RE: با شوهرم قهر كردم ولي اون دنبالم نمي ياد.
به خدا الان شرايطم خيلي بده، از يه طرف تو شركت دارن تعديل نيرو مي دن، منم به كارم احتياج دارم› براي قسط خونمون، از يه طرف خودم مريض شدم، 2 روزه همش مي رم دكتر› اعصابم هم خيلي داغونه، كسي حرف مي زنه دوست دارم بزنم لهش كنم.
شوهرم رو هم هر چي باشه دوسش دارم كه اين همه تحمل كردم بدرفتاري هاشو.
به قران روز خاستگاري گفتن پسرمون خونه اش تامينه ، ماشين داره، شغل خوب داره. خونه مادر شوهرم 3 طبقه هستش، خودش گفت عروس پيش خودمون نمي بريم، پسرمون خونه اش تامينه. فقط 1 سال نامزد بمونن.
آخراي نامزدي فهميدم مي خوان خونه اجاره كنن برامون. منم گفتم واسه چي اجاره كنيم پولامونو جمع كنيم خونه بخريم. هرچي سر سفره عقد كادو داده بودن ( به خداوندي خدا قسم مادر شوهرم و پدرشوهرم خودشون فق يه سكه دادن بهمون، ببين بقيه چيا داده بودن) و هرچي طلا داشتم كه شوهرم خريده بود با همه پس اندازم و چند تومن از خونواده هامون قرض گرفتيم ، خونه خريديم. حالا من هميشه مي گفتم شوهرم پير باشه ولي خونه اشته باشه، من حوصله ذره ذره پول جمع كردن ندارم، ولي با اين همه براي خودم هيچي نمي خرم تا قسط خونمون رو بديم. اون وقت همه جا خونواده شوهرم مي گن ما باعث شديم اينا خونه خريدن و از اين حرفا. من اصلا جيك نميزنم، ميگم عيب نداره دوسش دارم.
شوهرم سيگاري بود نگفته بودن، وقتي ام من فهميدم گفتن از وقتي با تو ازدواج كرده سيگاري شده، در حاليكه من روز دوم عقدمون فهميده بودم.
ولي خدا شاهده چون شوهرم مي گه ديگه نمي كشم، حتي 1 با هم نپرسيدم كه الان باز مي كشي يا نه، خودش يه بار گفت چرا مي پرسي؟ گفتم چون اعتماد كامل ارم بهت. خنديد گفت با اينگه من ندارم چطوري مي توني اعتماد كني. گفتم شوهرمي حرفت برام قابل اعتماده.
به خدا هيچ كدوم از خونواده ام رو نزاشتم بفهمن كه شوهرم 6 ماه بعد از عقدمون سيگارش رو ترك كرده، تا اينكه ماههاي آخر بابام تو خيابون تو دستش ديده بود.بابام خيلي عصباني شد كه چرا نگفتم؟ به خاطر همين كارهاي شوهرم هستش كه بابام اينا دخالت مي كنن.
مي گن بري خونش اين بار مي كشه تو رو.
RE: با شوهرم قهر كردم ولي اون دنبالم نمي ياد.
بهتره که با پدر مادرت صحبت کنی و انها را ارام کنی و ازشون بخواهی که پادرمیانی کنند تا این مشکل به همان وصال تبدیل شود نه به جدایی.....
ازشون بخواه که پشتت باشند و حمایتت کنند و در خلاف جهت یعنی در دوباره زندگی کردن شما ...
صبر کن ببین جواب نامه ات چی می شود ولی اگر نشد برگرد به خانه و در خانه منتظر همسرت باش و در قبال حرفهایش انعطاف بیشتری را نشان بده و همه تقصیرها را هم به گردن نگیر و فقط به او بگو بهتره یه مدت ارام در کنار هم باشیم تا بعد از ارام شدن اوضاع با هم در اینمورد صحبت کنیم.
RE: با شوهرم قهر كردم ولي اون دنبالم نمي ياد.
گل ياس جان مي خوام برم. مي دونم كه ايراد از هردومون هستش كه دعوا شكل مي گيره.
ولي قبلا مي رفتم، يكيشون گفت عاديه و حل مي شه، يكيشون گفت اصلا ادامه ندين بهتره، چون شوهرت مبتلا به يه نوع بيماري هستش كه رفته رفته شديدتر مي شه، سومي هم گفت كه من با رفتارام نشون بدم كه شكش بيخودي. به خدا من هيچ چيزي رو ازش پنهون نمي كنم. تنهايي جايي نمي رم. تو اداره با كسي حرف نمي زنم. به خدا با شوهر خاله هام الان خيي سرد سلام عليك مي كنم. تو ماشين فقط به اون نگاه مي كنم. يعني هر كاري بگين مي كنم ، جز 1 كار.
مي دونم اين 1 كار همه چيز رو بهم مي زنه.
من6 مي رسم خونه، شوهرم يه بار 2 مي ياد خونه ناهار مي خوره استراحت مي كنه 4:30 مي ره پش بابام و 7 بر مي گرده، من كه مي رسم زود مي پرم حموم، آرايش مي كنم، شام مي پزم ، ناهار براي فرداش مي زارم( پام و ناهارش بايد فرق داشته باشه) مياد خونه 2 ساعت حرف مي زينيم. من ديگه 11 باطريم تموم مي شه. شوهرم هم تازه اون موقع سرحال مي شه.
من مي گم يه روز در ميان كه لااقل بدنم بكشه ، اون مي گه نه هر روز.
مي دونم اين مساله اذيتش مي كنه.
من دكترم رفتم گفت طبيعي هستش ، تازه اول ازدواجتون هستش و اينا ولي شوهرم مي گه يه شب در ميون مي خواي ك رداش بري زمان اداره با يكي ديگه باشي. آخه به نظرتون اين تهمت رو بشنوم چيزي نگم؟
منم مي گم اشتباه مي كني، حرف دهنتو بفهم و از اين حرفا.
چشمك عزيز حتما سعي مي كنم راه حل پيشنهاديت رو انجام بدم.
مي دوني مادرم مي گه مادرشوهرت هميشه بعد از دعواي شما دوتا زنگ مي زنه مي گه تقصير ما و دخترتون بوده، الانم من پاشم برم مي گه ديدي خودت اشتباه مي كردي.
من مادرشوهرمو خيلي دوست داشتم، مي گفتم اونم مامان من مي شه، ولي سر چند تا قضيه كلا دلم رو شكست.
يكي اينكه هميشه مي گه تو بايد كوتاه بياي. ديگه اينكه مي گه وظيفه ت هستش. حالا خوبه خودش دبير بود مي دونه كه سخته آدم هم تو خونه كار كنه هم بيرون، ولي همش مي گه زودتر از خواب بيدار شو و ديرتر بخواب.
يه بار كه نامزد بوديم ، نامزد گفت مامانم خيلي دلش گرفته بود من گفتم ببرمش بيرون گفت نه، حالا تو يه زنگ بزن بگو بياد. منم زنگ زدم كلي اصرار اونم گفت نه. گفتم پس باشه شب ميام خونتون تا با هم درد دل كنيم( آخه مادرشوهرم دختر نداره، خواستم دختر كنم)شب رفتم خونشون برگشت با شوخي گفتم مامان دلمو شكونديا كه باهام نيومدي بيرون. برگشت گفت: به درك ، منم محلت نمي دم تا خودت پشيمون شي.
حالا برم خونمون بعد 14 روز اونوقت چي مي گه بهم؟
RE: با شوهرم قهر كردم ولي اون دنبالم نمي ياد.
عزیزم متوجه نشدم که می خوای کجا بری؟
حالا شوهرت می گه هر روز و تو هم باطریت تموم شده.از نظر من تو وقتی از سر کار میایی یه کم استراحت کن تا سر حال باشی.خوب اول ازدواج طبیعیه و تو هم به خواسته شوهرت احترام بذار.
شاید تو با لحن بد شورتو پس زدی که شوهرتم اینطوری باهات رفتار می کنه.یعنی بهونه گیری می کنه
RE: با شوهرم قهر كردم ولي اون دنبالم نمي ياد.
من الان مطمئن هستم كه شوهرم نامه رو خونده، ولي نمي دونم چرا اين بار كينه شتري گرفته. من ديگه نم خوام خودم رو كوچيك كنم و اولين كارم اينه كه به يه روانپزشك جديد مراجعه مي كنم.
به خدا الان نمي دونم چم شده 2 روز هستش شديدا افت فشار و كمر درد و سر درد گرفتم، امروزم انگشت شصتم خود به خود داره مي پره.يعني واقعا زندگي بدون اعصاب راحت يعني خودكشي تدريجي.
گل ياس جان ، به شوهر من باشه روزي سه بار هم براش كمه. من مي دونم در اين 1 مورد شديدا ايراد دارم و تحت درمانم ولي شوهرم توجهي نمي كنه.
به نظر شوهرم يه روز در ميان براي اينه كه من با كسي ديگه هم باشم.
RE: با شوهرم قهر كردم ولي اون دنبالم نمي ياد.
عزیزم امیدوارم مشکلت زودتر حل بشه ولی ببین این اخلاق شوهرت (بدبینی) یک نوع بیماری هستش و با رفتار درست تو هم بهتر که نمیشه هیچ حتی بدتر هم میشه. من مردای اینطوری دیدم این یک نوع سوءظن وحشتناکه، و در مردا و زنها توی این دوره زمونه زیاد دیده میشه ولی در مردا خطرناک تره چون قدرت بدنی دارن و ممکن هستش که امنیت جانی زن بخطر بیفته پس حتما به یک روانپزشک حاذق مراجعه کن و شرایط شوهرتو توضیح بده بعد تصمیم بگیر که اصلا برگردی یا نه.
RE: با شوهرم قهر كردم ولي اون دنبالم نمي ياد.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sanazi_o
عزیزم امیدوارم مشکلت زودتر حل بشه ولی ببین این اخلاق شوهرت (بدبینی) یک نوع بیماری هستش و با رفتار درست تو هم بهتر که نمیشه هیچ حتی بدتر هم میشه. من مردای اینطوری دیدم این یک نوع سوءظن وحشتناکه، و در مردا و زنها توی این دوره زمونه زیاد دیده میشه ولی در مردا خطرناک تره چون قدرت بدنی دارن و ممکن هستش که امنیت جانی زن بخطر بیفته پس حتما به یک روانپزشک حاذق مراجعه کن و شرایط شوهرتو توضیح بده بعد تصمیم بگیر که اصلا برگردی یا نه.
پدر و مادرم هم دقيقا همين رو ميگن. من از همون 1 ماه بعد از عقدمون به پيش روانپزشك رفتم ولي هيچ كدوم حرف هم رو تاييد نكردن.
مي دوني الان از چي خيلي مي ترسم؟ اينكه با اينكه به من توهين شده و من حرفي نزدم براي بيرون اومدنم از خونه من مقصرم.
به دكتر هم الان شديدا نياز دارم، ولي با اين ساعت كاري و فشاري كه واسه تعديل هست و بيماري خودم وقت نمي كنم كه برم. ولي به زودي بايد مراجعه كنم.
RE: با شوهرم قهر كردم ولي اون دنبالم نمي ياد.
دریا جان حتما برو پیش دکتر.
مسئله شوهرتو هم بگو.
امیدوارم بهتر بشی.
در ضمن مارو بی خبر نذار:43:
RE: با شوهرم قهر كردم ولي اون دنبالم نمي ياد.
چشم گل ياس.
برام دعا كنين.
با اينكه مي دونم كارهاي شوهرم بعضياشون از چشم خونوادم غير عادي و تا حدي مربوط به رواني بودنش هست، ولي من دوسش دارم، زندگيم رو هم دوست دارم، طلاق برام خيلي سخته، مخصوصا با خانواده اي كه دارم.
كاش امروز وقتي از شركت مي رم بيرون ، جلوي در باشه، دست خالي باشه ولي چشماش پر محبت باشن.
هرچي باشه فردا تولدشه، دلم مي خواد اولين سالگرد تولدش توي خونه خودش براش بهترين باشه، چون اون اسفند براي من بهترين تولد رو گرفت.
خدايا ازت مي خوام به همه ي دردمندا كمك كني.
همه ي بيمارا رو هم خودت شفا بده.
RE: با شوهرم قهر كردم ولي اون دنبالم نمي ياد.
دریای عزیز سلام
حالت و بی قراریت رو درک میکنم و خیلی برات ناراحت شدم امیدوارم حل بشه که مطمئنم حل میشه
دریا جان دوست عزیزم اول زندگی از این اختلافا زیاده هم شما تازه کار و بی تجربه ای هم شوهرت
هیچ کار بدی نکردی که نامه نوشتی و رفتی خانه غرورت کم نشده تازه بزرگی هم کردی
این که طلاها رو برداشته نشون میده که شوهرت فکر کرده مصمم میخای جدا بشی
این که مادرش تماس بهش گرفته نشون میده نگران پسرشه
من نظرم اینه با محبت جلو برو آدم برای حفظ زندگیش از هیچ تلاشی نباید فروگذار باشه
یه قرار با شوهرت بزار و بدون گله و شکایت دوستانه و از راه محبت جلو برو
زن با محبت و مهربونی میتونی موفقترین باشه
فعلا شرایط رو سر و سامون بده بعد با کمک کارشناسان ضعف یا بی تجربگیت حل کن
دریا جان از ته دل برات دعا میکنم موفق باشی عزیزم