چرا عاشق می شویم ؟؟؟

سلام

بنده در مورد عشق و عاشقي نظري ندارم و عاشق شدن هم دليل نمي خواد چون ذات و فطرت ما از عشق سرشته شده و عشق امري است فطري كه در وجود همه ما قرار داده شده فقط بايد بتونيم گوهر درونيمون رو بپرورانيم تاعاشق يا معشوق شويم .

اما من در مورد اين جمله آتنا خانم (خواهشاً دیگه از چنین الفاظ سنتی در مورد خانمها بکار نبرید) مي خوام عرض كنم آتنا خانم چرا هر نظريه نادرستي رو به سنت نسبت مي ديد ؟!!! كي و كجا پيشينيان ما چنين حرفايي زدند كه شما الفاظ خانم مينا رو سر منشا اونو در سنت ما مي بينيد ؟!!! يا شما نمي دونيد سنت چي هست ؟!!! يا اينكه برداشت درستي از سنت نداريد به هر حال اميدوارم اينگونه در مورد سنتها و فرهنگهاي ما كه حاصل تلاش و بقاياي زحمت بزرگان ما هست ايراد بيخودي نگيريد .و لا اقل نسبتهاي ناروا به سنت ما ندهيد

ممنون و سپاسگزارم

سلا م اتنا جون سوئ تعبیر از حرفام نشه منظورم خیلی احساسی بودن خانمهاست فکر کن چرا دین ما اجازه به خانمها نمیده برای قاضی شدن
چرا نمیدونم متاهلی یا نه اگر متاهلی چرا ازدواج کردی دلیل لطفا
اقای عرفان 22 من حرفم ربطی به سنت نداره نظرمو گفتم من خودم از یک خانواده نسبتا سنتی هستم حرفهای من دلیل بر بی احترامی نشه لطفا ولی واقعا خانمها به خاطر تکیه گاه داشتن عاشق میشن به خاطر همین هم ناقص العقلیم وقتی یه خورده تحقیق کنید می بینی که اکثر خانمهایی که ار نظر مالی مستقلند یا از همسرشون جدا شدن یا همسرشون براشون خیلی مهم نیست

خانم مينا 22


اون اسمش عاشقي نيست !!!

اسم اين احساس : وابستگي ، دلباختگي از روي اجبار يا احساس ، ازدواج زوركي ، عشق دروغكي و.....

در ضمن يعني شما بعد از تحقيق به اين نتيجه رسيديد كه اگر خانمي از لحاظ پول و ماديات نيازي نداشته باشه هيچ وقت عاشق نميشه ؟!!!و هيچ وقت احساس نياز به عشق و محبت و دوست داشتن پيدا نمي كنه؟!!
چه خوبه كه سطح تحقيقاتتون رو بالا ببريد و اينقدر سطحي در اينگونه موارد قضاوت نكنيد وبايد بهتون بگم اگه افرادي از خانمها اينگونه طرز فكري داشته باشن كه بعد از استقلال مالي خانواده و همسر براشون مهم نباشه در ذات و وجود و احساس وفطرت پاكشون بايد شك كرد....

شاید شما درست میگید بهر حال هرکس نظری داره مرسی از جوابتون من در حد خودم نظر دادم نه کارشناسم نه خیلیمعلومات دارم

راستی یادم رفت بگم من یه بار با تمام وجود عاشق شدم بدون هیچ شرطی نتیجه خیانت طرف مقابلم بود حالا به نظر شما باید نظر مثبتی به عشق و عاشقی داشته باشم

خب لازمه عاشق شدن شناخت هست ، انسان چشم بسته نبايد كاري بكنه كه بعدها پشيموني به بار بياره

شناخت صحيح ، آگاهي و مهارتهاي درست و اعتماد متقابل به همراه صداقت مي تونه فاكتورهاي مناسبي براي عاشق شدن باشه .

به نظر شما از کجا بفهمیم طرف مقابل صداقت داره چون طرف من دقیقا همین یه مورد و نداشت ضربه سختی به خودمو خونوادم زد

خب براي شناخت طرف شما بايد زمان و هزينه و انرژي مي زاشتيد و هم شما هم خانواده به صورتهاي مختلف بايد ايشون رو مورد آزمايش قرار مي داديد ، در اينگونه روابط كه مخصوصا با طرفمون آشنايي كاملي نداريم اعتماد بايد خيلي سخت انجام بشه و همچنين بايد خيلي آهسته گام برداريم و با احتياط ، چون هر گونه شتابزدگي باعث ميشه تا بنيانهاي روابطمون بر پايه هاي ضعيف و سستي بسته بشه و اونوقت با كوچيكترين ضربه فرو مي ريزه .

اگه منظورتون تحقیات خوب طرف من معرف داشت معرفشم فامیل بود بعد یک سال فهمیدم صادق نیست در صورتی که منو خونوادم با صداقت کامل باهاش برخورد کردیم حتی خونوادشم چیزی به ما نگفتند من دوسال عقد بسته این اقا بودم خیلی صبر کردم عوض بشه اما بدتر شد به نظر شما این دوسال عمرمو از کی طلب کنم خودم خونوادم اون اقا یا خونوادش یا دست روزگار که بامخ منو زد زمین الان بعد از 5سال هنوز اثارش تو زندگیم اذیتم میکنه

سلام
ببخشید, میون بحثتون شیکر:P
عشق در واقع یه وسیلست برای رسیدن به هدف, که همه هم میدونیم هدف همه ی ما رسیدن به خداونده......