RE: علاقه شوهرم به چت و فیلم های جنسی (خسته شدم از خیانت)
سلام دوست من
تقربا مشکلی که بین افراد مذهبی شایع شده!!! نمیدونم چرا برخی از ماهایی که به شوق ایمان همسرمون بهش بله گفتیم توزندگی با مشکلی داریم دست و پنجه نرم میکنیم که کمرمون میشکنه.
به ظاهر همه چی خوبه، ما سنگ تموم میذاریم، ما به خودمون میرسیم، مهربونیم و حتی اگه از همسرامون بپرسن میگن همسر من بهترین زن دنیاست!!
پس چرا؟ چرا؟ چرا؟
ریشه ر دوران کودکی این افراد داره، متاسفانه نربیت مذهبی در خونواده های مذهبی درست و اساسی نبوده، با شناخت به فرزند دین رو یاد ندادن با اجبار همراه بوده. همسر من از قبل از ازدواج عکس میدید، فیلم میدید ،چت میکرد و حالا سطح توقعش رفته بالا.
و با اعتراض من به رفتارهاش تغییر نمیکنه.
من هم مثل شما خسته م و راهکارهایی که دوستان ارائه میدن همش برای تغییر رفتار ماست!! اما مشکل از کوتاهی ما نیست از همسرمونه که نمیدونم باید چجوری درمان بشه!!!!
RE: علاقه شوهرم به چت و فیلم های جنسی (خسته شدم از خیانت)
من در این مورد واقعا صلاحیت اظهار نظر ندارم اما اینا رو می نویسم شاید به دردتون بخوره.
ظاهرا رابطه جنسی برای مردا یه فعالیت خیلی انرژی بره. یعنی ممکنه نیازشون زیاد باشه ولی بنیه اشو نداشته باشن. برای همینم از این دیدن فیلم و عکس و این چیزا برای رفع این نیازشون بدون نیاز به صرف انرژی استفاده می کنن. و رابطه ی واقعیشونو در فاصله های بیشتری دارن.
همه ی ما دنبال بهترین و زیباترین هستیم در همه چی. ممکنه اینم برای اقایون همینطور باشه. این نوع فیلما معمولا دارای ادمایی با اندام خوب هستند و چشم هم لابد در این مورد دنبال زیبایی بیشتره.
کسانی که مذهبی هستن ممکنه انقدر محدود شده باشن که حریص باشن. یعنی هیچوقت به چیزی که می خوان و رضایتی که می خوان نرسن. در واقع انقدر محدود شدن و دراین مورد نشنیدن و ندیدن که حتی بعد از ازدواج هم فکر ممکنه بکنن هنوز دنیای واقعی این شکل از تجربه ی انسان رو ندیدن. یعنی هر چی هم براشون خانمشون سعی کنه مایه بذاره بازم فکر می کنن مثل بقیه عمرشون که به بی خبری گذشته لابد چیزای بیشتری هم هست و بخوان بدونن.
هر نیازی به وقتش باید برطرف شه. ولی توی کشور ما کلا این نیاز رو تا قبل از ازدواج نفی می کنن و حرف زدنش رو هم بد می دونند. وقتی هر نیازی به وقت براورده نشه (محبت، توجه، استقلال، ...) براورده نشدنش باعث ایجاد صدمه و مشکل میشه. این نیازهم لابد مثل بقیه ی نیازهاست.
یه مساله ی دیگه ای هم که هست و اشاره شد اینه که این طور افراد بسکه این چیزا رو می بینن همه ی زنها رو یه جورایی فقط یه وسیله ی رفع نیاز می بینن. نه ادم. اینو من تازه فهمیدم چون با یکی از اینا توی محیط درسی برخورد کردم. حتی نگاهی که به زن های حتی ناشناس هم می کنن مثل نگاه یه کاسبه به شی مورد معامله اش. اندامو برانداز می کنن و با سلایق خودشون قیاس میکنن. اونم در مورد یه غریبه نه کسی که قراره باهاش دوستی خاص داشته باشن و یا ازدواج کنن. یعنی هیچی جز این رابطه از زن و دنیا نمی فهمن. همش هم دارن به نوعی همه ی موارد زندگی رو به این رابطه ربط می دن از شوخی هاشون تا بقیه چیزا. در حدی که نمی شه تحملشون کرد و هر حرکت و نگاهشون حکم توهین داره. البته چیزی که نفهمیدم اینه که چطوری می تونن سر کار برن کار کنن و پول در بیارن.
در اخر هم مثل همه ی وابستگی های دیگه اگه طرف به این نتیجه برسه که باید تغییری در وابستگیش بده و سعی کنه متعادلتر بشه قطعا مثل بقیه وابستگیا باید قابل درمان باشه دیگه. باید شخص خودش به این نتیجه برسه که باید کاری کنه و بعدم بره با کمک روانشناس ریشه یابی کنه و بعدم سعی کنه به ایجاد تعادل. از اعتیاد که نباید سخت تر باشه. فقط احتمالا چون راجع به این چیزا نمی شه حرف راحت زد توی کشورمون یه جورایی دیرتر و سخت تر درمان ممکنه بشه.
اینا برداشت ها و تعمیم های من از دیگر مسایل و مشکلات به این مساله بود و ممکنه که اشتباه کرده باشم.
موفق باشید.