آرمان عشق واقعی - چطور میتونم اونو داشته باشم؟ (علاقه به همجنس)

کیارش

یک بخشی از مشکلت به محدودیت تو مربوط است .
یک بخشی به اینکه تنهایی و فضای زیادی برای تخلیه خودت نداری .

در ضمن پسرم سعی کن در همین تالار حضور داشته باشی . بدون اینکه به درس و مشقت لطمه بخوره و مسائل و مشکلاتت رو همین جا مطرح کن .

سعی کن وقتی می خواهی به این پسر فکر کنی ذهن خودت را منحرف کنی به یک موضوع دیگر مثلا موسیقی .
ورزش کن
دوش آب خنک بگیر
موسیقی های طبیعت و آرام گوش بده ( بدون مضامین احساسی و عشقی )


در تالار مطالب مختلف را بخوان و روی علاقمندی های دیگرت متمرکز شو . به مرور این مشکل حل میشه عزیزم . اما خودت باید بخواهی و خودت باید به خودت کمک کنی .

ببینید شما داری مسئله ای رو مطرح میکنید که اصلا مورد نظر من نیست.راه های شما خیلی خوبه اما برای فراموش کردنش اما اگه موضوع تاپیک رو بخونید هدف من یه چیز دیگه است!

کیارش مرد جون

اول اینکه قبول کن که شرایط محدود تو در خانه و نظام خانواده باعث خیلی از این افکار و مهم شدن این موضوع برای توست .

حال

اگر تو بخواهی خودت را وارد یک خطایی بکنی آیا باید حمایت بشوی و دستت را بگیریم و به سمت آن چاه هدایت کنیم ؟!

البته انتخاب کننده تو هستی .

اما در این تالار در این مسیر که خواست توست به کسی کمکی نمیشه . در نتیجه از ادامه ی گفتگو معذورم .

مگر اینکه تصمیم خودت را عوض کنی و ..............

سلام
منظورت از اينكه اونو داشته باشم چيه؟ ميشه بيشتر توضيح بدي؟

من این احساس رو دارم دوست عزیز.

چون شما نمتوانید با دختر به قول خودتون توانایشو ندارید رابطه داشته باشی .

روی آوردی به سمت پسر با چهره دخترانه یا کمی زیبا.

واین رابطه ها اگر شکل بگیره به رابطه های جنسی مبدل میشه.

اول دوستی.

بعد که خیلی صمیمی بشی .چه بخوای چه نخوای شیطان وارده عمل میشه.

من نظرم اینه که سعی کن ایمانت رو قوی کنی .

همه پسرها دوست های پسر یا به عبارتی رفیق دارن .

ولی نه انقدر شدید که شما عرض کردید.

این مشکلی که شما عرض کردی در دختر های که تازه به سن بلوغ رسیده بیشتر دیده شده.

البطه نه همه دخترا

ولی کم وکان دیده شده.

مرسی دوستان که کمک کردین ولی خوب به قول ani
این خودم هستم که تصمیم میگیرم و فکر کنم خودم تو این مرحله باید صلاح خودم رو تشخیص بدم.
حداقل فهمیدم عشق با مشاوره به نتیجه ای نمیرسه...

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

فقط مدیران محترم اگه میشه تمامی پست های من در این زمینه رو پاک کنید خواهشا

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط کیارش۲

تا به حال به کس دیگری هم علاقه مند شدی؟ پسر یا دختر؟

کمی راجع به این مسائل توضیح بده تا دوستان بهتر بتوانند کمک کنند.
__________________________________________________ __
بله,اولین دفعه 11 سالم بود عاشق یه زن شدم که خیلی غیر معمول بود و دومین دفعه یک پسر که متسفانه ناکام ماند ولی الان هیچ احساسی نسبت به اونا ندارم و این هم سومین دفعه که خیلی شدید تره.

---

کیارش نمی دونم بازم می ای اینجا یا نه ولی امیدوارم که بیای
درک می کنم که عاشق بودن یعنی چه!
ولی این که تو عاشق باشی قابل درک نیست.
اون زنی که در 11 سالگی عاشقش شدی ،عشق بود؟
یا اون پسر قبلی؟
یا این پسری که الان داری در موردش حرف می زنی؟
اگر عاشق اون دوتای قبلی بودی،پس ...چرا الان هیچ احساسی به اون ها نداری!

خوب دقیقا مثل همون دو نفر قبلی که الان حسی بهشون نداری،یک روزی هم می اد که به این پسرهم حسی نخواهی داشت
چون احساس شما برگرفته از هیجانه و هیچ منطق و استدلالی پشتش نیست.

به چه هدفی می خوای اون رو داشته باشی؟به هدف دوستی
خوب همین الان می تونی باهاش دوست باشی و وقتی نزدیکش شدی این احساس عشقم تعدیل می شه
این مسئله اون طور که می گی نمی تونه ریشه جنسی داشته باشد.
سعی کن کم کم توجهت را از این مسئله غیر ملموس و بی نتیجه سمت اهداف ملموس تر ببری. الان باید هدف توموفقیت تو درس هات باشه.به احساست نسبت به دوستت هم اسم عشق نزار.
حالا فرض کن اون رو داشته باشی که چی بشه!
خوب اگر دختر بود می گفتی باهاش ازدواج می کنم میشه شریک زندگیم و ی عمر کنارش می مونم و باهم زندگی مون رو می سازیم
ولی این که پسره
تو باید علاقت رو ببری به سمت یک دوستی عادی و انقدر بهش بال و پر ندی.این چیزا فکر کنم تو سن شما طبیعیه ولی نباید انقدر بهش بال و پر بدی که تبدیل بشه به یک مشکل اخلاقی
باید جلوشو بگیری

مرسی از لحن شما خیلی خوشم اومد من صحبتهای منطقی رو دوس دارم و کاملا منطقی جوابتونو میدم.
چیزی که باعث شد اونارو فراموش کنم فاصله و زمان بود چیزی که یواش یواش تو این مورد هم داره اتفاق میوفته نمیدونم شاید این اسمش عشق نیست ولی هرچی هست قشنگه!
در مورد اینکه گفتین نهایتا چی کار میخوای بکنی برام همین دوستی کاملا کافیه. ولی نمیتونم. این دقیقا همون چیزیه که میخوام شما به من کمک کنید:چطور میتونم باهاش ارتباط برقرار کنم بدون اینکه هول کنم و غیرعادی رفتار کنم؟

کیارش۲ گرامی

به تالار همدردی خوش آمدی

بهتره فعلاً ذهنت را از این شخص کاملاً دور کنی و به خودت و رسیدن به ثبات احساسی توجه کنی .

هیجان مداری شما که در این سن ، کمی طبیعی به نظر میرسد اما در شما میل به سوی افراط و ناهنجاری دارد می تواند در کل برای زندگی شما مسئله ساز باشد .

کشش های هیجانی شما در مورد آدمها و حتی اشیاء و مکانها و ..... اگر کنترل و هدایت نشود موجیات آشفتگیها و آسیب پذیری شخصیتی را برای شما فراهم می کند . بهتر است بسیار جدی روی خود متمرکز شده و به مطالعه و مشاوره در خصوص ویژگیهای شخصی خود پرداخته و سعی در شناخت بیشتر خود و احوالاتت و علائقت داشته و نقاط آسیب پذیری خود را بازشناسی کرده و آنها را مهار کنی .

آنچه شما در مورد افرادی که به آنها از همون سنین پایین تا کنون و حالات و واکنشهای درونی خود بیان داشته ای عارضه است ، اصل مسئله در درون شما و مربوط به هیجانات و کششهای غریزی شماست که نیاز هست باز شناسی و با مهارت آموزی و .... آنها را تحت کنترل و هدایت درست درآوری تا آسیب نبینی .

پاورقی
=====

اگر به حالات و روحیات و واکنشهای خود در مورد گرایشهای دیگرت ( به اشیاء ، اماکن ، فیلم ها ، موسیقی ها و حتی البسه و .... توجه کنی سرنخهای دیگری از آنچه گفتم به عنوان عارضه ، خواهی یافت )


.

ببخشید میشه عوارض وتمامی مسائل رو یک کم ساده تر باز کنید؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

[b]

[color=#006400]کیارش۲ گرامی


[size=x-large]بهتره فعلاً ذهنت را از این شخص کاملاً دور کنی و به خودت و رسیدن به ثبات احساسی توجه کنی .

.

---

[align=center]همچین چیزی ممکن نیست