RE: دیگه ادم چطوری می تونه اعتماد کنه؟
چشم حتما تعریف میکنم...
ولی داشتم به یه موضوع مهم دقت میکردم و اون اینه که در مورد این اشخاص زمانی که پای خانواده و پدر و مادر به میان بیاد، قطعا اکثر دروغها و خالی بندیهاشون لو میره، مثلا در مواردی که من باهاشون مواجه بودم چون اصلا بحث خانواده وسط نبود اونا میتونستن هرچقدر دلشون خواست رو این موضوع مانور بدن، برای ما هم اونقدر حیاتی نبوده که مثلا بریم تحقیق کنیم ببینیم راست میگه یا نه.. احتمالا اصلا روح پدر مادرشون از فیلم بازی کردنای بچشون خبر نداشته باشه، آقای تماس هم نهایت از طریق خانواده طرف متوجه شدن، پس میشه نتیجه گرفت که دروغ گویی در حد خیلی بالا و فیلم بازی کردن های عجیب بیشتر تو روابط دوستی و همکار و...میتونه باشه و زمانی که بحث ازدواج وسط باشه با تحقیق دقیق از خانواده طرف و دوستان و محیط کار و... میشه تا حدی این شکیات رو برطرف کرد. (البته اینجا دروغهای بزرگ مدنظر هست)
RE: دیگه ادم چطوری می تونه اعتماد کنه؟
rain rain عزیز
من بیشتر بحثم شیوه های شناخت این افراده،چون همونطوری که گفتم ایشون با پسر عمه شون ازدواج کردن و حتما پسر عمه ی ایشون شناخت زیادی به بنظر خودش از این شخص داشته،چون ازدواج هم فامیلی بوده احتمالا مدت زمان زیادی با هم دوست و نامزد هم بودن و مدتها با هم در یک منطقه ی شهر زندگی کردن اما با این وجود نه در اون زمان ونه در زمان ارتباطش با من و دوست پسر سابقش که دروغهایی رو که به من گفته بود به اون هم گفته بوده و همسرش نه متوجه شده و نه شکی به ایشون کرده که بدون هیچ گونه ترسی مدت زمان زیادی با من با تلفن صحبت می کرد،پیاده می رفتیم توی دانشگاه با هم بودیم و به گفته ی خودش خیلی هم با دوست پسر سابقش گردش می رفته و با اون هم مدت زمان زیادی در حال تبادل اس ام اس و صحبت با تلفن بوده!
به من و بقیه گفته بود من یک برادری دارم که خیلی روم تعصب داره و فوق مکانیک اصفهان خونده و تو هواپیمایی کار می کنه و نمی گذاره من با کسی در ارتباط باشم برای همین 5 به بعد که از سر کار میاد بهم زنگ و اس ام اس نزن !در صورتی که اصلا برادری نداشته و اون مشخصات متعلق به همسرش بوده که جای برادرش به همه غالب کرده بود.حتی عکس همسرش و به عنوان برادر قلابیش به همه و من نشون داده بود و ... حتی چند بار دیده بودن که با این شخص دانشگاه اومده بوده و اومده دنبالش اما چون به عنوان برادرش به همه معرفی کرده بود خوب ایرادی از نظر کسی نداشته!!!
RE: دیگه ادم چطوری می تونه اعتماد کنه؟
شما که هیچی، جون سالم به در بردی ؛
بیچاره اون شوهرش، فکر کن اگه بفهمه چقـــــــــــــــــــــــ ـــدر داغون میشه!
RE: دیگه ادم چطوری می تونه اعتماد کنه؟
الان دقیقا از اخرین تماس که منجر شد به این واقعیت پی ببرم 6 ماه می گذره،چون دیگه خطری تهدیدم نمی کنه(یک وقت شوهرش بفهمه و بخواد پیگیری کنه ومن هم با این همه مشغله دنبال دردسر نمی گردم) دیگه نیازی نبود چیزی یرای اثبات حقانیت خودم ازش نگه دارم ،همه ی عکسها و فیلمهایی که ازش داشتم و پاک کردم و کادوهاش رو هم سوزوندم فقط اس ام اس هاش رو نگه داشتم میگم شاید به دردم بخوره ولی فکر میکنم بهتره اونا رو هم پاک کنم مثلا به چه دردی بخوره؟؟؟
احساس سبکی میکنم،عکسهاش که داشتم پاک میکردم نا خاصصته نگام به بعضی هاش افتاد!چقدر دردناکه ادم بالای قبری گریه بکنه که توش مرده ایی نیست!
به شدت ازش متنفرم تا حدی که از کسی نبودم اما گاهی که فکر میکنم دلم براش میسوزه که انقدر پسته و تا این حد مریض.خیلی چیزها رو ازم گرفت ،وقتم و انرژی و... چیزهای کوچیکشه اما یک چیز بزرگی دارم اونم تچربه است.
RE: دیگه ادم چطوری می تونه اعتماد کنه؟
زیباترین قسم:72::72::72:
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.
:72::72::72:
RE: دیگه ادم چطوری می تونه اعتماد کنه؟
سلام تماس عزیز
همونجور که خودت گفتی این یه امتحان الهی بوده که خدا کمکت کرده که بیشتر از این درگیرش نشی ،خداروشکر که زیاد آسیبی بهت نرسیده
من حدود یکسال پیش باکسی نامزد شدم که مثل این خانم از لحاظ روانی شرایط خوبی نداشت خیلی راحت دروغ گفت حتی موضوع خواستگا یشم به زور به خانوادش گفته بودو حر فایی که بهم میزد میگفت اینو مثلا مامانم گفته که اصلا اینجوری نبود بعدش فهمیدم چون زیاد سختی کشیده و پدرومادرش ا ز هم جدا شده بودن توی محیط جالبی بزرگ نشده بوده ، اینم واسه من یه تجربه شد ،اینقدر زیرکانه دروغ مبگفت که مو لای درزش نمیرفت ولی خدا خواست که من به خودم بیام بعدش رفتم مشاوره اونم بردم اینقدر وضعش وخیم بود سریع فرستادنش روانپزشک مجرب ...
واقعا نمیشه سریع این افرادو شناسایی کرد فقط باید به تمام جزییات اهمیت داد چه بسا یه حرف یا رفتار ناچیز از این افراد دنیایی اطلاعات باشه واسه ما ...