RE: دخالت خواهرهای زنم در دوران عقد
آقای محسن ناصری،
متوجه شرایط سختتون هستم. مخصوصا که این اتفاقات در عید افتاده و زمانی هست که به هر حال انتظار شادی و ارتباطات بیشتر است و اولین عید مشترک شما و همسرتون هم هست. پس متوجهم ! اما ...
شما فقط برای ما ماجرا را تعریف می کنید. در هیچکدام از پست هایتان تایید یا رد نظر دوستان، درخواست راهنمایی بیشتر، علت موافقت یا مخالفتتون با راه حلها و ... دیده نمی شه. اقدامی هم که نکرده اید!
RE: دخالت خواهرهای زنم در دوران عقد
پیدا جان عرض سلام...
صحبت های دوستان...
آقای داوود که درست میگن حسادت ...چون من جلو خانوادش خیلی بهش محبت میکنم حتی خانوادم هم جلو دید خواهراش بیش از حد بهش محبت میکنن..
در مورد نوشته های مریم.....
اینکه همسر من تجربه نداره درسته..ولی منم خودم تجربه کافی ندارم..ولی باز میدونم کجا چیکار کنم و کجا چیکار نکنم
پدر ومادرم رو هم آرووم کردم...من هیچ اختلاف خاصی با همسرم ندارم...اتفاقا دوستشم دارم..فعلا که باهام ساخته
درمورد حرفهای پیدا....
بعید میدونم اونجور قدرتی داشته باشن چون جلو داداش بزرگش جرات نمیکنه حرکتی انجام بده ..اونشب بیشتر حق با من بود اما متاسفانه .... پدر و مادرشم فقط موندم چرا هیچ عکس العملی نداشتن..من میخوام رو زنم کار کنم
یه کارهایی هم دارم میکنم..امروز با دختر خالش صحبت کردم که باهاش تماس بگیره ..تماسم گرفت و نتیجه اینکه قراره بریم خونه یکی از فامیل ها تا باهم صحبت کنیم...
RE: دخالت خواهرهای زنم در دوران عقد
چرا دامنه ی مشکل پیش آمده را دارید به خانواده های دیگر می کشانید ؟!
ضمن اینکه سعی می کنید مسائل را شسته رفته تعریف کنید .
اما شما خودتان توپ را روز عید به بهانه ی عیددیدنی در زمین آنها پرت کرده اید . نتیجه ی عمل شما چیزی به غیر از آنچه اتفاق افتاده نیست . جای تعجب نیز ندارد .
آیا روز عید و شرایط عیددیدنی برای گله و شکایت و طرح دلخوری ها است ؟!
آیا از دید شما این رفتار دوستانه است ؟!
آیا زمان مناسب را مورد توجه قرار دادید ؟!
شما دلتان می خواست حرف بزنید و دلخوری کنید اما جوابی به غیر از عذرخواهی نشنوید ؟! چرا ؟!
دوست عزیز از همین یک نکته مشخص می شود که شما نیز چندان که باید نمی دانید چه کاری را چه موقع انجام دهید و چه حرفی را در چه زمانی مطرح کنید . خصوصا که شما نیز زیر پرچم پدر و مادر اقدام به این عمل کرده اید !
ضمن اینکه ما فقط صدای شما را می شنویم و نه صحبت های طرف های مقابل را .
اگر تصمیم دارید مشکل را حل کنید و به مشکلات دامن نزنید با همسرتان بیرون بروید و به تنهایی صحبت کنید . دور از چشم سوم و حضور غیر .
RE: دخالت خواهرهای زنم در دوران عقد
آقای ناصری،
ضمن تشکر از توضیحاتتون. من هم با نظر آنی جان موافقم. بهتر است افراد کمتری را در مشکلاتتان دخیل کنید. هر چه تعداد افراد بیشتر شود، یک مساله ساده پیچیده و پیچیده تر می شود. هر کس نظری و سلیقه ای و ( خدای نکرده) قصد و غرضی و ... تنوع ایده ها مشکل را بیشتر می کند.
پس بعد از این مشکلات بین خودتان و خانمتان را حتی الامکان حتی به پدر و مادر هم نکشانید، چه برسد به دختر خاله.
حالا که این "خواهر خانم" شما از برادر بزرگش حرف شنوی یا ترس دارد چرا از برادر بزرگتر کمک نخواستید؟
حداقل از دختر خاله که نزدیکتر است و محرم تر.
RE: دخالت خواهرهای زنم در دوران عقد
آنی جان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
چرا دامنه ی مشکل پیش آمده را دارید به خانواده های دیگر می کشانید ؟!
تنها کسی که تو این خاندان به خانوم من از لحاظ رفاقت و دوستی نزدیکتر است دختر خاله ایشان است...من فقط از ایشان خواستم که پادرمیانی کنند تا خانواده خانومم به خونه ایشون بیاند و منم خانوادمو ببرم تا آشتی کنند.چونکه تو این چندروز هرچه بزرگای فامیل تماس گرفتند موفق نشده...فعلا انگار این داره جواب میده
ضمن اینکه سعی می کنید مسائل را شسته رفته تعریف کنید .
مسائل رو همونجور که هست تعریف کردم..من هیچگاه نگفتم که خودم مقصر نیستم...منم مقصر هستم به اندازه خودم اما...
اما شما خودتان توپ را روز عید به بهانه ی عیددیدنی در زمین آنها پرت کرده اید . نتیجه ی عمل شما چیزی به غیر از آنچه اتفاق افتاده نیست . جای تعجب نیز ندارد .
ما به جهت عید دیدنی خونه خانومم رفتیم با توپ پر نرفتیم..به هرحال مادر خانومم با مادر خودم نسبت دختر خاله دارند..ابتدای امر مشکلی نبود...آخر میهمانی هم مشکلی نبود تا اینکه خواهر خانومم اومد و توهین کرد..من با خانومم حتی نمیدونستیم چه اتفاقی افتاده...من نخواستم یک طرفه حکم صادر کنم حتی به خانومم گفتم بخاطر تو هیچی جوابش نمیدم..وقتی سکوت خانومم رو دیدم قاطی کردم...اما به هرحال من قبل از اون شب 3 بار دیگه خواهر خانومم بهم توهین کرد و هیچی نگفتم...هر آدمی به یه اندازه ای صبر داره...اون شب بعداز سکوت خانومم کاسه صبر منم لبریز شد..
آیا روز عید و شرایط عیددیدنی برای گله و شکایت و طرح دلخوری ها است ؟!
آیا از دید شما این رفتار دوستانه است ؟!
آیا زمان مناسب را مورد توجه قرار دادید ؟!
هدف عید دیدنی بود...چون خانواده خانومم با مادرم نسبت فامیلی داره مادرم هم از اونا انتظار دیگه ای داشت...اواخر میهمانی هم همه چی به خوبی پیش میرفت تا اینکه رفتار خواهر خانومم باعث اتفاقات بعدش شد...من تایه حدی توهین به خودم رو تحمل میکنم..شغلم طوری هست که آستانه تحمل من رو بالا برده..اما درباره توهین به پدر و مادرم نمیتونم کوتاه بیام..اینو به همه گفتم...
شما دلتان می خواست حرف بزنید و دلخوری کنید اما جوابی به غیر از عذرخواهی نشنوید ؟! چرا ؟!
در ازدواج های فامیلی انتظارات از طرفین بیشتر از ازدواجهای غیر فامیلی است.ما برای عذر خواهی نرفته بودیم.رفته بودیم که صحبت کنیم با خانواده خانومم که به بچه کوچیکشون اجازه ندن تو زندگی ما دخالت کنن تا جایی که حتی پدر خانومم از دخالتهای دخترش تو زندگی ما ابراز ناراحتی کرد..
دوست عزیز از همین یک نکته مشخص می شود که شما نیز چندان که باید نمی دانید چه کاری را چه موقع انجام دهید و چه حرفی را در چه زمانی مطرح کنید . خصوصا که شما نیز زیر پرچم پدر و مادر اقدام به این عمل کرده اید !
من قصد نداشتم به همراه پدر و مادرم دست به این عمل بزنم..3 روز قبل از عید خواهر خانومم از طریق پیامک هرآنچه را که نباید به من توهین کرد..بااینکه خانومم در جریان پیامک های دوطرف قرار دادم خانومم هم خیلی ناراحت بود و حتی از بابت توهین خواهرش از من عذر خواهی کرد منم به پاس عذرخواهی خانومم روز بعد رفتم و از خواهر خانومم عذرخواهی کردم اینو گفتم که متوجه باشید من ادم مغرور و خودخواهی نیستم..
ضمن اینکه ما فقط صدای شما را می شنویم و نه صحبت های طرف های مقابل را .
مطمعن باشید من هم اشتباهات خودم را قبول دارم بسیاری از کارهای من نیز اشتباه بوده اند و نباید صورت میپذیرفت ..و مطمعنن اگر من حمایت خانومم را داشتم این اتفاقات نمی افتاد..
اگر تصمیم دارید مشکل را حل کنید و به مشکلات دامن نزنید با همسرتان بیرون بروید و به تنهایی صحبت کنید . دور از چشم سوم و حضور غیر .
ما نمیخوایم زندگیمون رو نابود کنیم..من خانومم رو دوست دارم و مطمعن هستم اونم منو دوست داره و هردومون مطمعن هستیم که هیچ چیزی نمیتونه باعث بشه که ما از هم جدا بشیم تو همه زندگی ها مشکلات و دلخوری ها هست..مهم اینه که ما باید پشت هم باشیم اگر ما حمایت همدیگرو داشتیم مشکلات در برابر ما زانو میزنند:324::324::324:
RE: دخالت خواهرهای زنم در دوران عقد
جناب ناصری
تشکر می کنم از باب توضیحات شما .
اما باز ادامه ی نظرات خودم را خدمت شما می گم . از قضا در ازدواج های فامیلی اگر چالش و مشکل ایجاد بشود جمع کردنش به مراتب سخت تر از زندگی های غیر فامیلی است . در نتیجه باز تاکید می کنم در مورد این قضیه با سیاست و با درایت بیشتری قدم بردارید تا انشالله به مشکل بیشتر نخورید .
ضمن اینکه شما بهتر از هر کسی با توجه به مسائل فامیلی روحیه ی خواهر خانم را می دانید در نتیجه ضمن حفظ حریم ها باید به گونه ای رفتار کنید که ایشان را تحریک نکنید تا زمینه های بی احترامی فراهم نشود .
در هر اتفاقی سهمی هم متوجه ی ماست . ( این حرف به معنای درست بودن و تائید آنچه اتفاق افتاده نیست ) اما از شما می خواهم در آنچه روی داده شما سهم خودتان را ببینید و نسبت به سهم خودتان چاره اندیشی کنید تا انشالله در آینده شاهد اتفاقات تکراری به این شکل نباشید و ............
RE: دخالت خواهرهای زنم در دوران عقد
میدونم مشکلات فامیلی سخت تر حل میشه..اما باور کنید نمیدونم باید چیکار کنم؟
به نظرتون دوتایی بریم پیش مشاوره؟
RE: دخالت خواهرهای زنم در دوران عقد
سلام برادر گرامی
مشاور خیلی خوبه.اما خواهشا در انتخاب مشاور دقت کنید.تا وضع و اوضاع بدتر نشه
RE: دخالت خواهرهای زنم در دوران عقد
بله مشاور راه حل مناسبی است .
اجازه ندهید دامنه ی مشکلات به فامیل بکشد بعد جمع شدنش خیلی سخت می شود و حرف و حدیث و تحلیل ها و نظرات شخصی افراد و.............
RE: دخالت خواهرهای زنم در دوران عقد
خوب دوستان بهتره موضوع رو باز کنیم تا بتونیم مشکل رو ریشه یابی کنیم...
نقل قول:
من نزدیک به 2 ماهه که با دختردخترخاله مادرم عقد کردم شب خواستگاری که که باهم صحبت کردیم خیلی حرف هارو زدیم..تو دوران نامزدی هیچ مشکلی باهم نداشتیم...
طبق گفته های دوستمون ابتدای مشکل از اواخر دوران نامزدی شروع شده است به علت مشکل مالی که برای پسر بوجود آمده است که طبق گفته ایشون با نامزدشون صحبت کردن...یه نکته این وسط هست که هیچکی بهش اشاره نکرد..آیا در مورد این مشکل مالی با خانواده دختر هم صحبت شده بوده؟ آیا دختر خانوم با خانوادش در میان گذاشته؟با توجه به صحبتهای این دوستمون بعید میدونم که هیچکدام از طرفین در مورد مشکل با خانواده دختر صحبت کرده باشه..چون اگر صحبتی صورت میگرفت این دلخوری از طرف خواهر خانوم دوستمون بوجود نمیومد..!!!!!!!!!!!!!1
نقل قول:
ناگفته نمونه نامزدم بچه بزرگ خانوادس منم بچه بزرگم.خواهر نامزدم باز با نامزدم رفته بودن بازار تا لباس عقد واسه نامزدم انتخاب کنن اما باز به دلیل بزرگ بودن لباس جشن عقد به تن نامزدم خواهر نامزدم بازم بهش برخورد این قضیه دلخوری خواهرش هی ادامه داشت تا اینکه بخاطر این دلخوری یه بار به من کم محلی کرد
مورد دومی که باید به اون اشاره کنم خانوم این دوستمون هست...این خانوم باتوجه به گفته های دوستمون آنچنان که به نظر میاد از خودش یا اعتماد به نفسی نداره یا اگر هم داره خواهرش رو بیش از اندازه تو زندگی جدیدش دخالت میده..این بزرگترین اشتباه این خانومه...زندگی متاهلی با زندگی مجردی خیلی تفاوت داره..این درسته که هر دونفر اولین بارشونه ازدواج میکنن از صحبتهای دوستمون هم کاملا مشخصه که بی تجربگی بیداد میکنه..اما مشکل کار از کجاست؟دو نفر که باهم ازدواج میکنن یه مدتی طول میکشه تا با زندگی متاهلی آشنا بشن..
آنچنانکه از یه شهر به یه شهر دیگه کوچ میکنید نیاز دارید تا به اون شهر عادت کنید..پس دوطرف نیاز دارن که با زندگی متاهلی بیشتر آشنا بشن..با خوندن کتابها..رفتن به مشاوره و ....
ما اینجا نمیخوایم قضاوت کنیم با محاکمه کنیم..ما میخوایم راهکار پیشنهاد بدیم..
پس ابتدای کار بهتره که این دوستمون خانوادشو آروم کنه..درسته این وسط یه بی احترامی های هم شده اونم از طرف خواهر زن..پدر و مادر دختر هم اشتباه کردن که سکوت کردن..نیازی نیست که دختر کوچیکشون رو خورد کنند حداقل میتونند اجازه ندن که تو زندگی خواهرشون دخالت کنند..اما اینم در نظر بگیرید که این دونفر اولین ازدواج کننده های خانواده ها هستن..شاید پدر زن انتظار نداشته این حرکت رو از دختراش ببینه..شاید اگر من هم جای اونا بودم سکوت میکردم..از یه طرف احساس شرمندگی از اتفاق افتاده میتونه باشه که سکوت کردن به طور خودمونی بگم خجالتی کشیدن از رفتار دخترشون..من به پدر و مادر این دوستمون هم حق میدم که ناراحت باشن بیشتر بخاطر سکوتهای اونها!!!!اما یه نکته رو فراموش نکنیم که این وسط کی این حرف رو زده...یه دختر بچه که هنوز فکر نکنم شناسنامش عکس دار شده باشه..ناراحتی و دلخوری حق پدر و مادر پسر هستش اما فراموش نکنیم اگه پدر و مادر پسر گذشت کنن باعث سرخوردگی اون دختر میشه..توهین مهم نیست این مهمه که باید دختر و پسر بخوان با هم زندگی کنند ....
ابتدا باید خانوم به خانوادش اجازه نده تو زندگیش دخالت کنن..اگه نیاز به مشاوره ای هم جهت خرید لباس یا چیزای دیگری باشه چه کسی از زن و مرد بهتر برای هم!!!؟؟؟؟
بهترین کار این بود که این اتفاق پیش نمیومد...حالا که پیش اومده باید دو طرف گذشت کنن بشینن باهم صحبت کنن...دختر و پسر الان عقد کردن...بهتره هیچکسیو دخالت ندن ...درسته یکی باید پیش قدم بشه..بهتره داماد این کارو بکنه..با یه گل و شیرینی بره خونه خانومش بشینه منطقی باهاش صحبت کنه!!! خانوم ایشون هم بهتره منطقی باشه...اجازه نده کسی تو زندگیشون دخالت کنه پسر هم باید این اجازه رو نده...
گذشت خصلت مردان بزرگ است