RE: رفتار مدیرمون با من عوض شده
وای نازنین.تو اشتباه منو تکرار نکن.
منم برای خودم توجیه میکردم.یعنی اصلا به مخیلم خطور نمیکرد که ممکنه همچون رفتاری از خودش نشون بده.
به خودم میگفتم چند ماه از من کوچیکتره پس بچه است،باباش رییس پلیس امنیت اجتماعیه فلان جاست،همش به من میگه باید قبل از اینکه هوا تاریک بشه بری خونتون و.......
اما شد اون چیزی که نباید میشد.
من اونموقع همدردی رو نمیشناختم ،بهار 66 هم نبود که از تجربش بگه اما تو الان درس بگیر و تکرار نکن.
وقتی بهت میگه فکر کردم از جلوی پام رد میشی نخند...نخند...نخند
باز خدا رو شکر که رد نشدی.
همونطور که بهت گفتن این ارتقا درجه ها واسه اینه که ما رو وسوسه کنن.تو محل کار منم اون اقا هرروز میومد منو کار منو میکوبوند تو سر بقیه بچه ها که یاد بگیرید.همه رو میخواست اخراج کنه و فقط منو نگه داره که با وساطتت من منصرف شده.
زهی خیال باطل..همون درجه پایین رو ادم بچسبه اما اعصابش اروم باشه..اما جاش امن باشه...
نازنین اگه بیشتر بهش رو بدی متوقعتر میشه انوقت اگه خواسته ای ازت داشت و تو قبول نکردی کینه ازت به دل میبگیره و اخراجت میکنه حق و حقوقت رو هم نمیده.
پس از چی میترسی؟اخراج؟
کاری نکن که به خودش وعده و وعید بده...کاری نکن برا خودش نقشه بکشه.
دیگه از من گفتن بود
RE: رفتار مدیرمون با من عوض شده
نازنین جان :
رفتار منفعلانه : با خودت می گی "عجب آدم .......... هستش! چی با خودش فکر کرده؟" اما
اعتراضی نمی کنی و از درون خود خوری می کنی که این باعث انفجار و خشم زیاد در تو میشه و
طرف اشتباه برداشت می کنه و معمولا تو ادارات اینجوره که می گن حتما تقصیره دخترست! حتما
میخواسته که اعتراضی نکرده! و ادامه داستان ........................
رفتار پرخاشگرانه : عصبی و با صدای بلند بری تو اتاقش و داد و بیداد راه بندازی که هم برای خودت
خوب نیست و هم برای کارت توی اون شرکت چون اینجوری هر کس یک چیز میگه و همه هم به
اون آقا اعتماد دارن و باز تو بده میشی
رفتار جرات مندانه : میری تو اتاقش و می گی "آقای مدیر با وجود احترامی که برای شما قائلم اما هرگز ارتباطات خارج از
چارچوب کاری رو درست نمیدونم و از طرفی گمان نکنم کار درستی باشه که شما برای من
اس ام اس بدی یا زنگ بزنی یا هر چیز دیگه" و تشکر کنی و برگردی سر کارت خیلی جدی! در
این برخورد نه خشونت هست ، نه عصبی بودن ، نه پرخاشگری و نه لحن تند! تنها با کلامی
قاطع در نهایت ادب مسائل عنوان میشن....
چند بار که این رفتارها رو ببینه یا تو رو اخراج می کنه یا نگهت میداره به خاطر کار خوبت!
ببینم شاگرد اول کلاس baby میشی یا نه! اصلا هم با این آقا تنها نمون!
همه چیز به رفتار تو بستگی داره گلم...
والسلام...:46:
RE: رفتار مدیرمون با من عوض شده
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ليلا موفق
نازنين جون اين آقا از جريان نامزدي ات و به هم خوردنش با خبره؟
لیلا فکر کنم می دونه چیزی نپرسیده چیزی هم نگفته
فرشته مهربان ممنون که اومدی :302:
از دوستانی که کمکم کردند خیلی ممنونم
متاسفانه من خیلی اشتباه کردم :302:
من از صبح به خاطر مشغله کاری و جلسه و اینها اصلا فرصت نکردم بیام تو سایت و الان، الان که نه یعنی ساعت 2 جواب هارو خوندم
واقعا تصمیم گرفتم این رفتار منفعلانه خودم رو جبران کنم
به قول خارپشت از این فرصت استفاده کنم بتونم اعتماد به نفسم رو افزایش بدم جرات مند شم ...
ولی از صبح فکر میکنم در عین حال که تمام عزمم رو جزم کردم که جرات داشته باشم و انقدر رو درواسی نکنم نتونستم اون جوری که دلم می خواد برخورد کنم
ولی می خوام جبران کنم
خواهش می کنم دعا کنید که بتونم آخه خیلی سخته
اون ی ادمی که من همیشه ازش دستور گرفتم خیلی سخته جلوی چنین ادمی جرات مندانه رفتار کنم
تازه اونم ادمی مثل من که برای ی کلمه یا ی حرف جرات مندانه باید کلی زحمت بکشه در اخر هم اون جوری که دلش می خواد نتونه حرفشو بگه:302:
آدمی که
حرفاش تو ذهنش خیلی جرات مندانه هستن
ولی بیانش نشون دهنده ی ادم منفعل و رو در واسی دار هست .
دلتنگ دلجو ،می دونم دخترشه اون عکس ،تا حالا کلی از دخترش حرف زده
همه دخترش رو می شناسن
سر کار هم اومده
خانمش هم اومده اینجا
RE: رفتار مدیرمون با من عوض شده
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
نازنین جان
انتظار داشتم وقتی گفت اس ام اس یا تماس ، می گفتی شرمنده ، من با همکارام تنها در محیط کار و در موضوع کار به طور رسمی راحتم در ارتباط باشم ، آنهم در صورت ضرورت ، بیش از این را نه می پسندم و نه خوشایندمه و نه منطقی می بینم . از شما هم خواهش می کنم با بنده با لحن و بیان رسمی و فعل و ضمیر جمع صحبت بفرمایید ، یعنی آنطور که شایسته شما می بینم و تا حالا تصورم در مورد شما بوده ، اصلاً خوشایندم نیست این تصور به هم بخوره چون در این صورت فضا و محیط کار با شما برای بنده غیر قابل تحمل میشه و داوطلبانه کار و محیط را ترک خواهم کرد .
به جای اینکه بگویی خانواده ام حساس می شوند ( که پیام مستتر در آن یعنی اینکه من مشکلی ندارم فقط از دیگران می ترسم ) اگر طوری که اشاره کردم می گفتی ( مودبانه ، قاطع و منطقی و کاملاً قانونی ) در واقع پیام شما به ایشان یک اولتیماتوم مودبانه و بجا بوده و عملاً هم پیام داده ای که ترسی از اخراج شدن هم نداری و ارتقاء موقعیت کاری را مجوزی برای پذیرفتن هر نوع رفتاری نمی دانی . در واقع عزت نفست را قاطع و محکم نشان داده و حریم و خط قرمزهایت در روابط محیطی را مشخص کرده ای .
عزیز جان دیر نشده و اگر ایشون ادامه داد و اس ام اس و تماس داشت ، هیمنها را بگو .
تا اونجا که امکان دارد از مستقیم نزد ایشون رفتن بپرهیز ، مواردی که لازم است را با تماس داخلی مطرح کن و اگر مدارک یا پرونده ای نیاز است از طریق خدمتگذار انجام بده ، یا وقت ورود به اتاق درب اتاق را باز بگذار و اگر ایشون اشاره به بستن کرد ، بگو من کار زیادی ندارم زود میرم و اینطوری راحت ترم .
اینجور افراد با ارتقاء دادن بدون در نظر گرفتن استحقاق اداری فرد ( سابقه کار و .... ) هدف دارند و با گفتن دوستت دارم که کاملاً منظور را رسانده و ... به عبارتی موقعیت را طعمه می کنند و اگر کناره گیری منفعلانه در برابر خواسته های غیر مستقیم و مستقیم داشته باشی تهدید به تعدیل و اینها می کنند که اگر فرد وابسته به کارش باشد و نخواهد آنرا از دست دهد چه بسا تسلیم شود . وقتی شما به شیوه ای که بالا گفتم اعلام کنی که محیط برایت غیر قابل تحمل خواهد شد و داوطلبانه ترک خواهی کرد ، ( که در واقع یک تکنیک هست که از گفتن عنوان تکنیک خودداری می کنم ) اما فرد را خلع سلاح می کند .
نمونه آقایانی که با وجود داشتن زن ، و در همین تالار آمده و عنوان کرده اند از فلان خانم همکار خوششان می آید و ...... را داشته ایم. پس نباید برایت عجیب باشد . نمونه زیر را بخوان :.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط .........
خانم فلانی دوستت دارم هر لحظه به فکرتم هر چیزی کوچیکی که منو یاد تو می اندازه برام هم شیرینه هم تلخ و میل شدید گرفتن دستاش و در آغوش کشیدنش ........
موفق باشی .
فرشته جان کاش جوابتون رو صبح خونده بودم :(
انقدر از خودمم بدم اومده به خدا همش دارم تو دلم به خودم فحش می دم :(
آخه من چرا انقدر منفعلم واقعا این چه درد بی درمونی هست نصیب من شده :302:
امروز صبح جلسه داشتیم جلسه که تموم شد به من گفت تو اتاق کنفرانس بمونم
کارم داره منم موندم
همه حرفاش کاری بود یعنی ی سری حرف تکراری که قبلا هم گفته بود...هیچ حرف مشکوکی هم نزد در مورد این هم که شب پرسید اسم یا زنگ بزنم ناراحت میشی اصلا حرفی نزد،همه چیز درباره مسئولیت های جدیدم بود ،ازش پرسیدم که چرا من رو انتخاب کرده ،گفتم این جوری همکارای دیگه ممکنه حرف من رو قبول نکنند و من باید کلی تلاش کنم تا جایگاه خودم رو جا بندازم
چون هم سنم ازشون کمتره هم سابقه کاریم ...
گفت شما نباید خودت رو جا بندازی من باید شما رو جا بندازم ،نگران این موضوعات نباش...
گفت اسم من رو تو مبایلت چیز دیگه ای سیو کن منم همین کار رو می کنم که اگر تو ساعت کاری باهات تماس گرفتم مشکل ساز نشه
گفتم آخه من دوست ندارم این جوری از همکارا چیزی رو پنهان کنم می خوام صادق باشم
گفت می خوای صادق باشی باید زندگی شخصیت رو برای همه توضیح بدی
گفتم زندگی شخصیم رو نه!ولی این زندگی کاریمه نه شخصی ،و دلیلی هم نمی بینم که بخوام اسم شما رو چیز دیگه ای سیو کنم ...
گفت لازم نیست شما دلیلی ببینی من تجربه ام از شما بیشتره ،من مدیرم ،می گم این کار کار درستی هست.
منم دیگه هیچی نگفتم ،ادامه ندادم بحثو :(
اومدم پایین چند دقیقه بعدش
برام ی اس ام اس زد نوشته بود خانوم .... (یا اسم فامیلیم) چشمان شما دریای آرامشه.
:302::302:
هیچی نگفتم ،جرات ندارم اصلا چشم تو چشم شم باهاش
فرشته جون
بهار شادی
بهار 66
دوستام
تو رو خدا بیاین بگین من الان چی جواب بدم ...
به ذهن خودم رسیده
1.اصلا محل ندم
2.براش بزنم که ..
نمی دونم واقعا ذهنم یاری نمی کنه
من باعث شدم اون جرات کنه این اس ام اس رو بفرسته
از من ناامید نشید فکر نکنید من ادمی هستم که با اینکه مشاوره می گیرم راه اشتباه رو می رم به خدا سعی می کنم رفتار درست رو انجام بدم راه درست رو برم
این نوشته رو براش ایمیل بزنم اینکه که فرشته نوشته ؟
بهار شادی من نمی تونم مستقیم حرفم روبزنم یعنی تو نوشتن خیلی راحت تر م
می گم ایمیل بزنم بهتر نیست تا مستقیم حرفی بزنم
من با همکارام تنها در محیط کار و در موضوع کار به طور رسمی راحتم در ارتباط باشم ، آنهم در صورت ضرورت ، بیش از این را نه می پسندم و نه خوشایندمه و نه منطقی می بینم . از شما هم خواهش می کنم با بنده با لحن و بیان رسمی و فعل و ضمیر جمع صحبت بفرمایید ، یعنی آنطور که شایسته شما می بینم و تا حالا تصورم در مورد شما بوده ، اصلاً خوشایندم نیست این تصور به هم بخوره چون در این صورت فضا و محیط کار با شما برای بنده غیر قابل تحمل میشه و داوطلبانه کار و محیط را ترک خواهم کرد .
به خدا همون حرفهارو هم که زدم خیلی جرات به خرج دادم
من اصلا تا قبل اینکه بیام تو این سایت نمی دونستم رفتار جرات مند یعنی چی!
با این الان فکر می کنم رفتارم نسبت به قبلا خیلی محکم تر شده.
اصلا نمی دونید چه حالی دارم دارم سکته می کنم
صدای باز شدن در اتاقش می اد تپش قلب می گیرم ...
RE: رفتار مدیرمون با من عوض شده
نازنین عزیز:72:
متاسفانه از این جور انسانها در اطراف خانمها زیاد هست؟!
به قول دوستی بعضی از آقایون دنبال شریک کاری و عاطفی در محل کار می گردند.
خیلی مواظب خودتت باش. ممکن است همین پست دادن به شما هم باعث سوء تعبیر در بین همکارانتان شده باشد.
به نظر من اگر می توانی به بهانه ای مانند اینکه من بی تجربه ام - دوست دارم مشغله کاری کمتری داشته باشم و یا
بهانه های دیگر این پست را واگذار کن و همان کارمند ساده باش.
این باعث می شود او حساب کارش را بیشتر کند از طرفی فاصله شما با او بیشتر و برخورد و رویارویی کمتر شود.
هرچه منفعل تر برخورد کنی او گستاخ تر می شود.
لطفاً سریعتر موضع خودتت را در مقابلش مشخص کن این کار شما را آرامتر و او را آگاه تر از برخورد و رفتارهای شما
خواهد کرد. هرچه او رفتار منفعلانه تری از شما ببیند خوابها و رویاهای بیشتری در ذهنش از شما خواهد ساخت.
مواظب خودتت باش.
موفق باشی.:72:
RE: رفتار مدیرمون با من عوض شده
نازنین ازاس ام اسی که داده مطمئن باش که این مدیربه ظاهرمحترم دامشوپهن کرده ومنتظرلحظات شکاره
ازاین لحظه به بعدتردیدوکناربزارودیگه باجملات منفعلانه وسکوت نابجاخودتوتسلیم خواسته های غیرمنطقی نکن .وبدون پشت این چهره ی محترم وشریف یه سیرت پلیده که منتظرواکنش وعکس العمل اشتباهه توهه که بخوادسریع ازاب گل الودماهیشوبگیره .نصایح وراهنمایی دوستان خوب همدردی روجدی بگیروتمام برخوردووروابط رودرچهارچوب اداری ورسمی قراربده ،اگه برخوردرسمی وبدون شوخی وخنده داشته باشی وموضع توبرای اون اقامشخص بشه به مرور ازت فاصله میگیره..اگه دیدی این وضع درست شدنی نیست به نظرمن استعفابدی بهترازاینه که خودتوتومنجلاب این شخص بندازی.
امیدوارم خداوندهمیشه وهرلحظه نگهدارت باشه.:72:
RE: رفتار مدیرمون با من عوض شده
بهش جواب می دی داداش خوش نرم نامحرم به چشام نگا کنه( لاتی می گیا:311:)
شوخی کردم نازنین نگیا:163: پررو میشه
حالا جدی باشیم
نازنین عزیزم آروم باش چیزی نیست که
عزیزم عینا می دونم چی می گی قدم به قدم همین طور که میگی انگار داری زندگی دوساله منو مرور می کنی البته عزیزم مشکل من این بود که کار من بیش از این حرفا پیش اون گیر بود و ناچار بودم ضمن جدی برخورد کردن احترامشم نگه دارم تا کارم بگذره وای اصلا دیگه نمی خوام بهش فکر کنم. ولی نمی دونی الان که فکر می کنم چه قدر لذت بخشه انگار تو این دو سال به اندازه ده سال بزرگ شدم. پس سعی کن مقتدر و قوی باشی می دونی نازنین این یه فرصته که خدا جلو پات گذاشته که یاد بگیری قوی باشی.
اول بگو ببینم نازنین جون این آقا بالاترین مقام شرکت شماست یا فقط مدیر بخش شماست یا چی؟ بالادست اون تو این شرکت هست یا نه؟
فقط قبل از اینکه بگی بهت بگم باید اروم باشی کلید حل مشکل تو آرامشه فقط آرامش و بی تفاوتی چون واقعا چیز مهمی نیست حل می شه به راحتی اگر خونسرد باشی و با اعتماد به نفس برخورد کنی نازنین نباید حس کنه که از از دست دادن موقعیت کاریت می ترسی این روشو زیاد می کنه
RE: رفتار مدیرمون با من عوض شده
نازنین عزیز، دوستان راه حلو گفتن و من در این مورد نظری ندارم. اما از دو سه ساعت پیش که این تاپیکو دیدم یه حرفی تو گلوم مونده که اگه نگم فکر کنم خفه بشم :163:
نقل قول:
می ترسم بد برخورد کنم ولی اون منظوری نداشته باشه و بگه چه بی جنبه بود
چرا اینجوری فکر میکنی خواهر من؟ چه دلیلی داره که نامحرم تو رو یه آدم باجنبه بدونه؟
هیچ فکر کردی که که این تلاش برای بیجنبه نبودنت فقط کار اونارو آسونتر میکنه؟
میدونم از این وضع ناراحتی... ببخشید که با حرفام بیشتر ناراحتت کردم:72: فقط خواستم یکمی به این تفکرت در مورد تلاش برای بیجنبه نبودن فکر کنی.
امیدوارم یه رفتار جراتمندانه نشون بدی و مشکلتو سریعتر حل کنی :72:
RE: رفتار مدیرمون با من عوض شده
نازنین گلم
بعضی از آقایان در شناخت احساس و میزان جرأت یک خانم متبهر هستند ، عزیزم اون احتمالاً ترس و رودبایستی رو در شما متوجه شده .
هم ایمیل کن ، هم اگر ادامه داد محکم و حضوری نزد ایشون برو و درب را نیمه باز بگذار و صاف بایست و اخم کرده و با لحنی قاطع بگو " جناب فلانی ، من در کمال ادب و احترام خدمت شما عرض می کنم که هرگز هیچ اس ام اسی به بنده ندهید حتی کاری ، حریم بنده را خوب بشناسید این نوع کلام و رفتار شما عبور از خط قرمزهای بنده در روابط اجتماعی است و بنده نمی پذیرم . اگر غیر از این را قبول ندارید بنده به جایگاه شغلی قبلی خودم باز می گردم ، شما کسی را اینجا قرار دهید که بتواند با این نوع رفتارها کنار بیاید . تا حالا اغماض کرده ام چون باورم نمیشد شما با داشتن همسر و فرزند با یک خانم محترم وارد صمیمیت شوید . اگر هم این حفظ حریم های بنده خوشایندتون نیست و تحمیلی بخواهید رفتار کنید بنده از این محیط میروم .
عزیزم باخودت کاملاً تمرین کن و از سینمای ذهنیت بهره بگیرو در نظر داشته باش که خدا ناظر است و از این برخوردت بسیار خشنود خواهد بود و ترا یاری خواهد رساند .
اگر در مقابل شما جبهه گرفت ، به اتاقت باز گرد و وسایلت را جمع کن و آماده به درب اتاقش برو و بدون اینکه داخل بروید . از همان آستانه درب بگو بنده از اینجا میرم و تنها در صورت پذیرفته شدن شرایطی که در ارتباطات کاری دارم حاضر به ادامه کار هستم .
قاطع باش و جز از خدا نترس . هیچ اتفاقی نمی افته ، جز آنکه یا این آقا حساب کار دستش میاد و خودش را جمع کرده و از شما تقاضا می کند که بدون آبروریزی مشغول کارت باشی و بعد از آن دیگر این رفتارها را ادامه نمی دهد ، یا اینکه شما را بدرقه می کند . اگر کارت را ازدست هم دادی مهم نیست مهم شهامتیه که برای حفظ خود به خرج داده ای . پیامک او را هم حفظ کن تا در صورت لزوم یا به اداره کار یا حراست نشان داده و از او شکایت کنی .
ترس و انفعال ممنوع . اینجا جز قاطعیت نباید باشد .
.
RE: رفتار مدیرمون با من عوض شده
سلام نازنین جان
اینجا یه واقعیت کتمان ناپذیر هست. و اون اینکه:
شما به منظور خاصی که مد نظر مدیرتون هست، تعدیل نشدی. در واقع اینجا یه معامله رخ داده.
حالا شما دو انتخاب پیش رو داری:
(1) معامله رو نپذیری و استعفا بدی.
(2) معامله رو بپذیری.
در حالت دوم، دو راه داری.
(الف) بهای تعدیل نشدن رو پرداخت کنی. یعنی خواسته آقای مدیر کل رو برآورده کنی!!
(ب) بهای تعدیل نشدن رو نپردازی و مدیر رو ناکام بگذاری.
اگه هم خدا و هم خرما رو انتخاب کنی (یعنی راه ب رو) اونوقت آقای مدیر 2 راه داره:
(i) بدون سروصدا اخراجت کنه.
(ii) غرور شکسته ش رو (بابت شنیدن جواب منفی) ارضاء کنه و به یه شکل بدتر اخراجت کنه.
در کل توصیه من اینه که معامله رو نپذیری. شما در واقع جزء همون 25 نفر بودی. پس باها این واقعیت کنار بیا و دنبال کار دیگه ای باش.
موفق باشی.:72: