RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
چشمک جان سلام بازم
این خانوم توقعات بیجایی دارن !
<strike>عجیبه برام از کسی که انقدر مطمئنه که رشد عقلی کرده و ازدواج کرده این رفتار نادرست و بچه گانه</strike>
ویرایش : فرشته مهربان
چشمک جان به هر خواسته ای نباید تن داد
مثلا بچه ای رو در نظر بگیر که عادت کرده هر بار جیغ میزنه مادرش اسباب بازی مورد نظرشو میده بهش
این مادر باید بفهمهکه بچه اش رو باید اگاه کنه.چه جوری؟چند بار که گریه کرد و جیغ زد محل نذاره تا این عادت بد از سرش بیفته
شاید یکی دوبار اول برای اون بچه سخت باشه..گریه کنه ..موهاشو بکشه...به خودش آسیب بزنه اما کم کم میفهمه که اگر من رفتارم رو عوض کنم مادرم هم برخوردش بهتر میشه
شما هم بذارید این عادت و توقع نا به جا از سر اون خانوم بیفته
رهاش کنید به حال خودش
انسان یه موجود اجتماعیه.کم کم اگر ببینه داره طرد میشه خودش قدم میذاره
ضمنا با پر و بال دادن به این عادت غلط این موضوع رو براش جا ننندازین
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
مریم جان واقعا متاسف شدم از نگاه و برداشتتان در این مورد بخصوص!
خواهش می کنم قدری راجع به پرسنالیتی افراد مطالعه کنید، ویژگی افراد درون گرا و برون گرا را بیشتر مورد بررسی قرار دهید.
هرگز ما نخواهیم توانست از فردی درون گرا، یک برون گرا بسازیم و برعکس. صرفا با تحت فشار قرار دادن فردی با این منظور، هویت و عزت نفس او را ازش خواهید گرفت. اگر جمعی با خصوصیات رفتاری مشابه به دور هم جمع شده اند، فقط باید شاکر خدا باشند که در چنین جمعی هستند. و بدانند فرد غیر مشابه آنها به اندازه کافی خودش در عذاب است و چقدر دوست داشت افراد پیرامونش مثل خودش بودند.
دیروز تاپیک خانم مطلقه ای را می خواندم که به جهت نوع پرسنالیته اش که برون گرا و شاد و با شور و هیجان بود و بخاطر سرکوب این خصیصه اش در محیط بیرون بخاطر عدم سوء استفاده ، چقدر در عذاب بود و حتی به فکر ازدواج اجباری برای رهایی از این حالت بود. حالا اگر این خانم ذاتا درون گرا و ساکت بود، هرگز به چنین مشکلی نمی رسید.
اگر به دنبال مقصری باشیم، شاید همسر و مادر شوهر و خواهر شوهران او هستند که با شناخت از خصوصیات افراد خانواده و اقوام، فردی متفاوت را وارد جمعشان کرده اند.
یادمان باشد که؛
اولا هرکس متفاوت از ما باشد، بد نیست و ما الزاما خوب نیستیم.
ثانیا غیر از خودمان هیچ کس را نمی توانیم تغییر دهیم.
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
ممنون بلو اسکای عزیز
من هم مخالف این هستم که این خانوم جمع پسند نیست و قبول دارم که ایشان تا زمانی که خودش برای خودش قوانینی را در خانواده همسرش ایجاد کند زمان می برد ..
من احساس می کنم که این خانم الان بیشتر تماشگر است تا یک کارگردان !
و به دنبال ایجاد یکسری قوانین برای خودش ....
درسته که ایشان به جمع ما امده و ما او را پذیرفتیم ولی دلیلی نمی بینم چون او با ما همگام نیست اورا غیر اجتماعی بدانیم و بگوییم که اداب معاشرت بلد نیست و به این مسئله هم واقفم که با اینکه یکسری حساسیتهای بی مورد دارد وولی این را گذاشته ایم به حساب اینکه تازه عروسه و نمی دونه با فرهنگ خانواده جدیدش چجوری باید رفتار کنه ...
مثلا وقتی می خواهیم بریم خونشون یعنی خانواده تصمیم می گیره که بره خونه این عروس خانوم ایشون اعلام می کنه که همه با هم نیان من نمی تونم مثل شما پذیرایی کنم که خانواده قبول کردند تا براش زحمتی به وجود نیاد چون این خانواده سعی می کنند تمام مهمانی ها را به خانه فرزندان همه باهم بروند ولی از وقتی عروس خانوم گفته نمی تونه پذیرایی کنه خوب اینا پذیرفتند و هر کسی به تنهایی با خانواده خودش به منزل ایشان می رود ..
پس اگر نمی تونست ارتباط برقرار کنه حتما می گفت هیشکی خونمون نیاد نه اینکه بیایید ولی جا جدا بیایید تا بهتر پذیرایی کنم ...
ما اصلا کاری به نظرات او نداریم ...
فقط ناراحتی هایی که دارد و اینکه کار نمی کند و از بقیه هم این انتظار را دارد بقیه را اذیت می کند ..
به نظر شما بهتر نیست که در این مورد با همان زبان منطقی گفتگویی داشته باشند تا بداند که نباید ناراحت شود تا بتواند راحتتر برخورد کند و ایجاد حساسیت بیش اندازه نشود ..؟؟ اینکه او هم می تواند هر جور که دوست دارد و با هر سلیقه ای که راحت است کار کند و کسی نیست که از کارهای او ایراد بگیرد و بهتره که او هم هر جور که راحته رفتار کنه چون اینجا بقیه راحتند از اینکه کار کنند و بعدش باهم بازی کنند و گفتگو کنند .....
بلو اسکای عزیز به نظر شما چی ؟
دوستان دیگر هم نظر بدهند.......:72:
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
چشمک عزیز
شاید شما هم خیلی به این بنده خدا گیر میدید و بیشتر باعث معذب شدنش میشید؟
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
نه مریم جون گیر دادنه اینها زیاد نیست بلکه خودش می گه اینجوری دوست داره و دوست نداره وقتی هست همه مشغول به کار شوند و باز هم میگم ما اصلا کاری نداریم که اون چی دوست داره و چی دوست نداره مهم اینه که حداقل از دست بقیه ناراحت نباشه و حداقل همانطور که اجازه می دیم اون راحت باشه پس نیاز هست ما هم راحت باشیم .
حرف شما هم متینه که کسی که می خواد ازدواج کنه بهتره که راهای نفوذ به دل خانواده همسرش رو یاد بگیره ولی خوب اینها هم به او زمان دادند ..
ولی بارها از انها شنیدم که نکنه این زمان دادنها کار رو خرابتر کنه و بهتر باشه اعتراض کنند اونم به زبون منطق!
ایا درسته که بهش بگند یا نه؟
ولی خوب اگر شخصیت او را در نظر بگیریم ایشان بیشتر برون گرا بوده تا درونگرا!
وولی یکمی هم کمبود اعتماد بنفس را در او مشاهده می کنیم چون (شاید باز هم ذهن خوانی کنیم) احساس می کنیم در جمع نمی تواند کار کند و شاید احساس می کند بقیه بهتر از اوکار می کنند ..
از لحاظ دردسرزایی هم باید بگویم که حتما دردسر های خودش رو داشته چون بقیه افراد را مورد حسایت قرار داه و با برو نگرایی انها را دچار تردید و تعارض قرار داده ....
خانواده همسر ایشان بسیار درونگرا هستند .......ولی به دنبال راهی هستند تا او یاد بگیرد بهتر است در خانواده انها ایشان خودش را وفق دهد و کمتر ابراز ناراحتی کند ....
من خودم معتقدم کسی که ازدواج کرده باید فرهنگ خانواده همسرش را هم مد نظر قرار دهد ولی این اعتقاد من هست شاید او به این قضیه معتقد نباشد!!!
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
نقل قول:
فقط ناراحتی هایی که دارد و اینکه کار نمی کند و از بقیه هم این انتظار را دارد بقیه را اذیت می کند ..
به نظر شما بهتر نیست که در این مورد با همان زبان منطقی گفتگویی داشته باشند تا بداند که نباید ناراحت شود تا بتواند راحتتر برخورد کند و ایجاد حساسیت بیش اندازه نشود ..؟؟ اینکه او هم می تواند هر جور که دوست دارد و با هر سلیقه ای که راحت است کار کند و کسی نیست که از کارهای او ایراد بگیرد و بهتره که او هم هر جور که راحته رفتار کنه چون اینجا بقیه راحتند از اینکه کار کنند و بعدش باهم بازی کنند و گفتگو کنند .....
بلو اسکای عزیز به نظر شما چی ؟
بنظر من اگر این خانم محترمانه رفتار می کند و فقط متفاوت است، همانطور که خودتان گفتید:
نقل قول:
او هم می تواند هر جور که دوست دارد و با هر سلیقه ای که راحت است کار کند و کسی نیست که از کارهای او ایراد بگیرد
و در مورد رفتار سایرین در قبال خودشان، اصلا لازم نیست به ناراحتی اش اهمیت دهید و متوجه آن شوید، کار خودتان را انجام دهید. اما احترامش را نگه دارید.
اگر احیانا خودش یا همسرش اظهار ناراحتی کرد، در آنصورت می توانید بگویید که او هم نمی تواند جمع را تغییر دهد. و شما همگی به خواسته های فردی او احترام گذاشتید و در پی تغییرش نبودید. در واقع همان چیزی که خودتان گفتید.
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
چشمک جان
به نظر من توجه بیش از حد به خوشحال کردن دیگران باعث لوس شدن آنها می شود. در رابطه با کار کردن در مهمانی ها شما هم یک روز کامل به منزل آنها بروید و ببینید آن روز هم نظر ایشان بر نشستن همه دور هم و کار نکردن است؟!!!! که قطعا این طور نیست بعد از آن رفتارشان در این زمینه تغییر می کند.
به نظر من وقتی ایشان با شوهرشان صحبت می کنند شما دور هم خوش بگذرانید اگر ایشان هم وارد جمع شما شد با ایشان هم همصحبت شوید بالاخره شرایطی هم پیش می آید که همسر ایشان بیرون کار داشته باشند و نتوانند پیش ایشان بنشینند. اگر اصرار زیادی به صمیمیت زیاد با ایشان دارید گاهی فقط ایشان را به منزل دعوت کنید به مرور حرفهای مشترک پیدا می کنید. چون برقراری ارتباط با یک نفر زیاد سخت نیست ولی صمیمیت با تعداد زیادی افراد که از قبل حرفهای مشترک زیاد دارند کار سختی است.همیشه لازم نیست همه خانواده حاضر باشند...
یکی از جاری های من همیشه گرفته و بد خلق بود چند بار خودمان تنها پیش آمد به خانه آنها رفتیم خیلی برخورد خوبی داشت به مرور زمان متوجه شدم با مادر شوهرم مشکل دارد و در حضور ایشان حوصله صمیمی شدن با هیچ کس را ندارد.
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
نگین جان ممنون از پیشنهادت ...
اگر هم مشکلی باشه ( مثل جاریه شما) از جانب خودشه چون هیشکی با او مشکل نداره وبرعکس همه هم دوستش دارند مخصوصا اینکه تازه عروسه همه بهش ذوق هم می کنند ولی با اخلاقش می زنه توذوق همه ...
ولی به قول بلو اسکای عزیز بگذریم از ذهن خوانی که اون مشکل داره یا نه ..ولی سعی می کنیم که به ناراحتی هایش اهمیت ندیم البته نه به طوری که حساسیتها بالا بگیره و بعد حتما نتیجه را اعلام می کنم...
:46::46::43:
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
چشمک جون ،منم برای اولین بار که به خونه خاله همسرم دعوت شده بودم ،وقتی توی حال نشسته بودم ،بقیه خانم ها رفتن آشپزخونه ،منم مونده بودم برم پیششون یا نه. بعد خواهر شوهرم صدام زد که تمنا بیا پیش ما .خیلی خوشحال شدم و زود رفتم .(البته خونه مادرشوهرم این حرفا رو نداشتم زود خودم اولین نفر میرم و کمک میکنم)
برای همین میگم خودتون یک بار دیگه که این موقعیت پیش اومد بهش پیشنهاد بده که بیاد پیش شما .دیگه تصمیم با خودش که بیاد یا نیاد .اگه نیومد از دفعه بعد هم کاری به کارش نداشته باشید.
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
سلام چشمک عزیز
من هم نظرم بر این است که هروقت مشغول کار کردن هستید او را صدا کنید که پیش شما بیاید تا تنها نباشد البته نه اینکه به او با زبان دستوری بگویید فقط می توانید بگویید اگه دوست داری بیا پیشمون با هم باشیم یعنی تصمیم رو بزارید خودش بگیره .
و اینکه با ناراحتیهایش ایجاد یکسری دردسر کرده به نظرم بهتره که اگه باهاش یکی از اعضا صمیمت خاصی داره بهش بگه که از ناراحتیش ناراحت میشیم یعنی نه اینکه به او بگووید چرا کار نمی کنی و به جمع ما نمی ایی و فقط می تونید بهش بگید که عزیزم ما شما را دوست داریم و برای ما مانند دختر خودمان حساب می شوی و از اینکه توی خانواده راحت باشی و براحتی نظرات خودت رو هم بگی ما راحتتر برخورد می کنیم و حتما ملاکهاتون رو که جمع پسند باشه در نظر می گیریم .
اینجوری کم کم نظرات خوودش را بلند اعلام می کنه و با نظرات بقیه هم قابل مقایسه میشه و کم کم جلب اعتماد می کنه و حتی اعتماد بنفس خودش هم زیاد میشه و کم کم اگر نظرات با جمع قابل قبول بود خودش وارد کار میشه و از همه مهتر اینکه در این خانواده راحتتر عمل می کنه ..
البته من هم تایید می کنم که با گذشت زمان همه چی درست می شود و نباید حساسیت نسبت به این مساله زیاد شود یعنی دیگر اعضا در کنار احترام به ایشان کارهای خودشان را هم انجام بدهند .
شما سعی کنید که فعلا با او مثل مهمان رفتار کنید تا کم کم به قول خودتان از تماشگر بودن خارج شود.....یعنی همان گذشت زمان:72: