سلام
http://hamdardi.com/?part=menu&inc=menu&id=151
http://hamdardi.com/?part=menu&inc=menu&id=149
این 2 تا ادرس به نظرم مفید اومد.
تو http://hamdardi.com/ اگر قسمت مشاوره ازدواجش رو ببینید به نظرم کمک میکنه.
موفق باشید. :72:
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
http://hamdardi.com/?part=menu&inc=menu&id=151
http://hamdardi.com/?part=menu&inc=menu&id=149
این 2 تا ادرس به نظرم مفید اومد.
تو http://hamdardi.com/ اگر قسمت مشاوره ازدواجش رو ببینید به نظرم کمک میکنه.
موفق باشید. :72:
تشکر ani عزیز که موضوع رو پیگیری می کنینقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
من اصلا با مادر و پدرم و مشکل ندارم و میتونم این موضوع رو مستقیم بهش بگم و میدونم که احتمال 99% خیلی هم استقبال بشه و خوشحال هم بشه ولی من نمی دونم چرا تو این موضوع کم رو هستم و اصلا خجالت می کشم (من اصلا ادم خجالتی نیستم)... نمی دونم حالا طبیعی هست یا نه .
خالم هم چون مجرده و با من و خواهرم خیلی رابطه صمیمی داره مثال زدم و واقعا مارو دوست داره .. (شاید کسه دیگه رو بتونم پیدا کنم که اینو به مادرم بگه)
بازم تشکر می کنم فکر می کنم سوالاتون هدف دار هست .. خوشحال میشم راهنماییم کنید .
انشاالله بتونم جبران کنم :43:
سلام دوست خوبم. مشکل تو مشکل منم بود و هست. بنابراین کاملاً درکت میکنم و میدونم در صورت ازدواج ممکنه چه مشکلاتی برات بوجود بیاد. من میتونم تجارب شخصیمو بهت بگم. مسلماً شرایطمون کاملا یکی نیست و تصمیم با خودته
منم دقیقا همسن شما بودم که با یکی از هم دانشگاهی هام آشنا شدم. آشناییمون مثل مال تو زیاد بود. از سال 85 تا 89 مه نامزد شدیم.منم فکر میکردم برام زوده. البته زود بودن بستگی به فرد داره. به سن نباید نگاه کرد. این توصیه که بهت میکنمو لطفا جدی بهش فکر کن. اگر رفقای خوبی داری که مدام باهاشون در تماسی و اونها ازدواج نکردن بعدا قطعا برات مشکل میشه. منظورم اینه که تا وقتی میدونی که میتونی از بودن با رفقات لذت بیشتر ببری ازدواج نکن.بخصوص که رفقات هم مجرد هستن. اگر فکر میکنی زندگی مجردی میتونه هنوز لذتبخش باشه ازدواج نکن.بعدا پشیمون و سرخورده میشی وقتی میبینی ازدواج کردی و متعهد به یک نفر دیگه شده.منظورم صرفا مسائل جنسی نیست که البته اینم مهمه.
وقتی ازدواج میکنی رفترت باید مثل یک مرد متأهل باشه. مشلما باید با الآنت فرق کنه. یعنی بدون که رفت و آمد های خانوادگی با فامیل زنت زیاد خواهد بود. اکثرشون هم مثل خاله و عمه و دایی و غیره از تو بزرگترن پس باید مناسب شأن مهمانیهای اونطوری رفتار کنی نه همونطور که با رفیقات الآن راحتی.
اگر ازدواج کنی رفت و آمدت به خونه باید منظم بشه.دیر نباید بری.اگه الآن با رفقات تا دیروقت میگردی دیگه نمیتونی.یعنی رفت و آمدت خیلی حساب شده باید باشه.
روحیاتت هم باید عوض بشه. مثلا باید حوصله داشته باشی با همسرت بری خرید.بنابراین مدل خرید خانمها رو باید بتونی تحمل کنی.
در مورد مسائل جنسی هم همینطوره.ممکنه الآن بخاطر حجب و حیا حتی به خودت اجازه ندی روابط جنسی با همسر آیندت رو حتی تصور کنی. این اشتباهه.باید مطمئن باشی لذت میبری از همسرت و سلیقت هم عوض نخواهد شد.
یک سری مسائل هست نمیدونم به تو مربوط میشه یا نه.مثلا پسرها اگر در دوران مجردی فیلم های پورنو میبینن گهگاه، قبل از ازدواج باید کاملا ترک کرده باشند. حداقل برای شش هفت ماه. چون تصورات غلط راجع به سکس به مردها میده. اگر مردها هر از چندی تو خیابون یه زنی رو دید میزنن یا حداقل اگر چشمشون به کس یمیفته براشون اون زن جالبه باید حتما بتونه چشم پوشی کنه. من مذهبی نیستم اما اینا که میگم بهش یقین دارم.اگر سیگار میکشی و میدونی اون دختر دوست نخواهد داشت باید بهش بگی و باید قبل ازدواج ترک کنی.
مثلا آمادگی رفتن و موندن خونه پدر خانومت رو داشته باشی. یعنی مثلا ممکنه سر میز غذا خانوم و مادرخانوم و پدرخانومت در مورد مزه غذا یا درست کردن غذا نظر بدن و این نباید برات کسل کننده باشه.
ببین شاید از این مثالهای پیش پا افتاده خندت بگیره.اما واقعیته چون من خودم تجربشون کردم.لزومی هم نداره برات کلی تایپ کنم.پس بدون که صرفا از سر خیرخواهی بهت میگم و جز راست هم نمیگم.البته من خودم با این مشکل روبرو شدم و دیدگاهم منفیه.اما باید نیمه خالی لیوان رو دید.حتی بیشتر از نیمه پر تو بحث ازدواج
ممکنه دل کندن از دختری که میخوای برات سخت باشه و یا خانوادش خیلی خوب باشن.اما مطمئن باش نهایتاً چند هفته پکری و بعدش به سرعت فراموش میکنی.اما مشکلات بعدش فراموش کردنش سخته.شک نکن.میشه دختر خوب در زمان خوب پیدا کرد و اتفاقا عاشقش هم شد.
اگر برنامه آیندت هنوز مشخص نیست ازدواج نکن. ازدواج باعث میشه نتونی ریسک کنی چون مسئول زندگی یه نفر دیگه هم هستی.اگر میخوای درس بخونی یا کار کنی یا بری خارج.بخصوص خارج رفتن.
در یک کلام. هروقت از زندگی مجردی خسته شدی ازدواج کن نه هروقت که از دختری خیلی خوشت اومد
ضمن اینکه خوش اومدن هم شرایط داره و همشون عشق نیست.علائمی داره که با مطالعه میشه فهمید
بهت قویا توصیه میکنم کتاب "آیا تو آن گمشده من هستی" تألیف باربارا دی آنجلیس یا کتابی شبیه اون رو بخونی. هرچقدر هم که مسائل مطرح شده تو ککتاب مزخرف باشه به تو دید منطقی میده. در تصمیم اینکه آیا الآن زمان مناسبی برای ازدواج هست یا نه حتماً باید احساس رو کنار بذاری و خودت رو از بیرون خودت ببینی.فقط و فقط منطق.فراموش نکن.یک کتاب در مورد معیارهای ازدواج بخون تا چارچوب ذهنت منطقی بشه
اگر خواستی بازم صحبت کنیم در خدمتم.برات ایمیلمو پیغام خصوصی میدم تو همین سایت
به این تاپیک هم سر بزنی بد نیست. مشکل خودم رو توضیح دادم.
http://www.hamdardi.net/thread-23241.html
سلام دوسم
من از تو 1سال بزرگترم:)
مختصر بگم:
باهاش ارتباط داشتی؟
باهاش حرف زدی؟
اینطوری که تو میگی،اوضاعت از هر نظری قابل تحسینه،پس شخصیت خوبی داری،اما!!!
باید بتونی تو هر زمینه ای رو خودت حساب باز کنی!!!
تک بعدی نباشی که فردا یهو با یه مساله که تاحالا بهش فکر نکردی(مثل همین ارتباط عاطفی)مواجه شیو...ندونی باس چیکار کنی!
اول واسه خودت ملاک بندی کن،بعدشم به نظرم باهاش ارتباط داشته باش،تو یه طرق قضیه ای،شاید ایشونم مثل شما با سن کم موافق نبودو بهم دیگه فرصتو اطمینان دادین،یجور خیال راحتی واسه رسیدن یه آمادگی!
شایدم طرز فکرت تغییر کردو جور ذیگه ای قضیه تو حل کردی
دوست من مففخ باچی:46: