RE: آیا همدردی برایم آسیب زاست؟؟؟
سلام به همه
ممنونم بچه ها
تازگی ها من اصلا تاپیک ها رو نمیخونم فقط عنوانشون میره رو اعصابم!!!( کلا اوایل اینجا برام مثل یه کتابخونه پر از رمان بود اما بعد یه مدتی فهمیدم نباید بخونمشون چون من واقعا میشستم گریه میکردم برای بعضی افراد کلا من فیلمم ببینم غرق میشم توش میشینم گریه میکنم اگه غمگین باشه رمان که یه مدت میخوندم داغونم میکرد الان اصلا نمیخونم اونجوریم نیستم که خودمو رها کنم کلا چیزی رو که اذیتم کنه راحت میریزم دووور نمیزارم تو زندگیم بمونه .....)
منم سمت تاپیک خاطرات عاشقانه نمیرم بی دل....اما دلیلم یه چیز دیگه است
آره ویدا من آدم متعادلی نیستم یا کاملا اکتیو و پر انرژی و یه زندگی پر دارم یا یهو میبینی یک هفته اس تو خونه ام یعنی ناگهان خسته میشم همه چیزو با هم میزارم کنار دوباره میرم سراغ همه چیز اونم با هم
بهار 66 .... نه من خوب نیستم ... منتظرم شب قدر شه بشینم یه دل سیر گریه کنم!!!
میدونی آنی حرف زدن آسونه ... اما واقعا سخته که آدم درس بگیره و بگذره ....
گاهی پروانه ها هم اشتباه عاشق میشوند
به جای شمع
گرد چراغ های بی احساس خیابان میگردند
RE: آیا همدردی برایم آسیب زاست؟؟؟
چه بازی شیکی !
دقت کن
آره ...................اما .........................ولی ...................
تو راه حل نمی خواهی .
RE: آیا همدردی برایم آسیب زاست؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
چه بازی شیکی !
دقت کن
آره ...................اما .........................ولی ...................
تو راه حل نمی خواهی .
آره آنی حق با توئیه :104:
من راه حل نمیخوام
اما لطفا یه حرفو این همه تکرار نکن تو اولین تاپیکیم که اینجا زدم اینو بم گفتی....
بازی شیک
اما زندگی من نه بازیه نه شیک
و آره در جواب ویدا بود و اما در جواب تو و ولی هم که پیدا نکردم تو ارسالم
ممنون از راهنمایی و کمک بسیار مفیدت :72:
به قول فرشته مهربون دوست دارم:43:
RE: آیا همدردی برایم آسیب زاست؟؟؟
جوانه جان خيلي سخت ميگيري
زياد نرو تو عمق فاجعه,من يه مدت تو عمق فاجعه خودم رفتم تا يه هفته احساس بدبختي دست از سرم بر نميداشت
يه وقتايي بگذار و بگذر
تازه فكر كنم اين همدردي اعتياد اوره چون همه مون ميخوايم تركش كنيم نميتونيم:311:
يه مدت فاصله بگير ازش
اين رزيم گياهخواريتم بيا به من ياد بده تو تاپيكم تا نبستنش اخه شديدا نياز دارم,البته درراستاي اهداف همدردي !:46:
RE: آیا همدردی برایم آسیب زاست؟؟؟
وقتی مشکلتون رو خوندم یاد مشکل دانشجوهای پزشکی شدم به نام "سندروم دانشجویان پزشکی"
یعنی وقتی بیماریها رو میخونن به نوعی همه علائم رو تو خودشون میبینن و بعد از مدتی فکر میکنن به شکلی همه مشکلات رو دارن:311:
بعضیهاشون جدی دچار نگرانی و اضطراب و گاه افسردگی میشن.
حالا مشکل شما هم تا حدی شبیه. واقعا تاحدیش به خاطر همان همزادپنداری طبیعی هست (برای من هم بود)اما با کنترل و بالابردن سطح اگاهی میشه جلوش رو گرفت.
امیدوارم هرچه زودتر مشکلتون کمرنگ بشه.:72:
RE: آیا همدردی برایم آسیب زاست؟؟؟
متاسفانه منم همين مشكل رو دارم
ولي خوبيهاي زيادي داره اين سايت براي من
البته سايت خيلي بهم كمك كرد كه با چشم و گوش بسته تصميم نگيرم
و خيلي بهم كمك مي كنه وقتي يكي از اطرافيانم درباره مسئله اي ازم كمك بخواد
چون مي تونم تجربه دوستان رو (كه انشالله مشكل همه حل بشه)بگم بهشون
خودم هم اگه در اينده به چنين مشكلاتي برخوردم خوب تصميم بگيرم
الكي مشكلات رو بزرگ نكنم
بدونم خانواده شوهرا يه جوراايي ممكنه كاري كنن كه ناراحتم كنه ولي با تحمل ميشه حلش كرد و با يه اشتباه كوچيك ميشه زندگي رو خراب كرد
ولي يكم حس مي كنم ترسو شدم
همش دلهره دارم نكنه كسي كه باهاش ازدواج مي كنم ....
از يه طرف تصميم مي گيرم چشام رو باز كنم
از يه طرف مي گم اگه مسئله مربوط به مسائل جنسي و شب ادراري و وازكتومي و.. چيزايي كه دوستان گفتن و قبل از ازدواج نمي شه فهميد باشه چه كنم ؟
واسه من طلاق اصلا ممكن نيست
يعني انتخاب اول و اخرم يه بار صورت ميگيره
RE: آیا همدردی برایم آسیب زاست؟؟؟
کلا تو زندگیت سعی کن هی تو عمق فاجعه نری .....
هر کس زندگی خودش رو داره و مشکلات خودش رو و خدایی که به اون مهربون تر از توئه ...نگران چی هستی؟؟
تو هم خدایی داری که همیشه مواظبته .......نگران هیچی نباش!!!
به مشکلاتت فکر کن و مشکلات دیگران رو ببین !! میفهمی سخت تر از مشکلات تو هم وجود داره.
چه جالب وقتی چند تا پست پشت هم میفرستیم این گل خوشگل میاد بین جملات و همه در یک پست قرار میگیره :163: