آخه دختر خوب مگه اونجا كنار شوهرتي؟
جز اينكه علاوه بر اينكه كنار شوهرت نيستي، اعصاب خودت و اون هم خرد مي شه.
نمایش نسخه قابل چاپ
آخه دختر خوب مگه اونجا كنار شوهرتي؟
جز اينكه علاوه بر اينكه كنار شوهرت نيستي، اعصاب خودت و اون هم خرد مي شه.
مگه ميشه متوجه حالتت نباشم؟! هستم!نقل قول:
نوشته اصلی توسط eghlima
اين شعر رو شنيدي؟
امروز كه در دست توام مرحمتي كن* فردا كه شوم خاك چه سود اشك ندامت
اقليما جان! فشاري كه از طرف تو به همسرت مياد رو بردار. صفر كن! اگر واقعا دوستش داري و محبتش رو مي خواي صفرش كن. خدا عمر بده به پدر و مادرش اما مگه تا چند سال ديگه جون دارن اين راه كوهستاني رو بالا برن؟ اونم فقط تابستونا. سخت نگير عزيزم. شوهرتم نمي تونه كه پدر و مادرشو حذف كنه. همون شبها همون لحظه ها كه خسته و كوفته از سر كار برميگرديد و چشمت تو چشم شوهرت ميفته اون لحظه ها رو قدر بدون. اون هم يجور باهم بودنه ديگه! همينكه شب كنارته و نفسش رو احساس مي كني خدا رو شكر كن! خيلي ها همين نعمت رو ندارن و در حسرتش هستند. كمي از موضع بالاتر به خودت و زندگيت نگاه كن. درضمن هيچ مشكلي رو درنظر خودت انقدر بغرنج و پيچيده نكن كه نتوني از پسش بربياي. حالا هم بخند و خدا رو بخاطر اينهمه نعمت كه بهت داده شكر كن. بهت گفتم كه اگر تسليم بشي و خودت رو به جريان زندگي بسپري راههاي جديد بروت باز ميشن.
آقای همدردی میشه شما هم نظرتونو بگید؟
بوی وابستگی میاد!
"من برای شاد بودنم حضور تو رو می خوام و اگه تو نباشی من شاد نخواهم بود، پس هر طور شده می خوام کنار خودم داشته باشمت."
دوست خوبم، همسرت هر شب ساعت 9 شب میاد خونه و فرضا تا 12 بیدارین. روزی سه ساعت کنار همین و اگه فقط 5 روز پیش تو باشه میشه هفته ای 15 ساعت.
این 15 ساعت رو چه طور می گذرونین؟ آیا ازش خوب استفاده می کنین؟ آیا انقدر بهتون خوش می گذره که آرزو می کردین تبدیل بشه به 20 ساعت؟
اقلیما، اگه از این 15 ساعتی که با همین، 5 ساعتش رو با دلخوری و قهر و دعوا گذروندین، اول برو اون 5 ساعت رو به مینیمم برسون بعد به فکر افزایش 15 ساعت باش.
من اگه توی 15 ساعت، 5 ساعتشو با کسی قهرم و دلخورم و . . . چه لزومی داره دنبال افزایش زمان با هم بودن باشم؟ چه جذابیتی برام داره؟
کیفیت روابطت رو انقدر ببر بالا، که طرف مقابلت له له بزنه برای اینکه تایم بیشتری رو با تو باشه.
به حرفام فکر کن.
سلام اقلیما جان
وقتی مشکلتو خوندم خیلی ناراحت شدم.
می دونی مشکل ما خانوما چیه؟
همیشه ما به دنبال با هم بودن هستیم.یعنی اقایون هیچ وقت تلاش نمی کنند که با خانومشون باشن.اگه بخوان باشن ما به همسرمون فرصت نمیدیم.
از نظر من تو یه مدت نرو.
شوهرتو امتحان کن.ببین اونم مثل تو هست؟ببین اونم دلش می خواد با هم باشین؟
به نظر من اونم دلش می خواد.پس به اون فرصت بده و یه مدت باهاش نرو.تو این مدت سعی کن واسه خودت زندگی کنی.یعنی به شوهرت نشون بده بدونه اونم می تونی شاد باشی ولی بعضی موقع ها با یه اس ام اس یا زنگ واسش ابرازه دلتنگی کن.یعنی اینطوری بکش به طرف خودت.
از نظر من اگه اون دلش بخواد باهاش باشی زندگی واست دلچسبتر میشه.و همسرت یه کاری می کنه که وقتی با اون هستی بیشتر شاد باشی.و اگه تو هم نری شاید اون یه کاری کنه که نره و پیش تو باشه.
آقای همدردی این حق من نیست که بعد ار یه هفته کار و بدبختی آخر هفته کنار همسرم باشم!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟
این خودخواهیه همسرم و خانواده اش نیست که منو درک نمی کنند
یعنی شما می گید بیخیالش باشم
به حرف راحته ولی به عمل سخت
باشه نمیریم
جمعه اول با دوستای دانشگاهم میرم بیرون
جمعه دوم رو با مامان و بابام می گذرونم
جمعه سوم رو هم تنها تو خون و
اگه به جمعه چهارم رسید اقلیما به خودش می اد میگه چقدر تو بدبختی که همسرت فکر خودش و خانواده اشه
آقای همدردی میگی وابستگی
آیا اینا همش وابستگه بوده:
منی که تمام مخارج خودمو خودم می دم تا آقای همسر که حقوقش کمه به غرورش بر نخوره
اقلیمایی که مقدار پولی که از اوی زندگیش به همسرش داده یک چهارم مقدار پولی که دریافت کرده نبوده وابسته بوده
همه جا خودم رفتم و اومدم تا وابسته بودم
آقای همدردی اینقدر حرفاتون همیشه عین حرفای همسرم هست که وقتی می خونم بی اختیار بغم می گیره آقای همدردی میشه قانعم کنید؟؟؟؟؟؟
خیلی در هم می نویسم ببخشید چون خیلی ناراحتم
اینجاست که فرشته مهربان میاد و میگه احساسات شناختت رو دچار خطا کرده:نقل قول:
نوشته اصلی توسط eghlima
هم اون هیچ ات حقیقت نداره و هم اون همه ات :311:
دختر خوب! شما که بقیه روزهای هفته به فراخور حال خودتون هر شب همسرت خونه است.
در ثانی، چرا خودتو با بقیه مقایسه میکنی اونهم یک مقایسه خیالی! کجا همه همیشه کنار شوهراشون هستند؟ یه عده از همسران، جمعه ها به واسطه شغلشون سرکارند. حتی اعیاد و روزهای مهم. یه عده از همسران، خیلی روزها و شبها رو میپیچونند میرن یللی تللی. یه عده از همسران توی خونه کنار خانومشون هستند اما ...ای کاش نبودند (حرف دل خانوماشون). یه عده از همسران توی بیمارستانند و به درد لاعلاج مبتلا، یه عده از همسران...بگم بازم؟
خیلی از تعطیلات و جمعه ها (حالا بگیم زمستون و پاییز) که شما در کنار همسر جانت سپری میکردی، همین تالار همدردی پر از آدمهای تنهایی (زن متاهل مرد متاهل، زن مجرد ،مرد مجرد، داغدار، بی داغ، مطلقه، بیوه، بچه دار، مشکل دار، بی مشکل، خیانت دیده، رنج دیده و...) بودند و هستند. و تو شرایط بهتری داشتی و هنوز هم داری. شرایطت بسیار بهتر از خیلی های دیگه است. باور کن!
نمیخوام بگم هیچ مشکلی نداری. درسته به هر حال یک چالشی داری. اما آدم زرنگ سعی میکنه این چالش رو برای خودش به یک فرصت تبدیل کنه. برنامه های زیادی رو میتونی تنظیم کنی که در اون ایام که همسرت نیست انجام بدی. از کتاب خوندن بگیر تا تحصیل در یک زمینه ای که وقتهای جمعه هات رو پر کنه. میتونی بری یکسری فعالیتهای فرهنگی انجام بدی یا شغلی یا ... اصلا نظافت خونه رو هفتگی کن بنداز جمعه ها. خیلی کارا میتونی بکنی. راستی پاشو جمعه ها بیا همدردی :311:
همسر وسیله ای برای وقت پر کردن نیست:311: همسر قرار نیست شب و روز به ما سنجاق شه:311: البته همسر خوب اگر شب و روز هم شنجاق شه خوبه. ولی باور کن اصلا این چیزی که شما دنبالشی جور نمیشه. نمیدونم لا اقل ما ندیدیم! هم همسرت خوب باشه، هم پولدر باشه و مشکل مالی نداشته باشی، بیکار بیعار نباشه، اهل یللی تللی نباشه، خائن نباشه، هم با این همسر خوب تفاهم داشته باشی و از بودن باهاش لذت ببری، هم مادر شوهرت خوب باشه و پیر نباشه و شوهرت هم مادرشو زیاد دوست نداشته باشه و... و هم اینکه کلی وقت آزاد داشته باشه و بتونه همیشه ور دل ما باشه. فکر کنم باید همچین شوهری رو به قول حامد طراحی کنیم بدیم بساند برامون.:311:
بی دل جان تسلیم
:223:
باشه مثل اینکه من همه بیشتر مقصرم
وقتی شماها وپدر و مادرم و پدر و مادرهمسرم و خواهرم و خواهرش همه به اتفاق میگید خوب نرو
احساس می کنم هیچ کس درکم نمی کنه
هیچ کس نمی فهمه که چی میگم
من چشیدم یه روز جمعه صبح تا شب تو خونه باش ببین چه جوری مغزت جوجه می ذاره
بعدش زنگ می زنی به آقای همسر سرحال می بینی روزگار چه داغونه همسرت فقط خوشی خودش و خانواده اش براش مهم بوده و هست و تو به هیچی حساب نمی شی
سلام اقليما جون
به نظر من مادامي كه همسرت نخواد مديريت رابطه بين تو و خانوادش رو بدست بگيره اين مسايل ادامه داره. منم با ليلا موافقم بزار بره كل بهار و تابستون تنها بره بزار خودش انتخاب كنه باور كن اين روشي كه جواب ميده. آقايون وقتي بزاري به حال خودشون بهتر تصميم ميگيرن.فقط هر وقت ميره با محبت بدرقش كن و بهش هم زنگ بزن و حالشو بپرس كه خانوادش بدونن با رفتنش هيچ مشكلي نداري و به قول دوستمون براي خودت جمعه ها كلاسي تفريحي هرچيزي كه بهت خوش بگذره برنامه ريزي كنو با روي باز وقتي همسرت برميگرده ازش پذيرايي كن خداروشكر كه ميره سركار دنبال كار ديگه اي كه نميره اينقدر ناراحتي خانومي.من تقريبا همه تاپيك هاي پارسالتو ميخوندم و در جريان مشكلاتت هستم.من يه زوج رو ميشناسم كه به مراتب مشكلاتشون از شما خيلي بيشتر بود كه خانوم با كنترل احساساتش و سياست زنانه الان بسيار زندگي خوبي دارن.به هر حال همسرت كه خانوادش رو نميتونه كنار بزاره و مجبور حدالامكان وقتي اونا ميخوان كمكشون كنه ولي اگه شما صبوري كني خودش شرايط رو جوري مديريت ميكنه كه شما ميخواي ضمن اينكه خانوادش هم از شما دلخور نميشن.
هيچ مشكلي لاينحل نيست كه فقط صبر و تحمل ميخواد عزيزم
:72::46:
اقليما! اين چه حرفيه مي زني؟ هرچقدر تنهايي كشيده باشي فكر نكنم باندازه من باشه! چرا ناشكري؟ چرا ناشكري؟
اگر تو يك جمعه اي ذهنت جوجه زاييده من مرغدوني باز كردم! تازه كسي هم نبود بهش زنگ بزنم سرش غر بزنم!
ميگم نعمت داري قدر نمي دوني بازم هي بگو نه كسي دركم نمي كنه!
:316: