RE: چطور شناختم را تكميل كنم و تصميم بگيرم
سلام
خوب نکاتی که گفتید خیلی مهمه اینکه کم توقعه و ....
ببینید میگن زنها از راه گوش و مردها از راه چشم عاشق میشن
این نیاز طبیعی یک زنه که بخواد همسرش ابراز علاقه کنه.اگر یک مرد شب و روز هم ابراز علاقه کنه یک خانوم سیر نمیشه و بازم از ابراز علاقه استقبال میکنه !!
به خصوص ایشون که الان در شرف ازدواج هستن یکی از اهداف ازدواج تامین نیازهای عاطفیه.
خیلی رو این موضوع حساس نشید.اگر هم مقدار این حالت همسر آینده تون بیشتر از حد نرمالش باشه با ورود به زندگی به حالت تعادل میرسه.
اما موضوع بغرنج و خاصی نیست که بشه گفت خطرناکه و فعلا دست نگه دارید و .....
در نهایت هم که خود این خانوم با این نگرانی ذهنی شما کنار اومدن و ابراز علاقه به صورت صرفا قلبی رو هم پذیرفتن.
انشالله اگر قسمت بود و جور شد یادتون باشه همیشه از این حالت ایشون برای خوشحال کردنشون استفاده کنید.
سعی کنید این موضوع خارج موندن هم برای شما و هم برای ایشون حل بشه.
چون ممکنه بعدا مشکل ساز بشه.
دوست داشتن الان که ثابت نمیشه.دوست داشتن شما الان یه حالت ساده و سطحی داره
دوست داشتن براثر از خودگذشتگی..محبت..همدلی در مشکلات و سختی ها و ..به وجود میاد.
من از همین الان بهتون میگم قطعا شما هم مانند میلیونها زوج جوان در دنیا که گریبانگیر مشکلات خاص خودشون هستند شما هم دچار مشکل خواهید شد واز همین مشکلاته که به رشد و تعالی میرسم
زندگی متاهلی هم سختی ها و البته شیرینیهای خاص خودش رو داره
پس دنبال یک زندگی آرمانی نباشید.سعی در رسیدن به اهداف رو داشته باشید اما به دنبال یک زندگی خالی از مشکلات بودن نباشید.
در مورد پوشش اگر به قصد لذت نباشه میتونید حتی ایشون رو با یک پوشش خیلی نازک ببینید.در این زمینه باید از مرجع تقلیدتون فتوا بگیرید.ضمن اینکه باید ببینید اصلا خانواده شون اعتقادیه به این چیزا دران یا نه
همین که ایشون سعی میکنن وارد موضوعاتی بشن که شما علاقه دارید خودش خیلی عالیه و نشون میده ایشون ادم سازگاری هستن و اگر مشکلی پیش بیاد درصدد رفعش هستند
RE: چطور شناختم را تكميل كنم و تصميم بگيرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سید1387
حالا یه چند تا مساله تو احساس هست اینکه چقدر احساس قبل از عقد لازمه و اینکه میگند با جاری شدن صیغه خدا مهر دونفر را به دل هم میندازه یعنی چی... آیا میشه بهش اعتماد کار یا نه؟
من خودم نظرم این هست که باید احساسات تا یک حدی ایجاد شده باشند و بعد ازدواج کرد. یعنی اگر هیچ احساسی نبود، نباید ازدواج کرد و به امید آینده نشست! البته این نظر شخصی منه.
یعنی با کسی ازدواج کنیم که عقل و منطق ما بر اساس معیارهایی که صحیح تعریف شده اند او رو قبول کند، و همینطور قلب ما او رو بخواهد. اگر اشتباه نکنم این همان حرفی بود که مدیر هم زد.
مشکلی که شما دارید این راه دور هست. به نظرم باید صبر کنید خرداد ماه به ایران بروید. سعی کنید مدت زمان اقامتتون در ایران تا اونجا که می شود طولانی باشد. اگر شد در ایران یک مسافرت خانوادگی هم بروید. هم به شناخت شما کمک می کند و هم می توانید ببینید که اون علاقه ای که باید بین شما باشد هست یا خیر.
به نظرم بهتر هست در این مدتی که از راه دور در ارتباط هستید، به ابراز احساسات نپردازید و بیشتر سعی در شناخت همدیگر داشته باشید. تا اونجا که ممکن است نگذارید وابستگی ایجاد بشود.
موفق باشید.
RE: چطور شناختم را تكميل كنم و تصميم بگيرم
سلام مریم خانوم
بله من خودم هم میدونم خانوم ها در این قضیه بیشتر نیاز دارند اما بعضی مواقع که من یچیزی میگم و ایشون خیلی هیجانی ابراز احساسات میکنه من یکم حس بدی بهم دست میده که انگار ایشون از نظر درونی غنی نیست :) مثالا من در مورد سفره هفت-سین ایشون تعریف کردم بعد حدود ۲-۳ خط برام نوشته بود که وای چقدر خوش حال شدم چقدر تشکر و اینها ... میدونم این خیلی خوبه که ایشون گرم و اینکه جواب محبت من را میده اما زیادی که اینجور میکنه یهو تو دلم خالی میشه
یا اینکه مثلن بطور غیر مستقیم از من میخاد که بهش ابراز محبت کنم... بعضی وقتا فکر میکنم نکنه تو خونه کمبود محبت داشته
البته از نگاه مثبت به این قضیه من میتونم با کلام ایشون را شیفته و عاشق خودم کنم :) چیزی که خیلی دور از دسترس هم نمیبینم فقط دلم میخاد تحت فشار و استرس نباشم یا اینکه بعدا ایشون دائم اظهار نارضایتی یا اینکه نیازش تامین نشده بکنه
خوب بالاخره من چقدر اگه الان دوست داشته باشم حالا هم ظاهری هم فکری کافی؟
موضوع خارج را دیگه من نمیدونم چی باید بگم ... ایشون قبول کرده و من هم رو حرفش حساب کردم... حالا ماکزیمم ای که مثلن بزارمش جز شرایط زمان عقد اما اگه بیاد اینجا و شرایط روحیش مناسب نباشه دیگه حالا یا من باید برگردم ایران یا ...
من خودم خیلی رو قضیه خارج نگران نیستم چون اینجا با همه امکاناتش وطنم نیست و از اول هم قصد مندان برا همیشه را نداشتم ... اگه واقعا همسرم نتونست یا دوست نداشت برمیگردم ایران.... اما تجربه دوستانم نشون داده اینقدر اینجا معمولا جذاب هست که افراد را حداقل برای دورهای کوتاهی نگاه داره
حرفتون در مورد زندگی ارمانی را میفهمم... البته من شخصیتا آدم کمال گرائی هستم اما سعی کردم خودم را اصلاح کنم
من الان چون در مرحله انتخاب هستم فکر میکنم حق دارم آرمان هام را مد نظر داشته باشم از مشکلات بعد از ازدواج هم هراسی ندارم اما میخام تا جائی که میشه ریسک این مشکلات را کم کنم
در مورد پوشش هم نمیدونم والا این فرهنگ مسخره ماست ... بعید میدونم خانواده اونا قبول کنند من خودم هم خجالت میکشم چنین دارخواستی بکنم... مهمتر اینکه اگه من ببینم و نپسندم که اون دختر داغون میشه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamed65
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سید1387
حالا یه چند تا مساله تو احساس هست اینکه چقدر احساس قبل از عقد لازمه و اینکه میگند با جاری شدن صیغه خدا مهر دونفر را به دل هم میندازه یعنی چی... آیا میشه بهش اعتماد کار یا نه؟
من خودم نظرم این هست که باید احساسات تا یک حدی ایجاد شده باشند و بعد ازدواج کرد. یعنی اگر هیچ احساسی نبود، نباید ازدواج کرد و به امید آینده نشست! البته این نظر شخصی منه.
یعنی با کسی ازدواج کنیم که عقل و منطق ما بر اساس معیارهایی که صحیح تعریف شده اند او رو قبول کند، و همینطور قلب ما او رو بخواهد. اگر اشتباه نکنم این همان حرفی بود که مدیر هم زد.
مشکلی که شما دارید این راه دور هست. به نظرم باید صبر کنید خرداد ماه به ایران بروید. سعی کنید مدت زمان اقامتتون در ایران تا اونجا که می شود طولانی باشد. اگر شد در ایران یک مسافرت خانوادگی هم بروید. هم به شناخت شما کمک می کند و هم می توانید ببینید که اون علاقه ای که باید بین شما باشد هست یا خیر.
به نظرم بهتر هست در این مدتی که از راه دور در ارتباط هستید، به ابراز احساسات نپردازید و بیشتر سعی در شناخت همدیگر داشته باشید. تا اونجا که ممکن است نگذارید وابستگی ایجاد بشود.
موفق باشید.
بله اینکه نباید با کسی که هیچ احساسی نداریم ازدواج کرد حرف کاملا منطقی هست اما شما بازم نگفتید چه حدی از احساس قابل قبول؟
بعضی ها میگند همین که بدت نمیاد کافی... یه عده میگند همین که تا باهاش هستی راحتی کافی... یجور دیگه اینکه اگه دلت میخاد ببینیش کافی...؟؟؟
راه حل شما برا من ایدال هست اما ما همین الان حدود سه ماه داریم حرف میزنیم و تا خرداد میشه شش ماه اگه من اون موقع بگم نه احتمالا خانواده اش خیلی شاکی بشن... فرهنگ ما را که میدونید همین سه ماه هم خیلی لطف کردند:) وابستگی هم والا دست من نیست خیلیش بعلاوه اینکه با توجه به اینکه نیاز عمده ایشون عاطفی هست من باید یکم حد و حدود این قضیه را بفهمم یا نه
خودم فکر میکنم سه تا راه دارم
یا اینکه الان باهمه ریسکی که هست بپذیرم
یا اینکه ریسک را نپذیرم و جواب منفی بدم
یا اینکه ازشون بخام جواب نهائی را بعد از دیدار یک ماه و مشاور قبل از ازدواج بدم اگه قبول کردند که هیچ اگه نه هم جواب منفی بدم
اگه بخام صادق و منصف باشم باید بگم من کلا در تصمیم گیری مشکل دارم چون میخام همه چی یدال باشه مثل در مورد ماشین خریدن هم سختم بود فقط تفاوت این بود که اون موقع فکر میکردم اگه ماشین را دوست نداشتم نهایاتا ضرر مالی کردم اما تو ازدواج اینجور نیست یعنی تبعات اینکه اشتباه کنم خیلی برام وحشتناک
دلم میخاست یکم ایمانم به خدا قویتر بود که راحت تر توکل میکردم چون تو این مدت خیلی اذیت شدم از بس فکر کردم؛:302:
RE: چطور شناختم را تكميل كنم و تصميم بگيرم
دوست عزیز
شما 30 سال دارید و شاید این سن سنی نباشه که آدم خیلی احساساتی بشه. به نظر من همین که انگیزه دارید و باهاشون حرف میزنید یعنی ارتباط باهاشون واستون لذت بخشه. اینکه میگید اگه باهاش حرف نزنید دلتون تنگ میشه نشون میده که به اون حد احساس که قابل قبول هم هست رسیدید.
حالا میمونه مسئله منطق. که آیا ایشون رو با مجموعه خلقیات و ویژگی ها میپسندید یا نه.
منظورم اینه که به نظر من توی فاز احساسی شما الان در وضعیت طبیعی به سر میبرید.
RE: چطور شناختم را تكميل كنم و تصميم بگيرم
ممنونم
ببینید اگه حرف شما درست باشه و از نظر احساسی من الان در وضیعت طبیعی باشم میمونه منطق
من هنوز نتونستم براحتی این دو تا موضوع را از هم تفکیک کنم. اما حالا اگه بخام راحت تر بگم تو منطق یکی مساله خارج زندگی کردن ایشون هست یکی مساله اینکه ما هنوز از نظر فکری-درونی نقطه مشترک نداریم
\مساله خارج برام مشکلی نیست یعنی ریسکش را میپذیرم
اما مساله ارتباط فکری را هنوز نمیدونم. بزارید یه مثال بزنم. ببینید من خیلی به قران علاقه دارم جسته و گریخته آیاتی از قران را هم حفظم وقتی راجع به این آیات حرف میزنم برام خیلی خوشایند و اگه طرفی که باهاش حرف میزنم باهم همراهی کنه خیلی شارژ میشم چون من این مبحث من را به عمق درونم میبره و این نوع تفکر برام لذت بخشه
حالا من جسته و گریخته با ایشون از این جور حرفها داشتم... ایشون گوش میده اما خیلی نمیتونه من را همراهی کنه و من هم احساس میکنم علاقه نداره (البته نه اینکه واقعن از اینجور چیزا بدش بیاد چون خانواده مذهبی داره و میگفت روزی یه حزب قران میخونه اما باندازه من غرق نشده ... یه فرد دیندار و مذهبی معمولی هست یعنی در حد نماز و روزه و اینها) و دیگه ادامه نمیدم بعدش یه هو انگار دشارژ میشم :(
امروز که دوستان همه کمک کردند و همفکری کردند به این نتیجه رسیدم نمیدونم درسته یا نه:
من از نظر فکری شارژ میشم و ایشون از نظر احساسی یعنی من دوست دارم اون بشینه باهم حرف عمیق بزنیم اون دوست داره من براش حرفهای احساسی بزنم و انگار هرکدوم هم تو اون یه فاز میلنگیم :) ... حالا این به نظرتون چقدر مشکل ساز میشه
اینم بگم من شاید بتونم اون نیاز ارتباط عمیق را از جایی دیگه هم تامین کنم اما میترسم رو روابطم با همسرم تاثیر بذاره
فکر کنم حالا یه کم بیشتر مساله روشن شد... شاید اگه این قضیه برام حل بشه فاز احساسیم هم بهتر بشه
RE: چطور شناختم را تكميل كنم و تصميم بگيرم
برادر عزیز
به نظر من داشتن تفاهم خیلی ربطی به مسایل مورد علاقه طرفین نداره.
خوب تفاهم یعنی که موقعیت و شرایط و ناراحتی ها انتظارات طرف را درک کردن.
ممکنه یکی سیاستمدار باشه و خانومش یه شخص کاملا خانه دار که کارش گلدوزی و سبزی پاک کردنه! ولی با هم خوشبخت باشن. یعنی به خواسته های هم احترام بذارن و گذشت کنن.
خوب این مرد سیاستمدار بیرون خونه با همکارا و همقطاراش راجع به مسایلش حرف میزنه. شب که میاد خونه همسر مهربونش میاد استقبالشو با وارد کردن شوهرش به دنیای لطیف زنانه، خستگی مسایل خشک کاری رو از تن شوهرش درمیاره.
به نظر من ایت تفاوتها میتونه خیلی هم شیرین باشه. البته به شرطی که در عین تفاوت، دو نفر واقعا تفاهم داشته باشن
RE: چطور شناختم را تكميل كنم و تصميم بگيرم
بنظرم با تعریف شما از تفاهم تا حالا تفاهم داشتیم چون ظاهرا به نظرات هم احترام گذاشتیم و من احساس میکنم ایشون میتونه انتظارات من را در خیلی موارد برآورده کنه و من هم همینطور
هم من هم ایشون از یه چیزهایی ناراحت شدیم تو این مدت ولی تونستیم راجع بهشون حرف بزنیم و هم را قانع کنیم یا عذر خاهی کنیم
ایشون تا حالا انعطاف بیشتری نسبت به من نشون داده که شاید یکی از عوامل اصلی بود که من را جذب کرد... انعطاف منظورم اینه که سعی میکنه نظر من را بدونه و خودش را نزدیک کنه به اون چیزی که من میخام
بازم دوست دارم نظرات دوستان را بشنوم
ممنون
نقل قول:
نوشته اصلی توسط باران2
برادر عزیز
به نظر من داشتن تفاهم خیلی ربطی به مسایل مورد علاقه طرفین نداره.
خوب تفاهم یعنی که موقعیت و شرایط و ناراحتی ها انتظارات طرف را درک کردن.
ممکنه یکی سیاستمدار باشه و خانومش یه شخص کاملا خانه دار که کارش گلدوزی و سبزی پاک کردنه! ولی با هم خوشبخت باشن. یعنی به خواسته های هم احترام بذارن و گذشت کنن.
خوب این مرد سیاستمدار بیرون خونه با همکارا و همقطاراش راجع به مسایلش حرف میزنه. شب که میاد خونه همسر مهربونش میاد استقبالشو با وارد کردن شوهرش به دنیای لطیف زنانه، خستگی مسایل خشک کاری رو از تن شوهرش درمیاره.
به نظر من ایت تفاوتها میتونه خیلی هم شیرین باشه. البته به شرطی که در عین تفاوت، دو نفر واقعا تفاهم داشته باشن
فکر میکنم اگه به جواب مدیر همدردی به حامد نگاه کنید میبینید که نکته ظریفی تو این قضیه هست انهم انتظارات
بله من هم مثلن مهندسم نمیخام با خانومم راجع به مقالاتم یا گزارشاتم حرف بزنم
اون موضوع ات عرفانی یا قرانی جز علایق(سرگرمی) من هستند و دوست دارم با خانومم راجع بهشون حرف بزنم
البته بگم اینجور هم نیست که بخام حالا ۲۴ ساعت از اینجور حرفها بزنم ... بیشتر مد نظرم همون بحثه شارژ شدنه هست
RE: چطور شناختم را تكميل كنم و تصميم بگيرم
آقای سید به خاطر همین میگن ازدواج باعث تکامل زن و مرد میشه
یعنی همسر شما یک چیزای جدیدی رو یاد میگیره از شما و متقابلا شما هم یاد میگیرید از ایشون
در نهایت به خاطر علاقه ای که بهم دارن سعی میکنن وارد دنیای مورد علاقه طرفشون بشن
واگر این اتفاق درست بیفته قطعا زندگی خیلی شیرین میشه
RE: چطور شناختم را تكميل كنم و تصميم بگيرم
درسته
اما من هنوز فکر میکنم بین علاقه و یادگیری با اون ارتباط عمیق درونی با فرد تفاوت هست... شاید هم من اشتباه میکنم
RE: چطور شناختم را تكميل كنم و تصميم بگيرم
دوست عزیز:72:
این به شما و طرز فکر شما بستگی داره؟!
اگه آقایون جامعه خودمون رو در سه دسته کلی قرار بدیم
دسته اول: اقایون مردسالار و سنتی که همسری شبیه مادر و مادر بزرگشون می خواند که زیاد توی اجتماع و توی چشم نباشه.خوب بشوره و بپزه و بپوشه که این دسته آقایون
طرفشون اصولا خانمهایی هستند که به آقایون نگاهی شبیه بانک یا کارت پول دارند و (خانمها و آقایون موجود در این دسته کم هم نیستند در جامعه ما)
دسته دوم: آقایونی که خیلی روشنفکر و امروزی هستند و خانمی می خواند که مثل خودشون در اجتماع باشه و برای کسب علم و حرفه تلاش کرده باشه و بیشتر نگاه به سیرت و
تلاشهایی که شخص برای زندگیش کرده می کنند تا ظاهر و چیزهایی که خدادادی بوده و شخص هیچ تلاشی برای کسب اونها نکرده . این دسته افراد تمایل به ازدواج برابر دارند و
می خواند همراه زندگیشون و یا مادر بچه هاشون ادم فرهیخته ای باشه که تا اندازهای با سختی کار و پول در اوردن و... اشنایی داشته باشه ( آقایون موجود در این دسته کم هستند در جامعه ما)
دسته سوم: آقایون باری به هرجهت هستند که خط مش ثابتی ندارند و بسته به اینکه مامان و خواهرشون و همکارشون چی بگه عقیدشون تغییر می کنه و زیاد اعتماد به نفس ندارند
از طرفی از امتیازات مرد سالاری که جامعه بهشون بده بدشون نمی یاد و همینطور از طرف دیگه اگه خانمشون هم کمک خرجشون باشه خوشحال می شند.
دوستی می گفت بعضی از آقایونی که در خانه خانم هم فکر و هم سلیقه ای ندارند در بیرون بین همکارای خانم دنبال خانم هم فکر و هم عقیده هستند.
مطلب بالا را برای این قرار دادم که سعی کنیم خودمون رو بیشتر بشناسیم چون اگر واقعاً بدونیم خودمون چه
مشخصاتی داریم بهتر می تونیم انتظاراتی که از طرف مقابل داریم رو طبقه بندی کنیم و اگر در اولویتهای ما نیستند ازشون رد بشیم و یا بپذیریمشون.
نکته دیگری که من به نظر م میاد 7 سال اختلاف سنی برای دنیای امروز کمی زیاد هست. به نظر من دخترا بعد از
سن 26 و 27 پختگی لازم برای زندگی زناشویی رو دارند و اخلاق و اهدافشون تثبیت شده تر میشه و هدفمندتر.
ولی اینا نظرات شخصی ماست شما باید خودتت با توجه به افکار - عقاید- شرایط و امکاناتت تصمیم بگیری.
موفق باشی:72: