RE: مشکل یک مترسک (شکست در عشق، عدم امید به آینده)
آدم مذهبی ای نیستم .فقط خواستم به عنوان یک برادر کوجیکتر یا یک دوست چیزی بگم .
درکت میکنم .مطمئنم روزهای سختی رو سپری میکنی و به همون اندازه اطمینان دارم که روزی به حرفای الانت میخندی .
تقصیر من و تو نیست .
از بچگی زمین میافتی خدا خواست -مریض میشی عذاب و...
میرسی به 20-30 سالگی. فقیر بودم-مریضم -خونواده خوبی ندارم -تفریح هم نداشتم .سرم کلاه گذاشتن و ... همه اینا هم خواست-حکمت-عذاب-امتحان و... خدا بوده .با خودت میگی این چه خداییه که همه چیزهای بد رو برای من میخواد؟
این مشکل خدا نیست که ما به جای رد شدن از پل عابر از وسط اتوبان رد میشیم و تصادف میکنیم .خدا عقل هم به آدم داده تا تصمیم درست رو بگیره .
در ضمن هیچ تضمینی وجود نداشت که در صورت ازدواج با اون دختر خوشبخت میشدی .
شاید اگر ازدواج میکردی میگفتی خدا چرا یه کار نکردی من بیخیالش بشم .
RE: مشکل یک مترسک (شکست در عشق، عدم امید به آینده)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط جوانه؟؟؟
عجب!
تو بدون اینکه گفته ها رو بخونی فقط حرف خودتو میزنی ....
تو این 5 سال نمازت قضا شده؟؟؟
دل مامان باباتو شکستی؟؟؟
با خواهر برادرت دعوات شده ؟؟؟
شده کسی نفرینت کنه؟؟؟
برای رسیدن به عشقت چی کار کردی؟؟؟
رفتی بش گفتی میخوایش؟؟؟
رفتی خواستگاریش؟؟
تو هرچ کاری نکردی .فقط دعا کردی؟؟؟
من (به عنوان یه آدمی که هیچی نداره)الان میخوام بشینم دعا کنم و خدا رو به همه مقدسات قسم بدم که همه پول و ثروت و سلامتی و خانواده تو رو خدا بگیره بده به من به نظرت خدا این کارو کنه درسته انجام بده یا نکنه؟؟؟ کدومش حقه؟؟؟
به نظرت اگه خدا به من نده خداییش و قداستش میره زیر سوال؟؟؟ به هر حال خدا تواناست دیگه
پس چرا نمیده؟؟؟ :163:
موفق باشی:72:
اره همه حرفات درست و منطقی هستش و لی قانعم نمیکنه
ازش متنفرم خیلی خوب شد برام کاری نکرد.مشکل من تنها نرسیدن به دختر مورد علاقه ام نیست من اصلا از این دنیا خوشم نمیاد.خدا اصلا دوست داشتنی نیست.منم اصلا دوستش ندارم نماز رو به اجبار میخونم روزه رو هم به اجبار میگیرم اگر اختیاری بود یک رکعت هم نماز نمیخوندم چون دلیلی برای این کار نمی دیدم
RE: مشکل یک مترسک (شکست در عشق، عدم امید به آینده)
آفرین به مسئولین این سایت راحت میزارن یک نفر به خدا توهین و انتقاد کنه
آقای uuuu شما در مقامی نیستید که بخواین کارهای خدا رو نقد کنید چه برسه که بخواین از خدا انتقاد کنید
وقتی صحبت شمارا خواندم یاد مفتی بی بصیرت وهابی افتادم که داشت با خدا مناظره میکرد
شما نماز یا روزه یا هر چی خواندی وظیفه بوده کاری برای خدا نکردی اگر شما به خاطر یک دختر اینقدر راحت از خدا روبرمیگردانی وای بر شما
RE: مشکل یک مترسک (شکست در عشق، عدم امید به آینده)
[quote=gold]
آدم مذهبی ای نیستم .فقط خواستم به عنوان یک برادر کوجیکتر یا یک دوست چیزی بگم .
درکت میکنم .مطمئنم روزهای سختی رو سپری میکنی و به همون اندازه اطمینان دارم که روزی به حرفای الانت میخندی .
تقصیر من و تو نیست .
از بچگی زمین میافتی خدا خواست -مریض میشی عذاب و...
میرسی به 20-30 سالگی. فقیر بودم-مریضم -خونواده خوبی ندارم -تفریح هم نداشتم .سرم کلاه گذاشتن و ... همه اینا هم خواست-حکمت-عذاب-امتحان و... خدا بوده .با خودت میگی این چه خداییه که همه چیزهای بد رو برای من میخواد؟
این مشکل خدا نیست که ما به جای رد شدن از پل عابر از وسط اتوبان رد میشیم و تصادف میکنیم .خدا عقل هم به آدم داده تا تصمیم درست رو بگیره .
در ضمن هیچ تضمینی وجود نداشت که در صورت ازدواج با اون دختر خوشبخت میشدی .
شاید اگر ازدواج میکردی میگفتی خدا چرا یه کار نکردی من بیخیالش بشم .
[/quote
اره مشکل خدا نیست
من وقتی بدبخت شدم که ایه بخوان مرا اجابت کنم تو را. را شنیدم
یارو تو مفاتیح الجنان یه غلط بزرگی کرده بود و میگفت هرکس این دعا را صد بار بخواند و دعایش مستجاب نشود لعنت کند گوینده را من 200 بار خوندم اخرش چی شد من میگم بزرگان دین ما از این کارا نکنن مگه ما مسخره اینا هستیم
RE: مشکل یک مترسک (شکست در عشق، عدم امید به آینده)
نقل قول:
یارو تو مفاتیح الجنان یه غلط بزرگی کرده بود
برادر من نباید توهین کنی...حالا به هر کسی..توهین درست نیست
اما شما اصلا میخونی چی داریم برات مینویسیم؟
تو حرف ما رو که انقد داریم بهت میگیم توجه نمیکنی اونوقت معلومه اصلا گوش نمیکنی خدا داره بهت چی میگه؟
من نوشته ها رو که خوندم جوابا خیلی خوب بود اما تو چی؟فقط میگی من فلان دعا رو خوندم..به حضرت زهرا نامه نوشتم که اون دخترو بهم بده...
اولا دعا کردن اداب داره...درخواست کردن از کائنات راه و روش داره...
خدایی که میگی علاوه بر اینکه خدای توئه خدای اون دختر هم هست خدای بچه هایی که از ازدواج با اون دختر نصیبت هم میشد هم هست...
با همین نگاه ظاهربینم میگم خدا خیلی به اون دختر رحم کرده که باهات ازدواج نکرده..خدا خیلی بهت رحم کرده که با این شرایط که سر سوزنی امادگی ازدواج نداری شرایط ازدواجت رو مهیا نکرده.
اینو نشنیدی که میگن خدا گفته از تو حرکت از من برکت...
اگه قراره ما بشینیم مفاتیح بذاریم جلومون و خواسته های غیر منطقیمونم لیست کنیم و دعا بخونیمو درخواست کنیم پس تلاش و کوشش چی میشه؟
تازه تلاش برای خواسته های منطقی هست خواسته ی تو که از بیخ و بُن اشتباهه..
شما برگرد برو پست شماره 8 منو یه بار دیگه بخون..جوابت همونجاست
RE: مشکل یک مترسک (شکست در عشق، عدم امید به آینده)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهار66
نقل قول:
یارو تو مفاتیح الجنان یه غلط بزرگی کرده بود
برادر من نباید توهین کنی...حالا به هر کسی..توهین درست نیست
اما شما اصلا میخونی چی داریم برات مینویسیم؟
تو حرف ما رو که انقد داریم بهت میگیم توجه نمیکنی اونوقت معلومه اصلا گوش نمیکنی خدا داره بهت چی میگه؟
من نوشته ها رو که خوندم جوابا خیلی خوب بود اما تو چی؟فقط میگی من فلان دعا رو خوندم..به حضرت زهرا نامه نوشتم که اون دخترو بهم بده...
اولا دعا کردن اداب داره...درخواست کردن از کائنات راه و روش داره...
خدایی که میگی علاوه بر اینکه خدای توئه خدای اون دختر هم هست خدای بچه هایی که از ازدواج با اون دختر نصیبت هم میشد هم هست...
با همین نگاه ظاهربینم میگم خدا خیلی به اون دختر رحم کرده که باهات ازدواج نکرده..خدا خیلی بهت رحم کرده که با این شرایط که سر سوزنی امادگی ازدواج نداری شرایط ازدواجت رو مهیا نکرده.
اینو نشنیدی که میگن خدا گفته از تو حرکت از من برکت...
اگه قراره ما بشینیم مفاتیح بذاریم جلومون و خواسته های غیر منطقیمونم لیست کنیم و دعا بخونیمو درخواست کنیم پس تلاش و کوشش چی میشه؟
تازه تلاش برای خواسته های منطقی هست خواسته ی تو که از بیخ و بُن اشتباهه..
شما برگرد برو پست شماره 8 منو یه بار دیگه بخون..جوابت همونجاست
اره فکر کنم اشتباه کردم
خدا اون دختره رو هم دوست داره.من ادم خود خواهی بودم.
گفتی خواسته من از بیخ و بن اشتباهه . واقعا راست گفتی.ای کاش 8 سال پیش تو بودی و همین حرف رو بهم میزدی.متاسفم قصد توهین نداشتم.یه احساسی بهم دست داده که تا حالا تجربه اش نکردم داره وجودم رو میسوزونه.خیلی بیقرارم کرده.کاش هیچ وقت عاشق نشده بودم.کاش زندگی هم مثل ماشینها دنده عقب داشت.اونوقت دنده عقب زندگی رو میزدم و بر میگشتم به اون روزها و قید عاشقی رو میزدم.ولی هنوز دختر مورد علاقه مو دوست دارم اگر چه لیاقت رسیدن بهش رو نداشتم.خیلی دوست داشتم برای یک بار هم شده زندگی با اون رو تجربه کنم.
شاهزاده گداها رو فراموش نکن
RE: مشکل یک مترسک (شکست در عشق، عدم امید به آینده)
نقل قول:
شاهزاده گداها رو فراموش نکن
متوجه منظور این حرفت نشدم..خدا رو میگی؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!
حالتو میفهمم...نه زندگی دنده عقب نداره اما یه مسیر جلوی روت داره...تو لحظه ی الان و لحظات بعدی رو داری...از این لحظاتت درست استفاده میکنی که دلت میخواد به گذشته برگردی؟
لحظه ی اکنون رو اگه درست استفاده نکنی هم با گذشت زمان تبدیل میشه به گذشته و باز حسرت میخوری که ایکاش قدر این لحظه ها رو میدونستم...
پس قدر این تجربه زندگیتو بدون...این اتفاق مرحله ای بود که گذشت...درسی که باید رو ، از این اتفاق بگیر و بعد رهاش کن...
الان چاره کار تو پذیرش هست..همین...
برای این دردی که راهی درمان هم هست اگه خودت بخوای...
دوست عزیزم همین الان تموم احساسهایی که تو این چند سال تو دلت نگه داشتی رو روی کاغذ بنویس...گریه کن..داد بزن..خودتو کامل تخلیه کن...بعد که اروم شدی روی نوشته هات خط بزن و بنویس بخشیدم و رها کردم..بعد بسوزونشون و تو سینک ظرفشویی بریز(اب روان)
نگران نباش و نترس..چیزی که تجربه کردی..تجربه خیلی از ماهاست...
بعد از اون هم باید تمرکز زدایی کنی..یعنی جاهایی که از اون دختر خاطره داری نمیری..اهنگ غم انگیز یا عاشقانه گوش نمیدی...و فکرش که اومد تو ذهنت بدون سرزنش خودت ذهنت رو ازش منحرف میکنی....اولش سخته اما کم کم برات شدنی میشه
دوست عزیز من این تجربه ها اگه درست ازشون استفاده کنیم باعث رشد و پختگی ما میشن...
اینا رو انجام بده و نتیجشو بیا بگو
موفق باشی
RE: مشکل یک مترسک (شکست در عشق، عدم امید به آینده)
وقتی به سن22 سالگی رسیدم متوجه فلسفه مرگ شدم.متوجه شدم باید روزی از این دنیا بریم بعد نشستم مرگ رو تجزیه و تحلیلش کردم با ادمهای زیادی در مورد مرگ حرف زدم کتابهایی رو در این مورد خوندم جهان پس از مرگ برزخ و قیامت.اخرش به این نتیجه رسیدم که جوان مردن و مرگ زود رس بهترین مرگ برای ادمی مثل من هست.مرگ ترسناک نیست یه جور رهایی هستش رهایی از خو یشتن.من 25 ساله زندگی میکنم فرض که 40 سال دیگه زندگی کنم .چه الان بمیرم چه چهل سال دیگه بهتر نیست این راه طولانی رو که با سرعت میگذره همین الان تمومش کنم.
به گفته پیامبر زمان اخر الزمان دین مثل اتشیست که در دست نگه داشته میشود فکر میکنم زندگی در اخر الزمان ریسک بزرگیست.اصلا دوست ندارم دشمن خدا باشم فکر جهنم هم دیوونه ام میکنه.فکر نکنم برای ارزوی مرگ تلاشی لازم باشه.روزی با یکی از عرفای دین تو اینترنت بحث میکرم ازش پرسیدم ارزوی مرگ خوب است یا بد حرف منطقی زد بهم گفت کسی که وجودش پر از تلاتم باشد بهتر است ارزوی مرگ کند.تا رها شود و زیادی رنج نبرد.
RE: مشکل یک مترسک (شکست در عشق، عدم امید به آینده)
نقل قول:
وقتی به سن22 سالگی رسیدم متوجه فلسفه مرگ شدم
حرف منطقی زد بهم گفت کسی که وجودش پر از تلاتم باشد بهتر است ارزوی مرگ کند.تا رها شود و زیادی رنج نبرد.
مرگ ترسناک نیست یه جور رهایی هستش رهایی از خو یشتن
من بعید میدونم به فلسفه مرگ رسیده باشی...دوست عزیز نمیشه از خویشتن رها شد..در واقع چیزی که هیچ وقت از ادم جدا نمیشه حتی با مرگش خودشه...
نقل قول:
فکر جهنم هم دیوونه ام میکنه
چه الان بمیرم چه چهل سال دیگه بهتر نیست این راه طولانی رو که با سرعت میگذره همین الان تمومش کنم.
البته میدونی که خودکشی عاقبت خوبی تو اون دنیا نداره...
از زندگی لذت ببر..فرصتی که خدا بهت داده یه هدیه است..زندگی یه پازله که تو یه تیکه از اون پازلی..اگه نباشی پازل ناقصه...
لذت ببر...دنیا واقعا قشنگه...اگه بپذیری...
نقل قول:
اصلا دوست ندارم دشمن خدا باشم
تو جزئی از وجود خدا هستی...خودت رو از خدا مجزا ندون..گاهی ما گم میشیم...راه یادمون میره...اما میشه برگشت..میشه راهو پیدا کرد
و این برگشت خیلی قشنگه..این راهو پیدا کردن برای خدا زیباست..
اگه نه چه لزومی داشت خدا انسان که حتما الخطاست رو خلق کنه...به جاش فقط فرشته خلق میکرد که از بدی چیزی نمیفهمه
اما این زمین خوردن و دوباره بلند شدن انقد برای خدا زیباست که انسان رو اشرف مخلوقات کرده.
تو برتر از همه مخلوقاتی اگه بخوای..پاشو..ناامیدی از خدا بزرگترین گناهه...
تلاش کن تا راه رو پیدا کنی
خودت رو دوست داشته باش..با خودت مهربون باش..تو شایسته ای که با خودت مهربون باشی و بهش توجه کنی
RE: مشکل یک مترسک (شکست در عشق، عدم امید به آینده)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط I CAN-L
نقل قول:
نوشته اصلی توسط UUUU
وقتی به سن22 سالگی رسیدم متوجه فلسفه مرگ شدم.متوجه شدم باید روزی از این دنیا بریم بعد نشستم مرگ رو تجزیه و تحلیلش کردم با ادمهای زیادی در مورد مرگ حرف زدم کتابهایی رو در این مورد خوندم جهان پس از مرگ برزخ و قیامت.اخرش به این نتیجه رسیدم که جوان مردن و مرگ زود رس بهترین مرگ برای ادمی مثل من هست.مرگ ترسناک نیست یه جور رهایی هستش رهایی از خو یشتن.من 25 ساله زندگی میکنم فرض که 40 سال دیگه زندگی کنم .چه الان بمیرم چه چهل سال دیگه بهتر نیست این راه طولانی رو که با سرعت میگذره همین الان تمومش کنم.
به گفته پیامبر زمان اخر الزمان دین مثل اتشیست که در دست نگه داشته میشود فکر میکنم زندگی در اخر الزمان ریسک بزرگیست.اصلا دوست ندارم دشمن خدا باشم فکر جهنم هم دیوونه ام میکنه.فکر نکنم برای ارزوی مرگ تلاشی لازم باشه.روزی با یکی از عرفای دین تو اینترنت بحث میکرم ازش پرسیدم ارزوی مرگ خوب است یا بد حرف منطقی زد بهم گفت کسی که وجودش پر از تلاتم باشد بهتر است ارزوی مرگ کند.تا رها شود و زیادی رنج نبرد.
دوست عزیز من هم با شما موافقم.مردن و رها شدن از این دنیای پفکی خیلی کارسازه
بابت از دست دادن عشقت متاسفم.باید باهاش کنار بیای این دنیای لعنتی خیلی ها رو جگر سوز کرده....................تو ببین از 7 ملیارد جمعیت روی کره زمین چقدرشون خدا رو قبول دارند .دلیل این همه دین گریزی و خدا گریزی رو میشه خیلی ساده فهمید به قول خودت خدا فقط شنونده است. برای خدا تو مهم نیستی جامعه مهمه.یه چیزی بهت میگم هیچ وقت فراموش نکن نذار دین بهت تحمیل بشه خودت کسبش کن.خدا بی حساب روزی میبخشد این رو هزاران بار دنیا به خود دیده خدا نمی خواست تو به عشقت برسی چون دوست نداشت این اتفاق بیفته.زیاد طول نمیکشه که نفرت تمام وجودت رو میگیره. خدا برای عزیزترینهاش که امامان بودند برای اونها چیکار کرد که برای تو بکنه.هر بلایی به سرشون اومد اما خدا فقط سکوت کرد.بیخیال
یعنی 7 میلیار به خاطر این از خدا دور شدند چون خدا بهشون توجه نمیکنه یا دعاشون رو اجابت نمیکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟یعنی به نظرت خدا عمدا نمیخواست من به ارزوم برسم