RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
بهار عزیزم
اگر تو در خونه 1 مسئله داری مطمئن باش در خونه همسر 1001 مسئله خواهی داشت!
پس برای فرار از مسائل و مشکلاتت و فشار اجتماع ازدواج نکن چون ممکنه از چاله در بیای بیافتی توی چاه!
من هم با پدرم اختلاف نظر دارم و پدرم درست مثل پدر شما فکر می کنه و اصلا تاب شکست نداره اما خوب اون من
رو خیلی دوست داره و چون شخصیتش محتاطه می ترسه با شکست من بشکنم و از محبت زیاد گاهی نصیحت و
سرزنش می کنه من رو! پس دوباره رسیدیم سر خط مسائل بهار!
مهمترین مسئله بهار ترس از رویارویی با واقعیات زندگی و پذیرش واقعیات و مواجهه صحیح با اونهاست!
بهار شناخت خودت تنها مرتبط به کارت ، اهدافت ، علایقت و موقعیت شغلی و اجتماعیت نیست!
شناخت خودت یعنی اینکه بهار واقعا از زندگی چی میخواد؟ چه چیز در زندگی بهار هست که باید بهار بهش برسه!
اصلا بهار چه آینده ای در این دنیا و پس از مرگ برای خودش متصوره! جایگاه بهار در زندگی چیه و باید به چه
چیزهایی برسه! اصلا مهمترین سوال و دغدغه زندگی بهار چیه؟
مثلا من مهمترین سوالم در 24 سالگی این بود که خدا من رو برای چی خلق کرده و برام خیلی مهم بود که به
پرسش جواب بدم! کم کم دارم به جوابش میرسم و درهای زیادی به روم باز شده!
میخوام بگم تا سوالی نباشه جوابی هم نبیست و شناختی هم حاصل نمیشه!
پروفایل من رو نگاه کن! من 2 قسمت نوشتم درباره خودم! یکی شناخت روحیات و علایق جسمانیمه و یک بخش
دیگه اش شناخت از روح و وجود معنوی خودمه که اصل آرامش و معنای زندگی در اون نهفته اس!
تو اگر به سوالات روح خودت پاسخ بدی به ثبات و آرامش میرسی چون گاهی کارهایی که جسم رو راضی می کنه
روح رو ناراضی می کنه و تو اگر ندونی روحت دقیقا چی میخواد و چه درمانی رو می طلبه علیرغم موفقیت های
ظاهری دائم حس می کنی یک چیزی کمه و همه چیز درست نیست! و بالطبع اون سرگشته ای و از آینده
می ترسی!
اما بهار
ما انسانیم و جایز الخطا! مهم این نیست که نظر خانوادت راجع به شکست هات چیه! مهم اینه که باور کنی تا
تجربه ای نباشه موفقیتی حاصل نمیشه! پس اسم تجربه رو نذار شکست! اگر اینطور نبود که هرگز ادیسون 100
عنصر رو امتحان نمی کرد که 101 امین عنصر تنگستن باشه و برق اختراع نمیشد!
پس از سرزنش ها ، تجربه ها و تلاش ها و گام برداشتن به سوی آینده نترس بهار!
با شجاعت با زندگی و حقایقش مواجه شو و تا خودت و خواسته ات از این زندگی رو درک نکردی وارد زندگی
مشترک نشو چون این کلاف سر در گم رو بیشتر از گذشته پیچیده می کنه!
تو وقتی ندونی از زندگی چی میخوای دقیقا ، چطور میتونی روحیات همسرت رو بشناسی و خوشبختش کنی؟
مثلا من میخوام ازدواج کنم چون دوست دارم یک خانواده داشته باشم! یک همراه و همسفر و همسر داشته باشم
تا به کمکش کاملتر بشم و بهتر و با روحیه بیشتر مسائل زندگی رو کنار هم حل کنیم و حتی فرزندانی رو با هم
تربیت کنیم و به جامعه بدیم که نامی نیک از ما به یادگار بگذارن و برای همه مفید باشن در حد توانشون نه بیشتر!
چون احساس می کنم زندگی و به دنبال اون زندگی مشترک یک سفره که از این دنیا شروع میشه و ادامش در
آخرته و من از الان باید یک همسفر پیدا کنم برای طی این مسیر پیچیده و پر و پیچ و خم...
حرف هام اصلا شعار نیست و واقعا بهشون رسیدم و البته این حرف ها رو برای هر کسی نمیزنم و چون تو رو قابل
دونستم این حرف ها رو به تو گفتم بهار!
فقط یادت باشه اون شخص مثل من و تو کامل نیست و نواقصی داره و مهم اینه که بخواین با هم دیگه کامل بشین
و ایده آلگرایی نکنی که از اصل هدف دوربشی!
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
اره میدونم ..میدونم دلایل غلطین..اما راه رو بهم بگید چطوری تحمل کنم؟
من طاقت حرف شنیدن از خونوادمو ندارم..با سرزنششون میشکنم...الان خیلی بهتر شدم اما دلم نمیخواد فکر کنن نمیتونم...وقتی اونا همه ی هم و غمشون اینه که ازدواج کنم..
من انقد ادم ظاهر بینی نیستم..منم به ادم بودن افرینش این زندگی فکر میکنم..زندگی برای من یه کشف و شهوده..به نظر من خدا یه فرصت بهمون داده تا کشف کنیم و نمیدونی این کشف و فهمیدن معنای هر چیز چه لذتی بهم میده..همین کنکاش تو روح و روانم چه جالبه..منم میتونم خودمو بزنم به کوچه علی چپ و فقط به فکر خورد و خوراکم باشم اما اینا به تنهایی ارضام نمیکنه..نصف بیشتر عمر من به فکر کردن گذشته..
اما ترسها نگرانیها دل دل کردن ها هنوزم هست.
گاهی به خودم میگم این خواستگار رو روش خوب فکر میکنم اما وقتی میاد جلو یه کوه از ترسها و افکار عجیب و غریب میاد سراغم.
الان من نه 0 هستم نه 100..هم معنوی دارم نگاه میکنم و هم مادی..........همیناس که گیجم کرده..بین مثبت و منفی در نوسانم
چرا من اینطوریم؟؟چرا مثه بچه ادم نمیتونم زندگمو بکنم...به خودم میگم عین بقیه شوهر کن برو سر زندگیت خوش باش به فکر غذا و کار باش ...اما میدونم این دلخوشیا موقتیه..روح منو تا ابد نمیتونه سیراب کنه
اینجاست که یهو ترمز میگیرم..نمیدونم چه کنم؟
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
خوب بچه آدم :)
نوشتی :
نقل قول:
چرا من اینطوریم؟؟چرا مثه بچه ادم نمیتونم زندگمو بکنم...به خودم میگم عین بقیه شوهر کن برو سر زندگیت خوش باش به فکر غذا و کار باش ...اما میدونم این دلخوشیا موقتیه..روح منو تا ابد نمیتونه سیراب کنه
اول یک تشویقت بکنم :104: :104: :104: :104:
چون شناخت و فهم درست صورت مسئله 50% حل مسئله است و میمونه 50% دیگش!
خوب تو نمیتونی مثل بقیه باشی چون تو با بقیه متفاوتی و حتما هم هدف از خلقتت متفاوت تر از بقیه بوده...
ناراحتی که زیاد می فهمی؟ دوست داشتی مثل بقیه یک زندگی ساده داشتی؟ این روح سرکشت رو سیراب
می کرد اونوقت؟
خوب گل من توقعت از ازدواج زیاده!
روحت رو ازدواج سیراب نمی کنه!
روحت رو اهداف متعالیت هستند که سیراب می کنن!
ازدواج اگر از نوع درستش صوت بگیره تو رو به آرامش میرسونه و همسفرت تو رو در سختی های راهت همراهی
می کنه و بهت انگیزه میده برای ادامه راه! اما ازدواج مقصد یا هدف نیست توی زندگی ما...
ازدواج یک رویداده که تو زندگی بعضی ها رخ میده و تو زندگی بعضی ها نه!
پس روحت رو با اهداف متعالیت سیراب کن!
ازدواج برای شاد کردن ما ، خوشحال کردن ما ، سیراب کردن روح ما و یا حل مشکلات قبلی ما نیست!
ما خودمون مسئول شاد کردن و خوشحالی ، سیراب کردن روحمون و حل مسائل قبلیمون هستیم!
ازدواج برای اینه که در سایش کاملتر بشیم و به آرامش و محبت عمیق برسیم...به خود حقیقیمون و بعد به خدا!
این رسیدن به ذات بینهایت طلب خودمون و در نهایت رسیدن به خداونده که روح ما رو سیراب می کنه!
مسیر رو غلط نرو! انتخاب خوب تو رو به سمت اهدافت نزدیکتر می کنه و بهت آرامش و انگیزه میده!
اما اگر هدف و برنامه نداشته باشی بهترین انتخاب ها هم تو رو سیراب نمی کنن!
فکرت رو راجع به ازدواج درست کن تا نگاهت به زندگی و ازدواج هم تغییر کنه!
مسئله بهار اینه که باید خودش رو پیدا کنه و بعد خدا این بهار ما رو عاشقش کنه تا نگاهش به دنیا عوض بشه!
مطمئن باش وقتش که برسه و نیمه گمشده ات رو که پیدا کنی می بینی دنیا چقدر عوض شده و دیگه دلت از اون
مرد خوشبخت زده نمیشه... :)
این داستان قطعه گمشده اثر شل سيلور استاين ، من رو یاد تو انداخت بهار ... بخونش
داستان قطعه گمشده
در مورد مواجهه ات با رفتار خانوادت هم در تاپیک "بار زندگیم رو دوش خودمه" واست چند خطی حرف دارم که فردا
که سرم خلوت تره واست می نویسم که چه کار کنی که بتونی با حرف هاشون کنار بیای و دلت نشکنه...
:46:
:72:
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
تو گاهی ادمو غافلگیر میکنی و این داستان از اون غافلگیریا بود..اره چقد خوب میشه من هم سعی کنم بشم یه دایره و بعد یه دایره هم مسیر و خوش سفر هم انتخاب کنم و بقیه راه رو با هم بریم.بعضی وقتا که من خسته میشم اون کمکم کنه و بعضی وقتا من به او...گاهی هم بریم کنار جاده تو چمنها خوش بگذره...اره خیلی ایده اله...اما تو واقعیت چطوری؟؟؟
من وسایل مورد نیاز رسیدن به هدفهام رو ندارم..اینجا ازدواج و شوهر برام میشه یه وسیله..
دوستان دیگه هم بگید.
باشه بهار شادی عزیز منتظر نظرات خوبت هستم.
نقل قول:
چون شناخت و فهم درست صورت مسئله 50% حل مسئله است و میمونه 50% دیگش!
مشکل همون 50 درصد راه حلهاست..
لطفا در مورد ترسها و تردیدها هم بگید.
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهار66
من وسایل مورد نیاز رسیدن به هدفهام رو ندارم..اینجا ازدواج و شوهر برام میشه یه وسیله..
سوالي كه اين جا پيش مياد اينه كه:ازدواج وهمسر آينده وسيله ي دستيابي به چه اهدافي خواهندشد؟
اگر اهدافي كه مد نظر داري اهدافي مقطعي ويا نشات گرفته از احساسات يا موقعيت سني و كاري وغيره باشد بي شك پس از رسيدن به آن هدف وسيله را هم ديگر دوست نخواهي داشت و برايت به شكل يك چيز بي ارزش وكسل كننده نمايانگر ميشود.مثلا:اگر به خاطر رهايي از سرزنشهاي خانواده وكسب اختيار وآزادي عمل ازدواج كني به محض رسيدن به اين موارد ديگر جذابيت طرف مقابل واين رابطه بي شك فراموش خواهد شد.
بهار جان:ازدواج نه هدف است ونه وسيله،نه الزامي دارد كه همه ازدواج كنند ونه انكاري براي ازدواج نكردن همه وجود داره!ازدواج تنها يك مقطع از كليه ي مقاطع زندگي ماست،وشايد تنها مقطعي كه نقش تصميم گيري صحيح در موردش اين قدر پررنگ است وما اين قدر در آن مختار هستيم.و البته چلنجهاي خاص خودش را هم دارد واگر ما به درستي به بلوغ فكري رسيده باشيم ومعناي زندگي را(كه احساس ميكنم براي هر كسي متفاوت است ونوعي از كشف وشهود فردي است) درك كرده باشيم از اين چلنجها براي قوي تر كردن روح وجانمان استفاده ميكنيم وگرنه شايد در ازدواج هم همسري به مراتب سرزنشگرتر از خانواده نصيبمان شود (ويا شايد ما با عدم شناخت خودمان او را تبديل به فرد سرزنشگري كنيم)،آنوقت تكليف چيست؟
چرا فكر ميكني همه ي كساني كه ازدواج كردن خوشن؟وبه فكر غذا وكارن؟وراحت دارن زندگي ميكنن؟
خود اين سايت ومشكلات متاهلين در اون به خوبي نمايانگر نادرستي اين فرضه!
بهار...بايد روي خودت كاركني،حساسيتي كه در شما نسبت به رفتار وتوجه واحساسات خانواده ات وجود داره،اگر چه تا حدودي ناشي از رفتار غلط خانواده است اما بيش از همه به خاطر ضعف شناختي شما نسبت به خودتونه.اين شما هستيد كه اين نقطه از زندگي خانوادگي رو اين قدر پررنگ كرديد كه ميتونه آزارتون بده.وصد البته در زندگي مشترك در اينده نقاط ضعف بسيار بيشتري در رابطه وجود خواهد داشت واون وقت براي گريز از اونها ميخاي چه كار كني؟
در مورد ترسهات بايد واضحتر ودقيق تر بگي،جزيي تر تا بشه در موردش بحث كرد.
پ.ن:بهار جان...تاپيكت باموضوع تنوع طلبي شروع شد،كه جزيي وقابل بحث بود،اما روند اون داره به سمت كليات وبحثهاي باز پيش يره كه فكر نميكنم كمك حالت باشه،احساس ميكنم اگر سوالاتت رو دقيق تر بپرسي دوستان بهتر راهنماييت كنن.
موفق باشي
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
در مورد خونواده بحثی ندارم و نمیخوام روش فوکوس کنم..به جاش بهتره فقط درباره خودم حرف بزنیم.
قضیه این بود که چند نفر بهم گفتن ادم تنوع طلبی هستی و اینطور که بوش میاد بعد ازدواج ممکنه ازهمسرت زده بشی و برای پیشگیری بهتره هر چند وقت یه بار یه فاصله بینتون بدی مثل مسافرت وهمچنین گفتن سردرگمی.
البته اینکه من واقعا تنوع طلبم رو نمیدونم ..چند نفری بهم گفتن.
درباره خودشناسی گفتیم که بحث به چیزای دیگه کشیده شد..شما چطوری تونستین برای ازدواجتون یه تصمیم قاطع بگیرین؟
و ایا شده بعد مدتی ازهمسرتون زده بشید؟یا دلتون بخواد برید سراغ یه موضوع دیگه؟یا تنها باشید؟یا نمیدونم ازاین چیزا دیگه...
هنوزم نمیدونم واقعا تنوع طلب هستم یا نه..اما دوستم میگه هستی..
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
بهار66 عزیز
میشه در مورد خانوادتون بیشتر بگی که دقیقا مشکلتون باهشون چیه؟
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
من نظر شخصیمو میگم
چون خودم درگیر این سوال بودم و از کلی آدم های متاهل اطرافم پرسیدم
همشون عقیده داشتن همسر آدم تو هر مقطعی ممکنه کاری کنه که دل آدمو بزنه و حتی بعضی میگفتن شوهراشون رفتاری داشتن که تو یه مقطع زمانی ازشون متنفر شدن اما باز همون مرد کاری کرده که زن دوباره عاشق زندگیش شده
به نظرم اگه خودت به اون بلوغی که بقیه گفتن برسی و کامل باشی و همسرت درست انتخاب کنی این مسائل تو زندگی حل میشه
انقدری که تو نگرانشی نگران کننده نیست
آدم حتی تو 4 سال دانشگاهم ممکنه یه زمانهایی از دانشگاه یا رشته یا استادی که درسو باش برداشته پشیمون شه اما در کل راضیه از موقعیتش
باورت نمیشه من از همه خانومهای متاهل اطرافم پرسیدم هیچ کدومشون نگفتن حس علاقه و دوس داشتن نسبت به شوهرشون مستمر بوده ( گاهیم خسته و دل زده شدن و خواستن تنها باشن) یعنی همشون تو زندگی زمانهایی رو داشتن (هر چند کوتاه )که خواستن تنها باشن به خواستگارهای قبلیشون فکر کردن و یا حتی از ازدواج پشیمون شدن و فک رکردن میتونست موقعیت های بهتری داشته باشن
مهم رفتار درست زن و شوهر تو اون بازه زمانیه که با بالغ بودن هر دوشون حل میشه
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
تماس عزیز شونصدتا تاپیک دربارشون زدم ولی بذاریم اینجا فقط مختص خودم باشه عزیزم.
اره جوانه جان کاملا درست و منطقی گفتی...پس من چِمه؟
ای خدا به دادم برس من چِمه؟
چیکار باید کنم؟؟؟
الان من حالم خوبه یا مریضم؟؟
من بالغ نیستم؟؟؟چیکار کنم تا بالغ بشم؟؟؟
یکی بیاد یه طبابتی کنه...
موفق باشید
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
بهارم ، خانمی
همین پستت عجله و هیجان را بخوبی نشون میده . چرا اینهمه نگرانی .
هرچیزت که باشه کار نداشته باش بگو چکار بکنم . من میگم ، مدتی به هیچ مسئله ای فکر نکن . رها کن خودت را از بهار و مسائلش ، مدتی به مسائل غیر مربوط به خودت بپرداز . لازمه که از خودت یه مدتی دور بشی و اینهمه خود میان بینی نداشته باشی . وایستادی وسط و از جوانب مختلف داری مسئله می یابی و میخواهی بررسی کنی و .... ول کن ، رها کن . بهار هیچیش نیست فقط هیجان زده هست ، ذهنش زیادی اختیارش رو به دست گرفته ، به قول امروزیها کودک درونش ( احساسات ) زیادی داره شلوغ بازی در میاره .
مدتی به هیچ مسئله ای فکر نکن . ذهنت را خالی کن . خالی خالی . یه برنامه ، تنها یه برنامه مشخص برای خودت بگذار که البته مربوط به خودت در رابطه با خودت نباشه و روی اون تمرکز کن و به اون بپرداز . مثلاً برنامه مثل یک کار پژوهشی در یک موضوع خاص که هیچ ربطی به مسائلت نداشته باشد . یا یه رشته ورزشی را دنبال کن یا یک کار هنری و .....
مدتی باید رها باشی و از این مسائل دور شوی و بعد که آزاد شدی از دور مسائل را خواهی دید و درک بهتری خواهی داشت .
ذره بین گذاشتی روی خودت از جوانب مختلف . بس کن عزیزم این یقه خودتو رها کن خفه داری می کنیش .
بد نیست یه سری به تاپیک های زیر بزنی :
http://www.hamdardi.net/printthread.php?tid=11160
http://www.hamdardi.net/thread-21058.html
http://www.hamdardi.net/thread-11830.html
http://www.hamdardi.net/thread-15924.html
http://www.hamdardi.net/thread-13665.html
.