عزیزم
سر چه چیزایی دعواتون میشه؟
نمایش نسخه قابل چاپ
عزیزم
سر چه چیزایی دعواتون میشه؟
سلام بهار جون من خوشحالم که اینجا می بینمت هر چند دلیل خوبی برای اومدنت نبود ولی خوب من بازم از اینکه هستی خوشحالمنقل قول:
نوشته اصلی توسط بهار66
بهار من احساس می کردم تو هم یکمی عصبی باشی
شاید اشتباه می کنم،نمی دونم
و در مورد برادرت
با خواهر کوچیکترت سر چه مواردی بحث دارند؟خواهرت چند سالشه؟
چرا همچین فکری میکنی نازنین؟
البالو جان ما زیاد با هم بحث نداریم..بیشتر با دیگران بحث میکنه اما خوب بحث اونا ما رو هم اذیت میکنه...گفتم سر هر چیزی که مخالف نظرش باشه
نمی دونم فکر می کنم زود عصبی میشی!مثلا پست شماره 2 تو این تاپیک!یا وقتی از دست مامانت شاکی بود ی تا حالا کسی بهت نگفته بود؟
نه اینکه عصبی باشی ها ولی فکر کنم خودت هم زود از کوره در می ری؟
به هر حال ببخشید دارم موضوع رو منحرف می کنم وشاید این فکرم کاملا غلط باشه
بهار خیلی خوشحالم اومدی خیلی :46::46::46::227::227::227:
سلام
من فکر می کنم که باید کلا محیط خونه رو جایی با آرامش تر قرار بدین برای اعضای خانواده و از طرفی سعی کنید زیاد تو دست و پای هم نرید که بین شما و برادرتون کنتاکت بشه.از بحثهای بیهوده در مورد همه چیز بپرهیزید.من بعضی ها رو دیدم تا یک چیزی میگی سریع باهات مخالفت می کنن و آمادگی این رو دارن تا 24 ساعت باهات در موردش بحث کنن!!! میدونی من این جور مواقع چه کار می کنم؟ با لبخند میگم نه حوصله دارم نه وقتشو که در این مورد با شما بحث کنم.بعدشم اون مکان رو ترک می کنم.خلاص.
عزیزم برادرت ایا الان مشغول تحصیله؟ یا سر کار میره ؟ سربازی رفته؟ به ورزش خاصی علاقه نداره یا دنبال نمی کنه؟ اهل مطالعه هست؟
من فکر میکنم شاید بهتر باشه همزمان عواملی که باعث می شن ایشون خودداریش رو از دست بده کم بشه و در عین حال روشهای خودداری رو هم به اشون یاد بدید. اما اینکار صبر زیادی می طلبه. چون پسرها در سن برادر شما هیجانات زیادی رو تجربه می کنند و انرزی فوق العاده ای دارند که هم باید یاد بگیرند که چطور این هیجانات رو کنترل کنند و هم انرژیشون رو درست تخلیه کنند.
اجازه بدین من اول یه چیزیو توضیح بدم...واقعا هیچ کدوم از ماها بدون خطا و اشتباه نیستیم..هر کسی که میاد اینجا تاپیک باز میکنه یعنی فهمیده یه جای کار داره میلنگه،یعنی دنبال راه حل اومده...یعنی دوست داره نظر بقیه رو بشنوه و بعد تصمیم بگیره...منم وقتی اینجا تاپیک میزنم و میگم مامانم فلان برادرم بهمان یعنی تموم راه حلهایی که به ذهن خودم میرسیده رو انجام دادم و جواب نگرفتم اومدم اینجا شاید راه حل جدیدی بشنوم یا لااقل یه همدردی که میتونه توان و انرژی ادمو بیشتر کنه..
نمیدونم چرا همچین ذهنیتی پیش اومد که من در برابر خونوادم کوتاهی میکنم..من چه در مورد مادرم چه برادرم و چه ادمای دیگه فقط میتونم چیزایی که میدونم رو بهشون بگم و کمک کنم انجامشون بدن درست مثل اینجا که ما اون حرفی که باید رو میگیم دیگه انجام دادنش با خود طرف هست و حتما هم میدونید تا خود شخص نخواد چیزی عوض نمیشه...پس دست منم تا اندازه ای بازه...
-----------------------------------------
مورد دیگه همون بیرون گود نشستن و گفتن لنگش کن.گاهی ما حتی تجربه مشابه مراجع نداشتیم پس قاعدتا نمیتونیم باهاش هم حسی کنیم پس اگه راه حل میدیم شاید همین کافی باشه و نیاز به محکوم کردن نباشه.
-----------------------------------------
فعلا دندونم درد میکنه بقیشو بعد مینویسم.اما کاش همه ما به چیزایی که نوشتم بیشتر دقت میکردیم:72::72:
بهار جان سلام
گفته هات همه درست هست و کاملا حق داری
من در پست قبلیم گفتم مشکل کوچکت تا کمی این مشکل برات کم رنگ بشه یا آستانه تحملت بیشتر
حقیقت راه حل خاصی برات ندارم اما تا دلت بخواد میتونم باهات همدردی کنم:310:
اصلا چطوره داداشت زن بدیم راحت بشی از فکرش:311:
بهار عزیز بهتره فعلا به دندونت برسی که از همه چی مهم تره
در آخر بگم که طبق نوشته هات آدم مسئولیت پذیری هستی و فکر نکنم در مقابل خانوادت کوتاهی کنی
موفق باشی عزیزم
مشکل من با خواهر بی انضباط و لجباز
احساسات متناقض به خونواده
به دادم برسیدچیکار کنم مامان تنبل و بی عارم از جاش بلند شه؟
با برادر بد دهن و عصبیم به مشکل برخوردم...(بهتر ازاینجا جایی نبود که مطرح کنم مشکلمو)
---
اینا تاپیکای شمان! بهتر نیست به جای اصلاح دیگران، خودتون رو اصلاح کنین؟ :305::303:
سلام بهار جان
امید وارم از حرف من ناراحت نشده باشی ،منم اصلا نخواستم بگم شما در مقابل خانوادت کوتاهی می کنی ...
و می دونم شاید خیلی بیشتر از حد لزوم خودت رو درگیر مشکلات خواهر و برادر و مادرت...می کنی
کلا ی مشکبلی تو دنیای مجازی وارد هست اونم اینکه ما فقط نوشته رو می خونیم و لحن نویسنده و حسش رو نمی تونیم بفهمیم
مثلا ممکنه یک جمله شوخی امیز رو جدی بخونیم و یک لحن دلسوزانه و مهربون رو ،جمله ای محکوم کننده برداشت کنیم.....
برعکسشم هست ممکنه شما جمله ای بنویسید که لحن ناراحتی باشه ولی من حسی که از اون جمله برداشت می کنم این باشه که شما عصبی هستی!
به هر حال بهار جان آنی جون خیلی وقت ها به مراجع می گن سر دوربین رو به سمت خودت برگردون ،منم ی همچین منظوری داشتم ...
ولی خوب الان با توضیحاتی که دادی متوجه شدم که شما خودت عصبی برخورد نمی کنی...
:72::46::72: