RE: با رفتارهای شوهرم چه کنم؟
دوست عزیز ممنون از اینکه پاسخ دادی این لینک تایپیک قبلی من است
www.hamdardi.net/thread-19093.html - مشابه
من از شما سوال دارم
1- به نظر شما وقتی ایشون برای گرفتن اقامت من اقدام نکرد من باید چکار میکردم؟ ویزای من تمام میشد باید بر میگشتم ایران
2- چرا من باید از حقوق شرعی و قانونی خودم محروم باشم مانند گرفتن مراسم ازدواج - حق ادامه تحصیل - پول تو جیبی که بتوانم گاهی اوقات برای خودم چیزی دوست دارم بخرم - ( اگه میخواهم چیزی بخرم ایشون باید تصمیم بگیرند ) خریدن کتاب و یا گرفتن گواهینامه توقع خیلی زیادی است؟
3- در طول یک سال چند تا مناسبت ( مثل سالگرد ازدواج - تولد- عید- روز زن ) وجود داره که ما نمیتوانیم به خاطر بسپاریم و اگر از این فرصت ها برای قدردانی و تشکر و صمیمیت بیشر در زندگی استفاده نکنیم چه زمان دیگری می توانیم از این فرصت ها استفاده کنیم. آیا اگر به این مناسبت ها توجهی نکنیم زندگی خسته و کسل کننده نخواهد شد.
RE: با رفتارهای شوهرم چه کنم؟ (طلاق یا ادامه زندگی؟)
نسیم جان
اگر ما زنها بخواهیم راه رو همیشه برای مردا هموار کنیم فقط باعث بد عادت کردنشون میشیم
یه مثال برات میزنم
زنی که همسرش بیکار شده و از روی تنبلی و بی عاری تو خونه نشسته .....
اگر این زن بخواد مدام صرفه جویی کنه فقط با اینکار همسرش رو بیکار تر و بی عار تر میکنه
اما اگر درخواستها و نیازهای خونه رو طوری عنوان کنه که همسرش بفهمه احساس نیاز رو اونوقت به شوهرش کمک کرده
شما هم بذار کارهایی رو که وظیفه همسرته خودش انجام بده
همسر شما ناراحت نمیشه شما برگردی ایران؟
یا با خودش مطمئنه اگر من کاری نکنم خود نسیم هر طور شده فلان کار رو میکنه؟
به نظرت درسته که وقتی همسرت (به دلایلی) تمایل نداره شما اونجا باشی بمونی پیشش؟؟
نسیم جان سعی کن به همه سوالاتی که پرسیده میشه جواب بدی.در پست قبلیمیم چند تا سوال بود که جواب ندادی
من قصد دفاع از همسر شما رو ندرام چرا که بی مهری ایشون در بعضی زمینه ها کاملا مشخصه.
اما متوجه نمیشم منظورت از حقوق شرعی و قانونی چیه؟ادامه تحصیل مثلا؟
ادامه تحصیل که همسرت باید راضی باشه مگر اینکه در عقد نامه ذکر شده باشه
واگرنه هر لحظه همسر شما اراده کنه میتونه جلوی شما رو از ادامه تحصیل بگیره
پول توجیبی بله.حق شرعی..عرف و قانونی شماست.
در مورد سوال شماره 3 باید بهت بگم که اکثر مردا در این زمینه متاسفانه خیلی خیلی ضعیف هستند.
مثلا دوست داشتی همسرت همه این مراسم ها یادش بود اما دست بزن داشت؟؟
نسیم جان همسرت رو باید همونطور که هست بپذیری ولی باید با سیاست و دقت و زیرکی سعی کنی خواسته هات رو بخواهی ازش.
باید بپذیری که مرد من این مراسم ها یادش نمیمونه.
دو سال زمان کمیه.
مطمئن باش با درایت و سیاست زنانه کم کم میتونی خواسته هات رو بدست بیاری.
مثلا تمام مراسم ها رو شما بگیر ..زیبا و قشنگ.
با اینکار غیر مستقیم به همسرت هم یاد میدی...
البته شاید چند سالی طول بکشه اما شدنیه
موفق باشی:72:
RE: با رفتارهای شوهرم چه کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نسیم دلشکسته
من از شما سوال دارم
1- به نظر شما وقتی ایشون برای گرفتن اقامت من اقدام نکرد من باید چکار میکردم؟ ویزای من تمام میشد باید بر میگشتم ایران
یعنی شوهرتون نمی خواد شما پیشش بمونید ؟
RE: با رفتارهای شوهرم چه کنم؟ (طلاق یا ادامه زندگی؟)
دوست عزیز maryam123
خیلی ممنون که راهنمائی کردید اما من هم در گفته های شما تناقض می بینم
اگر ما زنها بخواهیم راه رو همیشه برای مردا هموار کنیم فقط باعث بد عادت کردنشون میشیم[color=#FF0000]
مثلا تمام مراسم ها رو شما بگیر ..زیبا و قشنگ.
با اینکار غیر مستقیم به همسرت هم یاد میدی...
البته شاید چند سالی طول بکشه اما شدنیه
من به صورت غیر مستقیم چنیدن بار خودم مراسم ها را گرفتم مثلا جشن تولد براش گرفتم ( بدون اینکه خودش متوجه بشه دوستانش را دعوت کرده بودم و جشن تولد براش گرفتم )
عید رفتم براش عیدی خریدم
دوست عزیز تمام حرف و صحبت من اینه که نسبت به زندگی مشترکمون تعهد داشته باشه یعنی زندگی مشترک ما در اولویت باشه ما حدود یکسال است که صبح که از خواب پا میشیم باید ببینیم برادر ایشون چکار کرده و چکار نکرده
آخر شب هم دوباره همین داستان
متاسفانه همسر من تصور می کنه که داره به برادرش کمک میکنه ولی غافل از اینکه داره من را تحت فشار قرار میده
مثلا ازش خواستم که هفتگی یه پول توجیبی به من بده عصبانی شد تو نمی فهمی که من پول ندارم در صورتیکه خبر داشتم که برای برادرش پول فرستاده بود ( ما زمانی می توانیم به دیگری کمک کنیم که خودمان مشکل نداشته باشیم نه اینکه بریم قرض کنیم و به دیگری کمک کنیم )
در مورد سوالی که پرسیده بودید بله من در عقدنامه حق ادامه تحصیل و حق کار را از ایشون تعهد گرفتم
در مورد بیماری ایشون باید بگم که من نگرانم ایشون باید جراحی بشن و بعد از آن ممکن نیست چه اتفاقی براش میافته دکتر گفته حدود یک ماه و نیم باید در خانه بمانی شما به من بگید آیا نباید پیش بینی کنه برای دوره درمانش که درخانه هست و پولی را برای اون زمان پس انداز کنه ؟ (چون اون موقع از کجا باید هزینه زندگیش را تامین کنه)
متاسفان با مسائل خیلی احساسی برخورد میکنه و واقع بین نیست . من می بینم نمیتونه مدیریت مالی خوبی داشته باشه و برای آینده برنامه ریزی کنه . وقتی هم بهش میگم به ایشون بر میخوره و همه چی را پنهان میکنه .
چکار کنم که نسبت به زندگی مشترکمون احساس مسولیت کنه؟
تو رو خدا کارشناسان محترم راهنمائی کنید
RE: با رفتارهای شوهرم چه کنم؟ (طلاق یا ادامه زندگی؟)
نسیم گرامی ، ببین عزیزم ، مشکل شما و همسرتون به تنهایی حل نمیشه ، باید با هم دیگه کمک کنید تا مشکل تعدیل بشه ( به صفر نمیرسه ولی کمتر میشه)
خوب حالا چی کار کنیم ؟ یا هردو نفرتون بیایید توی سایت.... که خودش یه مشکل میشه اضافه بر مشکلتون
یا اینکه شما تصمیم بگیری که سهم خودت را بپذیری و در جهت رفع آنها اقدام کنی
حال در این راه که داری تلاش می کنی ، روی همسرت نیز تاثیر می گذاری و ایشون نیز رفتارها و عملکردش بهبود پیدا می کنه
یا این اینکه شما بدون اصرار به تغییر همسرت ، ضعف هایت را اصلاح می کنی ، اما می آموزی که در کنار شوهرت با وجود همه ضعف هایش بیشترین بهره را از زندگی بدست بیاوری
برای این کار اولین قدم ، حساسیت زدایی هست
که میشه گفت الحق و الانصاف سخت ترین مرحله برای رشد و بدست آوردن یک زندگی خوب و دوست داشتنی ، همین مرحله از بین بردن حساسیت هاست
حال پرسش اینجاست ، چگونه می توان حساسیتمون را کاهش دهیم ؟!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
(18/2/1386)
«حمایت افراطی در ماندگی می آموزد»
حمایت افراطی یعنی
وقتی شما به جای او احساس مسئولیت می کنید،
به جای او پول در می آورید،
به جای او اضطراب و تنش کارهای منزل را پیدا می کنید،
به جای او برای زندگی هزینه می کنید
به جای او به وظایفش می رسید
معلوم است که او بی مسئولیت شده و نقش حاشیه ای در زندگ پیدا می کند.
همچنین شخصیت وسواسی و جزئی نگر این حمایت افراطی را زیاد می کند یعنی،
برای اینکه همه چیز درست پیش برود فرصت خطاکردن به همسرش نمی دهد.
و دوست دارد یا خطایی پیش نیاید
یا سریعا جهت بهبود و رفع آن اقدام نماید.
لذا لازم است برای برون رفت از این مسئله شخصی حمایتگر ، نقش خود را به مرور کمرنگ کند و در پی این باشد که اضطرابها و تنشهای خود را کاهش داده و حس مسئولیت را به همسرش بازگرداند.
RE: با رفتارهای شوهرم چه کنم؟ (طلاق یا ادامه زندگی؟)
نسیم جان به وازه همیشه خیلی توجه کن.چرا که نشان دهنده افراط و تفریط در رفتارهاست.
اگر ما زنها بخواهیم راه رو همیشه برای مردا هموار کنیم فقط باعث بد عادت کردنشون میشیم
جواب سوال من و پیدا رو هم ندادی.....؟همسرت نمیخواد شما اونجا بمونی؟
RE: چکار کنم که همسرم زندگی مشترکمون را در اولویت قرار بده؟
بالهای صداقت عزیز خیلی ممنون از راهنمائیت
امروز مجددا بحث مان شد باز سر پول فرستادن برای خانواده اش
به من میگه نمی خواهم خانواده ام متوجه مشکل مالی من بشند باز برادرش ازش درخواست پول کرده بهش میگم کمک کردن درست ولی باید اول زندگی خودت را مدیریت کنی بعد به دیگران کمک کنی دوباره آقا بهشون بر خورده
برای کمک کردن به برادرش دوباره رفته وام بانکی گرفته خدایا چطوری به این آدم بفهمونم که این راه درستی نیست
( برادر ایشون در حدود 4 ماه است که در یک کشور دیگر تنها زندگی می کنند و باید مراحل قانونی را طی کنند تا بتوانند کمک های مالی از دولت دریافت کنند متاسفانه ایشون هم خیلی عجول هستند و می خواهند خیلی زود به نتیجه برسند ) شما بگید شاید من آدم بی عاطفه ای هستم و شاید هم خودخواه خواهش می کنم شما بگید آیا همسر من کار درستی می کنه؟
بهش میگم زندگی مشترک یعنی با هم تصمیم بگیریم و باهم تلاش کنیم نه اینکه فقط تو تصمیم بگیری و هر کاری دلت خواست انجام بدی و اگر تو حقی را برای خودت قائل هستی باید برای من هم همان حق را قائل بشی مثلا بهش گفتم من هم می خواهم برای مادرم پول بفرستم به من گفت تو اگر فکر مادرت بودی ازدواج نمی کردی راه دور
شما به من بگید آیا باید پیش مادرم می ماندم و ازدواج راه دور را نمی پذیرفتم ؟ به نظر شما اشتباه کردم ؟
به توصیه شما عمل کردم و مدتی اصلا به مسائل مالی اش کاری نداشتم و گذاشتم خودش مشکلات را حل کنه و الان می بینم به جای اینکه بدهی هاش کم بشه بیشتر شده
تو رو خدا یکی به من بگه آخه کدوم عقل سلیمی میگه برو پول قرض کن برای کمک کردن به دیگران
من را تحت فشار قرار میده ولی برای خانواده اش هر کاری انجام میده پول خرج کردن برای من براش زور داره
جدیدا وقتی بهش میگم فلان چیز را می خواهم برام میخری ؟ به من میگه برو کار کن خودت برای خودت بخر
امروز به من گفت خیلی جدی بهت میگم خودت برو سر کار و برای خودت خرج کن من هم در جوابش بهش گفتم باشه میرم سر کار ولی تا زمانیکه کار پیدا نکردم و خودم پولی را بدست نیاوردم توی خانه تو لب به هیچ چیزی که تو خریده باشی نمیزنم دیگه نمی خواهم تن به ذلت و خواری بدم حتی اگر بمیرم لب به غذای خانه تو نمی زنم
بعد از چند دقیقه اومده میگه من ازت معذرت می خواهم به شرطی که تو هم معذرت خواهی کنی آخه من چرا باید معذرت خواهی کنم وقتی که حرف بدی نزدم ؟
یه مدت بهش محبت کردم کاری به کارش نداشتم حالا به من میگه تو فقط محبت کردی که اقامت بگیری ؟
میگه من دو سال تو را تحمل کردم تا شاید درست بشی ولی درست نشدی.
می خواهم به اعتصاب غذام ادامه بدهم دیگه نمیتونم تحملش کنم حتی اگه شده جونم را ازدست بدهم تا زمانیکه کار نکردم و پولی کسب نکردم لب به چیزی نمی زنم
[b]تصمیم گرفتم که عادی باهاش برخورد کنم یعنی براش غذا درست کنم و باهاش حرف بزنم مثل گذشته ولی اعتصاب غذام را ادامه میدهم دیگه نمی خواهم تحقیر بشم . جونم را میدهم ولی تن به خواری و ذلت نمی دهم
خواهش می کنم کارشناسان محترم کمک و راهنمائیی کنند باز هم از همگی دوستان متشکرم