RE: ديگر خسته شده ام ... !
به نظر من خانم شما از روزهای خوب زندگیش یه خاطره بد داره که روی همه خوشی هاش سایه انداخته و اون هم اعتراف شماست و بعد داغ کردن اون قضیه از جانب شما..
خانم ها معمولا خاطرات بد زندگیشون رو به صورت فایل ذخیره می کنن ونگه می دارن و هر وقت که لازم ببینن یکی از این فایلها رو حتی اگه مربوط به صد سال پیش باشه و بارها در موردش صحبت کرده باشن و به نظر شما هم به نتیجه رسیده باشه رو مطرح می کنن.
عکس العمل خانم شما به خاطر علاقه ای هست که به شما داره چون اگه خودتو رو جای اون بگذارید می تونید بفهمید چه حس بدیه که احساس کنید کسی که دوستش دارید حتی برای لحظه ای شخص دیگه ای رو دوست داشته باشه. این برای خانم شما یه شکست محسوب می شده اونم در اوایل زندگی و مدام خودش رو توی خیال با اون خانم مقایسه می کنه و هر عیبی که توی وجود خودش باشه فکر می کنه که توی وجود اون خانم نبوده و شما پیش خودتون فکر می کنید که اگه با فلانی ازدواج می کردم همچین ایرادی نداشت. هر وقت که توی فکر می رین خانمتون فکر می کنه که دارین به اون شخص خاص فکر می کنید. حتی گاهی ممکنه که فکر کنن وقتی به ایشون نگاه می کنید به جای دیدن چهره ایشون چهره شخص دیگه ای جلوی چشمتون میاد و یا اگه به گردش می رین هراس اینو دارن که نکنه قبلا با این خانم به اون مکان رفتین و الان خاطره اون دوران برای شما زنده شده و ....
اینا رو گفتم که بدونید خانم شما چه احساسی رو داره و چه زجری می کشه. البته شاید بهتر و یا بدتر از این باشه من چون خودم یه زن هستم وقتی به جای ایشون فکر می کنم همچین چیزایی به ذهنم میاد. متاسفانه خانمها مقداری هم اهل خودآزاری هستن و با فکرهایی که می کنن باعث ناراحتی خودشون می شن دیگه وای به حال کسی که تاییدیه برای افکارش داشته باشه.
از شما می خوام اگه واقعا همسرتون رو دوست دارین و می خواین کمکشون کنید صبر بیشتری داشته باشین چون همسرتون فقط به کمک و پشتیبانی شما احتیاج داره.
ازش بخواین که یک روز هر چند ساعتی که طول کشید با خدا خلوت کنه وشما و خودش رو ببخشه. این کار کمک بزرگی می تونه بهش بکنه.
باهاش صحبت کنید و هنگام صحبت دستاشو بگیرین توی چشماش نگاه کنید و با آرامش صحبت کنید. بگین که دوست ندارین لحظه های خوبتون با همچین حرفهایی خراب بشه بگین که اونو یه هدیه از طرف خدا می دونید و از بودن در کنار اون لذت می برین. بگین که خوشحالین از اینکه با هم ازدواج کردین و در کنارش احساس آرامش می کنید. بگین براتون سخته که بهتون اعتماد نداشته باشه . بگین همیشه کنارش هستین به خاطر اینکه فقط وجود اون به شما آرامش می ده و باعث می شه که برای زندگی تلاش کنید...
اگه هم بحثتون به جای همیشگی رسید شما بحث رو ادامه ندین سعی کنید با لبخند و نوازش همسرتون رو آروم کنید .
امیدوارم زندگی خوبی در کنار هم داشته باشید:72:
RE: ديگر خسته شده ام ... !
آقا نيما
اينو رو راست بهتون مي گم
انگار ته دلتون خيلي از خانمتون دلخورين (به خاطر حرفاتون مي گم)و همين مانع مي شه كه بتونين صادقانه باهاش برخورد كنين
وقتي شما با يه لفظ بد خانمتون رو صدا مي كنين حتي اينجا بدون اين كه همسرتون بشنوه مطمئن باشين روي رفتارتون اثر مي ذاره و بلافاصله همسرتون هم متاثر مي شه
اگه همه اين راهها رو صادقانه انجام دادين و جواب نگرفتين بد نيست برين پيش يه مشاور و حضوري موضوع رو بهش بگين البته جلسه اول بدون حضور خانمتون بعد هم همراه همسرتون برين و از اون روانشناس كمك بخواين
احتمالا ذهن همسرتون نسبت به شما خيلي به هم ريخته هست و اعمال مثبت شما رو نمي بينه يا يه جور ديگه تعبير مي كنه آخه اگه شما واقعا همه اين كارا رو كردين نمي دونم چرا خانمتون از اون اشتباهتون نگذشته پس معلومه يه مشكل درونيه و تلاش شما حتي ممكنه اثر منفي بذاره اينجا بايد يه شخص بي طرف و حتي كسي كه همسرتون حس كنه يه ذره طرف اونو داره بياد وسط تا قضيه رو حل كنه
باز جاي شكرش باقيه كه شما خودتون مي خواين اوضاع رو درست كنين
اميدوارم آرامش به زودي به زندگيتون برگرده
RE: ديگر خسته شده ام ... !
نقل قول:
نوشته اصلی توسط BKAS
salam nima agar mitoni amal koni ketabe mardane merikhi va zanane venosi ro bekhon
مردان مریخی و زنان ونوسی
سلام بيكس جان
اتفاقاً اين كتاب در آرشيو كتابخانه ام موجوده همسرم كامل اونو خونده ولي من هنوز موفق به خوندنش نشدم ..
حتماً به پيشنهاد شما عمل مي كنم:72:
ارادتمند شما
نيما.ا
RE: ديگر خسته شده ام ... !
سلام رومينا جان
نقل قول:
خوب وقتی یه بار این کار رو انجام بدین و نتیجه ندیدین دیگه ادامه ندین ، طرف مقابل فکر میکنه براش نقش بازی کردین! باید احساساتتون صادقانه باشه و مداوم... مثلا ً هر روز که از سر کار برمی گردین یک شاخه گل سرخ بهش بدین و این کار رو ادامه بدین...
امتحان مي كنم ... به نظر پيشنهاد خوبيه !
نقل قول:
آخی... بیچاره شما... :47: حتما ً اون لحظه تمام راه ها رو به روی خودتون بسته می بینین... ای کاش به جای شما همسرتون این سایت رو پیدا می کرد و باهاش آشنا میشد...
گاهي اوقات فكر مي كنم چقدر آدم بدي هستم كه همسرم اينطور با من رفتار مي كنه :47:
[quote]شاید اینطوری بهتر باشه که اون لحظه بهش بگین : " تو همسرمی ، تنها همدمم هستی ، اونوقت من تنهایی مشکلاتم رو حل کنم؟ باید بهم کمک کنی ، منو راهنمایی کنی تا بتونم از پس مشکلات بربیام. من که امید دیگه ای جز تو توی زندگیم ندارم... "[/
quote]
معمولاً همين برخوردها و حرفها رو مي زنم ... جواب ميده اما اينم سطحيه !
نقل قول:
سعی کنین خیلی کم از کوره دربرین. چون این کار رو بدتر بکنه ، بهتر نمیکنه... چون همسر حساسی دارین و ممکنه اون لحظه ای که از کوره درمیرین ، به سوءظن هاش مطمئن بشه!
حق با شماست ... :73:
نقل قول:
یعنی شما بعد از 4 سال زندگی مشترک هنوز نتونستین ایشون رو به طور کامل بشناسین؟؟!
ای کاش میتونستم با ایشون آشنا بشم :shy:
دليلش اينه كه ايشون معمولاً با ثبات نيستند ... !
نقل قول:
خوب مگه چه اشکالی داره شما به خاطر همسرتون ماهی یکبار برید خرید و گشت و گزار پشت انواع ویترین ها؟! اگه این کار واقعا ً اونو خوشحال میکنه ازش دریغ نکنین... این از توی خونه موندن خیلی بهتره... گاهی وقتا واسه استحکام یه زندگی مشترک و جلوگیری از پاشیده شدنش بهتره ازخودگذشتگی کنیم. آیا تا به حال شده خودتون به ایشون پیشنهاد بدین که به یه گردش برین؟ ( جایی که همسرتون دوست داره و ناهار هم چیزی سفارش بدین که همسرتون دوست داره. )
یا اینکه تا به حال شده یک روزتون رو به طور کامل در اختیار همسرتون قرار داده باشین تا تصمیم بگیره که اون روز رو چطور بگذرونین و کجاها برین؟ وقتی انتخاب کرد ، یه چشم زیبا بهش بگین و ایشون ذوق کنه؟
بيشتر دوست داره كه هر روز باشه .. كه منم فرصتم اين اجازه رو نميده ... ضمناً قبلاً عرض كردم كه يكسال در خدمت همسرم بودم ... حداقل اينكه تو اون يكسال هر هفته يكي از شهرهاي اطراف مثه كاشان ، اصفهان و ... مي بردمش ... سه روز خوب بود باز دوباره شروع مي شد ... نمي دونم دقيقاً چي مي خواد چون خودشم واقعاً نمي دونه !
نقل قول:
خوب شما که نمیخواین خرش کنین!!! ( ببخشید اینطوری میگم ) پس بهتره صادقانه بهش بگین : " نه... به خدا دوستت دارم... اینو کِی میخوای درک کنی؟ آیا همینقدر تو هم منو دوست داری؟؟ "
آیا تا به حال اینطوری رفتار کردین؟
بله ، معمولاً بي فايده بوده
نقل قول:
امیدوارم تونسته باشم حداقل ذره ای مفید واقع بشم. بازم هر کمکی از دستم بربیاد انجام میدم.
حتماً همينطوره ... متشكرم ازتون
ارادتمند شما
نيما.ا
RE: ديگر خسته شده ام ... !
سلام
من فکر میکنم بهتره با هم برید پیش یه مشاور خوب
بهتره غیر از شما کسی با خانمتون صحبت کنه
RE: ديگر خسته شده ام ... !
نقل قول:
نوشته اصلی توسط elina
سلام
من فکر میکنم بهتره با هم برید پیش یه مشاور خوب
بهتره غیر از شما کسی با خانمتون صحبت کنه
يه بار رفتيم ، فقط 250 هزار تومان پول از جيبمون رفت ... !
الان ترجيح مي دهم از تجربيات و راهنمائي ديگران استفاده كنم تا اينكه برم پيش مشاور ... !
RE: ديگر خسته شده ام ... !
چرا؟
هیچ مشاوری اینقدر زیاد پول نمیگیره؟
RE: ديگر خسته شده ام ... !
نقل قول:
نوشته اصلی توسط elina
چرا؟
هیچ مشاوری اینقدر زیاد پول نمیگیره؟
چرا ميگيره .. وقتي 22 جلسه همراه با 4 تست تحليلي باشه ميگيره ...
تازه تخفيفم داده بود ... !
بگذريم و از موضوع خارج نشيم ....
RE: ديگر خسته شده ام ... !
سلام اقا نيما راستش شايد هر كس ديگه اي بود ناراحت مي شد شما نبايد از گذشته خودتون چيزي مي گفتيد گذشته هر كس مربوط به خودشه مهم اين است كه در زندگي جديد چقدر متعهد باشيد و اشتباه دوم هم اينكه بيشتر پياز داغ ان را زياد مي كرديد .
ولي به نظر من اگر امكان دارد به نحوي كه خيلي تابلو نباشه براي خانومتون وانمود كنيد كه همچين رابطه ايي نبوده بهش بگيد همينجوري همچين چيزي گفتيد و واقعيت نداشته بگيد اون چت و غير هم همش پسر بودند نه دختر
نمي دونم مي تونيد اينكارو بكنيد يا نه ولي فكر كنم خانومتون تنها در صورتي مي تونه اروم بشه كه فكر كنه همش خواب بوده وحقيقت نداشته و دوست داره يك روز از خواب بيدار شه
اگر خواستيد انجام بديد بايد خيلي ظريف و با دقت انجام بديد كه متوجه نشه كه داريد بهش دروغ مي گيد
بعضي اوقات براي تداوم زندگي ادم مجبور مي شه دروغ بگه خب چاره اي نيست اعتماد خانومتون نسبت به شما سلب شده و همش فكر مي كنه ظاهريه
براي خانومتون توضيح بديد كه او را از همه برتر مي دانيد و بيشتر دوست داريد و به همين دليل است كه او را انتخاب كرده ايد
RE: ديگر خسته شده ام ... !
آقا نيما من يكي تسليم
واقعا نمي دونم بايد چيكار كنين
مشاوري كه رفتين پيشش چي گفت؟
راستي خونواده هاتون از اين جريان اطلاع دارن؟
شايد با كمك از كسي كه خانمتون حرفش رو قبول داره بشه به نتيجه رسيد