RE: انتظارم از شوهرم این نبود 2
شاید درست نباشه من نظر بدم اما اقلیما جان وقتی همسرش چت جنسی هم داره یعنی یه جای کار داره میلنگه..
بعدشم مشاور که قرار نیست زمین و زمان رو بهم بریزه شاید اصلا با توجه به صحبت حضوری رایحه که با مجازی فرق داره بهش بگه بیخیالش بشو..
درسته واقعا خیلی از مردا فیلم و عکس جنسی میبینن..خیلی از زنها هم میبینن...خیلیاشون واقعا با این چیزا ارضا میشن لذت میبرن بعضیا هم نه..عادت کردن..
بعضیا اولش هیجانی اند..اما بعد یه مدت دیگه اینکارا واسشون هیجان نداره و کنار میذارنش بعضیا هم نه بدتر وابسته میشن...
بعضیا بدون مشکلن و میرن سراغ این چیزا بعضیا خرده مشکلاتی دارن...
بهتره مشاور تشخیص بده از چه نوعیه؟
نقل قول:
خودشم دوست داره ترک کنه ولی باز وسوسه می شه
واقعا خودشم میخواد یا برای ناراحت نکردن تو اینو میگه
نمیخوام ناراحتت کنم رایحه جان اما اول از همه علت باید معلوم بشه..اگه نه هم که اگه میخوای بیخیال بشی باید واقعا بیخیال بشی یعنی بهش فکر هم نکنی..ایمیل هم پاک نکنی تا خودش سیراب بشه (اگه از نوع سیراب شدنی باشه ) و دنبال این کارا نره
موفق باشی
RE: انتظارم از شوهرم این نبود 2
فقط یه چیزی من حتی اگه بخوام دفعات اول خودم تنها برم مشاور باید با همسرم برم چون باید برم مرکز استان چون شهر خودمون مشاور مجرب نداره اگه هم باشه آشناست،این اشکال نداره؟؟.چه طور عنوان کنم.
زودتر راهنمائی کنید چون فردا همسرم خونست و فرصت خوبیه برای رفتن به مشاور
RE: انتظارم از شوهرم این نبود 2
سلام خانم رايحه
من با توجه به حرفاتون توي اين تاپيك نظر ميدم
ابدابه همسرتون نگيد به خاطر مشكل اون ميخواين برين مشاوره,حتا اگه خودش زبانا گفته ميخواد درمان كنه,استرس و نگراني شما بيش از حده ,نميگم بي دليله اما باعث ميشه حتا در مقام يه كمك رسان هم نتونيد درست عمل كنيد
اگه ميخوايدبريد مشاوره تنها بريد و مشورت كنيد كه هم كنترل داشته باشيد روي احساساتتون و تنش هاتون رو كمتر كنيد و در درجه بعد به درمان همسرتون برسيد
اگه ميخواين درمان كنيداولا بايد خودتون خيلي قوي باشيد و دوما بايد از راه درست وارد بشيد كه نه شخصيت همسرتون اسيبي ببينه نه خودتون
پس اول خودتون
مشخصه كه خيلي دوستش داريد
اميدوارم هر دو به ارامش برسيد
RE: انتظارم از شوهرم این نبود 2
رایحه جان
به نظر درست نمیاد که با همسرت بخوای بری پیش مشاور...
میتونی با یک مشاور معمولی در شهر خودت شروع کنی یا از مشاورهای تلفنی که در تهران هستن استفاده کنی
(ترجیحا خانم) تا راهنمایی های اولیه صورت بگیره اگر نتیجه نگرفتی اونوقت برو مرکز استان...
عزیزم برات امروز شماره تماس مشاوره تلفنی دانشگاه تهران رو گرفتم :
021-66962377 از ساعت 16 الی 21
قبلش هم صبح زنگ بزن وقت بگیر...
حالا که انقدر مصر هستی ، از مشاور به تنهایی راهنمایی بخواه تا کمکت کنه...
عزیزم فقط حفظ آرامش در این شرایط خیلی مهمه...من که هنوز معتقدم همسر تو فقط از روی کنجاوی و عادت غلط
به این کار می پردازه و تو میتونی با دادن جایگزین بهتر بهش یا پر کردن وقت های تنهاییش مسئله رو به مرور زمان
حل کنی!
اما رایحه یک نگاه به نوشته هات بنداز :
نقل قول:
همین که می بینم گناه می کنه عذاب می کشم
نقل قول:
راستش بله چت می کرد ولی الان فکر نکنم البته اگه از خوش خیالیم نباشه.در حال حاضر عکس و فیلمه که عکس و فیلم کم از چت نیستش
نقل قول:
با وجود این نقطه ضعف همسرم بازم معتقدم همسره من فوق العادست.به خاطر همین حیفم می یاد این ضعفش رفع نشه
و حتی عنوان تاپیکت
نقل قول:
انتظارم از شوهرم این نبود
این تاپیک علاقه مندی همسرم به تصاویر غیر اخلاقی رو بخون همه پست هاش رو!
ماه منیر عزیز تو این تاپیک بالاخره به نتیجه رسید میدونی چرا؟ چون به همسرش زیاد باید و نباید می کرد رایحه!
همسرش رو خیلی محدود کرده بود و از طرفی بسیار هم کنترلگر و حساس بود به همسرش و به همین دلیل هم
همسرش به این مسائل پناه برده بود برای فرار از این همه محدودیت ایجاد شده! تو خیلی شبیه ماه منیری...
تو دائم از شوهرت انتظار داری! انتظار داری که چون من اینجورم اون هم باید اونجور باشه! توقع داشتن تو زندگی
مشترک و انجام کارها از روی وظیفه و توقع اصلا خوب نیست!
خوب کار غلطی داره می کنه اما خسته شده...اینو درک می کنی رایحه؟
یادمه 1 برهه ای از نوجوانی به خاطر لج بازی با پدرم موهامو میذاشتم بیرون و آرایش می کردم! میدونستم کار بدی
می کنم اما به خاطر محدودیت های پدر این کار رو ادامه می دادم اما بعد یک مدت که دیگه بهم فشار نیاورد پدرم
سر حجابم من شدم همون دختر ساده و محجبه و این بار بسیار معتقد تر!
این ها رو گفتم که بدونی ممکنه کجای کار تو بلنگه! آزادش بگذار و براش انقدر باید و نباید نکن!
یعنی چی که نمیخوام گناه کنه؟ مگر خوب بودن به زوره؟ خداوند خودش در قرآن میگه "لا اکراه فی الدین...قد تبین
الرشد من الغی..." تو از خود خدا هم رفتی بالاتر؟ بی رو در واسی بهت بگم تو اگر به این روش ادامه بدی ممکنه
از فرزندانت در آینده هم فاصله بگیری سر همین بایدها و نبایدها!
به عینه در اطرافیانم و جامعه دیدم وقتی آزادی عمل و کنترل نا محسوس بوده آدمها خودشون راه درست رو انتخاب
کردن!
همسرت دلش میخواد تو بهش مجال بدی! در عین حال مراقبش هم باش و به سمت مطالعه و کلاسهای خود
شناسی روانش کن اما آزادش بگذار در انتخاب این مسائل...مثلا کتابهایی که دوست داری اون بخونه رو خودت بخر
بخون و بگذار یک جایی که ببینه تا خودش بره برداره بخونه یا بگو خیلی کتاب جالبیه اما تو اصرار به خوندن اون
کتابهای مفید نکن! به این میگن مهندسی معکوس! خودش میره بر میداره میخونه!
حالا فهمیدی چرا می گم حساسی و باید حساسیت زدایی کنی؟
من نمیگم مراقبش نباش اما کنترلش هم نکن دائم!
مثلا یکی از اشکالات کارت چک میل کردن تو بوده چون اون موقع که نمیدونستی چه کار می کنه اما به خاطر
کنترلگری رفتی سراغ ایمیلش! خوب این زیاد خوب نیست! اگر رفتی پیش مشاور این مسئله خودت رو هم بپرس!
بعد هم خدا بدترین گناهان بنده اش رو می بخشه اما در نگاه تو هر رفتار غلطی گناهیست نابخشودنی!
کاری کن که بهت مثل یک دوست و آزادانه پناه بیاره ، اطمینان کنه و کم کم خودشو درمان کنه!
بهش جایگزین بده رایحه جان...
مسئلت قابل حله اما با درایت نه با احساس محوری
:72:
RE: انتظارم از شوهرم این نبود 2
ممنون دوستای خوبم.
نقاشی عزیز تو این مدت که نبودم به جمع همدردی ها پیوستی دیره ولی خوش اومدی
بهار جان حرفات واقعا منطقیه .باشه ازین به بعد گیر نمی دم.چک نمی کنم.
دادن جایگزین واقعا سخته.چون تو خونمون کامپیوتر و اینترنت نقش پر رنگی داره .واقعا سخته
من حس می کنم مقصر منم .من اوایل ازدواج خیلی حساس بودم(می دونم هنوزم هستم)کم طاقت بودم و تحمل رفتارای همسرمو نداشتم.واقعا وقتی به اون موقع ها فکر می کنم ناراحت می شم.با همسرم بد رفتار می کردم. هر چی بر خلاف میلم بود داد می زدم .خود زنی می کردم.طوری که اشک همسرمو در می یوردم.چون موارد مشابه رو اطرافم می دیدم که بعد سالها هنوز مرد نتونسته استقلال پیدا کنه و وابسته خانوادشه به خاطر همین خیلی روم فشار بود چون فکر می کردم یه عمر با یه مرد وابسته چه طور سر خواهم کرد.من واقعا خیلی در عذاب بودم.چون همش از طرف مادرش کنترل می شدم.و چیزی نمی تونستم بگم(رفتارم منفعلانه بود)در عوض همشو سر همسرم خالی می کردم.(رفتار پرخاشگرانه)
اون از دست کارام خسته شده بود.بی نظمی و تنبلیم هم که دیگه مزید بر علت بود.حالا با اینکه من خیلی عوض شدم و رفتارمو اصلاح کردم ولی همسرم نمی تونه عادت نگاه کردن به این فیلم و عکسا رو رها کنه.اینا رو گفتم تا برای بقیه عبرت بشه
RE: انتظارم از شوهرم این نبود 2
سلام رایحه جان
خوشحالم که بالاخره فهمیدی اشکال کارت از کجاست...البته تقصیری هم نداری...سنت کم بوده و تجربه چندان زیادی
نداشتی...پس خودت رو ملامت نکن :46: مهم اینه که زود و به موقع متوجه اشتباهاتت شدی و حالا میخوای درصدد
جبران بر بیای...درست میشه عزیزم
و اما چند نکته دیگه عزیز دلم! نوشتی :
نقل قول:
من خیلی عوض شدم و رفتارمو اصلاح کردم ولی همسرم نمی تونه عادت نگاه کردن به این فیلم و عکسا رو رها کنه
رایحه من الان نزدیک 1 ساله که می شناسمت...خودت انصافا بگو چقدر طول کشید تا تغییرات بطور نسبی کمی در
تو پایدار بشه؟ آیا تونستی مثلا 1 ماهه عوض بشی؟
پس چطور از همسرت انتظار تغییرات دلخواه تو در مدتی کم و اندک رو داری؟ اصلا خودت می تونی 1 ماهه تغییر
کنی؟ کمی منصف باش عزیز من :72:
البته اینها رو به تو نگفتم که بگم حق داره ولی بپذیر که همسرت رو به مرور به این سمت سوق دادی و باید به مرور
زمان و با صبر و حوصله فراوان جبران مافات کنی و همسرت رو با عشق و آرامش به یک زندگی مطلوب برگردونی!
مطمئن باش اون این تغییرات در تو رو داره می بینه اما زمان میخواد تا باور کنه و براش تثبیت بشه و از طرفی طول
می کشه تا تلخی های گذشته رو فراموش کنه اما مطمئن باش صبرت به ثمر میرسه ان شالا و همسرت به ترک
کامل این عادت میرسه گلم...میگی سخته جایگزین دادن؟ داری اینو به من می گی که کارم با اینترنت و کامپیوتره؟
انقدر از نت و کامپیوتر خسته و زده میشم که میرم خونه فقط دوست دارم یا کتاب بخونم یا هر فعالیت اجتماعی یا
تفریحی که از بار خستگیهام کاهش پیدا کنه...پس میتونی بهش جایگزین بدی! سخته اما شدنیه! این دیگه هنر
توست ناخدا رایحه که کشتی زندگیت رو رو به جلو برونی!
آره درست شنیدی ناخدا (کاپیتان رایحه) رو! زندگی همه ما مثل یک دریای پر جوش و خروشه و ما ناخدای اون
کشتی! دریا گاهی طوفانی میشه ، گاهی آرامه و گاهی در جوش و خروش! ناخدای خوب کسیه که انقدر مهارت
داشته باشه که با توکل به خدا تو هر شرایطی سکان کشتی رو حفظ کنه و کشتی رو به جلو ببره و از زیبایی های
دریای زندگی در عین حال لذت ببره :)
رایحه زندگی مشترک تو اتفاقا به جای خوب داستان رسیده گلم...تو با همسرت کشتی زندگی مشترک رو هل
دادین وسط دریا و از گل درآوردینش...این رو عشق و علاقه روز افزونتون به همدیگه داره نشون میده! تغییرات مثبت
تو داره نشون میده...فقط الان یکم دریا متلاطم شده! ناخدای با تدبیر به مسافرای کشتی با چند تا تلاطم که به
مسافراش نمیگه بپرید تو آب! میگه؟ یکم بادبان ها رو تنظیم می کنه و سکان رو پر قدرت تر هدایت می کنه!
ممکنه کمی خسته بشی اما این خستگی ارزش حفظ زندگی قشنگ و زیبات رو داره رایحه جان :46:
ضمنا هی نگو همسرم نمیتونه ترک عادت کنه! تو که تکنولوژی فکر میدونی دیگه چرا؟ ناخودآگاهت میشنوه ها!
بگو انشالا به مرور زمان و با کمک من و همت خودش و لطف خدا ترک عادت می کنه :)
رایحه جان فقط یادت باشه تحت فشار نذاریش چون فشار و محدودیت و باید و نباید دوباره ذهن رو به هیجان های
کاذب برای فرار از مسائل سوق میده....
ضمنا تو به هیچ عنوان آینه عبرت نیستی خانوم گل...انقدر به خودت سخت نگیر عزیز دلم...خودت و همسرت رو
ببخش و همیشه زندگی خودت رو اولویت اول اول اول قرار بده
برات دعا می کنم گلم...راستی خانوم حلول ماه رجب ، ماه خداوند مهربان ، بر شما مبارک باشه :72:
:72: