو یه چیزی حساسه، سریع سوء استفاده میکنه
پس خودت رو حساس نشون نده

نقطه ضعف طرف مقابلت نده
و
قدر خودت رو به عنوان یه دختر بدون آبجی گل

عزیزم بزار راحت باشم باهات هرچند خودم در موقعیت خوبی نیستم ولی این مشکل تورو زیاد دیدم
به نظر من ادامه دادن با یه پسر که از تو کوچیکتره اشتباهه محضه
باید تا اخرعمر بچه بزرگ کنی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط keyvan

لطفا" در تایپک های تاریخ گذشته پست ارسال نکنید، توجه به تاپیکهای زنده موجب میشود،زحمات شما بی ثمر نباشد

---

سلام عزیزم
من به عنوان یک عضو عادی نظرم رو میگم.به نظرم عجله نکن گلم.شناختی که از ادمها توی اس ام اس و ..پیدا میکنی معمولا خیلی متفاوته با دنیای واقعی:72:
اگه خیلی مطمینی که میخوای ادامه بدی حتما تحت نظر کامل خانوادت دوباره بشناسش.البته همون اول حد وحدودها رو مشخص کن:72:

سلام عزیزم من. دقیقا تجربه تو رو دوستم قبل از ازدواجش داشت أشنایی با پسری که اولا میگفت مث داداششه و بعد شد همدرد و همزبونش و بعد عاشقش. صد در صد بهت اطمینان میدم که این عشق فقط یه وابستگی کاذبه و فقط به خاطر احساس خوبیه که آدم از داشتن یه هم صحبت بهش دست میده و پس از مدتی سعی میکنه تک تک عیب های طرف مقابلش که روزی براش بزرگ بنظر میرسیدو نادیده بگیره .مطمئنا اگه باهاش ازدواج کنی بزرگترین اشتباه عمرتو کردی:72: