فراموش کردن یه رابطه ی تموم شده

سلام
وضعیت خودت رو یه طرفه کن یا اره یا نه
اگه جوابت اره است بهش تمام واقعیت ها رو بگو ببین با شرایط فعلی هم هنوز دوست داره یا بازم با دونستن وضعیت بهت اس می ده ( اونوقت شناختت کاملتر می شه )
اگه جوابت نه است خوب باید بی خیالش بشی باید خودت رو تقویت کنی ، باید دیدت رو عوض کنی ، باید به گذشته فکر نکنی ، باید خوش باشی .
همه چی بستگی به خودت داره . چرا خودت رو اذیت می کنی ،
انسان هر کاری رو که بخواد انجام بده اگه اراده قوی داشته باشه می تونه . پس تو هم می تونی ببین تو می تونی
با آرزوی موفقیت و بهبودی هر چه سریعتر

دوست عزیز
شاید روانشناس کاملا در جریان قرار نگرفته باشه؟چون اصولا روانشناسها با چنین روابطی مخالفن
مشاور خوب زیاده میتونید از دوستان کمک بگیرین من هم چندتایی رو میشناسم.
باید بیشتر از رابطتون بگید خیلی کلیه!بنظرم این دلایلی که گفتید برای بهم زدن یک رابطه خیلی کمه.با نظر دوستمون یسنا موافقم.
من که همه ی ماجرا رو نمی دونم و نمی تونم قضاوت بکنم چون کار صحیحی هم نیست ولی باید این رو قبول کرد که تبادل اس ام اس و حرف زدن با یک جنس مخالف اگر نگیم همه رو ولی خیلی ها رو تا حدی از نظر جنسی ارضا میکنه!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط tamas

من که همه ی ماجرا رو نمی دونم و نمی تونم قضاوت بکنم چون کار صحیحی هم نیست ولی باید این رو قبول کرد که تبادل اس ام اس و حرف زدن با یک جنس مخالف اگر نگیم همه رو ولی خیلی ها رو تا حدی از نظر جنسی ارضا میکنه!

---

واقعا:163::163:

فکر نمیکنم همچین آدمی باشه!اصلا من دلیلم از اولش این بود که ایشون خانمی رو که قبلا دوست داشتن فراموش نکرده بودن.ظاهرا اینطور بود

ببینید من و اون آقا هم رشته ایم اون خانم یه رشته دیگه
بعد ایشون رفتن واسه کنفرانسی که واسه رشته ما بود و اکثر بچه ها تفریحی به اونجا میرفتن اسم اون خانم رو هم نوشتن و ازشون خواهش کردن که بیان

ازش دلیل کارش رو خواستم گفت مگه فلانی دوستت نیست چه اشکال داره اونم بیاد.منم از قصد نرفتم.....با اینکه خیلی دلم میخواست برم فقط همین قضیه منو منصرف کرد چون نمیدونستم قراره اونجا چه اتفاقاتی بیفته.اکثر بچه ها میدونستن که ایشون شیفته ی اون خانم بودن و بعد به من پیشنهاد دادن و ظاهرا میگفتن این خانم فرد ایده آلشون نیست ولی رفتاراش چیز دیگه ای میگفت.....

موندم تو کارای این فرد!!!!!

پاییز عزیز
یه نگاه به عنوان تاپیکت بنداز..فراموش کردن یه رابطه ی تموم شده

خودت میدونی تموم شده
خودت میدونی که باید فراموش کنی.

اون کارایی که بهت گفتیم رو انجام دادی یا دوست داری هنوز بهش فکر کنی؟

ببین عزیزم ذهن انسان دوست داره خودشو با این مسائل سرگرم کنه و اکثر ماها هم که اینجاییم تجربه های عاطفی داشتیم و بر اساس تجربمون بهت راه حل دادیم.

اون رابطه رابطه درستی نبوده..رابطه ای که تو بتونی روش حساب باز کنی و بخوای ایندت رو روش بذاری..پس الان چه اهمیتی داره اون اقا چطوری بوده؟یا چرا اون خانومو دعوت کرده؟

اونا هر کدوم الان خوشو خرم دنبال زندگیشونن و تو داری لحظه های قشنگت رو با فکر راجبشون خراب میکنی.

به فکر زندگیت باش هدف تعیین کن و براش برنامه ریزی کن..سعی کن تو انجمن روابط دختر و پسر بگردی و تاپیکای مختلف رو بخونی..اینجا همه مدل رابطه ای نوشته شده و خیلیاشون شبیه همند...و جزییات تفاوتی تو اصل موضوع ایجاد نمیکنه و اون اینکه تموم شده و ازالان باید به فکر خودت باشی

خدا رو شکر کن رابطه ات به اندازه رابطه های دیگه اسیب زا نبوده...

سعی کن هم از نظر جسمی به خودت برسی هم امادگیتو واسه ازدواج بالا ببری مطمئنا به موقش شخص مناسب زندگی تو هم از راه میرسه.پس خودتو واسه ساختن یه زندگی قشنگ اماده کن

ممنون بهار جان

نمیدونم شاید من از دسته ی آدم های گیر هستم.نه این مسئله یه چیز ساده هم واسم بزرگ به نظر میاد..شاید واسه اینه که من تجربه شکست نداشتم نمیتونم کنار بیام.اصلا هدفم این نیست که برگرده ,بعضی وقتا رفتارشو تحلیل میکنم و جاهای دیگه تعمیم میدم................


من دارم شروع میکنم؛از امروز پروژه کنار گذاشتن خط رو شروع کردم.

از همتون ممنونم که راهنماییم کردین:72:

paeeze عزیز
خوشحالم از تصمیمی که گرفتید چون با توضیحات شما تصمیم معقولی بنظر میاد.گاهی اوقات وقتی ادمها به کسی که دوست دارن نمی رسن سعی می کنن برای فراموش کردن عشق سابق سر خودشون رو با کس دیگه ایی گرم کنن غافل از اینکه ممکنه چه بلایی به سر طرف مقابلشون بیاد.امیدوارم هیچ انسانی،انسان دیگه ایی رو بازیچه ی امیال خودش نکنه.

یه چیزی که تو ذهنمه اینه که نه من نه هیچ کس نمیتونه بگه که میتونه بعضی چیزا رو فراموش کنه ؛میشه کمرنگ کرد ولی فراموش نمیشه...

همین فراموش نشدن و اینکه حالا من دارم بهش به شکل یه تجربه(تجربه ای که واقعا برام نیاز بود) نگاه میکنم باعث شده این قضیه رو تعمیم بدم.از لحاظ مختلف.

نمیگم بد بینی ولی انگار محتاتانه تر برخورد میکنم هر برخوردی رو سریع شبیه سازی میکنم و تا تهش میرم و میگم نکنه اینم مدل اونه...........

خیلی دارم رو خودم کار میکنم:303:

چرا من حس میکنم همه ی پسرا تجربه ی یه بار دوستی رو داشتن؟خیانت و این چیزا تو ذهنم میاد:163:

دوست عزیز
اینا طبیعیه تا بوده همین بوده و تا هست هم همین خواهد بود!
این لینک رو بخونید بد نیست http://www.hamdardi.net/thread-21799.html
این داستانها هم برای پسرها پیش میاد هم برای دخترها،هم پسرها خوب دارن هم بد و هم دخترها خوب دارن و بد.خوبی و بدی شاید یک جورایی نسبی باشه .دنیا ی ما ساخته ی نظریات و فکرهای ماست ،اگه بد بینانه نگاه کنیم از همون بهمون می ده و اگه خوشبینانه نگاه کنیم باز از همون بهمون میده.
میگن بسیار سفر باید کرد تا پخته شود خامی،هر چیزی هزینه داره حتی تجربه که اگه هزینه نداشت اسمش تجربه نبود،چه خوب که این تجربه رو اعلان بدست اوردید تا در رابطه های بعدی هوشمند تر باشید هیچ فکرش رو کردید اگر جند سال دیگه به این نتایج میرسیدید چقدر بد بود و شاید اشتباهات جبران ناپذیری می داشتید!
زندگی همینه،هم خوبی هست و هم بدی و گاهی هم تجربه ...

tamas جان همه ی تجربیاتتون رو در قالب تاپیکی که گفتین خوندم.

خیلی سخته!زمان میخواد!ترجیح میدم اصلا دیگه فکرشو نکنم.الان که فکر میکنم میبینم تنها کار مثبتی که اون موقع انجام دادم رعایت حریم ها بوده خداروشکر میکنم که ادامه پیدا نکرد.
:323:

ممنونم