RE: تصمیم جدی برای طلاق گرفته ام از آسیبهاش میترسم کمکم کنید تا کمتر آسیب ببینم/
سلام عزیزم
داستان زندیگه ما خیلی شبیه همه، منم خیلی آسیب دیدم.. آخرش فهمیدم فقط بخاطر مهریه اینهمه زجرم داد.. امیدوارم با تاپیک تو منم به آرامش برسم
لینک تاپیکای من، اگه حوصله داشتی بخون لااقل با خوندنش میبینی این اتفاقا فقط واسه ی تو نیافتاده
http://www.hamdardi.net/thread-9481.html
http://www.hamdardi.net/thread-16100.html
http://www.hamdardi.net/thread-18607.html
http://www.hamdardi.net/thread-21486.html
انشاء الله هرچی خیره واست پیش بیاد:323:
:72:
RE: تصمیم جدی برای طلاق گرفته ام از آسیبهاش میترسم کمکم کنید تا کمتر آسیب ببینم/
عزیزم بسیار متاثر شدم.شوهرت میدونه میخوای جدا شی؟
RE: تصمیم جدی برای طلاق گرفته ام از آسیبهاش میترسم کمکم کنید تا کمتر آسیب ببینم/
اعتماد شكسته عزيز
رزاي سختيه كه داريم ميكذرونيم
نترس
نترس
نترس
نميدونم كار درستيه يا نه اما من هر جا از لحاظ احساسي كم ميارم فقط يه كار ميكنم ميشينم وبا خودم بديهاشو تكرار ميكنم خودمو ميزارم تو اون موقعيت و با تمام وجود دوباره حسش ميكنم
همون حقارتو حس ميكنم
همون ترس ونفرت
اين باعث ميشه به عقب برنكردم
از اينده هم نترس.كي ميدونه چي ميشه فقط منفي نباش چون منفي ها ميان سراغت
حرفي كه كبوتر زد كمكم كرد فكر كن مجردي اونوقت احساس ترست كم ميشه
بابا كدوم اسيب زدن روح وروانمونو درب وداغون كردن وشخصيت ودل و احساس و اعتمادبنفس واسمون نزاشتن
از كدوم اسيب ميخواي در امان بموني؟
بخدا خود ماييم كه به ديكران القا ميكنيم چطور راجع بهمون فكر كنن و رفتار كنن
من كه يه مدت دارم ميرم مسافرت
خسته شدم از غم وغصه.تو هم دستي دستي خودتو مريض نكن.
طلاق جرات ميخواد نه اينكه خوب باشه اما نه كفتن به اين همه بدبختي وسياهي بخدا جرات ميخواد
من خيلي زور زدم به اينجا نرسم اما رسيدم
مطلبي رو كه تو يه سايت خوندم واست ميفرستم شايد كمكت كنه
مراقب خودت باش:
برخورد پيشوايان اسلام با مسأله طلاق به اين صورت است كه: گاهي آن را منفور و مبغوض تلقي كرده اند و گاهي با لحني كه نسبتاً تشويق آميز است تفهيم مي كنند كه: چه مانعي دارد كه از حق خدايي خود براي نجات از غرقابي به اسم خانواده و درحقيقت، گردابي مهلك، استفاده نمي كنيد! از اين گونه برخورد با مسأله بر مي آيد كه حكمت تشريع طلاق، خلاص شدن از گردابِ و غرقاب است و بنابراين، اگر چه حليّت آن مطلق است، ولي نبايد سوء استفاده كرد.
اسلام، نه تنها طالب اين است كه زندگي خانوادگى، شكلي معروف و جامعه پسند داشته باشد و زن و شوهر از لحاظ اخلاقي و نحوه معاشرت با يكديگر، در حد مطلوب و ايدآل باشند، بلكه جدا شدن آنها نيز بايد به شكل معروف و جامعه پسند و خدا پسندانه باشد.
اگر زندگي خانوادگي معروف و پسنديده است، طلاق و جدايى، منكر و ناپسند است و اگر زندگي خانوادگي منكر و ناپسند است، بايد طلاق، معروف و پسنديده باشد و جادارد كه زن و مرد مسلمان، در بريدن از يكديگر نيز معيارهاي اسلامي را رعايت كنند و به راه هاي غلط و غير متعارف - از نظر انسانيت - گام ننهند.
مردي كه در زندگي خانوادگي رفتار غلط و غيراخلاقي دارد و زن را پژمرده و افسرده و مظلوم قرار مي دهد و در جداشدن از زن، به حركات و گرايش هاي غير اخلاقي و غير اسلامي روي مي آورد، مرد ايدآل و مسلمان متعهد و مكتبي نيست.
مرد وظيفه دارد كه خواه در زندگي زناشويي و خواه در طلاق و جدايى، شخصيت انساني زن را محترم بداند و از برخوردهاي نامطلوب و منكر و خلاف احسان بپرهيزد و تقواي خود را زير پا نگذارد.
مرد بايد بداند كه قرآن، به همان اندازه كه براي زن وظيفه مقرر داشته است، براي او حق قايل شده و خلاف عدالت است كه اگر انسان از زن انتظار وظايفي بيش از حقوق او، از او داشته باشد، حتي طلاق هم اين قانون را نمي تواند بشكند. به همين لحاظ است كه باز در ضمن آيات طلاق مي فرمايد:در برابر هر وظيفه اي كه به نحو متعارف فطرت انساني بر عهده زنان است، براي آنها حقي است.
RE: تصمیم جدی برای طلاق گرفته ام از آسیبهاش میترسم کمکم کنید تا کمتر آسیب ببینم/
شوهرم داره قولم میزنه طوری باهام رفتار میکنه که بهم بفهمونه مثلا آدم شده ولی یک درصد هم فکر نمیکنه که همه ی کاراش و حتی قرارهاش تو دستمه.چند روز دیگه قرار داره به نظرتون من چیکار کنم؟به خودش گفتم تا پایان مدارس اینجام اگه یک مورد ببینم واسه همیشه میرم...باهاش اتمام حجت کردم. نقاشی جان خوش به حالت تو خیلی باتجربه و منطقی هستی ولی من خیلی منزوی و بی تجربم
RE: تصمیم جدی برای طلاق گرفته ام از آسیبهاش میترسم کمکم کنید تا کمتر آسیب ببینم/
دوست خوبم
راستش كاملا شرايطتو درك ميكنم اما يه كم از دستت عصباني شدم
من فكر ميكنم بهتره تكليفتو با خودت مشخص كني
اگه قطعا و با دليل داري راه جدايي رو ميري خوب دختر خوب چرا موندي اونجا كه باهات بازي كنه
معلومه كه ترجيح ميده تو باشي و اونم به كاراش برسه
احساس ميكنم رفتار همسر تو با تو بخاطر اينه كه رفتارت قاطعانه نبوده
تو اگه ميخواي ازش جدا شي تنهاش بزار.به خدا هر كس ديكه اي هم جاي تو باشه و بمونه طرف مياد وبه اصطلاح رو مغزش كار ميكنه.خودت ميگه قسم خورده و دست گذاشته رو قران بازم تكرار كرده.خوب ادمي كه حتا از خدا نميترسه وبارها جوابشو بس داده چرا دوباره داري بهش فرصت ميدي كه چي بشه كه بهت ثابت بشه مرد زندگي نيست
يعني هنوز مرددي؟
اگه هم هنوز مرددي و ميخواي واقعا بهش فرصت جبران بدي پس چرا ميگي كولم ميزنه؟؟؟؟
ميدوني چي ميخوام بگم
اگه تصميمت قطعيه همه ارتباطارو قطع كن
تنها باش يه مدت
شايد اصلا خودت پشيمون شي
موندي اونجا كه خودتو شكنجه روحي بدي
خواهرانه بهت ميگم نزار باهات بازي كنه
اما اكه هنوز مرددي و ميخواي چيزيو بسازي و ميتوني خودت خودتو بازي نده.فعلا به طلاق فكر نكن
زندگي عاديتو بكن
اگه هم تصميمت جداييه وبه هر دليلي فعلا مجبوري بيشش باشي و جاي ديگه نداري بري تا اون مدت اصلا نگو بهش ميخواي جدا شي .بمون وكاراتو بكن وبه اون هم نكو
بزار فكر كنه منصرف شدي
بزار طبيعي رفتار كنه خودش باشه.
همه چيز به خودت وتصميمت بستگي داره
ببين من وقتي تصميممو گرفتم همه راههارو بستم
دركت ميكنم مثلا ايميلمو بلاك نكردم وهر چند وقت يه بارميرفتم سراغ ايميلام و ميديدم يه ايميل ازش رسيده بعد ميخوندم وميديدم پره از التماس وقسم ودرست ميشم!حالا منم مينشستم وميخونم وگريه ميكنم!!تازه ميرفتم به بقيه ميگفتم داره رو اعصابم راه ميره داره باهام بازي ميكنه در صوتيكه خودم دارم با خودم بازي ميكنم !!!
يا هزار ويك خطاي ديكه
اينا همه خطاهاي عاطفيه كه يكبار جوبشو خورديم
حالا اگه موندي كه به خودت بيشتر ثابت كني همسرت هنوز كاراشو ميكنه وخودتو ازار بدي اون بحث ديگه ايه
اما اگه هنوز حتا يه ذره شك داري كه اصلاح ميشه بمون وتلاش كن چون بعدها پشيمون ميشي از كارت
بشين وهمه چيزو تو شرايط اروم مرور كن نه الان كنار اون وبا ديد منفي
واسه چي ميگي تا پايان مدارس اينجام؟كه تا اون موقع خيانت نكنه؟ممكنه بكنه تو نفهمي.ممكنه نكنه و ادا دربياره.ممكنه نكنه و تو بگي شايد درست شده.ممكنه بكنه وبفهمي وروانتو بيشتر ازاربده
نگو عزيزم
فكراتو تصميماتتو نكو
قرارنيست مثلا وزنشو كم كنه كه بهش مهلت دادي
اگه هر تصميمي ميخواي بگيري فعلا كه نميتوني خوب فكر كني تصميم نگير
من دارم همه زورمو ميزنم چون شرايط خودم عادي نيست كسيو راهنمايي نكنم بخدا حرفام بيشتر همدرديه
اينم ميگم يه كم بخندي:
كوري عصا كش كور دگر شود!!!!!!!!
البته دور از جونتا
خودمو ميگم
بخند به دنيا
RE: تصمیم جدی برای طلاق گرفته ام از آسیبهاش میترسم کمکم کنید تا کمتر آسیب ببینم/
سلام عزیزم.متاسفم به خاطر همه زجرهایی که کشیدید.میخواستم خوب به این مثالی که میزنم توجه کنید
دندانپزشکان سعی میکنند هیچ دندانی رو بی علت نکشند و تا جایی که ریشه اون سلامت باشه حفظش میکنن.
درسته هزینه بره اما چون ریشه داره میارزه حفظ بشه. امااااا زمانیکه دندانی کلا ریشه نداره و عفونت شدید داره اگر به زور بخواهی حفظش کنی بالاخره از بین میره و فقط تو دهان ایجاد درد و چرک میکنه
به زندگیتون خوب نگاه کنید. ایا این مرد با این خصوصیات دندون با ریشه هست؟؟
RE: تصمیم جدی برای طلاق گرفته ام از آسیبهاش میترسم کمکم کنید تا کمتر آسیب ببینم/
RE: تصمیم جدی برای طلاق گرفته ام از آسیبهاش میترسم کمکم کنید تا کمتر آسیب ببینم/
سلام اعتماد شکسته ی عزیز، اگه واقعا تصمیمتو جدی گرفتی همونطور که در عنوان تاپیکت پیداست پس دیگه لازم نیست نظر دوستان عزیز رو بپرسی فقط باید روی خودت کار کنی تا بتونی بعداز طلاق زندگی آرامی را داشته باشی ، عزیزم وقتی کسی قدم در راهی میزاره نباید از چیزی بترسه و باید قوی باشی، خیلی ها مثل شما طلاق گرفتن و بعد ازاون زندگی خوبی دارن همش بستگی به خودت و تصمیمات درستت بعد از این داره. موفق باشی
RE: تصمیم جدی برای طلاق گرفته ام از آسیبهاش میترسم کمکم کنید تا کمتر آسیب ببینم/
واسم به مناسبت روز معلم کادو خریده/اولین باره که به موقع کادو خریده برام!!!!!!!!!!!!!!!!
RE: تصمیم جدی برای طلاق گرفته ام از آسیبهاش میترسم کمکم کنید تا کمتر آسیب ببینم/
اعتماد شکسته سلام.امیدوارم حالت خوب باشه و امیدوارم یادت بمونه حال خوب داشتن دست خود ماست.
من در مورد شوهرت حرف خاصی ندارم چون مجردم و زیاد اززندگی متاهلی سر در نمیارم اما درباره خودت حرف دارم.
نقل قول:
به خاطر کدوم عیاش 3بار دست بهد خودکشی زدی؟
دوست عزیز شما قبل ازبرطرف کردن مشکل شوهرت به فکر مشکلات خودت باش...این که طبق گفته ی خودت از اول اشناییتون بهش وابسته شدی و با وجود رفتاراش و رابطه هاش با دخترای دیگه و رابطه شل کن سفت کنش با تو باز باهاش موندی نشونهی اینه که تو اعتماد به نفس نداری...
نگو که شوهرت اعتماد به نفستو ازت گرفته..تو قبل ازاشناییت با اون هم اعتماد به نفست پایین بوده.
و الان از نوشته هات بوی افسردگی میاد.
خانوم من...هیچ مردی نه از زن وابسته خوشش میاد و نه افسرده...اینو برای خودت میگم..تو چه طلاق بگیری چه بمونی اول باید این دو تا ضعفت رو برطرف کنی...
مشکل تو عینک داشتنت نبوده وابستگی خیلی زیادت بوده و اینو شوهرت هم فهمیده....
ازهمین الان دست به کارشو...اگه واقعا دنبال درمان بری مطمئنم انقد تغییر میکنی که خودت هم باورت نشه...
نقل قول:
که قرآن برداره و بگه غلط کردم و قسم بخوره که درست میشه
قسم که هیچی..اگه سند منگوله دار هم بهت بده که تکرار نمیکنه هیچ تضمینی وجود نداره...تو باید غیر مستقیم اونو به سمت خودت جذب کنی.
گفتی لاغرشدی...پیشنهاد میدم حتما حتما ازقرصای تقویتی مثل ایرون ویتامینها قرص روی و... استفاده کن.حتما پیش یه مشاور تغذیه خوب برو و باهاش مشورت کن.
یه دفترچه یادداشت بردار و تموم کارای مثبتی که انجام میدی رو بنویس و از خودت تشکر کن...هر روزصبح تو اینه برای خودت یه بوس بفرست و به خودت یه جمله مثبت بگو.
میدونم هنوزم دوسش داری اما ازرده ای...حق داری ناراحت باشی...با خودت همدردی کن..خاطرات ازار دهندت رو بویس..ازنظر روحی خودتو تخلیه کن و بعد نوشته هاتو خط بزن و بنویس بخشیدم و رها کردم. بسوزون و خاکسترش رو تو سینک ظرفشویی بریز.
اینا رو انجام بده و وقتی سالم و سلامت شدی تصمیم بگیر.
موفق باشی