RE: بالاخره اقدام قانونی برای تعیین تکلیف زندگیم کردم
دوستان خوبم سلام
دیروز بعد از کلی فکر کردن یه تصمیمی گرفتم و اونو اجرا کردم خواهش می کنم در این باره نظر بدید فعلا کار به اجرا گذاشتن مهریه و توقیف اموال رو متوقف کردم و از شورای حل اختلاف هم خواستم یک جلسه دیگر جهت رسیدگی و بهتر است بگم آشتی دادن برایمان بگذارند منتها ازشون خواستم که این موضوع رو به همسرم نگن که این تصمیم از طرف من بوده تا قاطعیت من و مصمم بودن من زیر سوال نرود و باعث پررو شدن ایشان نشود که بخواهد بعدا سر این مسائل سرکوفت بزند که چه زود ترسیدی یا خودت خواستی برگردی و از این حرفها ... ازشون خواستم اینطور اظهار کنند که مثلا ما خودمان صلاح دیدیم به خاطر وجه اشتراکهایی که بین شما هست و اینکه مشکل حادی بین شما نیست و با وجود فرزندی که دارین صلاح شما در جدایی نیست و خواسته همسرتان مبنی بر ارسال پرونده را به دادسرا فعلا اجرا نکردیم چون اون روز به خاطر دلخوریهایی که داشتند می خواستند احساسی عمل کنند که درست نیست در واقع همه این تصمیمها رو انداختم به عهده خود شورای حل اختلاف و هدفم از این کار بیشتر این بود که با کنکاش و مشاوره به نیت اصلی همسرم پی ببرم و ببینم اگر واقعا خواهان ادامه زندگی هست من هم بی شرط و شروط برگردم سر زندگیم و یا نه اگر خواست سنگ جلو بیندازد و اینبار او شرط بگذارد و فقط تظاهر به آشتی بکند آنوقت تصمیم قبلی ام را اجرا کنم به هر حال اعضای شورا خودشان کار مشاوره هم انجم می دهند و خیلی راحت می توانند نیت همسرم را تجزیه و تحلیل کنند البته امیدوارم که این نیتم که بیشتر خیر و صلاح پسرم را در پی دارد به سرانجام برسد لطفا برایم دعا کنید که همسرم از خر شیطون پیاده شود و من موفق شوم
RE: بالاخره اقدام قانونی برای تعیین تکلیف زندگیم کردم
سلام میترا جان...
من همه ی تاپیکت رو خوندم... اشتیاق تو به زندگی توی همه ی جمله هات موج میزنه؛ مخصوصا این پست آخر
شما الان فرزندی دارین و باید زندگی رو بسازین... یعنی دقیقا همین کاری که شما داری انجام میدی. عالی بود...:104:
انشالله که دوباره همه چیز درست میشه، اما این بار که دوباره به زندگیت برگشتی به همسرت بگو: میخوام یه زندگی جدیدی رو شروع کنیم، از گذشته فقط عبرت بگیرم و آینده رو بسازیم.
یه سری قانون بذارین تو خونتون مثلا روزهای جمعه آشپزی با آقا یا هر چیز دیگه ای که مقداری از مسئولیت های شما رو کم کنه.
قانون ها رو یه جایی بنویسین که هر دو ببینین و درضمن همون بار اول سعی نکنین هرچی قانونه بذارین.. کم کم مشکلتون حل میشه.
RE: بالاخره اقدام قانونی برای تعیین تکلیف زندگیم کردم
میترای عزیز
خیلی خوب و با انگیزه داری برای زندگیت تلاش میکنی.
انشالله که موفقم میشی .
تمایلت به نجات زندگیت تو تمام پستهات مشخصه عزیزم. به خاطر همین نیتت هم من بهت بتریک میگم و دعا میکنم کارت درست بشه.
عزیزم شرط گرفتن حق طلاق شرط خوبی نبود. بهتر که کوتاه بیای.
اونچه که تو پست آخرت گذاشتی هم خیلی شیوه خوبی هست و انشالله بدون وارد شدن خدشه ای به تصمیم و غرورت ، با همکاری شورا بتونی به خونت برگردی.
اما
.
.
اما این بی شرطی هم خوب نیست. به نظر من بهتره تعهداتی از همسرت بگیری. نباید که مظلوم واقع بشی.
مثلا نمیدونم تضمین مالی. تعهد اخلاقی و ....
تا دوباره مورد سوء استفاده قرار نگیری عزیزم و به کوچکتیم بحثی از خونه ات بیرونت نکنن.
RE: بالاخره اقدام قانونی برای تعیین تکلیف زندگیم کردم
پنجشنبه همین هفته یه جلسه دیگه تو شورای حل اختلاف برامون گذاشتند البته به خواسته من و به نیت آشتی دادن
مهربونی جونم شما راست میگید که بی تعهد و بی شرط برگشتن هم درست نیست اما با شرط گرفتن حق طلاق که اوندفعه گذاشتم می ترسم بدتر لج کنه و حاضر به دادن هیچ تعهدی نشه در این صورت نمی دونم باید چیکار کنم آیا نباید کوتاه بیام و سفت و سخت رو حرف خودم وایسم و این بازی رو کش بدم اگه به جدایی هم رسید هر چه بادا باد!
یا بی شرط و بی تعهد بعد از 10 ماه با خواری و خفت برگردم و اونموقع چطوری پیش همه اطرافیان و فامیل سر بلند کنم آخه مگه من حق ندارم این انتظارو از شوهرم داشته باشم که به همه نشون بده برام ارزش قائله و واسه برگردوندنم و واسه اینکه خیالمو راحت کنه یکسری تهعدهارو قبول کنه ؟
از مشاورین محترم خواهش می کنم که منو راهنمایی کنند چون برای تصمیم گیری درست وقت زیادی ندارم من الان تو وضعیت روحی بدی قرار گرفتم و عقل خودم هیچ کمکی بهم نمی کنه انگار اینجا جایی شده واسه درد دل کردن و خوندن بدبختیهای مردم کمتر می بینم که مشاورین راهنماییهای به موقع ارائه بدند تا دیر نشده بهم بگید چیکار کنم؟
RE: بالاخره اقدام قانونی برای تعیین تکلیف زندگیم کردم
دوست عزیز:72:
من زیاد در جریان موضوعتون نیستم ولی آنچه به ذهنم میرسه میگم امیدوارم استفاده کنی.
اینطور که متوجه شدم شما بارها و بارها سر مسائل ریز و درشتی با شوهرتون اختلاف داشتید قهرهای
دیگه ای هم داشتید پس اگه مثل قبل بدون شرط و شروطی آشتی کنید همون آش و همون کاسه است.
لطفاً مهمترین مشکلاتتون با ایشون رو اولویت بندی کنید و از همون شورای حل اختلاف یا ریش سفید دیگه ای
بخواین از شوهرتون تضمینی برای رعایت انها بگیره.
در غیر اینصورت دوباره ایشون همون رویه رو تکرار میکنند.
لطفا خودتون هم سعی کنید اعمال تنش زایی که قبلا انجام میدادید رو در زندگیتون دوباره تکرار نکنید.
موفق باشید.:72:
RE: بالاخره اقدام قانونی برای تعیین تکلیف زندگیم کردم
سلام میترا جان
می خواستم یه چیزی بگم ولی به دل نگیر
می خوای حق طلاقو بگیری من یه سوال داشتم ایا شوهرت می خواد طلاقت بده که حق طلاق می خوای؟
حالا از این شرط منصرف شدی به جای خود
عید می خواستی خودت بری سر خونه زندگیت ولی حالا میگی می خوام شرط بزارم برم
شوهرتو بیش از این لجبازتر نکن
اگه شورای حل اختلاف راضیش کرد برو سرو خونه زندگیت
چیکار به حرفه مردم داری
بابا جان همین مردم باعث شده امار طلاق این همه بالا رفته
به خودت و بچه ات فکر کن
به خدا شوهرتم پشیمونه
مردا مغرور هستن
خواهر من به خاطر بچه ات برگرد تو زندگیت
از حرف من ناراحت نشو باور کن دوست دارم می گم
از نظر من کسی باید شرطو شروط بذاره که شوهرش بعد از دو سه روز قهر داره درو از جاش میکنه
ولی متاسفانه شوهرای ما اینطوری نیستن و درست بشو هم نیستن
پس برو خونه ات
باور کن همون مردمی که ازشون معذبی خدای نکرده کارت به جای دیگه بکشه به تو و بچه ات ترحم می کنند و این از همه چی بدتره و شاید بهت یا پشت سرت بگن قدر زندگیشو قدر شوهرشو ندونست و زندگیشو از هم پاشوند
حقیقتش این حرفا درست نیست و همه قصد زندگی دارن اونم از نوعه خوبش
ولی متاسفانه فرهنگ ما اینه
باور کن به زندگیت برگردی موفقتر میشی
چون حتما شوهرت هم ادب شده
چون با اینکه من خودم اصرار کردم برگشتم ولی شوهر من هم سختی می کشیده
:302::302::302::302::302:
الان خودش اعتراف می کنه و من می گم اگه زندگیتو دوست داشتی چرا نمیومدی میگه چون غرورم اجازه نمی داد و در ضمن تو خودت رفتی و گناها گردن خودت بود و من هم قبول می کنم گناها گردن من بود و الان خدارو صدهزار مرتبه شکر می کنم که برگشتم و زندگیم خیلی خیلی بهتر شده
پس برگرد:43:
تو خودت برگرد به همه بگو شوهرم التماس کرد برگشتم
مگه تو خونه جمع می کنی مردمو و می گی بیایید شوهرم به من ارزش قائل شده
برگرد و بگو خودش خواست و برگشتم نه خفت داره و نه چیزی
دخترا به روی پدر و مادرشون وایمیسن و می گن من فلان کسو دوست دارم و باید منو به اون بدین
نمی دن میره رگه دستشو میزنه
تو که شوهرته عقد کردته یه بچه ازش داری
اگه دوسش داری برگرد
RE: بالاخره اقدام قانونی برای تعیین تکلیف زندگیم کردم
عزیزم خوشحالم که زندگیت داره روبه راه میشه
منم با نظر گل یاس موافقم
RE: بالاخره اقدام قانونی برای تعیین تکلیف زندگیم کردم
میترا جان خوشحالم که به امید خدا کم کم داره زندگیت برمیگرده سر جای خودش .
عزیزم هدف تو زندگی کردنه ، مگه نه؟
پس بهتره شرط هایی بزاری که زندگیت رو بهتر کنه ، مثل رفتن پیش مشاور برای از بین بردن اختلاف ها ، یا فکر کنم به خاطر شغل همسرت هم مشکلاتی داشتین ، مثل این طور شرط هایی .
بهتره تو جلسه ای که دارین یا بعدش (آخه نمیدونم دقیقا جو اونجا چطوره) بشینی باهاش صحبت کنی و اونچه که نیاز دلت هست و جهت رفع مشکلاتتون و بهتر کردن زندگیتون هست بهش بگی .و این ها شرط برگشتنت باشه .
به نظرم بهتره طوری بهش بگی که فقط اگه زندگیتون مثل قبل نباشه برمیگردی و میخوای همه چیز جبران بشه .و بگی که خودت هم خیلی سعی میکنی و از اون هم میخوای .
موفق باشی :72:
RE: بالاخره اقدام قانونی برای تعیین تکلیف زندگیم کردم
سنجاب جان ، گل یاس همراه گرامی ،ستاره درخشان و تمانای مهربان از همتوم ممنون که با نظرات سازنده تون منو تنها نمی ذارین . من به اندازه شما خوشبین نیستم در واقع امیدی به دادن تعهد در هیچ یک از مشکلاتی که داشتیم از طرف همسرم ندارم چون بدجوری رو دنده لج افتاده و افسردگی که قبلا داشت حالا فکر می کنم وخیم تر هم شده و این باعث می شه که نتونه درست تصمیم بگیره یعنی به گفته خودش و خانوادش کلا از دنیا بریده و بود و نبود خودش و زندگیش چندان فرقی به حالش نداره اگه بخوام برگردم باید بی شرط و شروط باشه وگرنه بعید می دونم اون بخواد بابت چیزی امضا بده میگه من موقع عقد همه امضاهایی رو که باید می دادم دادم در واقع این مشکلات و از طرف خودش نمی دونه و منو مقصر تام می دونه به نظر شما با این دیدگاه می شه زندگی رو دوباره ساخت من هیچ خواستنی از طرف اون تو این 10 ماه ندیدم فقط اون روز تو شورا خواست که برگردم اونم مستقیم بهم نگفت من اینطور فهمیدم دیگه بعدش هیچی دوباره سکوت مطلق و بی تفاوتی بینمان حاکم شد. برام دعا کنید تا فردا که یه جلسه رسیدگی دیگه تو شورا داریم همه چی به نحو صحیح و درست پیش بره و مشکلاتمون ریشه ای بخواد حل بشه وگره روز شنبه جلسه رسیدگی به ترک انفاق از طرف ایشون و پرداخت نفقه مون هست که دیگه اون وقت کارها می افته رو چرخه بدتر و لج و لجبازی بیشتر و بعدش هم نمی دونم چی پیش میاد .از همتون می خوام برام دعا کنید و راهکار های عملی ارائه بدید
( ممنونم)
RE: بالاخره اقدام قانونی برای تعیین تکلیف زندگیم کردم
میترا جان
ای کاش لااقل تعهد رفتن پیش مشاور خوب و با تجربه رو ازش بگیری.
به نظرم این دگه حداقله.
یعنی تو شورا بگو که همسرتو دوست داری و میخوای زندگی کنی اما شرطت اینه که با همدیگه به یه مشاور خوب مراجعه کنید و مشکلونو ریشه ای حل و فصل کنید.