RE: راه حل برای تغییر قالب ذهنی درباره همسر اینده (شناخت درمانی مبتنی بر معناگرایی)
اره دوست عزیزشما درست میگی و حق با شماست اما یادتون باشه اگه فکر نمیکردم تصورم اشتباه باشه اینجا نمیومدم تاپیک بزنم.وقتی اینجام یعنی میدونم اشتباهه.
مثالت رو دارم مرتب تو ذهنم مرور می کنم.مرسی:72::72:
یه چیزایی داره یادم میاد..من یه دوره ای خیلی با کتاب یا بهتره بگم رمانها مانوس بودم..هر چی از رمانهای معذرت میخوام در پیت فهیمه رحیمی بدم میومد از رمانای خاص خوشم میومد..من با خوندن هر کتاب تخیلم به سرعت به کار میفتاد و انگار دارم فیلم میبینم به همون زنده ای.
گمونم اون کتابا و ادمایی که تو زندگیم اومدن منو به سمت همچین خصوصیت ظاهری کشوند...گمونم...
شایدم چون پدر من خیلی منضبط بود و شخصیتهای اون مدلی به نظرم یه بی پروایی و در عین حال حمایتگر داشتن به سمتشون جذب میشدم.چون معمولا جذب چیزی میشیم که حس میکنیم نداریم
گیج شدم
:302::302::302:
اره فرشته جان درست گفتی ذهنم خیلی فعاله...و تو این سالها اختیارش از دستم در رفته..یادمه مثلا 14-15سالم که بود بشدت خیال پرداز بودم و همیشه نگران این موضوع بودم...به مرور که سنم بالا رفت از خیال پردازیم کم شد اما هنوز بشدت تصویر سازه و تصاویر رو ذخیره میکنه...
دارم رو چیزایی که گفتی کار میکنم...اما نمیدونید چقد حالم بــــــــــــــــــــده
مثل یه اتاق ریخت و پاش شده:302: