RE: مشكل خانواده با خواهر پرخواشگر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آسو
[align=justify]سلام سارا جان، خوبی عزیزم؟:46:
فکر نمی کنی خیلی روی خواهرت تمرکز کردی؟
نوشتی که می خوای همه خانواده رو به آرامش برسونی، به نظر من از خودت شروع کن. اگه خودت به آرامش برسی، و از زندگیت لذت ببری، بهترین کمک رو به پدر و مادرت و خواهرت می کنی.
شاد باش و شادی رو به خونه تون ببر، تا قلب پدر و مادرت شاد بشه.
به جای تلاش برای برطرف کردن عوامل منفی، عوامل مثبت رو تقویت کن.
عزیزم از خودت برام بگو. از بقیه ی زندگیت (غیر از خواهرت) بگو. می خوام با هم عوامل مثبت رو کشف و تقویت کنیم. نظرت چیه؟[/align]
ممنون از پاسخت
ولي ما واقعا مشكل داريم، وقتي خواهرم حضور ندارد همه ما آرام هستيم و مشكلي نداريم، همين كه چند ساعت از خانه خارج مي شود نفس راحت مي كشيم. مادرم بارها از خدا مرگ او را خواسته تا شايد به آرامش برسد. ولي من اينطور نيستم هر چند او را دوست ندارم.
من علايق خاصي ندارم، كاري كه انجام مي دهم دوست دارم و ساعتها مي توانم روي آن متمركز شوم
كارهاي منزل اغلب به دوش من است، البته خريد كردن خانه را از دوره دبيرستان به من محول كرده اند بخاطر اين كارها ناراضي نيستم، كلا از بيكار نشستن بدم مي آيد.
RE: مشكل خانواده با خواهر پرخواشگر
[align=justify]سارا جان من کاملا درک می کنم که مشکل دارید. خط به خط پست هات رو با دقت خوندم که بتونم موقعیت و احساساتت رو حس کنم.
خیلی وقتا پیش میاد که یه سنگ بزرگ میفته وسط جاده زندگی آدم و راه رو مسدود می کنه. ما هم با همه قدرتمون سعی می کنیم سنگ رو حرکت بدیم (مشکل رو برطرف کنیم، مسئله رو حل کنیم). اما این تلاش از یه حدی که بیشتر شد، دیگه بهتره سنگ رو رها کنیم و در عوض عضلاتمون رو قوی کنیم. اینجوری بعد از مدتی که به سمت سنگ (مشکل) برگشتیم، می بینیم زور ما از وزن اون بیشتر شده.
برای همینه که می گم: به جای مبارزه با عوامل منفی، عوامل مثبت رو تقویت کن.
پیش نیاز اینکار اینه که تمرکزت رو از خواهرت و رفتارش برداری. و فعلا شرایط رو همینجور که هست بپذیری. تو همین شرایط هم می شه شاد بود. فقط باید راهش رو پیدا کنی.
نوشتی وقتی خواهرت خونه نیست، ساعات خوبی رو می گذرونید، تمرین کن وقتی اون هم هست، با مامان و بابا خوش باشید. (این باعث می شه محیط خونه امن تر بشه، و مشکلات خواهرت هم به تدریج کاهش پیدا کنه. چون به نظر می رسه مشکل اصلی ایشون از عدم اعتماد به نفس هست و این هم احتمالا از عدم امنیت ناشی شده)
ورزش کن، با دوستات خوش بگذرون، برو تو طبیعت، کارهایی رو انجام بده که شادت می کنن، حقیقتا شاد...
اینجوری خستگی روحیت برطرف می شه. بعدا می تونی برگردی و کاستی های روانی ای که درگیرشون هستی رو برطرف کنی. و بیشتر و بیشتر اون سارایی بشی که دوست داری باشی.
با اینکار تاثیر مثبت و چشمگیری روی روحیات خواهرت، و پدرومادرت می گذاری.
[/align]
RE: مشكل خانواده با خواهر پرخواشگر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آسو
[align=justify]سارا جان من کاملا درک می کنم که مشکل دارید. خط به خط پست هات رو با دقت خوندم که بتونم موقعیت و احساساتت رو حس کنم.
خیلی وقتا پیش میاد که یه سنگ بزرگ میفته وسط جاده زندگی آدم و راه رو مسدود می کنه. ما هم با همه قدرتمون سعی می کنیم سنگ رو حرکت بدیم (مشکل رو برطرف کنیم، مسئله رو حل کنیم). اما این تلاش از یه حدی که بیشتر شد، دیگه بهتره سنگ رو رها کنیم و در عوض عضلاتمون رو قوی کنیم. اینجوری بعد از مدتی که به سمت سنگ (مشکل) برگشتیم، می بینیم زور ما از وزن اون بیشتر شده.
برای همینه که می گم: به جای مبارزه با عوامل منفی، عوامل مثبت رو تقویت کن.
پیش نیاز اینکار اینه که تمرکزت رو از خواهرت و رفتارش برداری. و فعلا شرایط رو همینجور که هست بپذیری. تو همین شرایط هم می شه شاد بود. فقط باید راهش رو پیدا کنی.
نوشتی وقتی خواهرت خونه نیست، ساعات خوبی رو می گذرونید، تمرین کن وقتی اون هم هست، با مامان و بابا خوش باشید. (این باعث می شه محیط خونه امن تر بشه، و مشکلات خواهرت هم به تدریج کاهش پیدا کنه. چون به نظر می رسه مشکل اصلی ایشون از عدم اعتماد به نفس هست و این هم احتمالا از عدم امنیت ناشی شده)
ورزش کن، با دوستات خوش بگذرون (چند تا دوست خوب داری؟)، برو تو طبیعت، کارهایی رو انجام بده که شادت می کنن، حقیقتا شاد...
اینجوری خستگی روحیت برطرف می شه. بعدا می تونی برگردی و کاستی های روانی ای که درگیرشون هستی رو برطرف کنی. و بیشتر و بیشتر اون سارایی بشی که دوست داری باشی.
با اینکار تاثیر مثبت و چشمگیری روی روحیات خواهرت، و پدرومادرت می گذاری.
[/align]
دوست خوبم از پاسخ شما سپاسگزارم
سالها است كه با اين مشكل مي سازيم و براي اين كار هم از همين روش شما استفاده مي كنيم. مدتي آرامش هست دوباره شروع مي شود چون مشكل سر جايش است، سنگ تكان نخوره و اين سنگ در طولاني مدت زخمهاي زيادي را ايجاد مي كند، من معتقدم بايد يك راهي براي حل مشكل وجود داشته باشد ولي نمي دانم چه بايد بكنم دلم نمي خواهد تا آخر عمر تحمل كنم. شايد اگر زودتر اقدام مي كرديم الان شرايط اينچنين نداشتيم چون روز به روز اخلاقش بدتر مي شود. شايد از ديگران و اقوام كمك مي گرفتيم وضعيت چنين نبود
من از روابط اجتماعي خوشم نمي آيد از بودن در كنار ديگران راحت نيستم، (برايم مثل عذاب مي ماند، گفتم هوش اجتماعي بالايي ندارم) مطالعه كارهاي تحقيقاتي خودم كه علاقه دارم را انجام مي دهم و لذت مي برم هر چند آدم خيلي شادي نيستم ولي غمگين هم نيستم (راستش من خودمم يعني هماني كه دوست دارم باشم اگه ديگران اصرار به تغيير دادن من نداشته باشند) ولي مي خواهم مشكلم را هم حل كنم
RE: مشكل خانواده با خواهر پرخواشگر
سارای عزیز
- منظور شما از این که به شدت وسواس دارد چیست؟
-منظور شما از این که تمایل به جمع آوری زباله دارد چیست ؟
- به چه دلیل به شما اجازه استفاده از گوشت های داخل یخچال را نمی دهند؟
- منظور شما از استعداد ارائه تعابیر دیگر از روابط و . . . چیست ؟
- تجویز روانپزشک ایشان و دلیل تجویز ریتالین چه بوده است ؟
- آیا مشکلات طرح شده تنها در ارتباط با اعضای خانواده وجود دارد و یا در رابطه با دیگر آشنایان و دوستان نیز چنین رفتارهایی در ایشان مشاهده می شود؟
RE: مشكل خانواده با خواهر پرخواشگر
دوست عزيزم از پاسخ شما سپاسگزارم
منظور شما از این که به شدت وسواس دارد چیست؟
منظورم كارهاي غير ضروري تكراري، براي مثال قرار بود پرده تهيه كنيم چندين بار پنجره را اندازه گيري مي كند ضمنا به اندازه گيري سايرين اعتماد ندارد، در اين مواقع بايد همپاي او كارهايي كه مي گويد را انجام دهيم وگرنه شروع به پرخاش مي كند. يا مثلا به شستشوري با ماشين لباسشويي اعتمادي نداري، لباسهاي خودش را در دست مي شورد. اجازه استفاده از اين دستگاه را به سايرين نمي دهد. بايد حتما خودش اين كار را انجام دهد. حتي اگر مورد ضروري باشد. بايد خودمان در دست آن را بشوريم اگر چيزي روي زمين بريزد ساعتها داد و بيداد مي كند. اگر جايي را تميز كند تا 1 ماه در آن دور و بر نبايد آفتابي شويم كافي است شيشه اي را تميز كند واي به روزمان است كه اشتباها دستمان به شيشه بخورد ساعتها نعره مي كشد. اگر من ظروف را بشويم يك بار ديگر او مي رود مي شويد، كلا كار ديگران را قبول ندارد. وقتي از خانه خارج مي شويم چند بار بر مي گردد ببيند درب رابسته يا نه، اگر اتاق كثيف باشد يا بايد خودش جاروب كند يا بايد تحمل كنيم و مدتها در كثافت باقي بمانيم. بقيه موارد هم از اين قبيل است كلا نشانه هاي وسواس شديد دارد.
منظور شما از این که تمایل به جمع آوری زباله دارد چیست ؟
موارد غير ضروري مثل كاغذهاي رنگي شكلات، ليوان يك بار مصرف طرح دار يا رنگي، قوتي سوهان يا حلواي ارده روزنامه و مجله باطله (به اندازه يك كوه) يا زباله هايي از اين قبل كه هيچ كارايي ندارد و فقط جا گير است و اعصاب ديگران را بهم مي ريزد.
به چه دلیل به شما اجازه استفاده از گوشت های داخل یخچال را نمی دهند؟
آشپزي من و مادرم را قبول ندارد و از غذاهايي كه ما مي پزيم نمي خورد و استفاده ما را از اين مواد فقط اتلاف مواد غذايي مي داند. چون خودش هم حوصله آشپزي يا هر كار ديگر ندارد مواد غذايي در يخچال فاسد مي شوند.
منظور شما از استعداد ارائه تعابیر دیگر از روابط و . . . چیست ؟
اگر كسي حرفي بزند تعبير ديگري از آن حرف مي كند و به اتفاقات يا حرفهايي كه در گذشته زده شده مرتبط مي كند و از يك كاه كوه مي سازد. اين مورد حتي در حركات بي منظور هم صدق دارد. مثلا اگر جايي هستيم و كسي جايش را تغيير مي دهد فورا براي آن حرف درست مي كند و هزار و يك تعبير مرتبط با خودش يا ما روي آن اعمال مي كند. اگر پدر حرف بي منظوري بزند با تعبير يا لحن ديگر آن را عنوان مي كند كه باعث ايجاد دعوا بين مادر و پدر مي شود ( اين مورد در سنين پايين تر زياد بود تقريبا الان تا جايي كه بتوانم دخالت مي كنم و موارد را اصلاح مي كنم)
تجویز روانپزشک ایشان و دلیل تجویز ریتالین چه بوده است ؟
فقط مي دانم آن موقع هم سر درد داشت، پزشكش كه دكتر مغز و اعصاب مادرم هم بود اصلا خوش اخلاق نيست و هيچ توضيحي نمي دهد- يك بار هم پزشك مشكوك به ام- اس بود كه با آزمايشات دقيق مورد رفع شد نمي دانيد وقتي دكتر به او گفته بود كه مشكوك به ام- اس است چه كارهايي كه نمي كرد من واقعا فكر مي كردم رفتني است:103:
آیا مشکلات طرح شده تنها در ارتباط با اعضای خانواده وجود دارد و یا در رابطه با دیگر آشنایان و دوستان نیز چنین رفتارهایی در ایشان مشاهده می شود؟
در مقابل ديگران خودش را كنترل مي كند ولي بعدا سر ما خالي مي كند، مثلا اگر جايي باشيم كه چيزي از نظر ايشان تميز شسته نشده يا حرفي زده شده و ايشان بهش برخورده اصلا ناراحتي خودش را بروز نمي دهد ولي بعدا كه با ما تنها مي شود ساعتها غر مي زند و شكايت مي كند.( كلا با ديگران تعارف و رو دواسي زيادي دارد) چند وقت پيش جايي مهمان بوديم و خودش اصرار كرد كه ظروف غذا را بشورد چشمتان روز بد نبيند خارج شدن از منزل ميزبان همان و داد و بيدا ايشان همان تمام مدت به مادر و پدرم ومن فحش مي داد كه مگر من كلفت شما هستم چقدر آنها بيشعور بودند و مرا گذاشتند كه ظروف را بشورم و يك قشقرق حسابي راه انداخت خلاصه ما سه نفر از ترس كپ كرده بوديم
به پول و ماديات خيلي اهميت مي دهد با اينكه عاشق پول است ولي سر هيچ كاري نمي رود بارها اقواممان برايش كار جور كرند چون ميز رياست نبود و كار منشي گري بود نرفت. كافي است چيزي بخريم (مخصوصا پدرم كه خريد او را قبول ندارد) ساعتها در مورد اينكه با قيمت زياد خريديم يا جنس خوبي نيست اعصاب همه را داغون مي كند.
RE: مشكل خانواده با خواهر پرخواشگر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shiva64
ببخشید اینو میگم،ولی یه کمی واقع بین باشیم. کی می تونه با یه همچین آدمی تو خانواده زندگی کنه؟ آدمی که حتی از ترس بودنش نمیشه غذا درست کرد یا حتی خونه رو نظافت کرد و پدر و مادر و سارا رو کتک می زنه! یا به زور ببریدش دکتر اگه نمی تونید از دیگران کمک بگیرید یا اینکه واقعا نمی دونم شاید اگه جای شما بودم تهدیدش می کردم که اگه دست روی بقیه بلند کنه ازش شکایت می کنم. چون در اکثر موارد کوتاه اومدن در مقابل یه همچین شخصی فایده نداره و اونو وقیح تر می کنه. اینجور آدمها رو روان بقیه اعضای خانواده هم تأثیر میذارن. معمولا به شخصی میشه کمک کرد که خودش هم رفتار زشتش رو قبول داشته باشه و بخواد تغییر کنه یا درمان شه. واقعا برات دعا می کنم خیلی ناراحت شدم.
دوست عزيزم از همدردي شما واقعا سپاسگزارم
مادر و پدرم تا اين اواخر به خاطر رودرواسي و آبرو داري هيچ وقت به اقواممون چيزي از رفتارهايش نمي گفتند (اصرار من براي كمك گرفتن از ديگران بي فايده بود) غافل از اينكه صداي داد و بيدادش هفت آسمان مي رود. مقابله با او فايده ندارد چون سر لجباز ي كه بيفتد شمر هم جلو دارش نيست. محبت زيادي هم فايده اي ندارد چون سريعا از جو موجود براي اعمال قدرت استفاده مي كند.
خودش عنوان مي كند سرش درد مي كند يا در واقع مشكل مغزي دارد و بجز دكتر مغز و اعصاب جاي ديگري نخواهد رفت (هر چند سه سال است كه مي خواهد دكتر مغز و اعصاب راهي شود و فقط حرف است)
ولي من بعيد مي دانم مشكل او با دكتر مغز و اعصاب حل شود او مشكلات رفتاري دارد كه طي سالها به دليل عدم توجه و آگاهي والدينم تشديد شده (ضمنا اين را هم بگويم يك سري از رفتارها و آزارهايش را دايي خودم با خانواده اش دارد)
اين كاملا درست است رفتار او روي روان ما هم تاثير دارد، وقتي بلند صحبت مي كند فشار مادر بالا مي رود و من تپش قلب مي گيرم در اين مواقع كسي جرئت ندارد به او بگويد خودت را كنترل كن چون بيشتر عصباني مي شود و كار بيخ پيدا مي كند.
شكايت كردن هم مطمئنم والدينم راضي به اين كار نمي شوند (در ضمن ايشان واقعا بيمار است و با شكايت مشكل حل نمي شود)
حال به من بگوييد به كدام روان پزشك يا مشاور مراجعه كنم؟ (مي شود لطفا به مديران اطلاع بدهيد براي درمان مشكلات رفتاري افراد بزرگسال جايي را معرفي كنند
RE: مشكل خانواده با خواهر پرخواشگر
آخه بعضی موقع ها آبرو داری دیگه جواب نمی ده. اگه کسی رو میشناسید تو دوستاش یا فامیل که ازش حرف شنوی داره توسط اونها مجبورش کنید که حتما دکتر بره. البته اول یه دکتر خوب پیدا کنید و خودتون شرایط خواهرتون رو براش توضیح بدید بعد با هر روشی که میدونید جواب میده مجبورش کنید که بره پیش دکتر.
RE: مشكل خانواده با خواهر پرخواشگر
سارای عزیز
مشکل کمی پیچیده است. ایشان تا حدودی دارای علائم اختلال وسواس جبری و همچنین تا حدودی دارای علائم اختلال شخصیت وسواسی هستند ( این دو با یکدیگر تفاوت دارند. ممکن است فرد دارای تنها یک اختلال و یا هردو با هم باشد ). از سوی دیگر بستر روابط خانوادگی می تواند منجر به تشدید علائم و یا تغییر آن شود. تشخیص اولیه درباره مشکل ایشان در مرحله اول نیازمند بررسی کامل وضعیت رفتاری ایشان در منزل از دید اعضای خانواده و در مرحله بعد مشاوره حضوری می باشد. در هرحال به نظر نمی رسد فضای مجازی فرصت و امکانات کافی جهت این مهم را فراهم سازد. توصیه میکنم در صورت عدم همراهی ایشان به همراه والدین خود جهت دریافت خدمات تخصصی به روانشناس مراجعه فرمایید ( تاکید می کنم در مرحله اول به روانپزشک مراجعه ننمایید. در صورت ملاقات حضوری ایشان با روان شناس و در صورت صلاحدید درمانگر چنانچه لازم باشد ایشان به روانپزشک ارجاع خواهند شد)
RE: مشكل خانواده با خواهر پرخواشگر
دوست عزيز titapeli از شما بسيار سپاسگزارم
فكر مي كنم شما متخصص هستيد يا اطلاعات زيادي در اين زمينه داريد، به نظر شما اينكه به كدام روانشناس مراجعه كنيم فرقي نمي كند؟
شما مي توانيد جايي (افرادي) را معرفي كنيد كه به ما كمك كنند؟
باز هم از توضيحات و راهنمايي شما سپاسگزارم
RE: مشكل خانواده با خواهر پرخواشگر
دوست عزيز titapeli جان
كمي در مورد اين دو اختلال شخصيت مطالعه كردم بسياري از نشانه هاي آن را هم كه من فراموش كرده بودم بگويم در خواهرم هست (مثل پر حرفي و خساست)، مادرم قبل از بيماريش بسيار كنترل گر و بد اخلاق بود، در مورد خواهرم نمي دانم (چون خواهرم را قبل از بيماري بسيار دوست داشت) ولي هرگز احساسات من را در نظر نمي گفت (كلا رفتار دوستانه اي نداشت اما وظايفش به عنوان مادر مثل پخت و پز و رفت و رو و شست وشو را كامل انجام مي داد) الان رفتارش برعكس شده و خواهرم را به هر دليلي سرزنش مي كند.
مادر من هم وسواس در حد معمول داشت جالب اينكه بعد از سكته علايم وسواس مادرم كاهش يافت.
راستي فراموش كردم بگويم 2 سال پيش هنگام خانه تكاني سر خواهرم به در خورد و بعد از آن هرزگاهي اعلام مي كند سرم باد كرده ولي من متوجه منظورش يا احساسي كه از باد كردگي سر دارد نمي شوم.
دوست عزيز آيا حسادت شديد خواهرم هم از نتايج اختلال وسواسي است يا مربوط به چيز ديگري است.
باز هم از توجه شما ممنونم
دوستان عزيز باز هم خواهش مي كنم يك روانشناس خوب برايم معرفي كنيد