RE: چیکار کنم بین خانوده م و سردی همسرم ؟! (خیلی دوره ازم !!)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mehrdad_m
خواهر عزیزم،
-برای بهتر شدن رابطه همسر و پدرتون به نظرم باید پیش هر کدوم که میشینید از تمایل پنهان طرف مقابل برای آشتی صحبت کنید...همینطور میتونید از ریش سفیدهای فامیل کمک بخواید که زمینه این آشتی رو فراهم کنن(خصوصا کسانی که همسرتون قبولشون داره)
-اگر میخواید همسرتون مثل روزای اول رفتار کنه باید خودتون هم مثل روزای اول با اون رفتار کنید!همون محبتها،گذشتها،ایثارها،مهر بونیها،بی تابی ها،احترامها، اس ام اس ها،....
-----------------------------------------------------------------
نمیدونم چرا گاهی اوقات در این سایت انقدر سلیقه ای با مراجعین برخورد میشه!؟
گاهی یه تاپیک در 24 ساعت اول به 6 صفحه میرسه گاهی هم...
نمیدونم،شاید دلیلش طولانی بودن پست اول شماست،خیلی از اعضا حوصلشون نمیشه تمام متن رو بخونن و بنابراین جوابی هم نمیدن!
به هر حال به نظرم بهترین راه برای شما مراجعه به یه مشاور خوب هست.موفق باشید:72:
از همه ی دوستان عزیزم ممنونم که کمک کردین .. ببخشید من چند روز دسترسی به اینترنت نداشتم ..
راستش هیچ کدوم از این دو نفر کوتاه نمیان ! من خیلی صحبت کردم .. به بابا میگفتم ح میخواد بیاد اشتی و به ح میگفتم بابا سراغتو میگیره .. و وقتی هیچ کدوم حرکت مثبتی نشون نمیدادن معلوم میشد که این وسط من الکی گفتم و بدتر میشد همه چی ..
مهرداد جان من یه طرفه همه ی این کارا رو میکنم .. براش هدیه میگیرم بیشتر از قبل بهش ابراز علاقه میکنم .. دوست دارم دائم ببینمش یا باهم صحبت کنیم و وقتی جواب تمام محبت های من یه منم همین طور ساده س خیلی سرخورده میشم ..
اصلا پیش مشاور نمیاد و من وقتی پیشنهاد کردم مشکلمونو تو تالار بنویسیم بهم خندید و قبول نکرد ..
نمیدونم من بچه گانه فکر میکنم و خیلی احساساتیم یا اون خیلی خشک و جدیه ؟!! راه کدوممون غلطه ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گندمزار
دوستان عزيز سلام
يه توضيح مختصر درباره خودم
مدتهاست كه خواننده خاموش تاپيكها بودم . از طريق وبلاگ با خانوم الف.ح آشنا شدم و باالطبع با مشكل ايشون.چون عضو تاپيك نبودم از طريق وبلاگ با ايشون ارتباط برقرار ميكردم و سوالاتم رو ميپرسيدم.
از خانوم الف.ح پرسيده بودم:
[size=x-small][[size=small]size=medium][size=small]"گفته بودي با وجود مخالفت هاي خانواده با هم ازدواج كرديم" 1) علت اين مخالفتها بود؟
2) شغل همسرت چيه و تحصيلاتش چقدره؟
3) اينكه خانوادتون گفتن "ما فرصت داديم و استفاده نكرد" منظورشون چه فرصتي بود؟
4) با شناختي كه از خانوادتون داريد چقدر اونها رو منطقي ميدونيد؟[/size]
[/size]
[
color=#FF0000]و پاسخهاي خانوم الف.ح[/color][/size][/size]
1- علت مخالقت خانواده م این بود که ح دیپلمه هست .. و منم به خاطر اون درس نخوندم و این که ما با هم دوست بودیم .. کلا از اول خوششون نمیومد و فک میکردن من میتونم با ادم بهتری باشم ..
2- همسرم تدوین گر و خواننده هست و تو چند تا تالار میخونه
3-مثلا میگن ما بهش محبت کردیم و اون جواب ما رو نداد .. یا اون یه مدت با پدرم کار میکرد میگه من بهش کار دادم ولی اون جبران نکرد ..
4- من منطق خانواده ی خودمو اصلا قبول ندارم .. شاید درست باشه ولی زندگی به نظر من این چیزا نیست ! تحصیلات و پول و ثروت و عروسی انچنانی خوشبختی نمیاره ..
به نظر من زندگي كردن دو باره! يك بار بدون اختيار يك بار با اختيار.
در زندگي اول وارد خانواده اي ميشيم كه
خودمون انتخاب نكرديم
در زندگي دوم وارد خانواده اي ميشيم كه
خودمون انتخاب ميكنيم
در زندگي اول ما انسان فاقد قدرت تشخيص و تفكريم
در زندگي دوم ما انسان بالغي هستيم كه قدرت فكر، مشورت، تشخيص و انتخاب داره.
به همون نسبت كه به ما امتياز داده ميشه از ما هم انتظار ميره.
وقتي كه ما اينهمه فاكتور داريم تا بهترين رو انتخاب كنيم اگه انتخاب اشتباهي بگيريم به همون نسبت تاوان سنگينتري رو بايد پس بديم
پس بايد حواسمون خيلي خيلي جمع باشه. بايد به نكات توجه كنيم و به نشانه ها اهميت بديم.
لطفاً براي اينكه بحث رو واقعي ادامه بديم الف جان بگو كه شما دوست داشتيد همسرتون چه جور شخصيتي داشته باشه.
با شماره نام ببر.
منتظرم:72:
عزیز دلم ازت ممنونم بابت همراهیت و کمکت:46:
1- حمایتم کنه
2- درکم کنه
3- منطقی باشه و بتونم حرفامو بهش بزنم
4- مهم ترین فرد زندگیش باشم
5- اگر حرف درستی میزنم که به نفع زندگیمونه گوش کنه
6- محدودم نکنه
7- ذوق و شوق منو کور نکنه و توی تفریحات و شادیام همراهم باشه
8- بهم محبت کنه
اصلی ترین چیزایی که من از همسرم میخوام همینه .
RE: چیکار کنم بین خانوده م و سردی همسرم ؟! (خیلی دوره ازم !!)
الف جان سلام
چون در مرحله تصميم گيري براي مهمترين انتخاب زندگيت هستي و از ما نظر خواستي ما هم خيلي بايد حواسمون باشه كه تا جايي كه ميتونيم درست راهنمايي كنيم. به خاطر همين يه بار ديگه تمام ويژگيهايي كه با اونا همسرت رو معرفي كرده بودي خوندم.
و صفاتي كه دوست داري همسرت اونها رو داشته باشه.
دوست داشتي همسرت منطقي باشه و بتوني باهاش حرفهات رو بزني
مشخصات يه آدم منطقي چيه؟
اهل درك و فهم باشه.
حرف درست رو بپذيره .
اگر اشتباهي كرد قبول كنه و اگه لازم بود عذرخواهي.
مسلط به احساساتش باشه. اهل هيجانات زود گذر نباشه.
كلامش بر پايه اصول باشه نه بر اساس دلخواهش.
آيتم هاي ديگه اي هم ميتوني اضافه كني تا كاملتر بشه.
به نظر ميرسه كه آقاي ح خيلي هيجاني برخورد ميكنه .
درايت عنصر ضعيفيه در رفتارهاي آقاي ح. براي ديدن دوست دخترهاش شهرستان ميرفت و شبها تو پارك ميخوابيد!!!!
حلقه ازدواجش رو ميفروشه تا ضبط بخره!!!!.....
تو دعوا اختيارش رو از دست ميده و تبديل ميشه به يه آدم ديوانه(ببخشيد نقل قول كردم).فحش ميده، داد ميزنه، تهديد به طلاق ميكنه، دائم سركوفت ميزنه، منطقش اينه كه زنها نميفهمن
انتظاراتش از همسرش غير واقعيه :دوست نداره از خونه بيرون برم، اينترنت برم، با دوستانم ارتباط داشته باشم، اگه با پدرم كار كنم منو طرد ميكه ، اگه از خانوادم حمايت كنم عصباني ميشه و اگه درباره خانوادش چيزي بگم دادو بيداد ميكنه و...
تا بحال هيچ كار رمانتيكي انجام نداده ....
و موارد ديگه اي كه ديگه تكرار نميكنم
به نظر من همسر شما در حال حاضر آماده پذيرش مسئوليت زندگي نيست . اما اين به اين معني نيست كه هيچگاه به اين آمادگي نميرسه.
گرچه آدم ايده آل و فوق العاده نگم نيست ولي كمه و همه آدمها يه نقاط ضعفي دارن و يه سري اشكالات اما اگه اين اشكالات فكري و رفتاري زياد شد ديگه خيلي كاري از دست همسر بر نمياد . كه با خودت فكر كني من كوتاه ميام سكوت ميكنم صبر ميكنم مهارتم رو زياد ميكنم با سياست برخورد ميكنم و ...
همه اينا وقتي به كار مياد كه پايه كار درست باشه اون موقع سكوت شما صبر شما سياست شما كارگشاست اما وقتي فردي از درون خالي باشه و از زندگي مشترك چيزي جز فرونشاندن هوس هاي مردانه و اثبات اقتدار مردانه ندونه شما هيچ كاري از دستتون برنمياد.
من معذرت ميخوام كه يكم واضح حرف ميزنم اما لازمه.
با توجه به خصوصيات اخلاقي ح ميشه فهميد كه پايبندي اخلاقيشون به امور ديني كمه .شغلشون هم گوياي امر هست.
الف جان همسر شما كه توي تالارها ميخونه اين احتمال رو هم بده كه ايشون تو همون تالار از كسي خوشش بياد. با كسي دوست بشه.
تدوينگره. عكس خانومهايي كه لباسهاي خاص و باز پوشيدن رو دائم داره ميبينه. و همه اينها تو روابط شما و زندگي شما خيبلي تاثير ميگذاره.
لطفاً به همه اين موارد فكر كن و فقط به فكر اصلاح روابط نباش.
اگه هدفت آشتي دادن پدرت با ح باشه كه با هزار تا شيوه ميشه اين صلح رو برقرار كرد اما اينكه تا كي برقراره چي؟
الف عزيز لطفاً در انتخاب نهاييت بيشتر دقت كن.
مشكلات رو دست كم نگير. با رفتن سر زندگيت مشكلاتت حل نميشه مشكل بايد ريشه اي حل شه.
RE: چیکار کنم بین خانوده م و سردی همسرم ؟! (خیلی دوره ازم !!)
گندمزار عزیزم .. مرسی که انقدر قشنگ حرف زدی و صریح حرفاتو گفتی ..
میدونی اون اعتقاد داره که تمامی این اشکالا از منه و میگه تا زمانی که تو خوب باشی منم خوبم ولی وقتی بد میشی توقع خوب بودنو نداشته باش ..
خدا وکیلی هم تا وقتی که خوبه خیلی بهم خوبی و محبت میکنه اما تا حرفی میزنم که بر خلاف میلشه بد میشه باهام .. و همه ش میگه مشکل از خانواده ته که اینجوری تو رو تربیت کردن ..
می خوام بدونم این چیزایی که من میخوام غیر منطقیه ؟ اون حق داره با توجه به این که من بین پدرم و ایشون قرار گرفتم و مجبور شدم عروسی رو بهم بزنم اینجوری رفتار کنه ؟ ایا رفتارای خانواده ی من به دور از منطقه ؟ نقش من چقدره من چطور میتونم برای خودم ارزشو احترام درست کنم تا دیگه این برخوردا و این حرفا پیش نیاد ؟
الان به این باور رسیدم که حل اختلاف بین پدرم و ح مرحله ی دومه .. مرحله ی اول رابطه ی ماست ..
لطفا هرجا که اشتباه میکنم با اگه سوالی هست بپرسید .. مرسی:72:
RE: چیکار کنم بین خانوده م و سردی همسرم ؟! (خیلی دوره ازم !!)
چرا کسی نمیاد اینجا ؟؟:302:
RE: چیکار کنم بین خانوده م و سردی همسرم ؟! (خیلی دوره ازم !!)
الف عزيزم سلام
ببخشيد اومدنم به اينترنت طول كشيد چون 5شنبه و جمعه به اينترنت دسترسي ندارم. ولي خيلي به تو و موضوعي كه باهاش درگير هستي فكر ميكردم.
نقل قول:
خدا وکیلی هم تا وقتی که خوبه خیلی بهم خوبی و محبت میکنه اما تا حرفی میزنم که بر خلاف میلشه بد میشه باهام .. و همه ش میگه مشکل از خانواده ته که اینجوری تو رو تربیت کردن ..
الف جان گفتي تا يه حرفي ميزنم كه برخلاف ميلشه باهام بد ميشه.يعني همسرت از تو ميخواد كه كاملاً مطيع باشي و هيچ حرفي نزني كه با حرفهاي ايشون تفاوت داشته باشه. در اينصورت باب ميلش ميشي و باهات خوبه
براي اينكه تو يه آدم باب ميلش باشي بايد:
1)هيچگاه دايره دانايي و اطلاعاتت بيشتر از ايشون نباشه. و لازمه اين كار اينه كه تمام درهاي كسب دانايي رو به روي خودت ببندي. مثلاً ادامه تحصيل ممنوع،كتاب هاي مفيدخوندن ممنوع،دنبال كردن بحث هاي مفيد ممنوع
2)سعي كني "تفكر نكني"چون ممكنه دليلي براي مخالفت با حرفهاي ح پيدا كني و اونموقع دعوا به پا شه. آيا اين توان رو داري كه مغزت رو تعطيل كني و تبديل به يه موجود بيفكر و فاقد قدرت تفكر و انتقاد بشي؟
3) عاطفه ات رو نسبت به تمام كساني كه دوستشون داشتي و در محبت و دستان اونها بزرگ شدي فراموش كني.مثل پدر مادر اقوام و دوستان. چرا؟ چون اگه بين همسر و خانواده تو موضوعي پيش بياد كه خانواده صاحب حق باشن اگه تو دفاع كني يا حتي تاييدشون كني يا حتي نظرتو بگي "مثلاً خيلي آروم و عادي بگي به نظرم كار فلاني خيلي هم غلط نبود" بايد منتظر جنگ خونگي باشي.
4) هر رفتاري كه ايشون دارن رو بايد صددرصد قبول داشته باشي . اگه اهل دورغه،اهل مسخره كردنه،اهل دوست و رفيق بازيه، ببخشيد ماشين بازه همه رو بايد با روي خوش بپذيري و تازه تاييدشم كني تا مشكلي پي ش نياد. اگه مخالفت كني متهم ميشي كه درك نميكني اشكال در نوع تربيت توئه نه رفتارهاي اون.
5) انتظار محبت نداشته باشي اگه دلش خواست محبت ميكنه وگرنه خودش رو موظف به تامين عاطفي تو نميدونه. و تو بايد اينو كاملاً بپذيري.
الف جان به چيزهايي كه گفتم فكر كن اگه ميتوني قبول كني كه از وضعيت موجود به وضعيتي كه گفتم برسي قبول كن.
از ساير دوستان هم ميخوام الف جان رو از نظرات سازندشون مطلع كنن.:72::72:
RE: چیکار کنم بین خانوده م و سردی همسرم ؟! (خیلی دوره ازم !!)
گندمزار مهربونم .. مرسی خانومی که به فکرمی ..
میدونی دقیقا همین طوره ! وقتی یه نفر از بیرون گود به ادم میگه ادم خیلی بهتر متوجه میشه و من وقتی حرفاتو خوندم دیدم واقعا راست میگی .. تمام حرفات درسته که خب بعضی مواقع یه سری استثنا هم داره و این وضعیت مطلق نیست ..
به نظرت راه حل چیه ؟ این که من کوتاه بیام ؟ این که جدا بشم ؟ رفتارم باید چطوری باشه ؟
من اصلا جنبه ی جدایی و طلاق گرفتن رو ندارم !! و تحمل این وضعیتم خیلی سخته واسه م ..
بازم مرسی گلم .. :46:
RE: چیکار کنم بین خانوده م و سردی همسرم ؟! (خیلی دوره ازم !!)
الف عزيز سلام
عزيزم اكثر حرفهايي كه گفته بودم به نظرت در مورد همسرت صدق ميكرد . پس شما براي اينكه بتوني به خودت و زندگيت كمك كني فعلاً لازمه
1) توان روحيت رو افزايش بدي
2)توان جسميت رو افزايش بدي
3) مهارتهاي لازم رو ياد بگيري
4)با انگيزه باشي
5)صبور باشي
و بدوني كه شما در حال ساختن بناي فكريت براي يه زندگي خوب و استاندارد هستي.پس از زمانبر شدن فرايند دپرس نشو و كنار نكش.
قطعاً شما چيزهايي رو ياد ميگيري كه قبلاً بلد نبودي . به مهارتهايي ميرسي كه فاقد اون بودي. يه دفتر بردار و نكات رو يادداشت كن . اگرم لازمه پرينت بگير و بچسبون به دفتر .
به همسرت چيزي نگو . چون با طرز تفكر فعليش نه تنها همراهيت نميكنه بلكه با مسخره كردن و دست انداختن باعث ميشه دلسرد بشي.
از اخلاق خودت شروع كن. ببين چه نكاتي رو به عنوان نقاط ضعف و قوت اخلاق خودت ميدوني .
مثلاً كم طاقتي يا زودرنجي يا تو عصبانيت نميتوني خودت رو كنترل كني يا ...
ايشالا شروع ميكنيم و موفق ميشم.
بسم ا...
RE: چیکار کنم بین خانوده م و سردی همسرم ؟! (خیلی دوره ازم !!)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گندمزار
الف عزيز سلام
عزيزم اكثر حرفهايي كه گفته بودم به نظرت در مورد همسرت صدق ميكرد . پس شما براي اينكه بتوني به خودت و زندگيت كمك كني فعلاً لازمه
1) توان روحيت رو افزايش بدي
2)توان جسميت رو افزايش بدي
3) مهارتهاي لازم رو ياد بگيري
4)با انگيزه باشي
5)صبور باشي
و بدوني كه شما در حال ساختن بناي فكريت براي يه زندگي خوب و استاندارد هستي.پس از زمانبر شدن فرايند دپرس نشو و كنار نكش.
قطعاً شما چيزهايي رو ياد ميگيري كه قبلاً بلد نبودي . به مهارتهايي ميرسي كه فاقد اون بودي. يه دفتر بردار و نكات رو يادداشت كن . اگرم لازمه پرينت بگير و بچسبون به دفتر .
به همسرت چيزي نگو . چون با طرز تفكر فعليش نه تنها همراهيت نميكنه بلكه با مسخره كردن و دست انداختن باعث ميشه دلسرد بشي.
از اخلاق خودت شروع كن. ببين چه نكاتي رو به عنوان نقاط ضعف و قوت اخلاق خودت ميدوني .
مثلاً كم طاقتي يا زودرنجي يا تو عصبانيت نميتوني خودت رو كنترل كني يا ...
ايشالا شروع ميكنيم و موفق ميشم.
بسم ا...
گندم عزیزم ممنونم ..
میدونی چند روزه خیلی اروم تر شده و زیاد سر به سرم نمیذاره ..
منم خیلی خودمو کنترل میکنم ..
گفتم بره شمال یه ذره اعصابش اروم شه .. خیلی خوب تر شده ..
خب من باید الان نقاط مثبت و منفی شخصیتم رو بشناسم و روشون کار کنم درسته ؟!
ولی واقعا فایده ای هم داره !؟
RE: چیکار کنم بین خانوده م و سردی همسرم ؟! (خیلی دوره ازم !!)
الف نازنين سلام
خط به خط جملاتت رو با هم بررسي ميكنيم:
نقل قول:
میدونی چند روزه خیلی اروم تر شده و زیاد سر به سرم نمیذاره ..
[/quote]
علت آرامشش رو پيدا كن. دقت كن تا يه قسمتش رو خودت متوجه بشي بعد خلال حرفات به شكلي از خودش بشنو كه دليل آرامشش چيه؟ به هيچ عنوان بروز ندي كه داري سوال ِاز قبل طراحي شده اي رو ميپرسي انگار كه تو حرفاتون خيلي عادي پيش اومده!! (نيازمند تمرين و كسب مهارت)
اگر علتش رو پيدا كني دفعات بعد كار تو براي آروم كردن همسرت راحتتره. ببين آيا به خاطر خلوت بودن سرشه؟ -به خاطر شلوغ بودن سرشه؟ مسافرت رفتنشه؟- دور بودن از توئه؟- بحث نكردن با همديگس؟- از نظر مالي درآمد بيشتري داشته؟ نوع حرف زدن تو بوده؟ يا هر چيز ديگه؟
پس يكي از كارهاي الف جان از اين به بعد اينه كه مثل يه محقق:18: كه اونقدر آزمايش ميكنه تا به نتيجه برسه همونقدر با حوصله وقت بذاره و نتيجه نوع حرف زدن -نوع دفاع كردن -نوع محبت كردن -نوع قهر كردن- نوع و ميزان با هم بودنتون رو روي همسرش ببينه.
ببينه وقتي فلان حرف رو ميزنه ح حالش چطور ميشه؟ آيا بهتر بود حرف ميزد يا سكوت ميكرد؟ آيا بهتر بود قهر ميكرد يا ميخنديد و به شوخي ميگذروند ؟ آيا بهتر بود گريه ميكرد يا روش رو برميگردوند؟ آيا بهتر بود قربون صدقه ميرفت يا يكم جدي بود؟ اينها رو يادداشت كن. مثلاً ح ميگه پدرت فلانه يا تربيت تو فلانه.. قشنگ فكر كن چه جوابي مناسبه بعد كه پاسخ دادي عكس العمل ح رو ببين اگه عصباني شد معلومه كه در حال حاضر اون پاسخ هرقدر هم كه به نظر تو و من و مشاوره منطقي باشه براي ح منطقي نيست.
تو دفتر جمله ح رو بنويس و پاسخ خودت رو هم . بعد پاسخهاي جايگزين رو يادداشت كن. به نظرت اگه چي ميگفتي بهتر بود. شايدم اصلاً نبايد جواب ميدادي. همه اينها رو يادداشت كن و به نتيجه برس. كه مثلاً اگه ح در مورد بابا اين چيز رو گفت پاسخي كه منجر به دعوا نميشه اينه.
شروع كن عزيزم به ميزان داناييمون كنارت هستيم.:72:
RE: چیکار کنم بین خانوده م و سردی همسرم ؟! (خیلی دوره ازم !!)
نقل قول:
منم خیلی خودمو کنترل میکنم ..
ميشه لطفاً يكم توضيح بدي يعني چيكار ميكني؟
نقل قول:
گفتم بره شمال یه ذره اعصابش اروم شه .. خیلی خوب تر شده .
خوبه كه اينقدر بهش نچسبيدي و هرجا كه ميره نميخواي باهاش باشي . اما مراقب باش همسرت به اين وضع عادت نكنه. اگرم گاهي لازم شد مثلاً اينطوري بگو : حيف كه فعلا نميتونم همراهت باشم تو برو ايشالا بعدا با هم ميريم كلي خوش ميگذرونيم. يا يه همچين چيزي يعني متوجه بشه كه وقتي ازدواج كرديد كمتر امكان مسافرت تنهايي داره.
نقل قول:
خب من باید الان نقاط مثبت و منفی شخصیتم رو بشناسم و روشون کار کنم درسته ؟!
كاملاً درسته. اگه شما خودت رو درست بشناسي اونموقع ميفهمي كه كجاهارو داري درست عمل ميكني كجا ممكنه اشتباه كني كجا نياز به تمرين داري چه مهارتي بايد كسب كني . يعني مثل ديكته كه متوجه اشتباهاتت ميشي و تمرين ميكني اينجا هم متوجه افكار گفتار و رفتارهاي اشتباهت ميشي.