RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
merian گرامی ، زندگی زناشویی مثل یک خطکش هست ، پیوسته و در امتداد هم ، سهم هریک از زن و شوهر از این خط کش 50-50 هست ، وقتی یکی از طرفین نا به جا از حق 50 تای خودش میاد پایین دیگری اون حق را از آن خودش می کنه
درست مثل زندگی شما
خانومی شما ترس های مبهمی داری که این ترس و عدم قاطعیت رو به طرف مقابلت بروز داده ای و متاسفانه همسرت در این خصوص به نادرست عمل کرده
در این جور مواقع شما خودت باید اقدام کنی تا شخصیت و نقش شما به درست و واقعی تعریف بشه و جای خودش را بگیرد
این احیاء نقش با مرور زمان و با صبوری حاصل می شود ، لذا از هرگونه تندی و درشتی و ایجاد تنش باید برحزر باشی
نکته دیگر طرز فکری است که شما خود برای خود غالب کرده ای
چرا اصلا اجازه می دهی این طرز فکر بیاد در ذهنِ خودت و احیانا در ذهن شوهرت که : همسرت می خواهد شما هیچگونه پشتوانه مالی نداشته باشید که محتاج او شوید تا یک موقع ترکش نکنید
این طرز فکر و موضع گیری نشانه ضعف شماست
زن و مرد مجبور نیستند که از روی بی کسی و تنهایی و یک کلام از روی "احتیاج" باهم زندگی کنند
بلکه زن و مرد باید با عشق و علاقه در کنار هم باشند و اجباری در این در کنار هم بودن نداشته باشند
نکاتی که شما می بایست انجام دهی
به مرور زمان و کم کم نقش خودت را به عنوان تامین کننده هزینه زندگی کمرنگ کن ، حتی شده مدتی مرخصی بگیر و تمام سختی هایی که بهت تحمیل می شود را قبول کن اما اجازه بده مردت مسئولیت خودش را در تامین هزینه ها به عهده بگیره
در این خصوص شما می بایست با نرمی و مهربانی زیاد همسرت را به این راه بیاوری
در این خصوص تاپیک زیر مفید هست
این لینک رو بخون ( کلیک کن)
در ضمن با ترس هایی که مرتب در ذهنت ردیف می کنی ، مواجه بشو و سعی کن ترس هایت را برای خودت حلاجی کنی و ان ها را رفع کنی ، شما یک انسانی و مانند همه انسانها حق داری زندگی را داشته باشی سراسر آرامش و خوبی
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
بالهای صداقت متشکرم از راهنماییهایت
من در مورد حقوق خودم حق تصمیم گیری ندارم و دفاع کردن من از حقم منجر به دعوا میشه و مسئله مهمتر این هست که ایشون انتقاد پذیر نیست و تحمل شنیدن واقعیت رو ندارند به محض اینکه من از حق خودم دفاع کنم بحث رو بزرگ میکنند شلوغش میکنند اوضاع رو بهم میریزند مسائل متفرقه دیگری رو عنوان میکنند و در اخر کار به توهین با صدای بلند و نهایتا دست درازی میرسه
اوائل من سعی داشتم از حقوق شخصیم دفاع کنم ولی چون هربار کار به اینجا میرسید دیگه از حق خودم گذشتم چون با این کار دچار حمله عصبی میشم ناراحتی قلبی میگیرم من در زندگیم تا بحال با همچین مسائلی برخورد نداشتم و توان مقابله هم ندارم
رفتار جرات مندانه رو مطالعه کردم اما مسئله مهمتر از نحون گفتن اینه که ایشون اشتباهاتشونو بپذیرند و بخوان که به حق و حقوق من احترام بزارند
گندمزار عزیزمن مطالبتونو خوندم شما درست میگین واسه رسیدن به زندگی ایده ال یا ارامش باید تلاش کرد ولی 2 تا مسئله وجود داره:
اول اینکه ایا این خونه ارزش این همه وقت و هزینه رو داره که مشکلاتش برطرف شه و قابل سکونت شه و خونه مناسبی برای من بشه؟
دوم اینکه اصلا امکان پذیر هست؟
مثلا اگه همون خونه ای که شما گفتید سقفش در حال فرو پاشی باشه دیگه با هیچ ایزوگاهی درست نمیشه و این یعنی اگر این شخص به هیچ وجه نخواد به اشتباهاتش پی ببرد و حق و حقوق دیگران را رعایت کند تلاش من بیهدر هست
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
مريان عزيز سلام
مشخصه كه شما در وضعيت سختي قرار داريد. همسرتون رفتارهاي نادرستي انجام ميدن و از همه بدتر اينكه نميپذيرن كه كار اشتباهي انجام دادن. اگر آمار بگيريم متوجه ميشيم كه اكثر خانومهايي كه از رفتارهاي همسرشون ناراحت هستن يا حتي به ستوه اومدن به خاطر اينه كه شوهر مشكلش رو نميپذيره. خوب اگر كه ميپذيرفت ديگه مشكلي وجود نداشت همه چيز حل شده بود.
پس چاره چيه؟ آيا راه ديگه اي وجود ندارد كه به اين نوع مشكلات پايان بديم؟
آيا تنها راه موجود پذيرش اشتباه از جانب همسرمونه؟
فقط بايد همسرمون تغيير كنه تا رابطمون بهبود پيدا كنه؟
ميدونم كه خودت هم به جواب درست اين سوالها واقفي.
وقتي ميگي
نقل قول:
ایشون انتقاد پذیر نیست و تحمل شنیدن واقعیت رو ندارند
خوب گلم چرا راه ديگه اي رو در پيش نميگيري؟
همه ما ميدونيم كه آدمها از تاييد لذت ميبرن و نسبت به انتقاد واكنش نشون ميدن. هرچند اون تاييد خيلي واقعي نباشه و اتفاقا انتقاد واقعي و درست باشه.
البته اون اقليتي هم كه نسبت به انتقاد واكنش نشون نميدن به اين معني نيست كه هر نوع انتقاد كردني رو ميپذيرن. انتقاد كردن اصول داره.
مهارت كلامي در بيان انتقاد
در نظر گرفتن زمان و مكان انتقاد
در نظر گرفتن روحيات انتقاد كننده
درنظر گرفتن روحيات انتقاد شونده
در نظر گرفتن موضوع انتقاد
و ....
اگر همسر شما آدم انتقاد پذيري هم باشه آيا واقعاً شما تمام شرايط رو رعايت ميكني و بعد مطلبتون رو ميگيد؟ چه برسه كه به قول خودتون انتقاد پذير هم نباشه.
مريان عزيزم به نظر من شما لازمه يه مجموعه كارهايي رو انجام بديد . يكي از اون كارها تعطيل كردن انتقاد باشه تا زماني كه به سطح قابل قبولي از مهارت كلامي برسيد.
و حرف پاياني در اين پست:
شما به نظر خيلي خسته و كلافه هستيد، بنابراين به نظرتون نميشه خونه مفروض رو بازسازي كنيد. اما راستش با اين تعاريفي كه كرديد من كه ميگم فرصت با هم بودن رو از دست نديد . يه مدت خودتو ن رو از موضوعات آزار دهنده رها كنيد تا به آرامش نسبي برسيد، تجديد قوا كنيد ،به خودتون برسيد
مطمئنم كه مهندس قابلي هستيد:72:
اگه تمرينات تنفسي آقاي SCI رو پيدا كردم حتما براتون ميذارم خيلي بهتون كمك ميكنه.
موفق باشي
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
بالهای صداقت عزیز لینکی که برام گذاشتید خیلی مطالب مفیدی داره و خیلی از مسائل من در اون گنجانده شده متشکرم از این لینک من در حال مطالعه هستم و امیدوار به اینکه روزی بتونم به این مشکلات فائق بشم
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
بالهای صداقت سلام
اون تاپیکو مطالعه کردم من یه مشکلی تو صحبت کردن دارم اگه ممکنه شما یا دوستهای دیگه منو کمک کنند مشکلم حل شه
اعتقاد همسر من اینه که زمان قدیم که مردها عیاش بودند و زنها مورد ظلم قرار میگرفتند خونه دار بودند و نمیتونستند از خودشون دفاع کنند مسئولیت زندگی بعهده مردها بوده
و در زمان حال که زنها از حق و حقوق اجتماعی برخوردار هستند تو اجتماع هستند درامد دارند و خیلی چیزهای دیگه این مسئولیت تقسیم شده و مسئولیت های زندگی و مخارج زندگی 50-50 هست
من تا حالا نتونستم با حرفهام ایشونو قانع کنم این نظرشون درست نیست و ایشون روی اعتقادشون محکم وایسادند اگه من بتونم این طرز فکرو عوض کنم (که زنها هیچ وظیفه ای در مخارج زندگی ندارند مگر اینکه زنی خودش دلش بخواهد از حقوقش تو زندگی کمکی کند). مسلما کوهی از مشکلاتم حل خواهد شد.
لطفا شیوه گفتن صحیح این موضوع رو به من یاد بدید.
متشکرم از دوستان
که
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
مريان نازنين سلام حال شما چطوره؟
يعني حالتون نسبت به روزي كه
مشكل رو مطرح كرديد
بعد دوستان مهربان در مورد مسايلي كه بازگو كرده بوديد نظراتشون رو گفتند و
زواياي پنهان از ديد شما رو براتون آشكار كردن
رفتار همسرتون رو تحليل كردن و
نكاتي رو به شما بازگو كردند
لينك هاي مفيد بهتون معرفي كردن
شما رو به صبر و آرامش دعوت كردن
شما رو به رها كردن موضوع در حال حاضر تشويق كردن
شما رو به مجهز شدن به مهارتها از جمله مهارت كلامي ترغيب كردن
چطوره؟
آيا تغييري ايجاد شده؟ به نظرم كه جواب خيلي مثبت نيست.
مريان گفتيم كه فعلا لازم نيست چيزي رو اثبات كنيد گفتيم فعلا لازم نيست همسرتون رو نسبت به مسايل مالي حساستر كنيد گفتيم لازم نيست خيلي حرفها رو مستقيم بگيد.
خواهش ميكنم يكم در مورد مطالبي كه عنوان ميشه و لينكهايي كه معرفي ميشه بيشتر فكر كن از اونها نت برداري كن فعلا روي خودت متمركز شو .
سعي كن به كليات دست پيدا كني {لطفا شیوه گفتن صحیح" این موضوع" رو به من یاد بدید.}سعي كن شيوه صحيح گفتن رو ياد بگيري نه شيوه صحيح گفتم اين موضوع رو .
اميدوارم متوجه منظورم شده باشي.
موفق باشي:72:
در ضمن تو پست 13 گفته بودم كه اگه تمرينات تنفسي رو پيدا كردم براتون ميذارم . اينهم تمرينات :
تمرين تنفس به شيوه 1-4-2 كه به شما مي گويم كمك خواهد كرد تا شما از شر اين گفتگوها خلاص شويد! آنها بسيار قوي هستند... هر زماني اين تفكرات هجوم مي آورند و شما رو آشفته مي كنند به شيوه اي كه خواهم گفت تنفس كنيد و تمام فكرتان را به تنفس خود معطوف كنيد... حس كنيد هر نفس به بدنتان وارد مي شوند و ريه هاي شما رو پر مي كند... آنرا نگه داريد... فرايند تنفس رو با حس خود دنبال كنيد و بگذاريد حس كردن تنفس كل ذهنتان را پر كند...تا ده نفس بشماريد... نفسها رو شماره كنيد.... انديشه ها و فكرهاي سطحي در طول اين فرايند تنفس به شما هجوم مي آورند... آنها را مسكوت نكنيد... بگذاريد بيايند و بروند... مثل كانالهاي تلويزيون كه عوض مي كنيد.... از يك طرف وارد مي شوند و از طرف ديگر خارج... بعد از مدتي تمرين آنها ديگر نمي آيند و شما مي توانيد آرامش ذهني را تجربه كنيد! اين تمرين را هر وقت اضطراب ناشي از فكرهاي پراكنده ذهن سطحي رو داشتي دانجام دهيد...
تمرين ديگر براي تن آرامي شماست... و توصيه مي كنم روزي يك بار كافي است
-در محلی که در آنجا احساس راحتی کرده و از آرامش و موسيقي ملايمي بدون كلام و خاطره پخش مي شود دراز کشیده دستها را در طرفین بدن روی زمین قرار داده و چند نفس عمیق 1-4-2 می کشیم (با یک شماره به وسیله ی بینی هوا را به داخل ریه ها فرستاده و تقریبا 4 برابر این زمان هوا را در قسمتهای بالایی سینه نگه داشته و بعد به اندازه ی 2 شماره هوا را با دهان بیرون می دهیم) این تنفس سبب رسیدن آرامش مغز شما مي شود...
بعد از انجام این تنفسها نوبت به قدرت تجسم شما می رسد: تجسم کنید (با تمام وجود حس کنی) یک پرتو نورانی پر انرژی به رنگي كه بسيار دوست داريد از قسمت سر شما وارد بدنتان می شود و به هر نقطه از بدن که می رسد آنجا را گرم و سبک و پر انرژی و ریلکس می کند تجسم می کنید انرژی از بالای سر شروع به پایین آمدن می کند. از پیشانی،چشم ها،گوش ها،بینی و دهان گذشته و پایین تر می آید،پایین و پایین تر. انرژی وارد گردن شما می شود و پایین تر می آید و شما هر لحظه سبک و سبک تر می شوید و انرژی شما هر لحظه بیشتر و بیشتر می شود.انرژی وارد دستهای شما شده و آنها را سبک و سبک تر می کند. کتف،بازو،ساعد،مچ و انگشتان همه و همه سبک و سبکتر می شوند (به تجسمات خود ادامه می دهیم) انرژی وارد شکم و اندامهای داخلی آن شده و آنها را گرم مي كند. انرژی پایین تر می آید. از رانها،زانوها،ساقها و مچهای پاهایمان گذشته و تا سر انگشتان ادامه می یابد و از آنجا به بیرون هدایت می شود. شما سراپا انرژی هستید و احساس سبکی و نشاط می كنيد.
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
سلام گندمزار مهربون
من مهارتهای گفتگو رو پرینت گرفتم و در حال مطالعه هستم تاپیکی که بالهای صداقت عزیز گذاشته دارم میخونم
سعی کردم دیدمو نسبت به همسرم عوض کنم (قبلا تو ذهنم یه ادم حقه باز بود و خودم یه فریب خورده)
الان به اون به چشم یه مرد زندگی یه حامی نگاه میکنم یه مرد دلسوز و دیدمو به خودم عوض کردم به یه ادم مهربون که خواسته سرمایه زندگیشو با شریکش تقسیم کنه اصلا با خودم فکر کردم که اون پول هرگز وجود نداشته
حالا احساسام بهتر شده نسبت به زندگیم و همسرم، میبینم خیلی از خانمها این مشکلو دارند ولی هیچ کدوم بخاطر حل این مشکل صورت مسئله رو پاک نکردند و جدا نشدند بلکه زندگیشونو اصلاح کردند پس منم این قدرتو دارم که این مشکلو حل کنم
من فعلا دارم رو خودم کار میکنم ولی میخوام اون مشکلی که گقتمو به صورت درست مدیریت کنم و نحوه جواب دادن به اون مشکلو بدونم
متشکرم از تمرین تنفس
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
مريان خانوم دوباره سلام
يكي ديگه از مشكلاتي كه مطرح كرده بودي عدم انتقاد پذيري همسرت بود
و من گفتم كه انتقاد كردن شيوه و شرايط داره.
امروز كه تاپيك شميم بهاري رو ميخوندم ديدم كه جناب sci شيوه انتقاد كردن رو براي شميم چقدر خوب توضيح دادن.
براتون ميذارم اميدوارم كه با افزايش مهارتهامون به زندگي سرشاري دست پيدا كنيم.
انتقاد موثر
چطوري انتقاد كنيم؟ چون طبيعت انتقاد معمولا مطلوب نيست!
انتقاد بايد موثر باشه: يعني اينكه شما ابتدا چند جمله و عبارت خوب بكار مي بريد تا طرف شما در موضع جنجالي نسبت به شما قرار نگيره! حتما قبل از انتقاد و بيان آن تمرين تنفس كنيد.
مثلا : عشق من! مي دونم كه همواره به فكر من هستي و نمي خواي من خسته بشم و تو اين زمينه ها خيلي هوام رو داري... مثلا فلان روز رو هيچ وقت فراموش نمي كنم! ... اما احساس مي كنم (گاهي كه باهات همراه مي شم احساس خوبي نداري و بهم لبخند نمي زني!) * در صورتيكه مي دونم اصلا منظوري نداري ولي اين لبخند براي من خيلي مهمه..توجهي كه مي كنيد خيلي برام اهميت داره!
معمولا نبايد انتقاد بيش از يك تا دو دقيقه طول بكشه و بعدش قرار نيست شما توضيحي بشنويد... شما فقط حرفتون رو مي زنيد! زبان انتقاد نبايد تند باشه.... زمان انتقاد بايد مناسب باشه... الزاما نه همون لحظه اتفاق!
* شما به جاي قسمتي كه داخل پرانتزه دلخوريتون رو مطرح ميكنيد اما خيلي نرم
مهارت گفتگو
به نقل از آموزه هاي جناب sci براي شميم در تاپيك "خسته شدم بازم بايد تحمل كنم " پست 203 صفحه 21
اين كه مهارت گفتگو كردن چه زماني به كار مي آيد زماني است كه شما و همسرتون داراي اختلاف نظر هستيد و يا متعارض عمل مي كنيد / يا / موضوع بسيار حساس است كه صحبت معمولي در رابطه با آن بسيار دشوار است
-- در گفتگو دو موضوع بسيار مهم است! يكي حالت كلام شما ( تن صدا، بيان، شيوه بيان) زبان بدن شما! عملا شما با هر دو گفتگو مي كنيد... حتي نوع پوشش شما در گفتگوي شما بسيار مهم است... مثلا نمي شه با لباس خواب در رابطه با موضوع مهمي صحبت كرد!
-- استفاده موثر از جملات "من"، از جانب خودتون صحبت كنيد نه همسرتون!
روش استفاده از جملات من استفاده از روش XYZ هست:
هنگامي كه در موقعيت X ، عمل Y را انجام دادي، احساس Z كردم! ترتيب اين بافت مهم نيست اما اين ترتيبي كه گفتم بهترينه! مثلا چندي پيش ناراحت بودي كه همسرت وسائلش رو پراكنده مي كنه... اگر از جملات تو استفاده كنيم : " تو آدم شلخته اي هستي!" تو اصلا به فكر نيستي كه منم خسته ام و سر كار بودم!!! "
اما جملات من: وقتي مياي خونه ( موقعيت X) و وسائلت رو پراكنده رها مي كني ( عمل Y)، احساس ناراحتي مي كنم( بيان احساس Z)
-- متكلم وحده نباشيد و به همسرتون فرصت دهيد جملات شما رو كامل كنه و تكرار كنه
-- در هنگام گفتگو وضعيت مناسب همسرتون داشته باشيد ( اگر نشسته، بنشينيد) (ايستاده، بايستيد، )
-- در چشمانش نگاه كنيد و گاهي دستانش را بگيريد
-- شنونده فعالي باشيد: يعني:
1/ توجه كنيد، تو آشپزخونه ظرف نشوريد بگيد حرف بزن مي شنوم! گوشم با توئه!!!
2/ به احساساتش توجه كنيد/ يكسري از مساول رو نمي گه اما شما مي فهميد از حالت بدنش! آنها رو رد گيري كنيد و بازگو كنيد... ( خيلي ناراحت شدي!! ) شايد عقايدش رو بگه اما احساسش رو نگه!احساس رو كشف كنيد!
3/ به طنين و لحن صداي شوهرتون مثل يك گوينده راديو گوش كنيد!
4/ اعتبار بخشي كنيد!
يکی از موارد مهمی که یک گفتگو رو موثر می کنه اعتبار سازی یا اعتبار بخشی است و بی اعتبار سازی هم یکی از مهمترین مواردی هست که گفتگو رو تخریب می کنه... شما انجام می دهید و شوهرتون به سرعت یاد می گیره! گاهی این یادگیری تعجب بر انگیزه!
اعتبار بخشی عملا ارتباط کلامی و حرکتی شماست (زبان شما و زبان بدن شما) که همسرتان رو آگاه می کنه که همراه او هستید.. به آنچه می گوید علاقه نشون می دی و احترام می گذاری، به تجربه اش بها می دی هر چند اگر کاملا هم موافق نباشی
مثلا می گی : به نظر می رسه کار مهمیه! .... فکر می کنم تجربه بزرگی بوده! گاهی با تکان دادن سر و یا حتی جملاتی که نشان دهنده درک صحیح از احساسات ایشون هست اعتبار بخشی می کنید! احساس می کنم امروز خیلی این موضوع خسته ات کرده! فکر می کنم واقعا نمی خواستی باهاش همراه باشی!
اگر در مورد افکارش صحبت می کند و یا با جملاتی احساساتش رو بیان می کنه به اونها اعتبار بدهید
بعضی مواقع در گفتگو شما کاوش می کنید در مورد احساسی که واقعا عنوان نمی شه! مثلا شوهر شما در رابطه با موضوعی صحبت می کند و نمی گوید چقدر ناراحت شده! شما می پرسید: به نظرم این موضوع ناراحتت کرده! شاید شوهر شما به شما بگه: نه اینطور نیست... (اما متوجه شده که شما به احساساتش توجه داشتید و این کافیه)
شما در روند اعتبار بخشی عملا تایید نمی کنید... از احساسات خودتون فرا تر می رید و گوینده رو درک می کنید...
هرگز جای او صحبت نکنید و عملا حرفی تو دهنش نگذارید در این فرایند شما هیچ نیتی نباید داشته باشید... جز گوش دادن و درک و توجه! همین
5/ سوالهاي باز بپرسيد تا اطلاعات بيشتري بگيري! تشويقش كنيد اطلاعات بده!
6/ گفته هاش رو بدون كم و كاست و زياد كردن، خلاصه كنيد و بهش بگيد! مثلا مثل ديشب: پس منظورت اينه كه اگر ساعت 7 راهي بشيم به موقع مي رسيم!(اين مثال شميمه در مورد ساعت رفتن به مهموني كه سر همين موضوع با همسرش دچار مشكل شده بود)
تن صدايتان رو نرم كنيد و سريعا اعتبار بخشي كنيد!
2. بي اعتبار سازي نكنيد: شما گاهي بدون آنكه واقعا بخواهيد تجربيات و احساسات همسرتون رو محترمانه و يا غير محترمانه تحقير/ انكار و بي اعتبار مي كنيد! جملاتي مثل : اصلا اينطور نيست! فكرت اشتباهه! ايني كه ميگي غلطه!!! يا سرزنش مي كنيد!: گفتم اينطوري نكن! يا مقايسه مي كنيد: يارو هيچي حاليش نيست! وضعش رو ببين!!!
و اين مثال واقعي مريان:
(من تا حالا نتونستم با حرفهام ایشونو قانع کنم این نظرشون درست نیست و ایشون روی اعتقادشون محکم وایسادند اگه من بتونم این طرز فکرو عوض کنم (که زنها هیچ وظیفه ای در مخارج زندگی ندارند مگر اینکه زنی خودش دلش بخواهد از حقوقش تو زندگی کمکی کند). مسلما کوهی از مشکلاتم حل خواهد شد.)
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط merian
حالا احساسام بهتر شده نسبت به زندگیم و همسرم، میبینم خیلی از خانمها این مشکلو دارند ولی هیچ کدوم بخاطر حل این مشکل صورت مسئله رو پاک نکردند و جدا نشدند بلکه زندگیشونو اصلاح کردند پس منم این قدرتو دارم که این مشکلو حل کنم
:104::104::104:
merian گرامی پیگیر تاپیکت هستم ، گندمزار نازنین راهنمایی های خوبی بهت ارائه می دهد ، حتما تمریناتش رو انجام بده
زندگی خوبی را می توانی بسازی ، مطمئنم :72:
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
سلام بالهای صداقت
مدتیه دارم رو خودم رو حرفهام کارهام و حتی حرفهایی که همسرم میزنه بیشتر فکر میکنم به زندگیم عمیق تر فکر میکنم میخوام ببینم از این زندگی من و اون هر دو چی میخوایم
رابطمون بهتر شده تقریبا بعضی مشکلاتو با خودم حل و فصل کردم پروندشو بستم
مثلا فکر کردم قرار بوده یه بیماری صعب العلاج یکی از ما بگیریم و با این پول رفع شده
یا اینکه اون پولو اصلا به یکی که نیاز داشته کمک کردم و منتظر برگردوندشم نیستم
اینطوری راحت تر شدم و دیگه بهش فکر نمیکنم
حالا مشکل من اینه که خیلی وقتها من مجبورم بخاطر سلامتیم مثلا هزینه ازمایش و دکتر و این چیزهارو خودم پرداخت کنم چون همسرم میگه من در حال حاضر ندارم که بدم در واقع اون چون مخارجش زیادتر از درامدش هست همیشه مقروضه و هیچ وقتم نمیخواد این مشکلو جدی حل کنه
پس من مجبورم بخاطر حفظ سلامتیم خودم هزینه کنم
یا هزینه های شخصی دیگمو ایشون ندارند که پرداخت کنند اینکه میگم ندارند یعنی واقعا ندارند
باز اینم یه جورایی سخته که همسرم مسئولیتی در قبال من نداره و من خودم هزینه هامو میپردازم
نمیدونم راه حلی برای مشکلم وجود داره یا نه
ممنونم از راهنماییهای دوستهای خوبم
بالهای صداقت از تشویق شما ممنونم که بهم انگیزه ساختن میدین