سلام
من دوست دارم زمان يه خورده زودتر بره جلو تا ببينم بالاخره تكليف من چي ميشه!!!!!
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
من دوست دارم زمان يه خورده زودتر بره جلو تا ببينم بالاخره تكليف من چي ميشه!!!!!
سلام erfan25
اصلا دوست نداشته باش که زمان جلو بره تا تکلیفت چی بشه! چون مجبوری (ببخشیدا)، زمان را تا زمانی که در گور قرارت می دهند جلو ببری...!!! چون همیشه در فردا حادثه ای جدید وجود دارد ...
سلام
آراه من باز هم شوهرم رو انتخاب مي كردم همسرم مردي خودساخته و منطقيه البته يك سري خصائص بد هم داره كه در مقايسه با زندگي خيلي هاي ديگه (اگر واقع بين باشم ) به چشم نمي ياد و حتي قابل بحث نيست . يكي از مهمترين صفاتش اينه كه خودش براي زندگي اش تصميم ميگيره و هرگز به خانواده اش و يا خانواده ام اجازه دخالت نداده البته نه با ناراحتي بلكه اصولي
اما مطمئنم خيلي از كارهايي رو كه در مورد خانواده همسرم انجام داده بودم تكرار نمي كردم اي كاش باهاشون صميمي نميشدم. اي كاش به حرف هاي همسرم گوش مي دادم و قاطي نمي شدم تا الان بفهمم تكبر خريدار بيشتري داره تا يك دلي
سلام
سئوال جالبي بود و الحمدالله اكثر پاسخها به جز دو مورد مثبت
ولي يك نكته كوچولو براي دوستان با پاسخ مثبت : تنها اين مهم نيست كه شما فرد مورد نظر را انتخاب مي كرديد يا نه مهم اينه كه آيا ايشان شما را بازهم انتخاب مي كرد
و يك نكته براي دوستان با پاسخ منفب : هميشه دوست داشتن تصاحب كردن نيست به گذشته يكم نگاه كنيد
و براي هر دو گروه در هر دو حالت خود خواه نباشيد
ببخشيد دير اومدم زود حرف زدم خيلي معذرت مي خواهمممممممممممممممممم ولي روي حرفهاي كه زدم يكم كوچولو فكر كنيد
من اصولاً با برگشت زمان به قبل مخالفم هیچ وقت دلم نمی خواد اون مسیری که گذروندم رو دوباره بگذرونم ولی در حال حاضر دلم می خواد زمان رو ثابت نگه دارم تا بتونم از فرصت های باقی مانده استفاده کنم چون الان مدتیه که فکر می کنم زمان به سرعت باد داره می گذره و من دلم می خواد سرعتش رو کند کنم. چون از زندگیم و همسرم راضی هستم.
سلام
خدمت جناب مدير عرض كنم كه شما متوجه منظور بنده نشديد البته خودم جوري صحبت كردم كه به غير از شخص خودم كسي متوجه منظورم نشه و الا من هم آينده نگر هستم هم به تك تك لحظاتم اهميت مي دم و به هر حال ممنون از راهنماييتون
من همیشه واسه داشتن بهترین فرصتها دیر رسیدم دیرخیلی دیر:302: اگه میشد دنده عقب اومد چی میشد؟ شاید دیگه زندگیم این همه پر از اگر و کاشکی نبود.
کاشکی می شد:47:
امتداد نگاه من خالي ست ........
در امتداد نگاه من .... ديگر هيچ رويايي نيست .........
ديگر پشت پنجره ام فقط به دنبال آسمان می گردم .....
شوهرم خصوصيات مثبتش خيلي بيشتر از خصوصيات منفيشه و هنوز هم فكر مي كنم بهترين شوهر دنيا است و بهتر از هر كس ديگه اي مي تونه من و درك كنه پس مطمئنا با اين فكر دوباره انتخابش مي كردم
اصلا ازدواج نمی کردم چه برسه که باز هم همسرم رو انتخاب کنم
ترجیح میدم برگردم به 18-19 سالگیم و زمان توی همون سالها هی تکرار بشه و جلوتر نرم
کاش می شد ولی افسوس که نمیشه
اگه برمی گشتم به عقب شايد ازدواج نمی کردم
ولی همچنان يه عاشق می ماندم
چون فهميدم با ازدواج ،عشق کم کم تموم ميشه