RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
نیلو جان سلام
قسمت عمده مشکلات شما ناشی از عدم شناخت تفاوتهای رفتاری زن و مرده.
یه مثال میزنم:
وقتی شمابه هر دلیلی ناراحت هستید و شروع به گریه میکنید اگر کنار دوستتون که همجنس شماست باشید(یک خانم) اولین عکس العمل اون دوست خانم اینه: میاد بغلتون میکنه میگه بمیرم نبینم اشکاتو و..........یعنی همدردی میکنه بعد 1 ساعت که اروم شدی میگه خوب چرا گریه میکردی و دلیلش رو میپرسه
اما حالا فرض کن با چشم گریون اومدی پیش یک مرد(همسر- برادر یا ....)اساسا در مواقع بروز بحران و مشکل ذهن مرد فقط به دنبال پیدا کردن علت و راه حل میگرده یعنی مثل یک ماشین بدون احساس فقط از منطقش استفاده میکنه.
این همون لحظه ای هست که ما زنها فقط دنبال یه آغوش گرم یا شانه امن برای گریه یا خالی کردن خودمون هستیم اما مرد فقط میگه چی شده گریه رو بس کن و شروع به دادن راه حل میکنه. و اگر علت رو نفهمه گیج میشه و هنگ میکنه.(مثل همسرتون میره میخوابه)
عزیزم الان همسر شما از رفتارهای ضد ونقیص شما که یه لحظه میخندی و یه لحظه گریه میکنی گیج شده دقیقا مثل یه کامپیوتر که نمیتونه از روی داده ها درست تحلیل کنه و سرانجام هنگ میکنه.
عزیزم اگر میخوای شناخت دقیقی از تفاوتها ی جنسیتی هم خودت وهم همسرت داشته باشید توصیه میکنم حتما کتاب 2 جلدی دکتر باربارا دی انجلیس(انچه هر زنی باید در مورد مردان بداند و انچه هر مردی باید از زنان بداند)رو بخونید.
عزیزم خوندنش معجزه میکنه.
اگر همسرتون هم بخونه عالیههههه. البته برای ترغیب شدن همسری اول شما کتاب مربوط یه مردان رو بخرید و شروع به خوندن کنید مطمئنا همسرتون خوشحال میشه وقتی ببینه که دوست دارید بشناسیدش.
و بعد میتونید به عنوان هدیه با یک حالت رمانتیک جلد مربوط به زنان رو به همسری هدیه کنید.
البته مثل معلم بالاسرش نایست که خوب الان چند صفحه خوندی؟؟؟
عزیزم ما برای داشتن روابط زناشویی مناسب متاسفانه از نوجوانی هیچ اموزش صحیحی نه تو منزل و نه تو مراکز خاصی ندیدیم. دوران دوست دختر پسری به قول یکی از اساتید ما فقط تیپ میزنیم تا قرار رمانتیک داشته باشیم.
چشم باز میکنیم میبینیم وارد زندگی مشترک شدیم و هزار سوال بی جواب داریم
دوست عزیزم برای رابطتتون با همسرت ارزش فائل بشو و براش وقت بگذار.
مطمئنم هرقدر اگاهیتون بیشتر بشه مشکلات کمرنگ تر میشه
موفق باشی عزیزم:72:
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
نیلوفر جان نگران نباش مشکلت به زودی حل میشه ولی باید یک سری چیزها رو بپذیری .
یکی اینکه با بهانه بیخودی اوقات خودت و همسرت رو تلخ نکنی.مگه بچه شدی که بهونه بستنی میگیری؟ :311:میدونم که دوست داری همسرت به خواستت توجه کنه و براش مهم باشه ولی این راهش نیست .با بستنی داری خودتو کوچیک می کنی.تازه بعدش هم هی اصرار رو اصرار که برو برام بستنی بگیر .داداشم برام گرفته ولی تو نمیگیری!!!!!
بچه ها راست میگن چقدر گریه میکنی.ای بابا...شوهرت ازت زده میشه .مردا دوست دارن زناشون شاد و بشاش و جذاب باشن .الکی بهونه نگیرن ،گریه نکنن ،.
هی نگو تا میخوایم با هم خوب شیم دوباره....نا امیدش نکن .
تو که الان همسرت رو میشناسی که اهل منت کشی و ...نیست .پس اولا قهر نکن، ثانیا اگه اومد به سمتت زود آشتی کن و دیگه ناز نکن و هی موضوع رو کشش بده .
خودت رو بزار جای همسرت اگه اون بهت گفته بود الهی بمیری تو چه عکس العملی نشون میدادی ؟؟؟مردا مثل ما زن ها نمی تونن زود ببخشن و فراموش کنن .تو ذهنشون می مونه .
حالا یک چیز دیگه .اولا که تا جایی میشه باهاش قهر نکن ولی اگه قهر کردی هم تمام کارایی که قبلا در روزهای آشتی انجام می دادی رو انجام بده .غذا رو آماده کن ،خونرو مرتب کن ،وقتی همسرت اومد سلامش کن ،موقع غذا صداش کن بگو غذا آمادست بیا و .... یکم سر سنگین باش ولی اصلا خودت رو ناراحت نشون نده تا به سمتت بیاد .هرچی ببینه تو ناراحتی و غذا نمی خوری و ...اصلا نمیاد به طرفت .
اصلا وقتی دارین شوخی میکنین و می خندین اصلا یکدفعه وسطش ناز نکن و بخوای نشون بدی که ناراحت شدی و ...که شدیدا میخوره تو ذوقش .مثل اون موقع که داشته قلقلکت میکرده و دستش خورده بهت .توقع نداشته باش تو ناز کنی و اون هی منت کشی .عزیزم آقایون خوششون نمیاد.لحظات خوشیتون رو با ناراحتی های کوچولو خرابش نکن .
کاری نکن که خودت مجبور بشی بری نازشو بخری و بعد احساس بدی بهت دست بده
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
سلام
پريشب مادرم خونمون بود كلي بامون حرف زد گفت من متوجه شدم با هم يه طور ديگه شديد قهريد گفتيم نه يكم باهاش حرف زد اما اون همش ميخنديدو ميگفت نه اصلا طوري نيست قهر چيه خيالتون راحت، اما مادرم گفت خلاصه ديگه اينطوري نبينمتون منم طبق معمول يكم گريه كردم،
آخه باور كنيد هيچوقت نميتونم اشكمو كنترل كنم
اما تو دلم گفتم خوبه لااقل مامان نذاشت من رشما پا پيش بذارم
وقتي رفت مسعود رفت خوابيد رفتم شروع كردم به حرف زدن دوباره ازش پرسيدم چرا الكي يه هفته ما من ايتطوري رفتار ميكني
بازم حرف نميزد فقط گفت چرا پيش مامان گريه كردي ابرومو ميبري
بازم كلي گريه كردمو ازش خواستم تمومش كنه زدم تو سرم ديوونه شد گفت يه بار ديگه اينطوري كني ميذارم ميرم اونم زد تو سرش و گريه كرد!
اشكاشو كه ديدم دلم سوخت ديوونه شدم هي اشكاشو پاك كردم و هي بوسيدمش و هي به خودم بدوبيرا گفتم و گريه كردم و قسمش دادمكه گريه نكنه
يكم كه گذشت ديد حالم بده آروم شد بغلم كرد و اشكم. پاك كردو گفت بخواب
اشكامو پاك كردمو آروم باهاش حرف زدم باهم خوب شديم
به هم قول داديم ديگه قهر نكنيم حتي اگه دعوامون شد
ازون شب باهم خوبيم
ميخواستم اگه رفتاراي بد داشتم بگيد؟
اما حساس سردي و افسردگيم خوب نشده
ميترسم دوباره طوري رفتار كنم زده شه
اون شب بهش گفتم دلم ميخواد ازين به بعد توي هر روز جند دقيقه پيش هم بشينيم و حرف بزنيم مخصوصا درباره كارايي كه انجام داديم اگه ناراحت شديم دربارش بگيم
دوستاي من ميخوام از اول شروع كنم لطفا بگيد واسه بهبود و برگشت رابطمون چه كارايي ميتونم انجام بدم؟
چه شرطايي مثل قهر نكردن و هر روز حرف زدن بذارم؟
خواهش ميكنم راهنماييم كنيد
بگيد چه كار كنم اخلاقم درست شه؟
چه كار كنم اون درست شه؟هميشه باهام خوب باشه؟
چه كار كنم رابطمون خوب و پايدار شه؟
ازون بخوام چه كار كنه و چطوري باشه؟
چه راهكارايي ميتونم بهش بدم؟
توروخدا كمك كنيد به راهنماييتون شديدا نياز دارم
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
سلام خواهر عزیز!
بنده به عنوان یه مرد، :305:
باید بگم مرد اگه حوصله نداشته باشه خودشو نمیخاد با چیزهای الکی که شاید برای شما خانومها مهم تلقی میشه وقت خودشون را تلف کنن. اما به خاطر اینکه شما ناراحت نشید سعی می کنن انجام بدن و وقتی با کنایه و ایرادات شما مواجه میشن از کوره در میرن.
ازشون وقتی حوصله ندارن کار نکشید. و چیزی رو تکرار نکنید. می تونید بعد از یه بار گفتن به طرق مختلف بهش یادآور بشید مثلا بار دوم یادداشت بزارید یا بعد جلوی چشمش بزارید.
علت بعدی ایرادات و قهر آقایون اون چیزی نیست که براش قهر کردن. مثلا امکان داره توی رابطه تون چیزی رو خواسته و شما بهش ندادین. این آقا روش نمیشه و غرورش اجازه نمیده دوباره بگه. سعی میکنه با ایراد و بهانه های خیلی پیش پا افتاده شمارو آگاه کنه. شاید نمیتونه و کار به دعوا و ... میکشه.
مردا که خودم هم جزوشون هستم حسودن! :311: آره حسود! مگه چیه؟
خانومم وقتی با خانوادش صحبت میکنه و به من اهمیت نمیده و منم تنها اونور نشستم حسودیم میشه. شاید به روی خودم نیارم اما سعی می کنم این موضوع رو توی دعواها و بهانه هام بهش بگم. چه مستقیم چه غیر مستقیم!
پس فکر نکنید خودتون احساس دارید و فقط باید ناز کنید. مرد هم دوس داره ناز کنه و بهش اهمیت بدن. اگه اینا درست بشه فکر کنم اکثر دعواها تموم بشه.
خوب بشینید با همسرتون صحبت کنید. اول ببینید چیکار کردید که ناراحت شده. شاید کاری نکردید اما برای حل مشکل گذشت کنید.
سرش داد نزنید. میدونم شاید سر شما داد بزنه اما چیکار کنه کلافه س.
زن آرامش مرده و مرد امنیت زن.
ببخشید خانوما من سعی کردم به عنوان یه مرد و مشکلاتشون خانوما رو کمک کنم و شاید کامل خانوما رو نشناسم.
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
خانومی...سلام
اشتباهاتت زیاده ...
اول از همه گریه رو بذرا کنار..تقریبا در هر پستی که ارسال میکنی مینویسی گریه کردم....!!
این کار خیلی روحیه مردت رو ضعیف میکنه....و از اون طرف تحملشو کم میکنه...مگه شما بچه ای که هر دری به تخته میخوره میشنی گریه میکنی؟
انقدر ضعیفی؟
میدونی همین گریه ها باعث از دست رفتا بیش از حد آب بدنت میشه..عصبیت میکنه...سردرد میاره...و در نهایت تحملت رو کم میکنه
پس میبینی با گریه ات هم تحمل اونو کم میکنی هم تحمل خودتو؟؟؟؟؟؟؟
اینم که گفتی زدم تو سرم و ....مصداق خود زنیه !
چرا اینکار رو میکنی؟
نمیتونی خشم و ناراحتیت رو کنترل کنی؟
زندگی با شرط و شروط نمیشه خانومی
همسرت هم باید راضی باشه.طرز مطرح کردنش خیلی مهمه.
از خودش راهنمایی بگیر...از خودش بپرس که چه چیزی رو دوست داره از سمت شما ببینه یا بشنوه؟نیازش چیه؟
شاید ایشونم مواردی رو مدنظر داره که از سمت شما بهش پاسخ داده نشده...
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
سلام آقای javan2754... خوش اومدین به تالار همدردی، :328: بله شما درست میگید. منم جدیدا به این موضوع رسیدم که همسرم وقتی که از یکی از رفتارای من ناراحت میشه، سریع شروع میکنه به بهونه گیری. ولی یه سوال: شما چرا به روابط ما خانوما با خانوادومون حسادت میکنین؟(مگه ما به روابط شما با خانوادتون حسادت میکنیم؟؟؟!!!) من و همسرم بیشتر اختلافامون سر این مسئله هست، همیشه بهونه گیری شوهرم به طرز رفتار من با خانوادم. :302: البته چند وقته دارم رفتارام رودرست میکنم تا مشکل تازه ای دوباره پیش نیاد.:72:
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
سلام دوستان
مريم جان نوشته هاتو خوندم
مي دونم گريه هام بده، هميشه سعي مي كنم خودم رو كنترل كنم
اما نميشه، دست خودم نيست، تحمل ندارم، فكر ميكنم راست مي گي ضعيفم :316:
الان بعد يك هفته هنوز باهم خوبيم، اما من از ته دل خوب نيستم
ديگه مثل قبل دوستش ندارم فكر كنم حسم هم ناشي از اينه كه فكر ميكنم اون مثل قبل دوستم نداره
انقدر به اين موضوع فكر كردم كه ديگه گاهي تو دلم ميگم ازت بدم مياد
ميترسم تو عصبانيت يهو اين جمله از دهنم بپره خدا اون روزو نياره
دوستاي گلم اين رو هم بگم كه خانوادهامون توي دوتا شهرستان جدا و با فاصله 4.5 ساعته هستن اما كاملا هم رو ميشناختن
و رابطه فاميلي داشتيم و مادر و پدرهامون خواهرو برادر نيستن اما واقعا مثل خواهرو برادرهاي هم هستن و علاقه و احترام خاصي بينشون بود و هست
و قبل اين وصلت رفت و آمد داشتيم البته بيشتر پدرو مادرها، يعني من اون زمانها شوهرم رو شايد سالي يك بار هم نمي ديدم
تا دو سال قبل از عقدمون كه ايشون بهم ابراز علاقه كرد و با كلي قول و خواهش و صحبت از عشق و علاقه چند سالش بعد از يكي دو ماه نظر مثبت من رو جلب كرد
البته جواب قطعي نداده بودم و قبل از عقد و ازدواجمون نزديك دو سال باهم دوست بوديم اما با رعايت ادب و بقيه مسائل و فقط با اطلاع يكي از اعضاي خوانواده
البته وقتي ميگم با صحبت از عشق چند سالش مطمئنم راست ميگفته چون اين حرفا رو با چرب زبوني بهم نگفت كلا آدم زبون بازي نيست و هجالتيه اصلا زبون بازي بلد نيست خيلي ساده حرف ميزنه عشقش رو هم ساده بيان كرد و من باور كردم
اما الان بعد 4.5 سالي كه ازون زمان ميگذره اون عشقي كه ميگفت رو انگار نميبينم
براش عادي شدم
منو يادش رفته
فقط دلم ميخواد يه بلايي سرم بياد تا دوباره منو يادش بياد عشق و علاقش يادش بياد اين دعاي هر روزمه
به تاپيك هركي سر ميزنم كلي راهنمايي از دوستان و كارشناسان ميبينم
اما نميدونم چرا به من سري زده نميشه
واقعا محتاج كمك و راهنمايي هستم
كسي جدي نميگيره اما واقعا حال خوبي ندارم مثل افسرده ها شدم
هيچ وقت نتونستم و الان اينجا هم نميتونم درست صحبت كنم و حرف دلم و حال واقعيم رو بيان كنم
واسه همينم هيچوقت كسي جديم نميگيره دارم دق ميكنم الانه كه اشكم دربياد
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
سلام خانمي
اول بگم گريه كردن گناه هست و حرام .ميدونستيد رفتار شما تا چه اندازه در شوهرت اثر داره.وقتي ميبينه كه يك زن بي روح و افسرده با چشماني خيس روبروش نشسته خوب معلوم كه بهانه گير ميشه.
پاشو پاشو ببينم يالا اين رفتاراي مسخره رو همين الان بنداز دور
1- يك كلاس ورزشي مثل ايروبيك اسم بنويس
2- تو خونه به خودت برس آرايش كن و لباساي قشنگ بپوش و جلو آينه تا ميتوني به خودت نگاه كن و از زيبايي خودت لذت ببر تا ميتوني جلو آينه بخند و چهره خودت با لبخند نگاه كن
3- شاد و شنگول باش تا ميتوني به شوهرت عشق بورز و قربون صدقش برو حتي الكي بعد عادت ميكني بهش معتاد ميشي
مثبت فكر كن و اين قدررررررررررررر به خودت تلقين نكن كه افسرده اي تو افسرده نيستي خودت دوست داري باشي
شوهرت رو محكم در آغوش بگير و وجودش حس كن انرژي مثبت ازش بگير بدنش بو كن و خودت رو در وجودش احساس كن بهش بگو دوست دارم بدون تو نميتونم زندگي كنم
شاد باش بخند شاد باش ششششاد شششششاد:311:
شاكر باش و عاشق
يا حق
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
شما درست میگید که گریه کردن خوب نیست ولی منم مثل نیلو خیلی زود گریم میگیره، اصلا بیشتر وقتها که دارم با همسرم حرف میزنم بغض دارم، و یا حتی اینجا تاپیک های کسی رو میخونم که حتی زیاد هم ملال آور نیست جلوی همکارام گریم میگیره. اگه بیشتر من و نیلو رو راهنمائی کنید تا چیکار کنیم مخصوصا جلوی همسرامون گریه نکنیم از همتون ممنون میشم.
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
يكي از دلايل گريه و اصلي ترين دليلش احساس ضعف هست يعني وقتي كسي اون قدر ضعيف هست كه هيچ كاري از دستش بر نمياد گريه ميكنه و من فك نكنم شما تا اين حد ضعيف باشيد اصلا فكر نكنيد كه گريه روي مردها اثر ميزاره نه اونا وقتي گريه شما رو ميبينن از اينكه يك زن ضعيف دارن افسوس ميخورن. پس خودتون جلو شوهرتون ضعيف نشون ندين.اين حرفها همش تلقين بايد از درون خودتون قوي كنيد ما زنا از بس زدن تو سرمون فقط به گريه فكر ميكنيم والا به خدا 1000000 تا راه ديگه هست كه گريه نكنيد. مثل يك زن عاقل و فهيم رفتار كنيد تا شوهر روتون حساب كنه نه اينكه شما رو به چشم يك بچه ببينه .ارزش زن بودن خودتون حفظ كنيد و محكم باشيد تو را به خدا اين بچه بازيها رو بذاريد كنار.با گريه مشكلي حل نميشه منم خودم يه زماني همينطور بودم ديدم بدتر شد حالا تبديل شدم به يك زن شاد و خنده رو و هر وقت با شوهرم بحثم ميشه نه تنها گريه نميكنم بلكه طوري رفتار ميكنم كه روم حساب ميكنه و ميفهمه كه اشتباه كرده.خانمها سياست داشته باشيد اين قدر ضعيف عمل نكنيد.