RE: طلاق بگیرم یا نه؟! (دروغگویی، بخیل بودن و قهرهای مکرر همسر)
شوهرم همین جا رو به راحنی نمیاد دیگه مشاوره ی حضوری؟؟؟
دوماه پیش بهش گفتم بیا بریم مشاوره تا هر کدوممون عیبامون رو برطرف کنیم
به سوال من دقت کنید من راهنمایی میخوام که چیکار کنم چه جوری طندگیمو درست کنم؟ اگه درست شدنی نیست طلاق بگیرم؟؟؟
من تو فرهنگی بزرگ شدم که درست متضاد شوهرم هستم؛ من عادت کردم حتی در نداری هامم بخشنده باشم.
همون جور که الانم با وجود اینکه من کارمند نیستم و تنها پولی که میگیرم پول تیجیبی های بابامه من تا الان توی خیلی از مخارج به شوهرم کمک کردم
RE: طلاق بگیرم یا نه؟! (دروغگویی، بخیل بودن و قهرهای مکرر همسر)
اصلا دوست ندارم با این طرز فکرت از پا برهنه اومدن من خوشت بیاد مهندس
به حاطر مادیات خودتو داری بدبخت میکنی شوهرت هم همینطور
عینا تفکرات یه ماتریالیست ؟
راست میگن که مادی گرایان با الهیون نمیتونن جور دربیان نمونه بارزش شمایین
خوشحال میشم برای تز دانشگاهم از شما در تحقیقاتم کمک بگیرم چون دقیقت اینجوری که شما گفتی میشه شما رو ماتریالیست و شوهرتون رو الهی یا روحانی یا همون طرفداران دین قلمداد کرد و نشون داد که یه دانشجوی معماری ممکنه در ظاهر مادی گرا نباشه اما در باطن جور دیگه ای هست
شوهر به این خوبی که حتی به زن غریبه نگاه هم نمیکنه کجا میتونی پیدا کنی یا اینکه خوشی بیش از حد زده زیر دلت ؟
توی این چند سال خیلی برام جالت بوده که همه به خاطر اینکه شوهرشون به کس دیگه ای هم نظر داره یا معتاده یا دست بزن داره یا فحاشی میکنه پیشم اومدن
حالا شما میفرمایین شوهرتون مشکل پولی داره میخواین ازش طلاق بگیرین ؟
گفتین طلبه است ؟
مگه شهریه طلاب علوم دینی چقدره ؟
هم طلبه است و هم دانشگاه میخونه ؟
کی وقت میکنه استراحت کنه و بخوابه ؟
معمولا برای محاسبه درآمد یه شخص و اینکه بدونی خسیسه یا نیست باید اینها رو مد نظر داشته باشی
چقدر دخل داره و چقدر خرج داره ؟
دخل : تما در آمد ها و دریافتی ها
خرج تمام هزینه کرد ها که معمولا عبارت است از هزینه رفت و آمد کرایه خونه شارج ماهانه آب برق گاز تلفن اقساط وام خرج خوراک و پوشاک سوای اینها باید از این دخل و خرج پس انداز هم بکنه البته چون فرمودین ایشون طلبه هم هستن باید به فکر سال خمسی هم باشن
شما با یه طلبه ازدواج کردین نه اینکه با یه سرمایه دار یا شیوخ خلیج فارس
مگر شما این آیه از سوره نور که میفرماید :
وَأَنْكِحُوا الْأَيامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يكُونُوا فُقَرَاءَ يغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ
مردان و زنان بيهمسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و کنيزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بينياز ميسازد؛ خداوند گشايشدهنده و آگاه است!
خداوند از فضل خود
شما با این طرز فکر که حتما باید برای شما عروسی بگیرن و بعلاوه مخلفاتش در مقام انکار این آیه بر اومدین چه بسا در انکا معاد و اصل پنداری این دنیای دنی و انکار معاد
با این تفاسیری که فرمودین شما باید انسان ساز باشین نه انسان حیوان کن
اگر شما زن خوب و فهمیده ای باشین در کنار شوهر خود می ایستین و اجازه ورود هیچ مشکلی رو به حریم زندگیتون نمیدادین و به خاطر خدا در کنار کسی که نیت کرده فقیه در دین اسلام بشه گامی بردارین نه اینکه در این کار مجدانه بکوشید تا مشکلاتی به زندگی ایشون هم اضافه کنین با طلاق
نصیب هر کس نمیشه که بتونه توی این محیط های طلبگی باشه
یکی که به من مراجعه کرده بود میگفت آرزو داشته شوهرش طلبه باشه یا در فضای حوزه و طلبگی باشه
به نظر من باید بگم که در این جامعه وا نفسا که خودتون از وضیعت جامعه با خبر هستین پیدا کردن پسری که حتی سر بلند نمیکنه که زنان رو یک نظر ببینه از هر چی بگین بیشتر می ارزه
گفتی طلبه است ؟
داشته باش این حدیث رو :
پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله :
مَن أدّى إلى أمَّتي حَديثا يُقامُ بِهِ سُنَّةٌ أو يُثلَمُ بِهِ بِدعَةٌ فَلَهُ الجَنَّةَ
هر كس به امّت من حديثى برساند كه به سبب آن سنّتى برپا شود يا بدعتى آسيب بيند، پاداشش بهشت است
بده شوهرت در راهی هست که کمترین پاداشش بهشت هست ؟
کمه که شوهرت طبق صریح قرآن عمل کرده که طلبه شده ؟
چشم به روی همه اینها بسته ای و فقط فقط به بدی ها فکر میکنی ؟
از اوهام و خیالات در بیا
خوبی ها رو ببین نه بدی ها رو
شوهرت یدونه خوبی نداره که به خاطر خدا
نه به خاطر کس دیگه ای
به خاطر خدا باهاش زندگی کنی ؟
مگه شما مسلمون نیستی که نمیدونی که مومن بدی های دیگران را فراموش کرده و در مقابل خوبی های دیگران را در نزد اونها و دیگران بازگو میکند ؟
مگس صفت نباشید که فقط دنبال عیوب میگردن که روی اونها بشینن و اونها رو بزرگ کنن
حیفه این همه خوبی رو ندید گرفت و صرف یه اتهام که ایشون خسیسه یا برای رعایت شما حقیقت رو نمیکنه نه اینکه دروغ بگه
وقتی نمیخواد حرفی رو بزنه اینقدر وادار نکنید که الا و لا غیر باید بگین باید بگین اگه نگین نه من نه تو به طور مثال عرض میکنم
بیشتر به درک شوهرتون بپردازین
شوهرتون از شما چی ها خواسته در مقابل این چیز هایی که شما ازش خواستین ؟
آیا بینی و بین الله شما هم از دستوراتش اطلاعت کردین آیا هر وقت به شما احتیاج داشت و شما رو خواسته بود اجابتش کردین آیا آبروی اون رو جلوی همه حفظ کردین
الدنیا دارالمکافات
فکر نکنین که با طلاق همه چی حل میشه
نه با طلاق خیلی چیز های شروع میشه
در زندگی میشه خیلی چیز ها رو حل کرد با هم ادامه داد
مگر دنیا محل آزمایش نیست ؟
مگر دنیا محل آسایش هست ؟
چرا فکر نکردین به اینکه شما مورد آزمایش واقع شدین تا به درجاتتون افزوده بشه؟
واقعا به نظرتون خدا رو خوش می اید که شما از اون طلاق بگیرین ؟
شوهرتون چی قصد طلاقتونو داره یا فقط شما به جدایی فکر میکنین ؟
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز یابد روزگار وصل خویش
شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر نعمت از کفت بیرون کند
چوب خدا صدا نداره اگه بزنه دوا نداره
اون چیزی که این چند سال یاد گرفتم اینها بوده حالا خواه پند گیر خواه ملال به حال من سود داره که شما به زندگیتون ادامه بدین چون ثواب اصلاح البین بهم میدن ولی ....
خلاصه استغفار زیاد بکن
زیاد
منم دعا کن شوهرم رفته ماموریت دلم براش لک زده لک
الان لک لک شده دلم
دی!
RE: طلاق بگیرم یا نه؟! (دروغگویی، بخیل بودن و قهرهای مکرر همسر)
فکر کنم از دخترایی هستی که بهت زود بر میخوره
درسته ؟
زندگی بالا پایین زیاد داره
نباید زود از میدون به در بری
دشمن زیاده
بدا به حال کشوری که از درون بهش خنجر بزنن
تو رو خدا به حرفام فکر کن بدون تعصب و ناراحتی از حرفام
باشه آبجی گلم ؟
به خاطر من هم نه فقط به خاطر خدا فکر کن
RE: طلاق بگیرم یا نه؟! (دروغگویی، بخیل بودن و قهرهای مکرر همسر)
من نه به خاطر مادیات باهاش ازدواج کردم نه به خاطر مادیات فکر طلاق به سرم زد حرف من سر خصلت خساسته....
وقتی من به عقدش در اومدم شهریش فقط شصت تومن بود نه بیشتر!!!! هیچ توقعی ازش نداشتم اما توقع بی احترامی هم ندارم....
من کنارش بودم حتی جلوی همه برگشتم گفتم که با شوهرم مشکلی ندارم... اما الان دیگه از دست من خارجه شوهر من آشکارا زبونش درست نمچرخه؛ حرفایی که میزنه باعث ناراحتی میشه؛ هر وقت با یکی حرف میزنه من تمام فکرم اینه که الان داره چی میگه یه وقت بی احترامی نکنه، حرفی از زندگی خصوصیمون نزنه...
من خیلی از خرجا رو خودم گردن گرفته بودم ؛ همه ی پولامو جمع میکردم تا به بهونه ی تولدش بهش ربع سکه دادم؛ مدام کمکش میکنم؛ اما اون انگار اصلا اینا رو نمیبینه، من بهش میگفتم نصف هزینه ی عکاسی با من اما به محض اینکه فهمید سرم داد زد؛ میتونست بهتر حرف بزنه
میدونم طلاق مشکلی رو حل نمیکنه؛ باور کنید از فکر طلاق شب و روزم شده گریه؛ نمیتونم تصمیم بگیرم؛ حس جنون بهم دست داده.
بله لباس روحانیت قداست داره؛ شوهر من هیچی نداشت من زنش شدم، فقط به این امید که روحانی خودشم نخواد در مسیر درستیه و ناخواسته هم حتی هدایت میشه؛ میخواستم دست من رو هم بگیره ....
اما من خودم دیدم که گاهی از لباس سواستفاده میشه؛ که حالا اینجا جاش نیست توضیح بدم چون ذهنیت پاکی که مردم درباره روحانیت دارن خراب میشه.
آره خصلت خوب داره؛ دراه که یه سال به امید این خوبیاش زندگی کردم؛ اما هر کار خوبی هم که میخواد انجام بده اول کلی خون به دلم میکنه و حرصم میده و بعد انجام میده....
چرا فکر میکنید ما معماری ها از دین جداییم؟؟؟ ازدواج من با یه روحانی یعنی مهر تایید به همه ی دینداری یعنی منم دین رو دوست دارم؛ چادری بودن و موندن من با شرایط معماری با اون وضع که باید بری سر ساختمون و ممکنه همین چادر بیاد لای دست و پات و بگیره و بخوری زمین اما من حفطش کرذم یعنی دینمو دوست دارم که با روحانی بودن همسرم اوردمش تو زندگیم.
زود بهم برنمیخوره اما زود گریم میگیره....
کاش می اومد و الان خودش میگفت....
RE: طلاق بگیرم یا نه؟! (دروغگویی، بخیل بودن و قهرهای مکرر همسر)
به طلاق فکر نکن به زندگی باهاش فکر کن عیالشی
عیال یعنی اینکه کمکش کنی
بیشتر بهش کمک کن
باور کن اجرت پیش خدا محفوظه
در دینداری شما شکی نیست
شما وقتی میگین باهاش کنار اومدین خب تا آخرش باهاش باشین
زندگی شما تضمین شده هست
تذکر بدین و اصلاح کنین خدا بهتون کمک میکنه
یه سوال شما با هم توی یه خونه زندگی میکنین یا هنوز با هم زیر یه سقف نرفتین ؟
RE: طلاق بگیرم یا نه؟! (دروغگویی، بخیل بودن و قهرهای مکرر همسر)
گغتم که عقد کرده ایم
زندگی میدون جنگ نیست... جاییه برای آرامش ... برای درک متقابل نه یه طرفه
من باهاش کنار اومدم اما اون ... آخه چرا باهام راه نمیاد؟ برام محدودیت میذاره؟
یه ترسی وجودمو گرفته بعدا اگه من تو یه شهر دیگه فقط با شوهرم باشم ازم حمایت میکنه؟ هوامو داره؟
RE: طلاق بگیرم یا نه؟! (دروغگویی، بخیل بودن و قهرهای مکرر همسر)
اگه تجربه من رو بخوای تا نری زیر یه سقف نمیتونی بفهمی که چه گوهری نصیبت شده با این تفاسیری که خودت میگی چشم پاکه
باهاش عروسی کن اون وقت میفهمی چی میگم
اون موقع دلت به رحم میاد و من رو هم دعا میکنی آبجی گلم
RE: طلاق بگیرم یا نه؟! (دروغگویی، بخیل بودن و قهرهای مکرر همسر)
شما امروز عضو شدی؟؟؟؟ فقطم به من کمک میکنی؟؟؟؟
الان دیگه من جواب باباشو دادم؛ هر چی باباش بی احترامی کرده جواب دادم
چه جور برگردم؟؟؟؟
RE: طلاق بگیرم یا نه؟! (دروغگویی، بخیل بودن و قهرهای مکرر همسر)
معذرت خواهی نکن
ولی طلاق هم نگیر
با شوهرت زندگیتو بساز
من وکیل هیچ کس نیستم
شوهرت همه فکرت باشه نه دور و اطراف شوهرت
میدونم حرفام به نظرت یه طرفه هست ولی تجربه من هست
تجربه ای که خیلی گرون به دستش آوردم
حق داری حرف بزنی اما حق تحکم چی در مورد عروسیت داری؟
شوهرت در مورد عروسی بهت گفته حق نداری حرف بزنی ؟
RE: طلاق بگیرم یا نه؟! (دروغگویی، بخیل بودن و قهرهای مکرر همسر)
اول شک کردم که وکیلشی حالا دیگه میگم خودشی......
ابنو خودشم نمیدونه ولی قبلا هم یه بار دیگه تو دنیای مجازی بذئن اینکه بدونه من اینور خطم داشت حرف میزد
اون موقع هم برا یبه دست اوردن من تقلا میکرد.... آش دهن سوزی نیستم اما....
من همه ی فکرم شوهرم بود که میخواستم به خاطرش جایی باشم که فقط اونو داشته باش... چی بگم ... قدر ندونست... یک کلمه!!!!