RE: چگونه ميتونم حقوق اوليه خودم را با درايت از شوهرم پس بگيرم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط omid- zendegi
ديروز حقوق اسفند و معوقهها را به حسابم ريختند. كه تقريباًمبلغ قابل توجهي بود، زنگ زدم و گفتم برو بگير (با حالت اينكه خوش به حالت شده)، .
بازم که داری دست تو لونه زنبور میکنی...
راست میگه همسرت..به پول حساسی...
اما باید صبوری کنی تا مشکلاتت یکی یکی حل بشن
خودت رو در مورد پول کاملا بی تفاوت نشون بده
او اگر یک درصد هم فکر نمیکرد که پول برای تو مهمه این قرار رو نمیذاشت
چون نقطه ضعف نشون دادی داره اینکار رو میکنه
بهش بگو اصلا اینجوری خیلی بهتره که پولم دست توئه
تا اونم کم کم ببینه که پول برات مهم نیست (که البته هست ولی باید سیاست به خرج بدی )
RE: چگونه ميتونم حقوق اوليه خودم را با درايت از شوهرم پس بگيرم.
مريم جان مشكلم همينه ديگه
سياست بلد نيستم.
نميدونم چكار بايد بكنم.
در ضمن مريم جان من هنوز راهنمايي شما را نديده بود. پس ببخشيد. كه دست تو لونه زنبور كردم. ولي خدا را شكر نيشم نزد.
كاري كه اين روزهها ميكنم اينه:
1- با شوخي و خنده بعضي وقتها به روش ميآرم كه داره پول منو ازم ميگيره
2- بعضي وقتها با ناراحتي و مظلوميت (البته فيلم بازي نميكنم) بهش ميفهمونم كه خيلي سخته تو گرماي تابستان و سرماي زمستان بري سركار و آخرش نه داشتهاي از خودم داشته باشم و الان هم كه ديگه هيچ اختياري در مورد حقوقم نداشته باشم.
بيشتر اوقات هم شوهرم به اين حالتهاي من ميخنده ولي بعضي اوقات ميگه:
اول اينكه پول زن بايد دست شوهرش باشه. ميگم پس چرا همه اينجور نيستن. همكارام و ...، ميگه تو از كجا ميدوني شايد دارن بهت دروغ ميگن.
در ثاني، مگه يادت رفته كه چكار كردي.
ثالثاً، اينقدر نگو، بدتر ميكنما، صبر كن ببين خودم چكار ميكنم.
من هر وقت خريدي هم ميكنيم ازش تشكر ميكنم.
يك تغيير رويهاي هم كه دادم و نميدونم درسته يا نه اينكه نسبت به قبل بيشتر اعلام نياز ميكنم. مثلاً لباسم اينجوريه، كفشم خرابه و ...
مهمترين دغدغه من اين هست كه شوهرم تا دو سال كه جزء تنبهات هست برخورد كنه و بعد از اون هم با هزاران روش (زبونبازي، سياست، خرجتراشي، تطميع روحي، صحبت و به زبون گرفتن و قانع كردن و ...) كه بلده اختيار حقوقم را از من بگيره و منو كاملاً وابسته به خودش كنه. اون آدم بسيار زيرك و باهوشيه.
مدتها فكر ميكنه و برنامهريزي و بعد هم مو به مو اجرا ميكنه. سر فرصت و حوصله اهدافش را پيش ميبره، تا اين حد ازش شناخت دارم.
قبلاً هميشه ميگفتم اين آخرين باريه كه بهت پول ميدم، ديگه نميدم. ولي الان چي شده هميشه ازم گرفته و نفهميدم هم چجوري گرفته.
تزش هم اينه، اگه زن اموال شخصي داشته باشه ديگه خدا را هم بنده نيست. اين بهم ثابت شده و تو هم مستثني نيستي، مرد به زن رحم ميكنه ولي زن به مرد نه.
RE: چگونه ميتونم حقوق اوليه خودم را با درايت از شوهرم پس بگيرم.
سلام امید زندگی عزیز
امیدوارم مشکلاتت حل شه هرچه زودتر
من کارشناس نیستم و فکر می کنم مشکل شما نیاز به نظر دقیق کارشناسی داره و یه فرد عادی مثل من نتونه خیلی کمک کننده باشه
ولی یه چیزی به نظرم رسید که بهت می گم
همون طور که حتما خودتم می دونی این رفتار همسرت به نظر من به خاطر بی اعتمادی به شماست خودشم که بین حرفاش یه جوری اینو گفته
به نظر من یه مدت اصلا حرفی از حقوقت نزن بهش محبت کن خالصانه با در نظر گرفتن ضربه ای که خورده خالصانه بهش محبت کن و از صمیم قلب دوسش داشته باش چون به نظرم شوهرت خیلی عاشقته که پات وایساده و داره ادامه میده پس ارزششو داره توهم کمی از خود گذشتگی کنی و زیاد تو زندگیت دو دو تا چهار تا نکنی
فکر می کنم ضمن اینکه بهش محبت می کنی کمی با مظلومیت ابراز ناراحتیتو از این وضعیت بگو نه با پرخاش البته بعد از یه مدتی که هیچی نگفتی و خالصانه بهش محبت کردی بدون اینکه اون احساس کنه محبتات به خاطر این موضوعه یعنی سعی کن واقعا هم به این دلیل نباشه و به خاطر دوست داشتن صادقانه او و زندگیتون باشه
مطمئنا به مرور نرم میشه
می دونی راستش دلم برای شوهرت یکم سوخت اون حتما خیلی دوست داره و این اتفاق براش ضربه بدی بوده دلش می خواد بهش وابسته باشی تا هیچ وقت از دستت نده
پس سعی کن وابسته بودن خودتو بهش نشون بدی نه اغراق آمیز که حس کنه داری تظاهر می کنی سعی کن از نظر احساسی واقعا حس کنه به اون تعلق داری دوریش برات سخته دلت می خواد کنارش باشی
برات آرزوی خوشبختی می کنم:72:
یه چیز دیگم می خواستم بگم به نظرم برای اینکه محبتهات یه جور خشمی توش ایجاد نکنه بهتره محبتات خیلی غیر مستقیم باشه جوری که مثلا خیلی به طرفش نری ولی به زندگیتون خودتو خیلی دلگرم نشون بدی به زندگی برسی به خودت توی خونه برسی
یه جورایی که حس کنه زندگی کردن با اون برات لذت بخشه بدون اینکه بخوای خودتو یه جور اغراق آمیز بهش بچسبونی و نزدیک کنی و یه جوری احساس کنه در مقابلش ضعیف هستی سعی کن خودتم اون قضیه رو فراموش کنی و فقط سعی کنی جبرانش کنی اینجوری شوهرتم بهتر میتونه موضوعو فراموش کنه
RE: چگونه ميتونم حقوق اوليه خودم را با درايت از شوهرم پس بگيرم.
به نظر من لزومی نداره که مادر و خواهر شما در جریان ریز مسایل شما و شوهرتون باشند.
چرا بهشون گفتید؟
آیا دلیل اصلی این کار همسرتون را می دونند؟
اگر دلیلش را می دونند باعث می شه که باز هم همسرتون در نظرشون بیشتر کم ارزش بشه.
مسایل خانوادگی تون را بین خودتون یا یک مشاور بی طرف حل کنید. خواهر و مادر و ... معمولا کار را پیچیده تر می کنند. حرمت ها و ارزش ها زیر سوال می ره و ...
عضو یک صندوقی چیزی شو و ماهانه مبلغی از حقوقت را به اون صندوق بریز. قابل توجه نیست. اما باز یک چیزی برای خودت می مونه.
البته این یک راه حل کامل موقتی و سطحی است.
شما نیاز به مشاوره داری. مدت زیادی هست که با این مساله درگیری. از شوهرت خواهش کن اجازه بده بری مشاوره. باهاش صحبت کن و بگو احتیاج داری بری مشاوره.
حرفی هم که الان می زنی از بی اعتمادی و ترس از آینده است. این که چرا چیزی برای خودم ندارم ... ترس این که تنها بشی و ... ؟؟ سالهاست که پولت را می دادی به شوهرت اما چون بهش اعتماد داشتی، علیرغم تذکر مادرت و دیگران، مشکلی نداشتی. اما الان این کار را با ترس می کنی.
RE: چگونه ميتونم حقوق اوليه خودم را با درايت از شوهرم پس بگيرم.
[align=right]
ببین عزیرم من رفتار همسر شما رو اصلا تایید نمی کنم و میدونم که خیلی سخته که حقوق خودت رو بخوای از کس دیگهای درخواست کنی ولی همسرتون الان این حقوق رو کرده یه ابزار واسه اینکه مثلا شما رو تنبیه کنه اون موضوع به نظر من واسه همسرتون حل شده و ایشون شما رو بخشیده وگرنه اصلا نمی تونست باهات زندگی کنه ولی از طرفی هم میخواد که شما یادت نره اشتباهت رو و اینکه این مسئله قبح اش رو از دست نده و فکر نکنی چون خیلی دوستت داره از هر کاری که شما میکنی به راحتی میگذره
در مورد حقوق هم برای اینکه احساس خوبی داشته باشی باید هرچه نیاز داری با محبت و آروم ازش بخوایی که برات بخره ولی حالت التماسی بهش نگو
ببین خانومی بالاخره هر مردی یه رگ خوابی داره باید رگ خواب همسرت رو بدست بیاری تا یکم دست از جبهه گیری برداره
وقتی میرسی خونه سعی کن کارایی کنی که به چشماش بیاد مثلا
تغییر مدل خونه یه غذای خوب یه محیط آروم بعضی وقتا سعی کن بیشتر تنها باشین اتاق خوابت رو زیبا کن بزار بدون مثل روزهای اول زندگی براش مهمی و هنوزم مثل همون روزها شورو هیجان داری
یه مرد اگه بدونه واسه زنش مهمه و خانومش از بدونه باهاش آروم میشه میره رو ابرا
سعی کن همهی حسهای دورنیات رو به زبرون بیاری
مثلا وقتی آرومه و خوشاخلاقه همون موقعه بگو من عاشق این آرامشی هستم که این زمان ها ازت میگیرم
زمانهایی که واست یه کاری میکنه تحسینش کن مردا عاشق اینن که ببینن واسه زن و زندگیشون مهم اند
یه مدتی هم مسئلهی پولو اصلا به روش نیار میدونم سخته ولی خواهشن حساسیت نشون نده من فکر میکنم اگه بیتفاوت باشی زودتر نتیجه میگیری
RE: چگونه ميتونم حقوق اوليه خودم را با درايت از شوهرم پس بگيرم.
عزيزان
ليلاي ساروان، پيدا و مريم جان
ممنون از راهنماييهاي ارزشمندتان
اول اينكه چرا مامان و خواهرام ميدونن
تقريباً تا 4 ماه كسي چيزي نميدونست (البته شوهرم با يكي از خواهرام كه صميمي بود عنوان كرده بود تا يه مقدار خالي بشه كه البته خيلي بدتر هم شد چون خواهرم بيشتر به سمت من جبههگيري كرده بود و الان ميونه خوبي با هم ندارن) اما تو اين مدت ظاهرم، احوالم داد ميزد كه يك مشكل بزرگ دارم. تقريباً 15 كيلو وزن كم كرده بودم. قيافهام مثل بيماران لاعلاج شده بود. ناي حرف زدن با هيچ كس را نداشتم.
خلاصه بابام اينقدر پاپيام شد، اينقدر اصرار كرد (با آه و گريه) كه آخه تو چت شده چرا به اين حال روز درآومدي؛ من هم نمي تونستم چيزي بگم، گفتم به مامانم بگم تا بابام را با زبون خودش قانع كنه. هر چند اون هم نتونست، ولي چون اوضاغ رفته رفته آرومتر شد ديگه چيزي ازم نپرسيد ولي با جديت ازم ميخواست كه زندگيم را ول كنم و طلاق بگيرم (بابام يه خورده انتحاري عمل ميكنه و بعضي وقتها ميخواد كاري را درست كنه بدتر خراب ميشه) اما من قبول نكردم و گفتم نميخوام زندگيمو از دست بدم. (راستش بابام از اول با ازدواج ما مخالف بود و اين موضوع داغش را دوباره تازهتر كرد، مي خواست با شوهرم رو در رو بشه كه با هزاران ترفند جلوشون را گرفتم چون هر اتفاقي ممكن بود بيافته.) و الان بابام با من قهره. براي اينكه به حرفش گوش نكردم كه طلاق بگبرم يا اينكه حداقل يك گوشمالي به شوهرم بده.
اما در كل شوهرم جوري با من رفتار كرد كه تقريباً همه حدس زدند بايد چه اتفاقي افتاده باشه، فقط علناً چيزي نگفت.
""""""""حرفی هم که الان می زنی از بی اعتمادی و ترس از آینده است. این که چرا چیزی برای خودم ندارم ... ترس این که تنها بشی و ... ؟؟ سالهاست که پولت را می دادی به شوهرت اما چون بهش اعتماد داشتی، علیرغم تذکر مادرت و دیگران، مشکلی نداشتی. اما الان این کار را با ترس می کنی. """"""""""
[color=#800080]دقيقاً همينطوره، اين ترس تمام وجودم را گرفته. ترس از آينده و ترس از اتفاقاتي كه ممكنه بيافته.
شوهرم دقيقاً اين ترس منو ميشناسه ولي ميگه تا وقتي بچهاتو داري غصه هيچي را نخور، اين بچه سپر بلاهاي تو و اينكه سنگ از آسمون بياد و هر اتفاقي بيافته اگر خواستم طلاقت بدم حداقل اموال خودت را بهت بر ميگردونم (كه به گفته خودش يك خونه است).
الان هم كوچكترين كم و كسري نميگذاره. راحتتر از قبل برام خريد ميكنه. بعضي از كارهاي مالياش را هم بهم ميگه كه مثلاً اگه من مردم (دور از جون) برو فلان جا اينكارو بكن، فلان جا اينو دارم و .....
مهريهام كه 500 سكه بود را برديم و به 5 سكه تبديل كرديم. شوهرم گفت در صورتيكه (باز هم دور از جون) من مردم اين را نشون نده و طبق عقدنامه اول مهريهات را از اموال بردار.
اما ترسمهام همه هستند. اگه بخواد تلافي كنه، اگه با كسي رابطهاي را شروع كنه و هزاران ترس ديگه....
الان رفتارام تقريباً هموني است كه راهنماييام كرديد. ولي بعضي وقتها حساسيتهام ميزنه بالا و نشون ميدم كه خيلي ناراحتم كه اختيار حقوقم را ندارم.
جالبه يك بار با خنده ازم ميپرسيد كه خيلي سخته آدم اختيار حقوق خودش را نداشته باشه!!؟؟؟ گفتم خييييييلي
RE: چگونه ميتونم حقوق اوليه خودم را با درايت از شوهرم پس بگيرم.
سال نو همه عزيزان و دوستان در تالار مبارك
دوستان من همه راهنماييهاي شما عزيزان را به كار بستم و تقريباً چيزي به زبون نياوردم
اما كمك بيشتري نياز دارم خواهش ميكنم بيشتر راهنماييام كنيد.
قبل از عيد گفته بود كه حق ندارم به خانوادهآم عيدي بدم.
مونده بودم چكار كنم.
اما روز عيد به بهانه عيدي دادن مبلغي بهم پول داد و متوجهام كرد كه ميتونم عيدي بدم.
تو كل روزهاي عيد هم تقريباً در ديد و بازديدها شركت كرد و چيزي به روش نياورد (البته به غير از روز اول كه داستان جدايي داره، چون بعد از اينكه رفتم خونه بابام و اومدم دوباره بهم ريخته بود و باز هم بحث شديدي بينمون درگرفت.
نميدونم امروز كه تاپيك بازي خانم آني را مطالعه ميكردم خواسته يا ناخواسته هردومون وارد بازي شديدم و همينطور توجه و نوازش منفي از هم دريافت ميكنيم. بايد يك كم رو خودم كار كنم.)
لطفاً نظراتتون را ازم دريغ نفرماييد. مسلماً ميتونه راهگشا باشه و كمكم كنه
RE: چگونه ميتونم حقوق اوليه خودم را با درايت از شوهرم پس بگيرم.
سلام امید زندگی عزیز
تاپیک های شما را امروز خوندم
شما دارای نقاط قوتی مثل
پشتکار ، انعطاف پذیری ، صبوری ، ... هستید
همچنین شوهرتون نیز مردی است که
بسیار به خانواده اهمیت میده ، پرتلاش و آینده نگر ، خانواده دوست هست
منتها دور معیوبی در زندگی تون جریان دارد ، و آن عدم اعتماد به نفس همسرتون و عدم عزت نفس شماست
با توجه به تاپیک قبلی تون
اینکه همسرتون با یک خنده شما و یا اینکه اگر برایش در خانه شیک پوش بشی و به قولی تبپ بزنی ، به رویت می آورد که یادت رفته چه اشتباهی مرتکب شده ای ، بدین خاطر هست که می ترسد شما او را ول کنی و بروی با کس دیگری ، اگرچه ظاهر قضیه این هست که تو داری التماسش می کنی ، اما اصل قضیه (اینکه شوهرت میگه داری به من می خندی و مرا مسخره می کنی ) نشان دهنده ضعف اعتماد به نفسش هست و شما در این رابطه متاسفانه منفعلانه عمل کرده ای ف یعنی نه تنها در راه درست قدم برنداشتی بلکه با بی عملی تون ایشون را بیشتر در این ضعف سوق دادی
== مثال تلفن خواهرت و شما با هم و خندیدنتون و بعد قفل شدن شما در هنگام بازخواست شوهرتون
مطلب دیگر دیدگاه شما نسبت به درآمد و همسرتون هست
نقل قول:
نوشته اصلی توسط omid- zendegi
ميترسم براش حق ايجاد بشه. ديگه نتونم استقلال ماليام را بدست بيارم. وضعيت خيلي بديه كه آدم صبح تا غروب بره سركار و جون كندن و آخرش هم نتونه به دسترنجش دسترسي داشته باشه و براي پول پيش شوهرش گردن كج كنه.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط omid- zendegi
راستش يه مقدار از دست بي عرضگيهاي خودم خستهام كه چرا تا حالا هيچي از خودم ندارم.
به خدا حساس نيستم. فقط ميترسم. از آينده اي كه معلوم نيست چه اتفاقي ممكنه بيافته. همه احتمالات ميآد تو ذهنم. اما 1 درصد احتمالات بد را كه ميدم داغون ميشم. سراپا ترس ميشم.
شوهرت از عدم اعتماد به نفس رنج می بره
تمام تلاشش رو در زندگی می کنه
به گفته خودت براتون کم نمیذاره و همه امکانات رفاهی رو براتون فراهم می کنه
خودم و خودت نمی کنه و تمام جیک و پوک اموالش رو به تو میگه
یه جورای تو رو از خودش و وجود خودش می دانست
حالا شما به خطا رفتی .... (اصلا قصد مواخذه ندارم ، صرف روشن شدن مطلب) عملت این معنا را میده که مردی را به او ترجیح دادی
همسرت وقتی فهمید ، شکست ، دنیای که با زن و بچه اش ساخته بود را درهم شکسته دید ، امیدها و آرزوهایش بر باد رفت ، از طرفی دیوانه وار عاشق توست و می داند که اشتباهات از روی ناآگاهی بوده
لذا ترسید که تو را و زندگی اش را از دست بدهد
در مقام دفاع و محافظت از دسترنجش ( که تو ، فرزندتون، زندگی که بنا کرده است می باشد) برآمد
و دید نکند اگر تو استقلال مالی بدست بیاری ، او را با تمام عشق و علاقه ای که به تو دارد ترک کنی ( اعمال و حرف هایت به مرد این قضیه را می رساند ، اگرچه می دانم اصلا به ذهن شما خطور نکرده )
به همین خاطر دارد اینقدر سخت می گیرد
اما ضد و نقیض های زیادی در رفتارش هست (اینکه برایت سکه می خرد ، یا با وجود گفتن عدم اجازه دادن عیدی ، پولی را به عنوان عیدی در اختیار تو قرار می دهد)
حالا این دیدگاهی که شما داری
از دست بی عرضه گی های خودم ....
به دسترنجم دسترسی نداشته باشم ....
باعث میشه این دور معیوب همچنان کار کند
بنابراین می بایست در مقام تغییر بربیایی
اتفاقی در زندگی ات رخ داده ، که در آن خیر زیادی نهفته است
جمله ای را من دوسال پیش شنیدم که برای خودم به حقیقت پیوست
" هیچگاه باور نمی کردم ، در پس بزرگترین اندوهم ، عظیم ترین نعمت به من عطا شود"
و مطمئن باش عظیم ترین نعمت به تو ارزانی می شود
راهکارهایی نیاز هست که شما از این چرخه معیوب بیرون بیایی
>>صد در صد بخشیدن خودت در اشتباهی که مرتکب شده ای
>>حفظ غرورت
>>بازیابی عزت نفست و پس از آن بازیابی اعتماد به نفست
>>جایگزین کردن نگاه "ما" به جای "من" در مسائل مالی ، و کم کم انتقال دادن این حس به شوهرت در جهت کسب اعتماد ایشون به خودت و در نتیجه بازیابی استقلال مالی ات
>>بکاربستن رفتار جراتمندانیه
>>خارج شدن از بازی "یک اردنگی به من بزن و زن مظلوم"
>>جا انداختن موقعیت همسرت در نزد خانوده خودت در جهت اعتبارسازی
و پس از آن وقتی قوی شدی و اطلاعاتت بالا رفت در جهت یاری رساندن به همسرت که اتفاقا بی عیب نیست ، اما نگاه عاشقانه شما عیبهایش را پوشش داده است ، اقدام کنی
:72:
RE: چگونه ميتونم حقوق اوليه خودم را با درايت از شوهرم پس بگيرم.
بالهاي صداقت عزيز]
بسيار متشكرم
بسيار خوب مشكل بنده را متوجه شده و حلاجي نموديد.
اما مسأله ديگري كه وجود دارد نمي دونم كه چطور بايد عزت نفس و اعتماد به نفسم را بالا ببرم.
در واقع ميدونيد تا جاي امكان ميخوام از كوره در رفتن همسرم و عصباني شدن اون را به صفر برسونم.
راستش ديگه اعصابم كشش جار و جنجال را نداره.
بعضي وقتها كه در حال رانندگي هستم و همسرم در كنارم نشسته، وقتي اشتباه كوچك من را با صداي بلند بهم گوشزد ميكنه و طرز صحيح ون را متذكر ميشه، واقعاً داراي افت فشار ميشم. اصلاً دلم نميخواد صداي بلندش را بشنوم.
بهش ميگم آرومتر، آرومتر هم ميشنوم چي ميگي.
به خاطر همين براي به حداقل رسوندن اين صداها خود سانسوري ميكنم، از حقم ميگذرم. ميگم لااقل اين بچه استرس به جونش نيافته.
بالهاي صداقت نازنين
همسرم يك مقدار از اون حالتهايي كه در تاپيك قبليام گفتم فاصله گرفته و تا حدي نرمالتر شده.
مثلاً اين مسأله را به وضوح متوجه شدم كه خيلي سعي داره منو بيش از حد ناراحت نكنه. يعني وقتي طاقت نمي آره و عصبانيتش را به رخم ميكشه سريع در پي جبران برميآد.
در مورد بخشش خودم، هنوز نتونستم. يعني از يك طرف دلم به حال خودم ميسوزه و از طرف ديگه خودم را مستحق اين ناراحتي ها ميدونم. به خودم ميگم آخه تو چرا بايد اينقدر كم عقل باشي ، از اول زندگيت كه نتونستي استقلال ماليات را بدست بياري. بعد هم كه اين افتضاح را بار اوردي. الان ديگه با چه تواني ميخواي درست كني، با كدوم عقل نداشتهات ميخواي اوضاع را سر و سامان بدي.
خانوادهآم هم كه نه تنها كمكم نميكنند تازه بدتر هم ميكنند. من نميدونم من اشتباه كردم ولي اونوميكوبن. هر چند من تمام اشتباهات را به گردن گرفتم و رفتارهاي اون با خودم طبيعي جلوه دادم و گفتم هر كس ديگهاي هم جاي اون بود شايد بدتر از اين ميكرد ولي خوب اثر نميكنه.
دليل اصلياش هم تو پستهاي قبلي گفتم زبون نرم و گرم نداره مثل بقيه باهاشون نميجوشه، خيلي چيزهايي را كه داره بيان نميكنه (متاسفانه خانوادهآم به داشتهها خيلي توجه ميكنند.) همينطوري هم يك سر و گردن از بقيه بالاتره ، تازه چيزهايي را هم كه ميدونن حاصل درآمد من ميدونن.
البته براي خودش اصلاً مهم نيست كه اونها چي فكر ميكنن. اين را هم بگم شوهرم هم هيچكدوم از دامادها و بعضي وقت ها برادرهام را قبول نداره و در حد خودش نميدونه و به خاطر اين ازشون گريزانه و تنها به خاطر من بعضي وقتها آمد و رفت ميكنه.
ببخشيد خيلي صحبت كردم.
بالهاي صداقت نازنين من چطور عزت نفس و اعتماد به نفسم را بالا ببرم.
اگه ميشه مثال عينيتر و كاربردي تر برام ميزنيد.
RE: چگونه ميتونم حقوق اوليه خودم را با درايت از شوهرم پس بگيرم.
امید زندگی عزیز،
در جواب سوالی که در یک تاپیک دیگر پرسیده بودی،
با توجه به مساله شما و این که یک خانمی هم مشکل شما را در تالار داشتند،
اگر این درخواست های مکرر بعد از اون موضوع ایجاد شده، واکنشی به اون موضوع است. چون کارشناسهای تالار در اون مورد به اون خانم هم همین را گفتند.